المسلسل الصيني “انطلق” | “Go Ahead” مترجم عربي الحلقة 21 مسلسلات “ستيفن” بطل “مسلسل تزلج في الحب”

[به نام خانواده] [قسمت 21] حالا که مینگیو نیست، بیا با برادرت مصاحبه کنیم چند وقته از مینگیو ی گل و خوشگل و با لیاقتمون خوشت میاد؟ خوشم میاد؟ آره دیگه لاس زدن خیلی خوبه ولی به نظرت یه رابطه واقعی بهتر نیست؟ مینگیو بهت گفته چه حسی داره تو فقط قبولش کن لاس زدن؟

وایسا ببینم بلاخره گفت؟ به من گفت هنوز میخوان لاس بزنن توام میدونستی مینگیو ژیجیو رو دوست داره؟ معلومه خودم باهاش حرف میزنم من کسی رو دوست دارم و اون مینگیو عه نیست؟ …پس یعنی منظورت از دختری که دو سال ازت کوچیک تره یا خدا منم؟ وایسا دو سال ازت کوچیک تره؟ کیه؟

من چرا نمیدونم؟ من خوردم خوردی؟ لی جیان جیان چش شده؟ فکر کنم از لینگ شیائو عصبانیه بهش گفت واسه سالگرد خاله میاد دختره کیه؟ کیه؟ میری استودیو؟ آره میری سر کار؟ آره مگه امروز تعطیل نیست؟ این هفته باید هرروز برم باشه اول تو برو برادر گوشیم رو جا گذاشتم تو دستته !برادر برادر

!آروم برادر لینگ! برادر …دیشب دیشب مست بودم هیچی یادم نیست بخاطر دیشب متاسفم خودمو کنترل نکردم ولی حتما خودت میدونی منظورم چی بوده بهش فکر کن به چی؟ !برادر بیدارشو ما خواهر و برادریم مثل خواهر و برادرای واقعی هستیم غذامون یکی بوده، جایی که میخوابیدیم یکی بوده ما یه خانواده ایم بس نیست

!بسه من میخوام رابطه ام با تو و عمو لی قانونی باشه پس باید ازدواج کنیم ازدواج؟ چطوری ازدواج کنیم؟ با ژنگ شو ران بهم بزن !نه! باهات ازدواج نمیکنم الو؟ مینگیو چند روز میمونی اونجا؟ مطمئن نیستم همه چیز خوبه؟ کاری نداری؟ با مامانت دعوا نکن حرفاش رو به دل نگیر

مامانم میگه برم خرید خدافظ باشه خدافظ بیا واسه شام بریم غذای ژاپنی بخوریم باشه اینارو بذاریم تو استودیو و بعد شام بریم سینما باشه انقد واسه خرید اینور اونور رفتی پاهام داره میشکنه پس بغلت میکنم نه الان میبینن کسی نیست شب از ماسکی که گرفتم استفاده کن پوستت رو مرطوب میکنه مرسی عزیزم

بسه، بذارم پایین امروز تعطیله اینجا چیکار میکنی؟ ببخشید مزاحم شدم با ران قرار نداشتی؟ چند روز پیش دیدمش یعنی چی؟ !باید هرروز پیش هم باشین نمیخوام شعر عاشقانه واحد پیکر تراشی رو نشنیدی؟ شعر عاشقانه؟ چی هست؟ از یک خاک استفاده کن تا من و خودت را به وجود آوری

و کنار من خودت را به گل تبدیل کن مجسمه ای نو از من و خودت بساز اینگونه تو منی و من، تو ام برادر هه؟ چرا امروز مشتری ها انقد کمن؟ حتی اگه کسی نیاد، نمیخوام تو بیای اینجا چرا ازم متنفری؟ چرا ازت متنفرم؟ نمیدونی چرا ازت متنفرم؟ نمیدونم

هرروز یه دخترو میاری باهاش درباره، سینه و باسن و کمر حرف میزنی …چطور بتونم این روزا لاغری یه نشونه زیباییه باید کاری کنم تا دخترا نسبت به بدنشون شناخت پیدا کنن میخوام کار جدیدم از مرز افکار عمومی بگذره واقعا خیلی پررو و حقه بازی به درک !فقط باهاش بهم بزن

کاری نکن همه ی مجسمه هاتو توی سرت خورد کنم لی جیان جیان بهت نگفته؟ ما بهم زدیم جون من؟ چاره ای نداشتم اون بهم علاقه نداره دیگه فقط دوستیم میتونی آویزونش بشی !به تو ربطی نداره کی آویزونش بشم !خودتم فهمیدی چیو؟ از اولش میدونستم تو دیگه برادر دوران بچگیش نیستی

اصلا عاشق نشدی و فقط چسبیدی به خواهرت !به لی جیان جیان نگی ها گمشو تو خیلی زود جوشی، سکته اش میدی !گمشو دیگه برو خیلی ناراحت نباش فقط باهاش بهم بزن ناراحت نیستم یکم دپرس شدم خیلی زود خر شدم خجالت میکشم به نظرم هنوز زوده زوده؟ آره ببین اینجا خوب نیست

آفتاب خیلی شدیده بوس کردن اینجا خیلی عجیبه عجیبه؟ در اصل من واست عجیبم، آره؟ بخاطر هوا نیست آدما هم عجیبن …ببین اونو لی جیان جیان بیا دوباره دوست بشیم چرا؟ همینجوریش هم شبیه دوستاییم واقعا عجیبه که با هم باشیم مثلا این عشق اولمه هنوز یه ماه نشده مگه زندانه؟ یه ماه؟

به نظرم ما عاشق هم نیستیم فقط همو سرگرم کردیم ولی خیلی خوبه معلومه که خوبه ولی رابطه الانمون مثل دوستا نیست دوستا میخوان با هم خوش بگذرونن ولی زوج ها دوست دارن کنار هم باشن خودتو ببین داری فکر میکنی نه فرق خوش گذرونی رو با توی یه رابطه بودن میدونی؟ آره شاید؟

تقصیر خودمه من ازت خواستم باهام باشی پس خودمم باید تمومش کنم باید الان که وقتشه بهم بزنیم اینکه همیشه دوست بمونیم بهتر نیست؟ چطوره امتحانش کنیم؟ !نه !بیا، چشماتو ببند !دیگه دیره خوشحالم که دوباره سینگلم !بهم دست نزن …نه !دور شو بسه درسته میدونستم بهم میزنید چرا؟ من جدی بودم ربطی نداره

اصلا بهم نمیخوردین نمیخوردیم؟ آره اولا آدما واسشون مهمه که تو چشم عشقشون خوشگل باشن مثلا من، هر روز ماسک میزنم تا وقتی کنارشم پوستم خوب باشه دوما زوج ها همیشه کنار همن حتی اگه خونه شون جدا باشه حتما با هم در تماسن

وقتی طرفت با یه دختر دیگه حرف میزنه حتی اگه یه چیز معمولی باشه، حسودیت میشه تو اینجوری هستی؟ ران هم فهمیده با اینکه ارتباط بدنی با طرفت، مضطربت میکنه دوست داری که انجام بشه یه جذابیتی عه که باعث میشه بهم نزدیک تر بشین اصلا ناراحتی و پشیمونی نداره

تا وقتی کنارته، احساس راحتی و خوشحالی میکنی یه احساس رضایت و شادی خیلی زیاده عه شاید رابطه خواهر برادریه منظورم ارتباط معمولی نیست تو برادرتو میبوسی؟ ارشد مگه از اون سریال ژاپنیه که اسمش بخش جراحی آلمانی بود خوشت نمیومد؟ از اون سریاله خوشم نمیاد از ریوتا کاتایوز خوشم میاد

دیشب که داشتیم نگاهش میکردیم گفتی یه برادر اونجوری میخوای وایسین وایسین معنی کلماتی که میگین رو میدونم ولی چرا وقتی یه جمله میشه نمیفهمم چی میگین؟ دقیقا چه بخشیه؟ داستانش چیه؟ از کدوم شبکه پخش میشه؟ به چی میخندین؟ تا سه ساعت چیزی نخور چند روز فقط مایعات بخور

شاید یکم اذیت اذیت بشی، ولی طبیعیه باشه، ممنون دکتر- خواهش میکنم- لطفا دنبالم بیاین الو؟ منم نمیتونی یه گوشی بخری؟ !کلی دنبال شماره اونجا گشتم، من سرم شلوغه واسه چی؟ خبر خوب دارم جیان جیان با اون مثلا دوست پسرش بهم زده همین؟ آره خدافظ روپوش جدید واست آوردم مرسی بذارش اونجا

طبیعیه برادرا از دوست پسر خواهرشون بدشون بیاد ولی تو دیگه خیلی ضایعی دوست پسر سابق چطوره با هم ناهار بخوریم؟ یه رستوران خیلی خوب میشناسم شیشی من به دختری که دوست دارم اعتراف کردم !چه زود قبول کرد؟ نه چون به وضعیت قبل عادت داشته به یکم زمان احتیاج داره جی مینگیو عه؟ نه

من نمیشناسمش؟ میشناسی واسش بستنی خریدی !چی؟ خواهرت …دوست بچگی، دو سال کوچیک تر چرا انقد خنگ بازی درآوردم؟ …شیشی !بهم نگو شیشی !گل من اون دختر بیچاره کیه که تنهایی نشسته؟ ببخشیدا، ولی امروز حوصله ندارم چرا نرفتی خونه؟ نمیخوام تنهایی برم خونه چرا؟ تو خونه روح هست؟ میخوای برادرتو پیدا کنیم؟

…روح بهتر از اونه دوباره دعوا کردین؟ با کدوم دعوا کردی؟ چرا هرروز اذیتشون میکنی؟ من اذیتشون میکنم؟ تو ازشون بدت نمیومد؟ تو قبولشون کردی مگه میشه من از خانواده ات دورت کنم؟ تازه برادرات خیلی باهات خوبن واقعا عالی باهات برخورد میکنن حتی اگه با هم دعوا کنید، تقصیر تو عه !هی

!خیلی بی انصافی من کاملا بی طرفم باید بفهمی چقدر خوش شانسی بیا بریم خونه واقعا میخوای بری دنبال جیان جیان؟ !بلاخره با خواسته ی کثیف قلبیت روبه رو شدی !خودت کثیفی …فقط فقط میخوام ازش مراقبت کنم خجالت نکش فکر میکردم واقعا یه ایرادی داری !ولی انگار دوسش داری مگه با هم بزرگ نشدین؟

!نه سال همو ندیدیم !نه سال !و از کجا میدونستم که اینجوری درباره اش فکر میکنم آره همین دوری باعث علاقه ات شده قبلا که دیده بودمش یه دختر کوچیک بود الان خیلی بزرگ شده کافی شاپت که خیلی خوبه، خونه خالی هم داری؟ !گمشو واسه مسخره بازی مهمونت نکردم من که مسخرت نمیکنم

!خیلی واست خوشحالم یه اصطلاحی هست که قدیمیا میگن !پسرم بلاخره بزرگ شده خیلی حس پدرانه ایه، میدونی؟ ازم سو استفاده نکن !من بابات نیستم حالا میخوای چیکار کنی؟ به نظرت اگه میدونستم به تو میگفتم بیای؟ پس واسه همین امروز انقد بخشنده شدی آوردیم یه رستوران خوب پس بهم نیاز داری !گارسون

دو ظرف صدف تازه و قلوه بدین باشه، صبر کنید نمیشه پولمو تموم نکنی؟ بگو ببینم نقشه ات چیه؟ خب اگه با لی جیان جیان ازدواج کنم اسممون به عنوان خانواده ثبت میشه به نظرت خیلی خوب نمیشه؟ ولی خیلی راحتم نیست اگه تورو فقط برادرش بدونه چی؟

به نظرت خیلی عجیب و غریبم که خواهرمو دوست دارم؟ چیکار میکنی؟ باشه، نمیخندم واقعا خودتی؟ چیشده انقد صادق شدی؟ !ببند بابا باشه به نظرم اول باید مطمئن شی که تورو به عنوان یه مرد عادی میبینه یه مرد عادی نیستم؟ منظورم از دیده اونه باید جذابیت هاتو بهش نشون بدی

نه اینکه یه برادری باشی که فقط میتونه واسش آشپزی و خرید کنه تازه، باید حرفه ای عمل کنی شما قشنگ همدیگه رو میشناسین به نظرم باید از حد و مرزت بگذری باید کاری کنی که نظرش درباره رابطه تون عوض بشه از حد و مرز بگذرم؟ چجوری؟ گوشت میخوام مگه دست نداری؟ !گوشت میخوام

!بیا همه اش واسه خودت بیا، بسه؟ باید یه کار خاص بکنی …مثلا !گمشو !گمشو با این ایده ات برو از جلو چشم تاحالا دوست دختر سابق ژوانگ بی رو دیدی؟ کدوم شون؟ خیلی زیادن؟ زیاد نیستن فقط چندتا چجوری ان؟ مدلای مختلف شبیه منم بودن؟ تو؟ هرکسی عاشق تو میشه آخه تو چی میدونی؟

بعضی وقتا، هرچقدر خوشگل تر باشی، کمتر میوفتن دنبالت چون فکر میکنن خیلیا ازت خوششون میاد خب چرا بهش نمیگی کسی دوست نداره؟ اگه انقد رک باشی طرف دیر یا زود ولت میکنه فهمیدی؟ جیان جیان کجاس؟ جیان جیان فردا برای معاینه بیا شیشی گفت اگه مشکلی نداشتم لازم نیست بیام

فقط یه روز واسه سالگرد مامانت دیر اومد چرا انقد بدجنسی؟ برادرت بیخوابی جدی داره …اگه !به من ربطی نداره …باشه باشه به منم ربطی نداره …مامانت میخواد من !دارم دیوونه میشم !نمیدونم زندگی قبلیم چه بلایی سرش آوردم !منظورم ماهجونگ بود! ماهجونگ دفعه قبل ازت درباره استخدام تلویزیون پرسیدم خیلی به درد برادرم خورد کی وقت داری؟ برات شام میخرم !تو اینجا چیکار میکنی؟ چرا مثل دزدا شدی؟ دیروز تو یخچال هندونه گذاشتم بیا اینجا برادر لینگ، کل روز بهش فکر کردم به چیزی رسیدی؟ آره ما با همدیگه بزرگ شدیم

پس احساساتی که بهم داریم خیلی قویه خیلی از خانواده های معمولی بیشتره نه، اونا با ما قابل مقایسه نیستن پس حتما تو علاقه خانوادگی رو با عشق اشتباه گرفتی من تو نیستم که عاشق دوستم بشم من درباره تو حرف میزنم، نه خودم ببین، بهش فکر کن این چند سال پیش مامانت بودی

پس احتمالا واسه همین احساس گناه میکنی تازه چند روز پیش رفتی سنگاپور اونجا چیزی شد؟ حتما واسه همین احساس میکنی عاشقم شدی …تازه بیخوابی هم داری، نکنه وقتی سال آخر دبیرستان بودم گفتم باهات ازدواج میکنم شوخی بود، نبود؟ ،از اون زمان تصمیم گرفتم گل هندونه ،ته دیگه برشته

ماهی ای که خوب سرخ شده مخ استخون و گوشتای دامپلینگ ام رو بدم به تو تو از بچگی منو بردی پیش خودت پس من تا آخر زندگیم مال تو ام شیرینه؟ آشتی کردین؟ !نمیدونم زندگی قبلیم چه بلایی سرش آوردم چی شده؟ عمو لینگ هایچائو کجاس؟ عمو لی، عمو لینگ اومده !هایچائو وایسا

الان تموم میشه یه لحظه بیا باید برگردم سر کارم زود باش چیه؟ گفتی هه می رو پیدا کنم فکر میکردم سخت باشه ولی دوستام گفتن اون برگشته دو ساله که برگشته یه آرایشگاه داره واقعا گیج شدم چرا اینجوریه؟ دو ساله برگشته اینجا ولی اصلا سراغ پسرشو نگرفته؟ بعدا آدرسشو واست میفرستم خدافظ برگشته؟ لی جیان جیان عاشق غذای بیرونه حتما رفته کیک برنجی بخوره تو همه اش لوسش میکنی واسش کیک درست میکنی شکر کم میزنم دیشب که بیدار شدم دیدم هنوز نخوابیدی وقتی رفتی اونجا حالت بد شد؟ چرا هم تو و هم جیان جیان فکر میکنید حالم بده؟ خب مامانتو میشناسیم

گوشیت خراب شده بود و نمیدونستیم کجایی بلیط هم گرفته بودی ولی نیومدی به نظرم خیلی اومدنت سخت بوده چجوری مامانتو راضی کردی؟ نمیدونم اولش قبول نمیکردم ولی بعد قبول کرد، گذاشت برگردم یهو قبول کرد؟ مطمئنی بعد رفتنت خودکشی نکرده؟ مامان خودت خودکشی کرده نه خیر !هنوز زنده زنده اس تو دیدیش نه

منظورم اینه خیلی پوستش کلفته، خب؟ هرجا باشه زنده اس ما که نمیدونیم کجاس شاید دوباره ازدواج کرده و تو یه خواهر یا برادر داری سلام سلام ما اینجا مشتریای مرد قبول نمیکنیم من برای زیبایی نیومدم میخواستم بدونم اسم رئیستون هه می عه؟ آره ولی اینجا نیست رئیس، ایشون کارتون داره اصلا انتظار نداشتم اینجا بیای چند سالشه؟ چهار سال میره مهد کودک …چهار سال تو این سن باید بازی کنه برگشتی اینجا …و صاحب یه مهدکودک سالن زیبایی

چرا بهم نگفتی؟ لازمه؟ به تو ربطی نداره میدونم شاید مزاحمت شده باشم ولی اومدم بهت بگم ژیجیو برگشته اینجا تازه، یه کافی شاپ داره خیلی محبوبه هنوز ندیدیش خیلی بزرگ شده، دیگه هم قد منه و خیلی بچه با فکریه !تبریک میگم بهش نگفتم برگشتی اینجا

اومدم درباره پولی که بهم پس دادی باهات حرف بزنم میتونم بهش بگم؟ هرجور دوست داری خودت تصمیم بگیر همین؟ …هه می میدونم ژیجیو رو دوست داری میدونم دلایل خودتو واسه ترک کردنش داشتی با اینکه ژیجیو درباره اش حرف نمیزنه جاش مثل یه زخم قدیمی روی قلبش مونده میخوام کمکش کنم چطوره ببینیش؟

لی هایچائو دیگه زیادی مرد خوبی هستی آدمای دیگه دوست دارن من بمیرم …من واسه پسرم اینکارو میکنم خودت اینجوری نیستی؟ لی هایچائو بهت توصیه میکنم فکر نکنی همه مثل خودت هستن من بخاطر خودم رفتم الانم بخاطر خودم برگشتم بیا فکر کنیم همدیگه رو نمیشناسیم هه می !صبر کن سریع تر برو عجله دارین؟

آره به گذشته نگاه نکن هیچوقت به گذشته نگاه نکن رئیس مواد مون داره تموم میشه باید قهوه هم بخریم باشه، فهمیدم برق رفت؟ چیزی خراب شده؟ کارت ذخیره برق کجاس؟ طبقه اول کابینت میرم بیارمش برق رفت؟ حتما کارت ذخیره برق رو بزن باشه !برادر هه !سلام چرا بهم نگفتین اینجایین؟ نمیخواد زخمت بکشی

بهشون بگین چی میخواین واستون آماده کنن تو فر کیک گذاشتم میرم درستش کنم !باشه مرسی ژیجیو خواهش میکنم چرا باهات مهربون شده؟ بخاطر رابطه مونه چون دیگه فقط دوستیم، باهام خوب شده بهش گفتی بهم زدیم؟ خودت نگفتی؟ عشق اولم یک ماه هم طول نکشید و آخرش رد شدم !خجالت آوره

میخواستم سر فرصت بهشون بگم …چون اخلاقمون بهم نمیخورد دختر خیلی مغروری !خجالت میکشم !عشق اول نه نه وایسا ما کارایی که عاشقا با هم میکنن رو نکردیم !پس حساب نیست تازه من باید خجالت بکشم تو منو رد کردی خب که چی؟ ببین وضعیت الانمون با قبلا چه فرقی کرده؟ راست میگی مگه نه؟

برادر هه دارم گل درست میکنم بیا اینجا میخوای امتحان کنی؟ بلد نیستم اشکال نداره یادت میدم بیا اینجا قیف رو بگیر دست راستت و بعد فشارش بده …آروم اون قسمت رو با دست چپ بگیر این طرف آره، درسته فشار بده حالا وایسا یکی دیگه برادر هه بله؟ برادر لینگ بهت گفت؟ چیو؟

اینکه چجوری مامانشو راضی کرد آره گفت اولش قبول نمیکرد ولی بعد یهو راضی شد غیر ممکنه تا اونجایی که میشناسمش همیشه باید به هدفش برسه شیائو دوباره حالش بد شده؟ چرا خودت ازش نمیپرسی؟ خب الان داریم حرف میزنیم و شما دوتا پیش همین و هردوتون پسرین حتما همه چیزو بهم میگین

تو به لینگ شیائو نزدیک تری هرروز هی بهش میگی برادر برادر !نه نه اصلا من همیشه با دوتاتون مثل هم بودم واقعا؟ آره وقتی تازه اومده بودم خونه تون هروقت با بابا میرفتم بیرون همه وسایلمو میذاشتی تو چمدون و از بالا پله ها پرتش میکردی

ولی وقتی لینگ شیائو گرو هات رو پرت کرد اصلا عصبانی نشدی واسه کی بود؟ هنوز یادته به هرحال، تو لینگ شیائو رو بیشتر دوست داری بخاطر اینه که چن تینگ قرار نبود مادر خونده ام بشه ولی هه می میخواست باهاش ازدواج کنه بسه بسه !وای !برادر هه زود درستش کن گند زدم

درستش کن دیگه نمیشه باید دوباره شروع کنم اشکال نداره دوباره انجام میدم چطوره بدی ببرمش خونه؟ امروز پیش بابا میمونم با بابا؟ آره واسه چی؟ فقط میخوام کنارش باشم باشه برو منم امشب میام میخوام باهاش حرف بزنم خوبه پس خودت بیارش دیگه لازم نیست بیام میخوام با ران برم نمایشگاه باشه

آب زیاد بخور که گرما زده نشی خدافظ