المسلسل الصيني “انطلق” | “Go Ahead” مترجم عربي الحلقة 20 مسلسلات “ستيفن” بطل “مسلسل تزلج في الحب”

[به نام خانواده] [قسمت 20] بیا دوباره دیر خوابیدی؟ کل شب داشتم رو یه شکایت کار میکردم خیلی خسته ام باشه، کارتو بکن میرم سر شیفتم !برادر هه دوباره اینجا چه غلطی میکنی؟ میخوام دوستمو ببینم امروز اینجا خیلی ساکته عالیه اینجوری راحت ترم سلام سلام، یه آمریکانو میخوام اون دیگه کیه؟

کسی که ازش متنفرم دوست پسر لی جیان جیان؟ ظاهرش که بد نیست اونجور که تو میگفتی نیست بد نیست؟ مگه کوری؟ واقعا به نظرت مشکلی نداره؟ خب دوست داری دوست پسر جیان جیان چجوری باشه؟ لی جیان جیان دوست پسر واسه چیشه؟ نه منظورم اینه که هنوز سنش کمه موقع اینکارا نیست

باید رو کارش تمرکز کنه پس میگی احتیاج نداره کسی کنارش باشه احتیاج داره من و لینگ شیائو مراقبشیم به چی زل زدی؟ تو انگلستان دوست دختر نداشتی؟ شوخی میکنی؟ وقت اینکارا رو ندارم از کسی خوشت میاد؟ وقت دوست داشتن کسی هم ندارم تو انگلستان میخواستی برگردی پیش جیان جیان؟ آره- گرفتم-

چی میگی؟ الکی جوگیر نشو از خواهرت خوشت میاد چی میگی؟ انکار نکن سوالمو جواب بده همیشه بهش فکر میکنی؟ تو برنامه آینده ات کنارته؟ فقط اون؟ کسی نمیتونه جاشو بگیره؟ گمشو بابا! این فرق داره فرقش چیه؟ به نظر من که عالیه اگه با جیان جیان ازدواج کنی رسما یه خانواده میشین

باید نیمه پره لیوان رو ببینی دیدگاهت رو بزرگ کن اون انگیزه تمام کاراییه که تا حالا تو عمرت کردی یعنی ارزشی نداره؟ !چی…من انگیزه ای ندارم !فقط باهاش خوب رفتار میکنم، همین انگار حرفی که تو دبیرستان میزدن و میگفتن ” تو از بچگی داماد خانواده لی هستی” واقعا راسته این سرنوشتته، رفیق

انقد مزخرف نگو !برو به شکایتت برس! لعنتی !بیشعور نفهم میمون های امروز برادر لینگ بهت زنگ زد؟ نه نه جوابم رو میده نه پیامم رو میخونه واقعا چش شده؟ نمـ…نمیدونم میرم دوش بگیرم همیشه بهش فکر میکنی؟ تو برنامه آینده ات کنارته؟ فقط اون؟ تو خواهرتو دوست داری برادر، هندونه میخوری؟ میرم لباس بپوشم

اتاق برادر لینگ…؟ !لی جیان جیان !لی جیان جیان مطمئنی دختری؟ برادر هه؟ !برادر هه به نظرت گوشی برادر لینگ خراب شده؟ فکر نکنم به هرحال فردا برمیگرده حتما کار داره پس چرا پیاممو جواب نمیده؟ دیگه اونقدر هم سرش شلوغ نیست شاید اینجوری راحت تره تازهباید با مامان و خواهرش سر و کله بزنه

اگه نتونه چی؟ …اگه نتونه تا اونجایی که میشناسمش احتمالا تا اینجا شنا میکنه و میاد هندونه بخور !قاشق من بود بیخیال. واسه خودت میرم یکی دیگه بیارم یعنی به نظرت کثیفه؟ آب دهنت خورده بهش مامان، کل روز چیزی نخوردی معده ات حساسه باورم نمیشه بهم اهمیت بدی اگه بمیری، چنگزی چی میشه؟

عالی نمیشه؟ میتونی با خودت ببریش اگه بمیری میرم پیش مامان بزرگم با اون نمیرم بابای اون، بابای من نیست اصلا وجدان نداری؟ همه این سال ها ازت مراقبت کرده من که ازش نخواستم خودش خواست وقتی رفتم، مامانو اینجوری عصبانی نکن دختر خوبی باش، خب؟ واقعا باید بری؟ مامان، مدارکم رو بده

مارو ول میکنی؟ نه فقط میخوام برگردم خونه و اونجا زندگی کنم !یک، دو، سه، چهار، بخون به چی میخندی؟ جیان جیان، بیا بعد از کار بریم کارائوکه !آره! عالیه جیان جیان، جیان جیان، باهامون بیا من نمیام شما دارین میرین کارائوکه من چرا بیام؟ میتونی دوست پسرتو با خودت بیاری نه

میرم خونه و منتظر برادرم میمونم خیلی با هم صمیمی هستین تازه برگشتن ولی تو کل روز درباره اونا حرف میزنی حرفات هنوز تو گوشمه با هم رابطه خونی ندارین به نظرم مثل لاس زدن میمونه رئیس، دوست پسرت اصلا نگران نیست؟ داری چرند میگی اونا از بچگی کنار هم بزرگ شدن

رابطه شون خیلی محکمه، خب؟ بیخیال رابطه خواهر برادری ای که هم خون نباشن، عمراً پاک بمونه برو، برو قهوه درست کن !برو برو چرت و پرت میگه به حرفاش گوش نکن زبونش تنده خیلی بد خوندین تو افتضاح بودی من اومدم این ساعت؟ ساعت تازه چهاره، چرا داری آشپزی میکنی؟

خب خیلی وقته دامپلینگ نخوردیم امشب دامپلینگ میخوریم شبیه مامانا شدی پرواز لینگ شیائو نشسته؟ نمیدونم چرا بهش زنگ نمیزنی؟ خاموشه شاید گوشیش خراب شده عصبانی نباش وقتی برگشت دعواش کن خودت دعواش کن من مشکلی ندارم دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد لطفا بعدا تماس بگیرید دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد

لطفا بعدا تماس بگیرید شاید هواپیماش تاخیر داشته بیاین اول بخوریم، باشه؟ نه چک کردم شاید پروازو از دست داده …جیان !لینگ شیائو- !بلاخره برگشت- !لینگ شیائو! لینگ شیائو! لینگ شیائو لینگ شیائو؟- کی برگشته؟- تو که رمزو میدونی دیگه چرا زنگ میزنی؟ خودت بهم گفتی مثل لینگ شیائو در بزنم و منتظر بمونم

لینگ شیائو کجاس؟ نیومده- هنوز نیومده؟- مشکلش چیه؟ گوشیش خاموشه ژیجیو شماره سنگاپورش رو داری؟ نه باشه فقط برو پیش جیان جیان از ساعت پنج منتظرشه شاید اصلا برنگرده چه گیری کردیم منظورت از شاید برنگرده و عجب گیری کردیم چیه؟ از نظر تو ژوانگ بی فقط خوبه

باید بهت یادآوری کنم که مامانش پولتو گرفت؟ اون هنوز دوست پسرت نیست، خب؟ تو خیلی طرفشو میگیری من حقیقتو گفتم احتملا پروازو از دست داده خیلی طبیعیه شاید بخاطر هواس یا شاید چیزی گم کرده کلی دلیل وجود داره آخر دنیا نیست که بگیم فقط باید سوار این هواپیما میشد

آره فردا صبح پرواز هست زود بخواب فردا زود باید بریم خونه تا ساعت هشت عود روشن کنیم شام نمیخوای بخوری؟ نمیخوام الان فقط میخوام تارت آناناس بخورم خب میرم میخرم واست نمیخواد برادر لینگ گفت تارت آناناس کنار دانشگاهش خیلی خوشمزه اس خودش واسم میخره فقط میخوام اونو بخورم جیان جیان، بیا

مامان، سال نو مبارک چی میگم؟ همونطور که میبینی من و بابا، حالمون خوبه هنوز پولدار نشدم ولی شاید بعدم بشم بیشتر تلاش میکنم راستی، بابا هنوز مجرده ازش میخوام یه دوست دختر پیدا کنه اگه راضی نیستی بیا تو خوابم بهم بگو چرت و پرت نگو خلاصه، حالمون خوبه نگران نباش خیلی خب

خاله، من ژیجیو ام از انگلستان برگشتم اونجا یاد گرفتم دسر درست کنم الانم کافی شاپ باز کردم کارم خوبه لطفا دعا کنید کارم بهتر بشه راستی نگران نباشید خودم مراقب جیان جیان و بابا هستم خیلی خب، بسه وقتی لینگ شیائو برگشت اونم میاد حرف میزنه بابا، امروز کسی از شهرستان میاد اینجا؟

آره معلومه همه همسایه های قدیمی مون رو دعوت کردم اول میان رستوران خودمون هشت تا میز هم تو رستوران بایشیانگجو رزرو کردم پس یعنی عمه ها هم میان، آره؟ آره فکر کنم هرجا مهمونی باشه چتر میشن درست حرف بزن به هرحال باید بیان واسه چی عمه هم میاد؟ رو مخه، مگه نه؟

مغزم منفجر میشه فقط حرف نزنید غذا هم بخورین خواهر، اگوسی بخور مرسی هایچائو- ممنون- بذار درباره مامانت بگم تو روستامون هیچکس به خوشگلی اون نبود شبیه پری بود واقعا نمیدونم چرا بابات رو دوست داشت اون وقت پول بابات رو گرفت و رفت مامانتو پیدا کردی؟ نه حدس میزدم دنبالش نگرد

وقتی جوون بود تو رو ول کرد حالا چون پیر شده و کمک لازم داره میخواد برگرده؟ !اصلا نمیشه ژیجیو، نباید نمک نشناس باشی باید خیلی مراقب بابات باشی باشه، فهمیدم خاله نگران نباش دوست دختر داری؟ نه هنوز لی جیان جیان چطوره؟ راحت کنار هم زندگی میکنید خیلی خوب همدیگه رو میشناسین

خب وقتی بچه بود، یکم زشت بود ولی الان خیلی عوض شده !عمه من زشت نیستم آره زشت نبودی فقط یکم پوستت تیره بود وقتی به دنیا اومدی شبیه یه تیکه زغال بودی ولی تو عکس سیاه نبود حتما عکسه رنگش رفته جیان جیان، مامان بزرگت میگه بیا اینجا !مامان بزرگ

جیان جیان- سلام خاله، سلام دایی- نگاه کنید جیان جیان دیگه یه خانم جوون شده، مگه نه؟ جیان جیان، اون پسره کدوم برادرته؟ برادر دومم ژیجیو عه مگه پیش باباش نبود؟ شنیدم باباش خیلی پولداره و با هم دعوا داشتن چیشد اجازه داد برگرده؟ خیلی بهش نزدیک نیست درسته اون لیاقت عشق بابات رو داره

آره- پسر خوبیه- برادر بزرگت چی؟ برادر بزرگ چی؟ پسر همسایه اشون از زمان بچگیش تو خونه هایچائو بزرگ شده هایچائو خودشو درگیر همسایه اش هم میکنه؟ آره هایچائو مرد خیلی خوبیه جیان جیان، بابات خیلی خوش قلبه اون هیچ وقت بخاطر تو دوباره ازدواج نکرد باید خیلی مراقب بابات باشی

ازدواج کن و بچه دار شو اینجوری بابات خیلی خوشحال میشه خب دست خودم نیست راست میگی. آره مادربزرگم اومد. ببخشید باشه، برو !مامانی دلم واست تنگ شده بود- !جیان جیان- دو ماهه منو ندیدی بیا بشین خاله جیائو جیائو کجاس؟ چرا نیومده؟ اگه بیاد فقط دردسر درست میکنه چه اذیتی؟ خوش میگذره

زمان چه زود میگذره باورم نمیشه 21 سال از مرگ مادرت گذشته مامانت زن محکمی بود خیلیا دوسش داشتن ولی آخر باباتو انتخاب کرد گفت بابات پسر خوبیه پدر بزرگت مخالفت کرد میگفت خوب بودن فایده ای نداره میگفت با یه رستوران کوچیک باید کلی کار کنه تا یکم پول دربیاره

خداروشکر، مادربزرگت ازش طرفداری کرد و گفت خوب بودن خیلی مهمه مامانت آدم درستی رو انتخاب کرد آره این روزا همچین آدمی پیدا نمیشه با همه به جز خودش خوبه جیان جیان، جداً باید باباتو راضی کنی که ازدواج کنه وگرنه وقتی خودت ازدواج کنی اون میشه یه مرد تنهای پیر خیلی بده- آره-

مادربزرگ، خاله چای آوردم ژیجیو، بیا بشین باشه ژیجیو، یه چیزی میخوام بهت بگم باشه دخترم جیائو جیائو رو یادته؟ آره، معلومه …دخترم جیائو جیائو- !خاله! خاله- جیائو جیائو دوست پسر داره؟ از دوست پسرش خوشم نمیاد مادربزرگ، تو خیلی خوب آدما رو میشناسی حتما دوست پسر جیائو جیائو رو دیدی نظرت چیه؟ خوبه

ژیجیو هم خوبه اون پسره هم خوبه !اصلا خوب نیست خانواده اش انقد فقیره که پنجره شکسته خونه شون رو درست نمیکنن مادربزرگ، میرم واست غذا بیارم میرم کمک بابام خاله، بشین بشین مواظب حرفات باش بابا دنبالت میگرده میخوایم بریم رستوران بایشیانگجو چرا اینجا قایم شدی؟ پوستم خشک شده اومدم یکم هوا بخورم

هی، فقط یه روز گذشته من که مشکلی ندارم حواست به خودت باشه سالگرد مرگ مادرته اونوقت خاله هات میخوان منو با دختراشون آشنا کنن مشکلشون چیه؟ قبلا که ازم متنفر بودن الان واسشون شبیه یه غازی که میتونه تخم طلا بذاره دوست داشتن الانشون فرقی با تنفر قبلا شون نداره پس من غازم میخوری؟

نه نه دهنیش کردم آب دهنم بهش خورده دیگه کثیقه اشکال نداره واسم مهم نیست مرسی لینگ شیائو امروز برمیگرده؟ ماشین اینجاس دایی، آروم رانندگی کن- باشه- مواظب سرت باش- عجله نکن- جیان جیان، وقتی کار نداشتی، برادرات رو بیار خونه ام باشه، فهمیدم خاله !خدافظ خاله میبینمت- خدافظ- آروم رانندگی کن- خدافظ هایچائو-

کمربندت. ببندش باشه، ممنون همه رفتن، آره؟ فقط خانواده عموت موندن کم پیش میاد بچه ها برن شهر میخوان برن شهربازی قرار نیست که تو اتاق من بمونن، مگه نه؟ نه اصلا تو هتل براشون اتاق رزرو کردم ولی تو باید ببریشون پارک همین که گفتم- ! نه نمیخوام- !جیجی، پنگ پنگ! بیاین ….نمیشه! من

خاله تون قبول کرد !خاله! خاله خیلی خوشحاله دیدین؟ چه خوشحاله؟ دارن بازی میکنن بیا دنبالم اگه بگیرینم، میبرمتون پارک !بگیرینش برادر هه بهش بگین واستون شکلات بخره آها راستی! فردا باید رستوران باز باشه، نه؟ من میرم به بابا کمک کنم اونجارو تمیز کنه آره بیا. باید بیای. بریم ما رفتیم

مواظب بچه ها باش …چرا کجا میرین؟ شهر بازی! بیا باشه، بریم مگه خاکستر مامانت رو تو دریا نریختن؟ اونوقت اینجا داریم اینارو میسونیم مطمئنی بهش میرسه؟ معلومه بابام گفت رودخونه اینجا به دریا وصله رودخونه، دریاچه و دریا مثل همه دیگه چرا داری میخوریش؟

بابا گفت کارمون که تموم شد سه پیک بریزیم رو زمین میدونم میدونم دارم طعمش رو چک میکنم بعدا واسش میریزم بده منم امتحان کنم تا حالا بایجیو نخوردم چطوره؟- همونطور که فکر میکردم افتضاحه- طعم زندگیه ادای آدمای زخم خورده رو درنیار جدی میگم

عمو لینگ یه بار بهم گفت تمام لذت ها و سختی های زندگی با لذت شروع میشن و با درد تموم میشن یعنی وقتی کسی بزرگ میشه اولش لذت هاش بیشتره و بعدش درداش بیشتر میشه مشروب مثل سختی های زندگی تلخ و تنده فقط بزرگا میتونن طعمش رو بچشن فقط بزرگا درکش میکنن

ولی قیافه اش شبیه آب معمولیه !برای همین گیج کننده اس ببین، اصلا رنگی نداره مثل آب معمولی ولی یه جرعه اش آدمو نابود میکنه !استفراغ نکنی ها جیان جیان اگه میخواستی بالا بیاری بگو !ولم کن! ول کن داری خفه ام میکنی …برادر هه ولم نکن چی گفتی؟ گفتم ولم نکن من جایی نمیرم

دیگه نمیرم اگه لینگ شیائو نیاد هنوز منو داری چه بوی الکلی زیادی بهش رو دادی خیلی نخورد تازه، کی فکرشو میکرد الکل سفید انقد قوی باشه؟ اون هرچی بهش بدی میخوره دفعه بعد اگه بهش زهر مار هم بدی، میخورش چیکار میکنی؟ تو دیگه برو خونه ات خودم در میارم واسش

پس میرم حوله بیارم صورت و پاشو پاک کنم دیگه بزرگ شدین بچه نیستین فقط برو بیرون، باشه؟ پس من رفتم خدافظ نتونستی با لینگ شیائو حرف بزنی؟ نه چه عجیب چرا بهم زنگ نمیزنه؟ اون به منم زنگ نزده چرا به تو زنگ بزنه؟ ما فرق داریم یعنی چی؟ خب دیگه برو بخواب

وقت خوابه …چی گفتی منظورت چی بود؟ !وقته خوابه! وقت خواب لی جیان جیان، میای این طرف؟ !لی جیان جیان اول لباست رو عوض کن فامیلات رفتن؟ بیشترشون رفتن بقیه رو فرستادم هتل واقعا آفرین تنهایی همه کارای سالگرد زنت رو انجام دادی رسمه که هر ده سال یه مراسم بزرگ بگیرن

الان 21 سال شده همین یه باره بذار باهات بنوشم تو چرا امروز مینوشی؟ امروز مرخصی گرفتم بیا خب زمان خیلی سریع میگذره بیست و یک سال از مرگ هیو یینگ میگذره تو همین سالها زندگیم مبهم بوده ولی باهاش مشکلی ندارم مراسم امروز خیلی خوب بود ولی دوباره دلم واسش تنگ شده

احساس گمشدگی میکنم بیشتر از بیست ساله همدیگه رو میشناسیم اون زمان بچه هامون کوچیک بودن الان حسابی بزرگ شدن داریم پیر میشیم قدیما اصلا چیزیمون نمیشد اگه گل روزای هفته کار میکردیم و دیر میخوابیدیم با چندساعت خوابیدن حالمون خوب میشد ولی الان نمیشه آره الان که پیر شدی باید به خودت آسون بگیری

اگه مریض بشی واسه لینگ شیائو دردسر درست میکنی این چندسال زندگیش خیلی سخت بوده گوش کن از اولشم نباید میزاشتم بره سنگاپور کاری که شده دیگه شده دیگه گذشته لینگ شیائو بعد از ظهر بهت زنگ زد چی گفت؟ گفت که هواپیما رو از دست داده و یه روز اونجا مونده و گوشیش شکسته

از فرودگاه با گوشی یه نفر دیگه بهم زنگ زد میدونم دروغ گفته احتمالا چن تینگ با لینگ شیائو دعوا کرده حتما اون گوشی لینگ شیائو رو شکسته واقعا دلم میخواد زنگ بزنم چن تینگ و بهش بگم خودش قدیم لینگ شیائو رو ول کرد چطور میتونه الان ازش عصبانی بشه؟ …خب

حتما لینگ شیائو عه من میرم بابا- برگشتی- بیا تو عمو لی با مامانت کنار اومدی؟ آره بشین الان واست نودل میپزم عمو لی، لازم نیست تو هواپیما غذا خوردم دیگه نمیتونم واسه خاله هیو یینگ عود روشن کنم؟ معلومه که میتونی هنوز از دوازده شب نگذشته بیا هیو یینگ

دیگه سه تا بچه هام برگشتن خونه باید واسشون دعا کنی و مراقبشون باشی عمو لی جیان جیان و ژیجیو کی برمیگردن؟ جیان جیان کل روز منتظرت بود تا شب منتظر موندن تا باهاشون پول هارو بسوزونی فکر کنم دیگه خونه باشن گفتی به جیان جیان بگم که امشب برمیگردی سرم شلوغ بود یادم رفت

یعنی جیان جیان نمیدونست که لینگ شیائو امشب میاد؟ بهش نگفتم یادم رفت عمو لی، بابا، من میرم فردا کار دارم مواظب خودت باش- باشه- عجله نکنی- باشه- خدافظ حافظه ام خیلی ضعیفه برو بابا تو هیچی یادت نمی مونه بلاخره مرخصی گرفتم بیا بنوشیم !عمرا چطور جرات میکنی؟ یادت رفته به جیان جیان بگی

چند روزه نگرانه جیان جیان صبح بخیر حتما خواب دیدم منظوری نداشته لی جیان جیان، بیا صبحونه بخور انقد لفتش نده لینگ شیائو میدوم از پرواز جا موندی و یه روز تاخیر داشتی ولی چرا بهمون نگفتی؟ تو فرودگاه تلفن یه نفرو قرض گرفتم و به جیان جیان و ژیجیو زنگ زدم ولی جواب ندادن

دیدم پیش شماره اش واسه خارجه فکر کردم مزاحمه واسه همین جواب ندادم واقعا مسخره این مینگیو میگه مامانش گفته چند روزی اونجا بمونه واقعا؟ چرا صبح انقد ناراحت بود؟ عجیب نیست رفته بیرون که حالش خوب شه هروقت میخواد بره اونجا استرس میگیره لینگ شیائو دیشب خیلی دیر برگشت

و مینگیو هم صبح زود رفت اصلا نفهمیده شیائو برگشته راست میگی حالا که مینگیو نیست بیا با برادرت مصاحبه کنیم چند وقته از مینگیو ی گل و خوشگل و با لیاقتمون خوشت میاد؟ خوشم میاد؟ آره دیگه لاس زدن خیلی خوبه ولی به نظرت یه رابطه واقعی بهتر نیست؟

مینگیو بهت گفته چه حسی داره تو فقط قبولش کن لاس زدن؟ وایسا ببینم بلاخره گفت؟ به من گفت هنوز میخوان لاس بزنن توام میدونستی مینگیو ژیجیو رو دوست داره؟ معلومه خودم باهاش حرف میزنم من کسی رو دوست دارم و اون مینگیو عه نیست؟

…پس یعنی منظورت از دختری که دو سال ازت کوچیک تره یا خدا