المسلسل الصيني “انطلق” | “Go Ahead” مترجم عربي الحلقة 13 مسلسلات “ستيفن” بطل “مسلسل تزلج في الحب”

[به نام خانواده] [قسمت 13] باید برم دسشویی بریم خودم میتونم برم اشکال نداره باهات میام زحمت نکش دیگه نمیشه دست تو دست بریم دستشویی …تو کلی کار داری. چطوره بری !کاری ندارم لی جیان جیان اتاق شماره پنج بریم !اومدم- !فرار نکن- !جی مینگیو، ولم کن !نمیخوام برم !بیا ببینم چرا اینکارو باهام میکنی؟

برو داخل !ببخشید دکتر بیا دراز بکش برگرد دهنتو باز کن راستش، دیگه دندونم درد نمیکنه دهنتو باز کن !آیی دوتا دندون پوسیده داری یکیشون به عصب رسیده بخاطر غذایی که خوردی ملتهب شده اول تمیزش میکنم و قسمت خراب رو میتراشم بعدش عصب کشی انجام میدم نگران نباش چیزی نمیشه آروم باش

لامپ بالای سرت رو ببین شبیه لونه ی خرگوش نیست؟ آلیس از یه چاله زمان میگذره و وارد یه دنیای دیگه میشه تموم شد خیلی غذای داغ و تند نخور و شیرینی کمتر بخور برو دندونت رو مسواک بزن چندتا دهان شویه واست تجویز کردم اگه التهاب داشتی بیا دکتر ممنون دکتر لی جیان جیان

ها؟ من…من خودم میتونم مرسی دیگه بزرگ شدی هنوز میترسی؟ من تنهات نمیزارم همیشه کنارتم چرا مینگیو چیزی بهم نگفت؟ اگه میدونستم تو دندون پزشکی، نمیترسیدم من گفتم که نگه فکر نمیکردم منو نشناسی خیلی تغییر کردم؟ نه خیلی استرس داشتم اصلا به فکرم نرسید تو باشی تو لباس دکتری عالی شدی مرسی

توام خوشگلتر شدی شوخی میکنی؟ وقتی میرم بیرون فکر میکنن بچه ام وقتی میخوام برم بار ازم کارت شناسایی میخوان برای من، تو خوشگل ترین دختر دنیایی مرسی ممنون که ازم تعریف میکنی !راستی بابات خیلی خوشحاله که برگشتی، نه؟ آره درباره برادر به بابا چیزی نگفتی؟ نه. مگه نگفت میخواد سورپرایزش کنه

نمیدونم میخواد چیکار کنه همیشه زیادی فکر میکنه کارت رو ول نکن اگه میخوای برو اشکال نداره من تازه اومدم هنوز کارم رو رسما شروع نکردم عیب نداره !وای داره دیر میشه. باید برم استودیو دیگه وقت ناهاره با هم غذا بخوریم؟ نه ممنون حالم خوب نیست، نمیتونم چیزی بخورم

برادر لینگ! بهم پیام بده خدافظ خودم اومد دیدنت خونه گرفتی؟ لازم نبود خب چیه؟ اومدم محل کارت رو ببینم چطوره؟ یو اسمایل خیلی خوبه واقعا دندون پزشکی عالی و خوبیه !حتی مسواک مخصوص خودش رو داره دستمزدش زیاده، آره؟ بد نیست درآمد یه چیز خصوصی نیست؟ هست ولی ما برادریم

جیان جیان بهت گفت کی برمیگرده؟ چرا انقد آرومی؟ جیان جیان هم وقتی برگشتیم خیلی آروم بود انتظار داشتی چیکار کنه؟ مثل قدیم التماست کنه ببریش کافی نت؟ ولی فکر کنم ناراحته دقیقا واسه چه سورپرایزی داری آماده میشی؟ چرا هنوز نرفتی خونه؟ الان وقتش نیست بعدا میفهمی میترسی که برگردی؟ شوخی میکنی؟

از چی بترسم؟ فقط رو کارم تمرکز کردم بابات بهت پول داده؟ ژائو هواگوانگ بابای من نیست !بابام لی هایچائو عه پولشو خرج میکنی و غذاشو میخوری اونوقت میگی بابات نیست به هرحال، ژائو هواگوانگ دیگه نمیتونه اذیتم کنه هرکاری بخوام میتونم انجام بدم ایندفعه دیگه نمیرم میخوام مراقب بابام و لی جیان جیان باشم

چطوری؟ مثل قبلا نه سال گذشته اون دیگه بچه نیست چطور ممکنه مثل قبلا باشه؟ من هنوزم برادرشم ما چه برادر هایی هستیم؟ من یه همسایه ام و تو سر راهی از اولشم، اشتباه بود کم کم حرفامون هی کمتر و کمتر شد آخرش، فقط پیام های مناسبتی واسه هم میفرستادیم

نمیدونستیم پشت تلفن چی بهم بگیم همه اش بهش میگفتیم مراقب خودش باشه و غذاشو بخوره چون نمیتونستم ببینمشون کمکی هم از دستم بر نمیومد بیا با هم متحد بشیم چی بشیم؟ الکی تظاهر نکن وقتی بچه بودیم، لی جیان جیان حرفتو گوش میکرد حتما یه نقشه ای داری که دوباره قلبشو به دست بیاری

نقشه ای ندارم یکم بزرگ شو و رفتارت رو درست کن برای ترمیم این زخم زمان لازمه همین الان گفتی ترمیم! چطور ممکنه نقشه نداشته باشی؟ باشه بابا باید برگردم سرکار پس باهام متحد نمیشی؟ !خب بیخیال !یه نقشه خفن دارم !بعدا نیای جلوم گریه و التماس کنی؟ زودتر برگرد

عمو لی خیلی دلش واست تنگ شده باید برم مواظب باش الو؟ انقد زود؟ باشه، الان میام الو؟ من خانم جی هستم که ازتون خواستم ساعت 11:30 خونه ام رو تمیز کنید بله. یه خونه دیگه رسیدین؟ باشه. تو خونه منتظرتون هستم خیلی ممنون اومده؟ !چه عجیب اینجا چیکار میکنی؟ چجوری اومدی تو؟

!معلومه با زدن کد اومدم !خودت چجوری اومدی اینجا؟ !خب منم کد رو زدم !اینجا خونه منه- چرا خونه تو باشه؟- !من اجاره اش کردم مبل ها !گل ها و کاغذ دیواری رو خودم خریدم اشتباه گرفتی؟ اجاره خونه اولش ماهی 3,000 یوان بود

یه نفر از قبل گرفته بودش ولی باز گیر دادی واست اجاره بگیرمش !واسه یه خونه دو اتاقه باید ماهی 4,000 یوان بدی !با اون پول میتونی بری یه جای خیلی خوب اینکه رو به روی خونه اش باشم خیلی با ارزشه به نظرم فقط پول حروم کردن بلدی راستی صاحب خونه بهم گفت

،اگه مستاجر قبلی اومد بهش بگو تو فامیل صاحب خونه ای و اینجا میخوای بمونی و دیگه خونه رو اجاره نمیدن شنیدی؟ باشه. همینو میگم آها من فامیل صاحب خونه ام چپن واسه کار کردن اومدم اینجا، خونه رو به من اجاره داده فامیل؟ من برادر زاده اش ام بهت نگفته بود؟

چطوره بهش زنگ بزنی؟ …سلام، من سلام خانم جی میخواستم بهت زنگ بزنم دیگه نمیتونم خونه رو بهت اجاره بدم یکی از فامیل هام واسه کار اومده اینجا نمیتونم بذارم جای دیگه ای بمونه شماره حسابت رو واسم بفرست تا پولت رو پس بدم چرا اینجوری میکنید؟ ما توافق کرده بودیم خیلی ببخشید

الان جلسه دارم خدافظ- …من- رفت؟ !نه من که بهت توضیح دادم دیگه چرا نمیری؟ …خب بیا درباره اش حرف بزنیم من واسه مدت زیادی میخوام اینجا رو اجاره بگیرم خیلی واسم مهمه میشه از اینجا بری؟ میتونم کمکت کنم اطراف اینجا یه خونه بگیری واسه چی بدمش به تو؟ اینجا واسم مهمه

!به مترو هم نزدیکه راستشو بخوای این خونه رو شوهر آینده ام اجاره گرفته من فقط کمکش کردم که با صاحب خونه آشنا بشه اون ازم خواست این کار مهمو انجام بدم امروز غروب میاد اینجا ،اگه اینجا بپره دیگه چجوری تو صورتش نگاه کنم؟ !عشقم قبل اینکه شروع بشه، تموم میشه…خیلی ناراحت کننده اس

خب به من چه؟ ببین من دیگه 25 سالم شده تا حالا با کسی قرار نذاشتم مامانم مجبورم میکنه برم سر قرار وقتی بیاد اینجا، هرروز واسش غذا میپزم !بیا بیرون برات تعریف کنم !آروم !من الان لختم الان میام بیرون ها دوباره درو باز کنی میام بیرون باشه اومدم !اومدم

سلام. من کافه رو پیدا کردم انگار تازه باز شده نزدیک دبیرستانمونه صاحبش تو نمایشگاه کارت رو دیده امیدوارم خوب پیش بره باشه خب دیگه خدافظ کسی هست؟ برادر هه؟ چرا خودت بهم نگفتی؟ چرا ترسوندیم؟ نترسوندمت …فقط میخواستم !عالیه بیرون داشت رعد و برق و بارون میومد فکرشو نمیکردم بارون بیاد

،فکر کردم تا بیای داخل ،اول تزئینات !بادکنک ها و کیک رو میبینی خوشت نیومد؟ به نظرت شبیه فیلم ترسناک ها نبود؟ …نه…به نظرم !به نظرم خیلی رمانتیکه خب چرا گولم زدی؟ تازه کل اینجا رو هم اجاره کردی؟ گولت نردم میخوام منبت کاریت رو واسه مغازم بخرم اینجا مغازه منه !من !خودم رئیسشم

تو این سه ماهی که برگشتم، برای اینکه اینجا رو آماده کنم، چیزی بهتون نگفتم ،موقع بازگشایی، ناشناس به تو و بابا زنگ میزنم !میگم که بیاین کیک و قهوه رایگان بخورین !و وقتی بیاین اینجا، میفهمین من صاحبشم خیلی سورپرایز خوبیه، مگه نه؟ !ایده خوبیه- !آره- ولی بابا خیلی سرش شلوغه و نمیاد

…تو که میومدی! کیک رایگان و من تا اسم رایگان میشنوم تلفن رو قطع میکنم …آها- آره- !جدیدا خیلی تماس تبلیغاتی زیاد شده !همه شون مزاحمن! فقط یه آدم احمق قبول میکنه بیاد جیان جیان یادته؟ !همیشه دوست داشتی رئیس شیرینی فروشی باشی !و هرچقدر میخوای کیک و شیرینی بخوری !بیا !امتحانش کن

!خودم پختمش! بیا امروز رفتم دندون پزشکی نمیتونم بخورم !مخصوص تو درستش کردم یه کوچولو بخور! باشه؟ نه مرسی- !همین یدونه- امتحانش کن خوشمزه اس؟ پس بازم بخور !بیا !واقعا راحت نیستم !یکم دیگه بخور !دیگه نمیتونم بخورم! دندونم درد میگیره …ببخشید نه تقصیر منه خیلی کیک درست کردی ولی الان حالم خوب نیست راستی

میخوای منبت کاریم رو کجا بذاری؟ اونجا که حساب میکنیم پیشتر از همه جا تو دیده گوش کن، اون یکی رو نمیخواد بگیری خودم یدونه غورباقه طلایی با سه تا پا واست میفرستم تا تو کارت شانس بیاری میفرستی؟- آره- مگه تو کیک مهمونم نکردی؟ بارون قطع شد میرم استودیو چطوره یکم دیگه بمونی؟

نه. خیلی کار دارم !بذار برسونمت نه مرسی تو به کارت برس من رفتم !مواظب باش خدافظ یعنی چی؟ چرا جوابمو نمیده؟ !چقدر بیشعوره کی؟ صاحب خونه صاحب خونه که بد نیست !واسه خودمون رو نمیگم پس کجا؟ اینجوری لباس پوشیدی که پدر و مادر پسره رو ببینی؟ خودش ازم خواست اینجوری لباس بپوشم چطوره؟

خیلی خوبه، مگه نه؟ تانگ چان گوش کن امروز جیان جیان رو بردم دندون پزشکی …دندون پزشک لینگ شیائو بود لینگ شیائو؟ لینگ شیائو ی سنگاپور؟ تو باهاش در ارتباطی؟ تازه برگشته تو یه بیمارستان دندون پزشکی کار میکنه تو چرا بردیش؟ خودش پا نداره؟ اگه میدونست برادرشه چجوری میرفت؟

خب اگه دوست نداره تو چرا میپری وسط؟ !نمک نشناس !اونا نمک نشناس ان !اون یکی که رفت انگلیس هم همینطور !اون دیگه خیلی نمک نشناسه !رفتی با دشمن دوست شدی چرا انقد قاطی میکنی؟ اصلا میدونی چی به چیه؟ وضعیتشون فرق داره اونجوری که تو فکر میکنی نیست میشه انقد به دشمنا کمک نکنی؟

!باید تا میدیدیش میزدی تو صورتش …تو خیلی بی رحمی …خودشون که نمیخواستن بگو لینگ شیائو کجاس ده نفرو استخدام میکنم که بفرستنش بیمارستان !و میگم کلا لختش کنن لختش کنن؟ نابودش میکنم …لازم نیست نابودش کنی مگه نمیخوای تا دیدیش، بزنیش؟ لینگ شیائو الان میرسه

چطوره کتت رو بپوشی تنت؟ اینجوری سختت میشه کتکش بزنی چرا میخواد بیاد خونه ی ما؟ عوض میکنی یا نه؟ عمرا !هرچی بخوام تو خونه ام میپوشم !همین که جلوش لخت نمیشم خیلیه !اگه بیاد تو، مثل هوا باهاش برخود میکنم! نامرئی باشه. خیلی هم عالی لینگ شیائو! بیا داخل جیان جیان هنوز نیومده

ولی تانگ چان خونه اس دمپایی- باشه – ممنون لطفا درو ببند ببخشید بذار معرفی کنم این تانگ چان عه تو دوران دبیرستان رابطه خوبی نداشتیم واسه همین نمیشناسیش این لینگ شیائو عه خوشبختم تانگ چان منم همینطور. خیلی درباره ات شنیدم برو چای درست کن اون خوبه رو بیار

پس بذار اونا رو مرتب کنم- کمکت میکنم- گفتی دیگه نمیتونم خونه رو اجاره کنم. چرا؟ فامیل صاحب خونه اومده و میخواد به اون اجاره بدش واسه همین دیگه به ما نمیدش …خونه روبه رویی مگه عشقم اجاره اش نکرده؟ مگه قرار نبود هات پات مهمونم کنی؟ اونوقت تا رسید رو دادن پریدی تو دستشویی؟

کی گفته؟ مگه نمیدونی معده ام خرابه؟ !عیب نداره. ایندفعه مهمون من تعارف نکن هرچی خواستی بگو بلاخره فهمیدم چرا پولدارا، پولدارن خیلی خسیسی این الان مهمونیته؟ مهمونیه چی؟ واسه جیان جیان یه تپه دسر درست کردم اونوقت کلا یه قاشق خورد خب درباره اش حرف نمیزنم بیا اول غذای دریایی بخور غذای دریایی؟- نیست؟-

از دریا آوردنش پس غذای دریاییه چیه؟ دیگه کمبود پول نداره؟ داشته باشه هم، چیکار میتونم بکنم؟ دیگه نمیدونم چی دوست داره گفتی لینگ شیائو برگشته، نه؟ چطوره؟ برگشتنش فایده ای نداره قدیما جیان جیان با من صمیمی بود ،وقتی با من حرف نمیزنه دیگه با یه همسایه چه حرفی داره؟

بهش گفتی که روبه روی خونه اشی؟ نه هنوز چرا به جای اینکه زودتر برگردی خونه گیر دادی سورپرایزشون کنی؟ بابات تجربه داره میتونه کمکت کنه چرا خودتو اذیت میکنی؟ آخه چی میدونی؟ باز کردن مغازه خیلی سخته اگه بهش میگفتم حتما میومد کمکم کنه نمیخوام اذیت بشه …و این همه سال هیچ پیشرفتی نکردم

اصلا روی برگشت ندارم چه بویی من اومدم اومدی امروز برادر لینگ رو دیدم میدونم چی میدونی؟ برادر ژیجیو هم دیدم چی؟ در اصل، دیروز دیدمشون دیروز؟ اون منحرفه که به سینه ام دست زد برادر ژیجیو بود !منحرف چه جالب بعد از چند سال خارج موندن یهویی منحرف شده؟ !سوءتفاهم بود

برادر لینگ هم تا فهمید اومد اداره پلیس واسه همین دیروز همدیگه رو دیدیم به نظرم خوبه هرچند وقت یه بار همو ببینیم !ولی امروز دوباره دیدمشون تازه گفت میخواد تو خونه بغلی بمونه خیلی خوبه! مگه نه؟ !خوب؟ نه! خجالت آوره !کل بدنم خارش میگیره وقتی کنار هم میشینیم نمیدونیم چی بگیم آره

!حق داری چرت نگو برای چی با هم غریبه باشین؟ مگه همیشه بهم زنگ نمیزدید؟ همیشه نه فقط بعضی وقتا درباره ی غذا و سلامت و اینا بهم پیام میفرستادیم همه اش حرفای تکراری خیلی مصنوعی بود با این چیزا نمیشه رو در رو حرف بزنیم منم وقتی همکلاسی هامون رو میبینم

فقط به حرفاشون گوش میدم اصلا نمیدونم چی بگم !چون با اونا زندگی نکردی آدمی که برمیگرده خیلی بهتر از کسیه که برنمیگرده، مگه نه؟ …ولی بذار اینجوری بگیم دوتا قوطی کمپوت هلو داریم وقتی تاریخشو نگاه میکنی، میبینی تاریخشون گذشته ولی بازم وقتی امتحانش میکنی، میبینی قابل خوردنه واقعا آدم راحت نیست

غذای تاریخ گذشته اصلا قابل خوردن نیست !وای خدا !پاتو بهم نزن !خدایا خوب شدن لثه زمان بره حتما بعد غذا از دهان شویه و آنتی بیوتیک استفاده کن برادر لینگ کی میخوای بیای اینجا؟ خونه ای که میخواستم رو صاحب خونه به فامیلش داده یه مرد خوشتیپ اومده اونجا میشناسیش؟ نه

من چطوری به مینگیو برسم؟ !اون بدن لخت پسره رو دیده …من ندیــ ندیدم ببند دهنتو !خودت گفتی هنوزم تو دراما ها، از این صحنه که دختره پسره رو درحال دوش گرفتن میبینه استفاده میکنن …نه- …افتادن من دم در آسانسور- به خوبی این صحنه نیست نه…من فقط میخواستم بندازمش بیرون چرا؟

اون پسره برادر صاحب خونه اس خب میتونی یه جا دیگه بری از اینجا بهتر گیرش نمیومد اینجوری هیچکس راحت نیست اینطور که تو گفتی پسره حتما تنها زندگی میکنه ولی اونجا دوتا اتاق خواب داره شاید تنهایی سختش باشه اجاره رو بده میخوای باهاش هم خونه بشی؟ آره باشه باهاش حرف میزنم

!من میرم! نمیتونم بذارم باز بری پیشش بذار اول آرایش کنم الان واسه چی میخوای آرایش کنی؟ !تا مخشو بزنم همسایه عزیز سلام تانگ چان؟ اصلا فکرشو نمیکردم تو همسایه ام باشی وای! اون از کجا میدونه؟ ،دفعه قبل که دم در آسانسور دیدمت خیلی صورتت آشنا بود یا خدا …تو واقعا شبیه

دوست پسر بعدیم هستی چرا منو میزنی؟ !آیی هه ژیجیو؟ اینجا چیکار میکنی؟ خونه از قبل اجاره شده بود واسه همین به دوستم گفتم با صاحب خونه حرف بزنه و پول بیشتری بهش بده اون قبلی بهش 3,000 یوان میخواست بده و من گفتم 4,000 یوان میدم بعد وقتی کسی بیاد

بهش میگم من فامیل صاحب خونه ام اینجوری دیگه حله پول خیلی فریبنده اس فقط میخوام پیش جیان جیان باشم و مراقبش باشم من خونه رو اجاره گرفته بودم تو بودی؟ …پس اون دختره که صبح دیدمـــ !خداروشکر من نبودم …آها! پس تو گفتی !خفه شو !چرا گفتی برادر زاده ی صاحب خونه ای؟

!چندش! خیلی بیشعوری! واقعا که چی گفتی؟ چرا همیشه سرتو میندازی پایین و میای؟ چون رمز رو بلدم …من میخوام معذرت خواهی کنم که روت آب ریختم ببخشید و ازت میخوام که اصلا درباره حرفایی که زدیم به لینگ شیائو نگی چرا؟ باید بهش بگی که دوسش داری …الان الان وقتش نیست

!به هرحال نباید بهش بگی ،اگه بهش بگی …من به بقیه میگم نقص جسمانی داری !شایعه پراکنیه !چون فقط من و تو اینجاییم هرچی دلم بخواد میتونم بگم تو دبیرستان همچین آدمی نبودی چیه؟ لینگ شیائو میتونم بیام؟ البته لینگ شیائو داره میاد !گفتگوی ”خوبی” داشته باشین باشه بیا اینجا بد نیست الان خونه منه

بیا باهم اجاره اش کنیم اگه التماسم کنی، قبول میکنم التماس میکنم- حله- چند روز دیگه میام کمک میخوای؟ نه مرسی چیز خاصی ندارم وایسا اجاره رو پس بگیرم؟ آره نمیذارم مجانی برادر زاده ی صاحب خونه باشی پول اضافه ای که گرفته رو پس میگیریم وایسا! کدوممون برادر زاده اشه؟ دیگه برو خونه

خوابم نمیاد پیشت میمونم الکی بهونه منو نیار، میدونم منتظر پسرتی برای چی منتظرش باشم؟ حالا که برگشته هروقت دلم بخواد میتونم ببینمش اگه واقعا میخوای ببینیش بهش بگو همینجا بمونه نذار بیرون بمونه اینجوری هر روز میبینیش خب بهتره بیرون بمونه به تنهایی عادت کردم اینکه همچین پسر جوونی یهو برگرده

و هی جلوم باشه اذیتم میکنه اذیت؟ به نظر من که فقط خوشحالی پاتو بده بالا راستی به نظرم خیلی خوب میشه لینگ شیائو و جیان جیان ازدواج کنن بهم میان دیگه مثل قدیم نیست کسی ازدواج از پیش تعیین شده نمیکنه چی میگی؟ همونطور که قدیمیا میگن، علف باید به دهن بزی شیرین بیاد

به نظرم از جیان جیان خوشش میاد خاله جیان روی تو هم تاثیر گذاشته؟ حالا تو میخوای دخترا و پسرا رو با هم آشنا کنی؟ چطوره یه خال هم بذاری رو صورتت؟ عمو لی !اومدی بابا اینجا چیکار میکنی؟ مگه نباید صبح زود بری سرکار؟ چرا…آره خیلی وقته میخوام برگردم

اون هی میگه بمونم باهاش حرف بزنم آره تنهایی حوصله ام سر میره چرا اومدی اینجا؟ برو بخواب برو …بذار بقیه اش رو من تمیز کنم همونجا وایسا! اونجا رو تمیز کردم، کثیفش نکن برو خونه- آره- الان جلو راهی برو خونه دوش بگیر من بعدا میام باشه. من میرم چرا بهش گفتی وسط راهه؟

همینجوری یهویی گفتم ای کیو ـت پایینه ای کیو کی پایینه؟ !خودت بیا برو بیرون زمینو کثیف نکن فقط بلدی غر بزنی صبح بخیر، جیان جیان صبحونه چی میخوری؟ برادرت واست میخره همین الانشم استرس دارم صبح بخیر، جیان جیان چی میخوری؟ من اینجا چیزی ندارم تو چی میخوری؟ چی میخوای بخوری؟

صبحونه چی میخوای بخوری؟ چی…میخوای بخوری؟ …میخوای برات خوابی؟ درد مخفی پایین بدن به وقتش برای مرگی با رحم و بخشش آماده باش اینجا چه غلطی میکنی؟ بیا تو گلای من ساعت یک شده همینطوریش زشت هستین دیگه چرا تا الان بیدار موندین؟ یعنی عشقم از قفس پرید؟ دوباره توهمی شدی؟

اصلا شاید پنج ساله ازدواج کرده و یه پسر و دختر داره اونی که باید بیاد، نمیاد اونوقت اونی که نباید بیاد، میاد دقیقا اونی که نباید بیاد کیه؟ دیگه داری زیاده روی میکنی اون تصمیم گرفته که دوباره کنار هم جمع بشن، خب؟ جمع بشن؟

چیز طبیعیه که خواهر و برادرا وقتی بزرگ میشن، از هم جدا بشن مخصوصا وقتی که ازدواج میکنن و وقتی خودشون خانواده تشکیل میدن برای هم مثل فامیل میشن ولی اونا تصمیم گرفتن باهاش صمیمی بمونن و کنارش زندگی کنن واقعا لازمه؟- معلومه- چیز عجیبی نیست که خواهر و برادرا با هم صمیمی باشن

وقتی کنار هم باشن میتونن بهم کمک کنن Show me an example, یه مثال بزن که توش کسایی که رابطه خوبی با هم دارن حتی بعد ازدواجشون هم، خیلی بهم علاقه داشته باشن علاقه زیاد؟ توصیف خوبی بود بگو دیگه نمیتونی بگی، مگه نه؟ چون من نمیتونم بگم یعنی اصلا وجود ندارن؟

خانواده اونا خیلی کمیابه ولی بازم وجود داره نمیشه اینجوری گفت اصلا این مهم نیست مهم طرز فکر جیان جیانه اون اصلا چیزی نمیگه !بعد تو هی میپری وسط !چقدر تو خوبی لی جیان جیان به نظرت من میپرم وسط؟ …نه !بیا! بیا ولی به نظرم درست میگه شنیدی؟ شنیدی؟ !انقد موجی نباش

نظر خودت رو بگو قبلا خیلی بهم نزدیک بودیم ولی بخاطر این بود که سنمون کم بود و با هم بازی میکردیم …ولی بعدش واقعا انتظار داشتم تو دوران مدرسه ام برگردن انتظار داشتم حداقل موقع تعطیلاتشون یه بار بیان ولی اصلا نیومدن …دیگه کم کم ازشون انتظاری نداشتم ولی الان یهویی دوتاشون اومدن

…واسه همین من …خب واقعا راحت نیستم و خجالت میکشم …انگار انگار الان واسم مثل غریبه ها هستن با قبلا خیلی فرق کرده