المسلسل الصيني “انطلق” | “Go Ahead” مترجم عربي الحلقة 17 مسلسلات “ستيفن” بطل “مسلسل تزلج في الحب”

[به نام خانواده] [قسمت 17] داری برمیگردی پیش عمو لینگ؟ نه پس داری میری سنگاپور؟ مگه الان تو بیمارستان کار نداری؟ چرا انقد بی فکری؟ دیگه برگشتی اونوقت چون یه بار دعوا کردیم داری میری؟ صدای قلبت رو دنبال کن بخاطر بقیه بی فکر عمل نکن فهمیدی؟ فهمیدم حرفام اصلا برات معنی نداره، آره؟

چیکار میکنی؟ هیچی دیگه داری زیاده روی میکنی دیگه داره سی سالت میشه نمیشه مثل بزرگا رفتار کنی؟ چون ازم عصبانی بودی دندونم رو درست نکردی، اشکال نداره ولی الان میخوای یهویی بری سنگاپور و همینطوری کارت رو ول کنی اصلا احساس مسئولیت نداری؟ باشه باشه اشتباه کردم اون روز فکر نکرده حرف زدم

عقلمو از دست دادم واسه همین گفتم برادرام نیستین اشتباه کردم نباید همچین حرفی میزدم معذرت میخوام ببخشید دوتاتون برادر واقعی منید، باشه؟ کی برادرته؟ واقعا عالی شد که برگشتین واقعا خوشحالم ولی نمیتونیم مثل دوران بچگیمون باشیم تازه تو همیشه فکر میکنی بهم مدیونی واقعا استرس میگیرم

میشه بهم یکم وقت بدی تا عادت کنم؟ چمدون مستاجر قبلیه اینا هم وسایلیه که تو بالکن بود دارم میندازمشون دور نمیخوای…نمیخوای بری چرا زودتر نگفتی؟ خودت نپرسیدی لی جیان جیان، لینگ شیائو مینگیو چی شده؟ رفتی مغازه؟ بده من کمکت کنم شما حرف بزنید، من میرم دعوا کردین؟ نه، داشتیم حرف میزدیم

پس حل شد تو فکرش بودم که یه کاری کنم آشتی کنید ممنون لینگ شیائو کلی سبزیجات خریدم گوشت هم گرفتم چطوره آخر هفته ها هات پات بخوریم؟ باشه بریم هی ژونگ بی چی شده؟ ترسوندیم ژیجیو ماشینی که دفعه قبل مامانتو داخلش دیدی پیدا کردم انگار ماشینه ویژه اس چرا؟

به راننده درباره ات گفتم اونم نقشه رو چک کرد گفت از جاده هوانگشینگ رفته به هتل تجارت بین المللی دریای آبی ژیجیو دیگه میدونی مامانت کجاس بابای لینگ شیائو هم که پلیسه اگه بهشون بگی کمکت کنن خیلی راحت تر میشه ژیجیو شنیدی چی گفتم؟ باشه، قطع میکنم چی شده؟

ژونگ بی گفت برم باهاش شام بخورم میرم دوش بگیرم خوش اومدین! چه کمکی از دستم بر میاد؟ دنبال کسی ام چان چان، اینجام، بیا بابا تازه آوردن زود بخور تازه کارت تموم شده؟ همیشه دیر شام میخوری؟ خب بستگی داره اگه بشه یه چیزی میخورم تو تنها زندگی میکنی بیشتر از همه

نگران اینم که خوب غذا نخوری سس هم بزن بهش خوشمزه اس نه نمیخوام چان چان، لاغر شدی مثل بقیه دخترا نباش که هرروز تو رژیم ن سلامت از همه چیز مهم تره شما خودتون میگین من چاقم از کلاس هشتم تنها شام من میگو ی آب پز و سبزیجاته …خب تقصیر منه

خب بیا بخور بیا چرا گفتی بیام؟ تو وی چت جوابمو ندادی بگیرش پول لازمت میشه نه خودم دارم درآمد تو ثابت نیست دیگه وضعیت مالی مون خوبه لازم نیست خیلی کار کنی به نظرم بهتره یه کار ثابت پیدا کنی اگه اومدی که نصیحتم کنی بهتره تمومش کنی

دفعه قبل خیلی واضح با مامان حرف زدم به هر حال اون مادرته بیشتر از سه ماهه که اصلا خونه نیومدی یه زنگ هم نزدی واقعا لازمه؟ مگه خودش نگفت اگه به حرفش گوش ندم و کار پیدا نکنم حق ندارم بیام خونه؟ …خب مامانت میخواد یه زندگی خوب داشته باشی

فقط میخواد پول بیشتری در بیارم مگه همه اش نمیگفت که اگه میدونست چی میشه مجبورم میکرد تبلیغات بیشتری انجام بدم و تا جوون ام پول پیشتری دربیارم تا یه خونه دیگه بخره؟ مامانت بعضی وقتا زبونش تنده به مامان بزرگ هم گفت که من تنبلم تا اونجایی که یادمه

وقتی بچه های دیگه داشتن درس میخوندن من مشغول کار بودم فیلم برداری و عکس برداری میکردم تا پول در بیارم توی دوران بلوغ ام هر شب قبل از اینکه بخوابم یه لیوان بزرگ آبلیمو میخوردم میدونی چرا؟ چون گرسنه بودم انقد گرسنه بودم خوابم نمیبرد تا چند سال پیش

هرجا میرفت منو با خودش میبرد ولی الان وقتی مردم سراغمو میگیرن خجالت میکشه که جواب بده انگار من مایه ننگشم واقعا درک نمیکنم من با تلاش خودم پول درآوردم و هنوزم در میارم چرا باید خجالت بکشم؟ …خب بیشتر بخور سس هم بزن خب بابا آروم رانندگی کن چان چان

چند روز دیگه تولد مامانته دیگه 50 سالش میشه طبق رسم و رسوم شهرمون یه جشن میگیریم وقتی فامیلا و دوستاش اونجان اگه برم بیشتر خجالت زده نمیشه؟ چان چان، اون مادرته باشه میام خب اینکه از اون سس نخوردم بخاطر این نیست که میترسم چاق بشم بهش آلرژی دارم یادت رفته زود بیدار شدی

بیا صبحونه بخور ببین ایندفعه واسه خودمون هم آوردم خیلی باهوشم، نه؟ باید بهم افتخار کنی میری واسشون آشپزی میکنی دیگه چرا مثل دزدا رفتار میکنی؟ فکر کردی آسونه؟ کافه ام تازه باز شده و همیشه شلوغه اونوقت مثل دزد باید برم خونه اونا مغزم کلا هنگ میکنه خب مگه قرص ویتامین نداشتی؟

دوتا هم به من بده خودت بخر هرروز بهت غذا میدم خیلی خسیسی یادت رفته من نصف پول وسایلت رو دادم؟ برادرا که با هم حساب کتاب نمیکنن واقعا خسیسی بده سوپ بریزم سلام چی شده؟ اروم باش، تند حرف نزن کدوم بیمارستان؟ باشه باشه باشه الان میام اونجا ببخشید، میشه نگه دارید؟

به ایستگاه نرسیدیم نمیتونم بزنم کنار خیلی اورژانسیه، لطفا نمیشه رو پل وایسم تانگ چان، هنوز خونه ای؟ از حموم بیا بیرون برو تو اتاقم کارت بانکیم رو از کشویی که سمت چپ دیواره بردار و برو بیمارستان چانگ جنگ برادر هه تصادف کرده بابام گفت جدیه …من الان الان هی دارم از بیمارستان

دورتر و دورتر میشم آره آره بیمارستان چانگ جنگ بیمارستان چانگ جنگ باشه ایستگاه بعدی کجاس؟ چرا پل انقد طولانیه؟ نگران نباش خانم تقریبا رسیدیم چیزی نمونده ببخشید ببخشید !چه آدمی هستی بریم برو برو حالش چطوره؟ برادر هه کجاس؟ بگو وقتی آوردنش بیمارستان صورتش پر خون بود

و دکترا گفتن که هرکاری از دستشون بر میمود انجام دادن جیان جیان لی جیان جیان شوخی کردم، جیان جیان برادرت خوبه جیان جیان گریه نکن برادر هه حالش خوبه برادر لی جیان جیان، به خدا شوخی کردم چی شده؟ برادر هه …شوخی کردم که ژیجیو برادر هه جیان جیان، ژیجیو حالش خوبه جیان جیان

ژیجیو فقط بیهوش شده جیان جیان ژیجیو خوبه زنده اس جیان جیان زنده اس؟ آره، حالش خوبه …چرا تانگ چان چرت و پرت گفت …من شوخی کردم …تو جیان جیان، واقعا حالش خوبه ببین حالش خوبه چی بهش گفتی؟ کی درباره این چیزا شوخی میکنه؟ بعد خوردن قرص آرامش با دوز بالا

چرا سوار موتور شدی؟ شانس آوردی خوردی به درخت و کم صدمه دیدی اگه به ماشین میخوردی الان مرده بودی استراحت کن چند روزی بستری هستی خیلی حرکت نکن ممنون پرستار خواهش میکنم اگه استفراغ کرد به دکتر خبر بدین باشه، زنگ میزنم ممنون چرا قرص آرامش بخش خوردی؟ نخوردم پس چی خوردی؟

دکتر گفت که درصد زیادی آرامش بخش تو خونته درست فکر کن اونا چیه؟ ویتامن اِی، ویتامین بی و قرص آهن برای سلامت چقد قرص از هرکدوم دوتا حتما خیلی خوبه حالا فهمیدم چرا بهم نمیداد دیده بودم شبا دیر میخوابه فکر میکردم میشینه رمان میخونه حالا فهمیدم که نمیتونسته بخوابه عمو لینگ

ما میریم ژیجیو لینگ شیائو، تو بمون مراقبش باش اگه استفراغ کرد به دکتر خبر بده باشه میرم غذا میپزم وقتی آماده شد میارمش اینجا باشه داری میری اداره؟ باید برم سر کار و با لینگ شیائو حرف میزنم باشه من میرم خونه پسرم خودت نمیخوابی یا نمیتونی بخوابی؟ میخوابم، ولی زیاد نه

در طول روز وقتی کار ندارم چرت میزنم چرا بهم نگفتی؟ هروقت بهت زنگ میزدم میگفتی همه چیز خوبه به این میگی خوب؟ نخواستم نگران بشی اگه اینجوری بفهمم بیشتر نگران میشم تازه دیروز مامانت بهم زنگ زد بهم گفت این دفعه فقط اومدی منو ببینی، آره؟ داری اینجا کار میکنی مگه میشه گولش بزنی؟

قبول نمیکنه حتی اگه قبول نکنه باید راستشو بهش بگی تا کی میخوای مخفی کاری کنی؟ خودم بهش زنگ میزنم و باهاش حرف میزنم برای مراقبت از اون تصمیم گرفتی بری سنگاپور اون زمان مجبور بودی، برای همین قبول کردم تازه هنوز من سرپرست توام بابا، من دیگه بزرگ شدم تو دیگه بهم سرپرستی نداری

خودت مامانو میشناسی اون راضی نمیشه خودم باید باهاش حرف بزنم خودمم نمیخوام ازش فرار کنم باشه مرد جوون بهتره خودت بهش بگی باید درست باهاش رفتار کنی که ناراحت نشه پسرم، میتونی یه قولی بهم بدی؟ پسرم اگه اتفاقی واست افتاد چه خوب چه بد میشه بهم بگی؟ دیگه بزرگ شدی

و بابات خیلی نمیتونه کمکت کنه ولی تو…داری اذیت میشی باید…باید به من بگی باشه؟ خب دیگه برو منم کار دارم برو جیان جیان گریه کردی؟ نه بابا بهم گفت که فکر کردی من مردم و تو راه رو کلی گریه کردی با خودم گفتم اگه واسه مردنت گریه نکنم خیلی ضایع میشه

خوشحالم که تصادف کردم چه حرفیه بینی ـم فشار نده، نکن عصبانی ای برادر لینگ مشکلش چیه؟ من از کجا بدونم؟ شما با هم زندگی میکنید اونوقت میگی نمیدونم؟ خب اونکه همه چیزو بهم نمیگه اگه همه چیزو تو خودش بریزه بیماری روانی میگیره میدونی اون از بچگیش دوست داشت با تو حرف بزنه

ولی الان تو دوست نداری گوش کنی، مگه نه؟ لی جیان جیان میگه چرا تو این سن بیخوابی داری؟ یعنی خودت نمیخوای بدونی؟ آیی نکن بسه مواظب زخماش باش چیز خاصی نیست فقط زمان خوابم یکم بهم ریخته اس از دکتر پرسیدم گفت بین جوونا شایع اس ولی تو

فقط سنت زیاد شده عقلت همونقدر که بوده، مونده چرا همینجوری واسه خودت قرص میخوری؟ یعنی تقصیر منه؟ اگه تو جای خودش میذاشتیش کی میخوردش؟ چرا قرص آرامش بخش رو تو جای قرص ویتامین گذاشتی؟ واقعا عجیبه راستش نمیخوام مامانم و چنگزی بفهمن چرا؟ چون تو خونه تنها کسی که نباید مریض بشه منم مرسی

چای میوه ات من قهوه خواستم صبحا قهوه میخوری که بیدار بمونی شبا آرامش بخش میخوری که بخوابی اینجوری بدتر میشی دیگه نباید قهوه بخوری لی جیان جیان مون از وقتی که بچه بود میدونست چجوری مراقب بقیه باشه و الان که بزرگ شدی عاقل تر شدی معلومه

الان خودم میتونم خیلی کارا رو انجام بدم و استودیو کوچیکم خیلی درآمد نداره ولی عاشقشم حالا که کار دارم میتونم به خانواده ام کمک کنم میتونم بعدا از بابا و عمو لینگ مراقبت کنم نگاهش کن به سرم دست نزن دیگه بچه نیستم از نظر من تو همیشه دختری هستی که جلوی رستوران

نقاشی میکرد توام فقط قیافه ات باهوش بود در اصل با یکم گوشت خوک گول خوردی و اومدی خونه مون …و تو بخاطر یکم آبنبات میشینی وسط خیابون حرفشو نزن یادم رفته بود سنگاپور چطوره؟ تا حالا اونجا رو ندیدم جای زیادی نرفتم تو دانشگاه سرم شلوغ بود

و باید از چنگزی و مامانم مراقبت میکردم تقریبا هرروزم تکراری بود بعدم رفتم سرکار اصلا گردش نداشتم منم بعد دانشگاه سرم شلوغ شد بعدشم که خیلی کم حرف میزدم خیلی کم ازت خبر داشتم هروقت تونستی برام تعریف کن چی میخوای بدونی؟ دوست دختر داری؟ نه شوخی میکنی؟ نه

ولی از یه نفر خوشم میاد چه شکلیه؟ خوشگله؟ خیلی خوشگل و دوست داشتنیه من که نمیشناسمش پس راحت باش تو یه دانشگاه بودین؟ سوال دیگه ای نداری؟ چجوری سوختی؟ فرنی پخته بودم درست نگرفتمش واسه همین یهو کل کاسه ریخت رو شونه ام اون موقع خیلی درد نداشت

برای همین اول شیشه رو جمع کردم وقتی رفتم حموم دیدم پوستم چسبیده به لباسم با شنیدنش هم دردم میگیره نگران نباش دیگه درد نداره گفتم به سرم دست نزن میخوای کل موهای سرم بریزه؟ وای خدا چی شده؟ دستت چطوره؟ فقط زخم شده چند روز نباید به آب دست بزنم

گل ها از طرف تانگ چان عه گفت امیدواره زود خوب بشی چرا خودش نیومد؟ میترسید بیاد ازش عصبانی نباش من دعواش کردم ملکه دراماس دیگه همیشه درحال بازی کردنه ازش عصبانی نیستم میخوام ازش تشکر بکنم اگه اینجوری نمیشد واقعا باورم میشد که جیان جیان ازم متنفره منطقت کجا رفته؟ مغزتم آسیب دیده؟

یکم، یکم اینم قهوه بفرما آیس آمریکانو مرسی فکر کنم تلخه مال من کو؟ با این وضعیت قهوه هم میخوای؟ مشکلش چیه؟ راستی جیان جیان حتی به لاته ماکیاتو هم شکر میزنه چون زندگی خیلی تلخه لباسا و وسایل تو و لینگ شیائو رو گذاشتم تو کیف امشب مصاحبه دارم وگرنه پیشت میموندم نگران نباش

برادر لینگ هم اینجاس اشکال نداره …بیخوابی لینگ شیائو واقعا مشکلی نداره؟ کی میتونه با نخوابیدن مشکلی نداشته باشه؟ به نظرت بخاطر مادرشه؟ حتما بخاطر اونه مگه نمیدونی واسه چی رفت سنگاپور؟ همه اش بخاطر مامانش بود واقعا موندم چرا مامانش یهو اجازه داد که برگرده نگران نیستی که برادر لینگ یه روزی برگرده؟

خواهرش تو سنگاپور خیلی کنه اس چرا اونجوری نگاه میکنی؟ راستشو میگم دیگه من دیگه بهش وابسته نیستم خودش پا داره هرجا بخواد میتونه بره تازه پسرا خیلی درونگرا هستن شاید یه روزی عاشق یه زن عوضی بشه مگه نه؟ خب کاریش نمیشه کرد ماشینو کجا پارک کردی؟ اونطرف تو برو منم دیگه میرم

باشه، مراقب باش آروم رانندگی کن برو برو یه گاز بده حالت بد میشه گرسنه ای؟ مگه فرنی بابا رو نخوردی؟ حوصله ام سر میره خوردن شما رو ببینم هیچی هم ندارم که بخورم چطوره شب بریم خونه و فردا بیایم اینجا؟ بمون تو بیمارستان وقتی خوب شدی هرجا خواستی برو ولی اگه نرم

کسی نیست که کیک درست کنه فعلا کارو بذار کنار سلامتت مهم تره وقتی بچه بودیم آسمون اینجوری نبود یادتونه؟ شبای تابستون، میرفتیم بالا پشت بوم بابا یه بار گفت به جز ماه درخشان ترین ستاره، اون سیاره سفید بزرگه اس الان هیچی معلوم نیست معلومه که نمیشه دید دیگه چراغای شهر خیلی زیاده

مثل دوران بچگیمون نیست سنگاپور هم همینجوریه؟ چراغای اونجا هم زیاده فقط روی کوه که چراغی نیست و هوا خوبه، میشه دیدشون بیاین بریم کوه خاله ام اونجاس من نمیام خونه خاله ات پر خوکه خاله ام خیلی وقته خوک پرورش نمیده نه، بهش زحمت میدیم راست میگی وقتی واسه جشنای مختلف بهش زنگ میزنم

اصلا نمیدونم چی بگم عادیه با هم زندگی نمیکنید واسه همین حرف زیادی واسه گفتن ندارید فوق فوقش درباره دوران بچگیتون باهاتون حرف میزنن بهتون گفته بودم؟ وقتی رفتم انگلستان هرروز دلم میخواست که برگردم زبانشون رو بلد نبودم و به غذاشون عادت نداشتم هرروز با ژائو هواگوانگ دعوا میکردم وقتی تو آسمون هواپیما میدیدم

دلم میخواست بپرم توش و برگردم آره کاملا درک میکنم تو سریالای تلویزیون هم همینه بچه خانواده پولدار علاقه ای به ارث و میراث نداره من دلم میخواد جاشون ارث بگیرما ولی کسی ازم نمیخواد من میخوام وقتی پولدار شدم، همه پولم واسه تو نه نه مردا همه دروغگو ان خوبه خودتم گفتی

تو که باهوشی اون پسره ران رو ولش کن چرا؟ با هم خوبیم آره ولش کن بهش نمیخوره مرد خوبی باشه چرا مرد خوبی نباشه؟ چند ساله همدیگه رو میشناسیم و خیلی خوب شخصیت همو میشناسیم همدیگه رو میشناسید؟ مثل دیوونه ها رفتار میکنه مردی نیست که بشه باهاش زندگی کرد

من فقط میخوام با یه نفر قرار بذارم نمیخوام باهاش زندگی کنم واقعا ازش خوشت میاد؟ معلومه واقعا مطمئنی که ازش خوشت میاد؟ به هر حال، خوشحالم ریدی چی؟ گفت ریدی دروغ نگو برادر لینگ نمیگه ریدی از خودش بپرس برادر الکی میگه؟ الکی میگم؟ آره تو این وضعم میخوای منو بزنی؟ مگه میشه نزنم؟

یه گاز بهم بده دیگه نه چرا نه؟ حالت بد میشه یه گاز نه منو خر میکنی نه جدا بیا بخور چندش بدون من نخورین اونی که رو صندلیه خره دستمو بگیرید بلند شو، بلند شو پام داغون شده نه نه بشین بابا بشین واقعا چطور دلتون میاد؟ 38.5 نگران نباشید با شرایط الانش

تب طبیعیه این دارو رو همراه آب بهش بدین و بذارین استراحت کنه باشه، ممنون خواهش میکنم قرص؟ بیا بخور بیشتر آب بخور دکتر گفت باید زیاد آب بخوری بسه بسه چرا نمیخوابی؟ خوابم نمیاد تا دیروقت بیدارم باید بخوابی خیلی مهربون شدی سو استفاده نکن لیاقتشو نداری شب بخیر

مینگیو یه کتاب تو کیف گذاشته همونه که بالای تختم میذارم وقتی خوابم نمیبره میخونمش همه اش عکسه خسته ام نمیکنه کتاب مورد علاقه اته؟ درباره چیه؟ داستان دوتا بچه ی تنها که میخوان از شهر فرار کنن پسر خیلی درونگرا ست هیچوقت به بقیه سلام نمیکنه از نظر همکلاسی هاش خیلی عجیب و غریبه

به نظر من مشکلی نداره بعضی وقتا، منم دوست ندارم حرف بزنم بیشتر وقتا گوشه کتابفروشی درحال کتاب خوندنه و کاملا دنیای اطرافش رو نادیده میگیره نمیدونم چرا همیشه اینور و اونور میبینمش اونم مثل من تنها به نظر میرسه ببخشید، میشه بگین اتاق هه ژیجیو کجاس؟ باشه، صبر کنید ممنون برادر لینگ

لازم نیست چک کنید، ممنون برادر هه کدوم اتاقه؟ خیلی وقته دارم میگردم بیا دنبالم باشه تا حالا از بابا مراقب نکردم تو ازش جلو زدی آروم مواظب زخمام باش انقد حرف نزن سرتو بده بالا لی جیان جیان ران چقد زود اومدی اینجا چرا دستمو میکشی؟ هنوز تموم نشده تو بشین

تا کارم تموم بشه باشه خوبی؟ خوبم برادر هه حالش خوبه؟ واقعا به نظرت خوبم؟ چرا اینطوری حرف میزنی؟ راستی یه هدیه آوردم چی داخلشه؟ خودم ساختمش برادر بازش کن مرسی چرا من خبر نداشتم؟ تازه درستش کردم همین یدونه اس چیه؟ مگه میشه قبولش کنم؟ چرا نکنی؟ برادر تو برادر منه مرسی مرسی

خواهش میکنم تخت شماره دوازده باید دمای بدنت رو بگیرم 37 .6 ℃یه کوچولو بالاس به زودی خوب میشه کی مرخص میشم؟ تا معاینه دکتر صبر کن چیکار میکنه؟ بیا ادامه بدیم دراز بکش هنوز تموم نشده نه هنوز تموم نشده اینجا هم هست …نکن خلق اثر داره خلق اثر میکنه کجا میری؟ همراهیت میکنم

وقتت آزاده؟ آره معمولا شبا کار میکنم دیگه ظهر شده بذار واست ناهار بخرم بریم، کارت دارم باشه به هرحال، مجسمه ها شامل آدمای مختلفی میشن خیلی آدما ازم انتقاد میکنن و میگن کارم بی معنیه و فقط واسه جلب توجهه اگه جیان جیان برای ادامه دادن تشویقم نمیکرد

تا الان رشته ام رو عوض کرده بودم ازت پرسیدم چرا جیان جیان رو دوست داری اینا همه اش دلیله من دلیلی برای دوست نداشتنش نمیتونم پیدا کنم ولی بدن اون جوری نیست که تورو جذب کنه درسته ولی اشکال نداره من یه رابطه عاشقانه میخوام زیبایی ظاهری موقتیه پس قبول داری که

اون تورو جذب نمیکنه نه وقتی توی نمایشگاه دیدمش به نظرم خیلی سرزنده بود و حس زیبایی وسیعی رو بهم منتقل کرد پس جذبش شدم تو خواهر نداری؟ من تک فرزندم پدر و مادرمم همینطور واسه همین اصلا خاله و عمو ندارم که بچه داشته باشن پس وقتی لی جیان جیان رو دیدی

دلت خواست اون توی خونه ات باشه، درسته؟ آره دقیقا وقتی که دیدمش با خودم گفتم اون باید تو خونه من باشه خیلی موندن کنار اون تو خونه خوش میگذره میفهمم خیلی از تک فرزندا دوست دارن یه نفر کنارشون تو خونه باشه اینجوری میتونن با هم خوش بگذرونن خیلی عالیه منظورم این نبود

من واقعا دوسش دارم درست فکر کن اینکه با هم دوست معمولی باشین اشکالی نداره ولی برای وارد شدن به یه رابطه، باید با دقت فکر کنی به چی فکر کنم؟ به این فکر کنی که واقعا ارزششو داره که یه دوست واقعی رو بخاطر یه رابطه موقت فدا کنی یا نه بیا بخوریم