المسلسل الصيني “انطلق” | “Go Ahead” مترجم عربي الحلقة 27 مسلسلات “ستيفن” بطل “مسلسل تزلج في الحب”

[به نام خانواده] [قسمت 27] مینگیو، چیز دیگه ای میخوای؟ نه مرسی سیب زمینی بخور خیلی عالیه! مگه نه؟ عالیه؟ چی عالیه؟ رئیس لی، عالی شد هرکی اینو ببینه خیلی شوکه میشه بس کن، الان موقع اش نیست ببین چقدر پخش شده فکر کنم ترند بشه نمیشه مخفیش کرد بازم ما نباید بگیم

دقیقا چی دارین میگین؟ واسمون بفرست. کنجکاو شدیم آره زود باش واسمون بفرست رئیس لی الان با گوشی جوان میفرستم زود باش همه اش حرف میزنی اومد؟ رئیس لی، هم زمان داری با دوتا مرد قرار میزاری بخورین بخورین بیا توضیح بده خیلی خره. نباید تو اینترنت میگفت خانواده اش رستوران نودل داره یکی از برادراش طبقه بالاس و اون یکی هم مامانش ولش کرده به جز اون کی میتونست باشه؟ بهش گفته بودم به برادراش بگه ولی گوش نکرد

بهت گفته بود؟ !واقعا بهم نزدیک ترین چرا وقتی میدونستی چیزی بهم نگفتی؟ آروم. جوش نیار تو خونه حرف میزنیم بیا بریم تو بیا با اینکه رابطه خونی ندارین تو یه خانواده بزرگ شدین شما خواهر و برادر واقعی هستین چطور میتونی همچین حسی بهش داشته باشی؟

اگه مامانم و بابا ازدواج میکردن خواهر و برادر بودیم اما حقیقت اینه که من و لی جیان جیان خواهر و برادر واقعی نیستیم اصلا اینجور که تو میگی من و تو چه فرقی با هم داریم؟ مگه بابا مارو پسر خودش نمیدونه؟ حالا چون تو خونه ما نخوابیدی دیگه خواهر و برادر نیستین؟

همیشه من لی جیان جیان رو از دست کسایی که اذیتش میکردن نجات میدادم همسایه ها هم دیدن لی جیان جیان واسه بابام چای آماده کرد ما مراسمو انجام دادیم هیچ فرقی با نامزدی نداره نامزدی؟ داری چرت و پرت میگی من چی پس؟ !اگه اونجوریه من دامادم

منو جیان جیان از بچگی رو یه تخت میخوابیدیم یعنی الان چون با هم نیستیم نفرین میشیم؟ اگه میخوای اینجوری فکر کن چطوره از بابا لی بپرسیم که تورو به عنوان پسرش بزرگ کرد یا دومادش؟ !خفه شو خودت برو از مامانت بپرس که بهت اجازه میده با جیان جیان باشی یا نه؟

من به اجازه اون احتیاج ندارم تا وقتی جیان جیان موافق باشه، مشکلی نیست باشه، از اون اجازه میخوای؟ عالیه گوش کن جیان جیان به هیچکدوممون حسی نداره ما فقط برادرشیم فقط به تو حسی نداره !توهم نزن !خودت توهم نزن ما الانشم با همدیگه ایم فقط نتونستیم بهت بگیم شما باهمین؟

اون توهم زده جیان جیان؟ واقعا با همدیگه این؟ پس اونو برادر خودت نمیدونی …نه …برادر هه ما که دوتامون برادرتیم چرا اونا به جای من انتخاب کردی؟ نترسونش الان مثلا خیلی مراقبشی؟ دارم ازش سوال میپرسم این میترسونش، آره؟ واقعا نمیفهمم چرا هیچکس منو نمیخواد؟ کی اومدی اینجا؟ زندگی خیلی کسل کننده اس آره

خیلی چرا انقد زود صبح شد؟ هر اتفاقی هم که دیروز افتاده خورشید مثل همیشه طلوع میکنه ای کاش میتونستم تا ابد تو این اتاق بمونم تو که نباید خجالت بکشی اونی که انتخابش نکردی خیلی بیچاره اس چرا لینگ شیائو رو انتخاب کردی؟ درسته ژیجیو دیگه پولدار نیست ولی اون باهات مهربون تره

اونوقت اگه ژیجیو رو انتخاب میکرد لینگ شیائو بیچاره نبود؟ تازه، مگه لینگ شیائو چشه؟ لینگ شیائو خوبه ولی باید با دوتا خانواده سر و کله بزنه اگه ژیجیو رو انتخاب میکرد دیگه مشکل مادرشوهر نداشت راست میگی منم اگه مرد بودم جیان جیانو انتخاب میکردم یعنی توام منو انتخاب نمیکردی؟

مگه میشه تو رو انتخاب کنم؟ اونطوری مامانم و مامانت میوفتان به جون هم و فوقش سه سال دووم میاوردیم و طلاق میگرفتیم بخاطر مراقبت از بچه هم دعوا میکردیم مامان من که بچه داری نمیکنه مامان منم بسه بسه. یادتون نره دوتاتون زنید مینگیو، بیا با هم قرار بذاریم بیاین بریم نودل بخوریم

نه نمیخوام چطوره بریم خونه جیان جیان؟ من نودل عمو لی رو خوردم …بعدا صبح بخیر سریع بخورین وگرنه سرد میشه مرسی. لطف کردی چطوره توام باهامون بخوری؟ مرسی. من کار دارم باشه. برو به کارت برس خدافظ برادر هه چیه؟ عصبانی نباش عصبانی نیستم واسه چی عصبانی باشم؟ دوست پسرت اومد صبح بخیر

با من حرف نزن بریم صبحونه بخوریم ویبوی چی؟ مگه میشه من باشم؟ خیلی مثل خانواده من هستن من نیستم. جدی میگم دیگه میرم مشتری دارم بای بای انقد ضایع اس که منم؟ کی بود؟ از بچه های دبیرستان خیلی وقته باهم حرف نزدیم خانواده ات خیلی پیچیده اس مطمئنم حداقلش تو چین دومی ندارین

میدونم الان خیلی ناراحتی ولی باید حرفمو بزنم اگه منم بودم خیلی قاطی میکردم دوتا برادرا خوبن کدومو انتخاب میکردم؟ معلومه ژیجیو چرا؟ چون اون خیلی پولداره واسه ازدواج، باید یه مرد پولدارو انتخاب کنی درسته لینگ شیائو هم دکتره و بعدا پولدار میشه ولی اصلا با ارثی که به ژیجیو میرسه قابل مقایسه نیست

ولی لینگ شیائو خیلی خوشتیپه با خوشگلی که نمیتونی خودتو سیر کنی تو خیلی خوشتیپی چرا وقتی بهت نگاه میکنم گرسنه نیستم؟ شما دوتا منم سیر کردین لی جیان جیان !برامون پول فرستادن ببینم چه سریع فکر کردم یه ماه طول میکشه !عالیه دیگه پولداریم- قبلا هم داشتیم- چطوره اون کتونی گرونه رو واست بخرم؟ مرسی عزیزم ولی به نظرم باید واسه تبلیغات پول کنار بذاریم جوان، سهم منو بفرست خیلی لازمش دارم الان میفرستم یه لحظه صدامو میشنوین یا نه؟

اصلا نمیدونید تبلیغات چقدر اهمیت داره اگه میخواین استودیو پیشرفت کنه …باید- ژو میائو- بله؟ رئیس لی اگه دوباره این حرفو تکرار کنی اخراجت میکنم، فهمیدی؟ باشه رئیس لی خوبه. برو سر کارت بعد مسواک، شکلات نخور وگرنه با شکلاتی که رو دندونته خوابت میبره باشه میتونی بری حرف دکتر یادت باشه بعد غذا

حتما دهان شوییه استفاده کن باشه لینگ شیائو، ببین این مقاله درباره جیان جیان عه، آره؟ حتما شما یه تایین نه معلومه پس وضعیت خانواده ات اینجوریه حالا که از سنگاپور برگشتی مامانت چی میشه؟ اگه جای تو بودم تظاهر میکردم چیزی نمیدونم دست خودم نیست خیلی هیجان زده ام تجربه خیلی جالبی داشتی

به نظر من جالب نیست بخاطر کار بابام و طلاقش تو خونه همسایه بزرگ شدم و چون مادرم تصادف کرد مجبور شدم ازش مراقبت کنم حداقلش واسه من تجربه جالبی نیست …خب ….لینگ شیائو مامان- لینگ شیائو- دارم دنبال مغازه ای که نزدیک دانشگاهت بود و تارت آناناس داشت میگردم کجاس؟ نزدیک ورودیه یکم از رستوران نودل برو جلو پیداش میکنی باشه فهمیدم خب دیگه میرم خدافظ سلام چیه؟ مامان حالش چطوره؟ مثل دیوونه هاس. چجوری میخواستی باشه؟ ولی الان یکم نرمال تر شده فکر کنم حالش خوبه دیروز دوستاش رو دعوت کرد و امروزم رفت خرید خیلی پول خرج میکنه مدرسه نمیری، درسته؟ عصبانیش نکن و درست رفتار کن همه وقتت پیش دوستات نباش فهمیدی؟ باشه. خیلی حرف میزنی

چرا خودت ازش مراقبت نمیکنی؟ قطع میکنم بیا. مهمون من امروز خیلی بخشنده شدی واقعا عجیبه خیلی خوشحال نشو اینا از دیروز مونده بخور ژیجیو، حالت خوبه؟ خوبم. همه چیز خوبه باشه. فقط پرسیدم چون نگران بودم کار اشتباهی بکنی اگه اومدی منو مسخره کنی گمشو برو هه ژیجیو، اینم نمیتونی تشخیص بدی؟ من نگرانتم

من همیشه میام اینجا و مهمونام رو میارم اینجا تا مغازه ات بسته نشه ببخشید که ناامیدت میکنم ولی مغازه بسته نمیشه میخوام به منو دسر جدید اضافه کنم مینگیو بیا پس اون بود مشکلی داری؟ سلام ژوانگ بی ازش واسه یه پرونده کمک گرفتم باشه. چی میخوای؟ سفارش دادم. آیس لاته

باشه تنهاتون میذارم کار دارم بشین ژوانگ بی، به خانم لیو گفتم ساعت دو بیاد اینجا امیدوارم بتونی منتظر بمونی اشکال نداره اینجا هم میتونم کارمو انجام بدم خوبه منم مقاله مو تموم نکردم مینگیو، توام احساس میکنی حالا که جیان جیان، لینگ شیائو رو انتخاب کرده ژیجیو خیلی آروم شده؟

آره. یجوری رفتار میکنه انگار چیزی نشده تازه امروز واسمون صبحونه درست کرد درسته. به هرحال باباش عمو لی عه بخاطر شکست عشقی بهم نمیریزه از قدیم گفتن مردا شبا میشکنن اونا با هم بزرگ شدن چرا همچین حسی بهم دارن؟ به نظرم چون با هم بزرگ شدن نمیتونن به بقیه توجه کنن درسته

خیلی ناراحت میشم اینجوری میبینمش اشکال نداره اون مرده، فقط به یکم زمان نیاز داره لاته ات مرسی راحت باشین من میرم خونه میبینمت ماساژ فقط به گردش خون کمک میکنه و واسه پوست مفیده ولی چین و چروک رو از بین نمیبره بیست سال گذشته زمان خیلی زود میگذره انگار دیروز بود که

با هم تو فروشگاه لوازم آرایشی کار میکردیم اصلا فکر نمیکردم پیر بشم جوونا هیچ وقت فکر نمیکنن که خودشونم یه روزی پیر میشن وقتی رفتم دیدن ژیجیو فهمیدم که خیلی پیر شدیم بچه خیلی خوبیه مثل خودته درباره اش حرف نزن می، نمیخوای ژیجیو رو برگردونی؟ به نظرم ازت متنفر نیست

لی هایچائو خیلی واسه بزرگ کردنش زحمت کشیده مگه میشه با پروویی پسش بگیرم؟ دیدی چه اتفاقی واسه ژائو هواگوانگ افتاد؟ درسته. آدما نباید حریص باشن ولی اینجوری هیچ راه برگشتی نداری تو بخاطر خودش ولش کردی کی باورش میشه؟ خیلی یه دنده ای تو این سن ما از جوونا تجربه مون بیشتره

چرا خودتو عذاب میدی؟ اگه فکر میکنی پیر شدی به خودت مربوطه ولی من پیر نیستم و اصلا هم عذاب نمیکشم تازه، دونگ دونگ هنوز بچه اس باید اونو بزرگ کنم اصلا قبول شکست واست معنی نداره تسلیم بشو نیستی الو؟ مادر دونگ دونگ؟ لطفا بیاین اینجا دونگ دونگ همکلاسیش رو زده باشه. الان میام چی شده؟ باید برم مهدکودک دونگ دونگ خانم هه، قبلا هم بهتون گفتم اگه دونگ دونگ همچین رفتارای خشنی داشته باشه نمیتونیم بذاریم اینجا بمونه اگه بچه ها به وسایلش دست نزنن دونگ دونگ با کسی دعوا نمیکنه

ولی اونا بچه ان نمیشه جلوشون رو گرفت ما نمیتونیم همه اش کنترلشون کنیم پدرو مادر بچه های دیگه خیلی از مهد کودمون شکایت دارن وظیفه ما اینه که از بچه ها مراقبت کنیم …درسته. ولی خانم هه، واقعا بهتون پیشنهاد میکنم دونگ دونگ رو به مدارس استثنایی ببرید دونگ دونگ از اول اینجوری نبود

من پیش روانشناس هم بردمش میفهمم وقتی وضعیت روانی دونگ دونگ خوب شد میتونید بیارینش اینجا شاید اگه دونگ دونگ توی این مهدکودک بمونه وضعیتش بدتر هم بشه دونگ دونگ، چی شده؟ دونگ دونگ اشکال نداره چند روز تو خونه استراحت میکنیم و بعدا دوباره برمیگردیم. باشه؟ بیا بغلم پسر خوب

شما وانگ مینگشیا هستین، درسته؟ و متهم لی شیائو جینگ هست این ادعا نامه است جریمه آسیب روانی 50,000 یوانه اگه سوال دیگه ای ندارین کارمون تمومه باشه ممنون- خواهش میکنم- ممنون خواهش میکنم از این طرف لازم نیست بیای مینگیو تو خیلی خوبی هم تو برنامه ات به مردم کمک میکنی

و هم خارج برنامه عجیب نیست مامانم انقد برنامه ات رو دوست داره میگفت خبرنگار های شما خیلی خوشگل و مهربونن وظیفه امه لی جیان جیان بهم گفت وقتی دبیرستانی بودی میخواستی حقوق بخونی میتونستیم همکار بشیم من میخواستم خبرنگار بشم مامانم میخواست حقوق بخونم ولی بخاطر فشار زیاد تو امتحان قبول نشدم

نمره ام تقریبا 550 بود حداقل نمره ورود به دانشگاهو گرفتی- آره- مامانم میخواست دوباره سال آخر رو بخونم منم بهش گفتم وقتی وارد سالن امتحان میشم استرس میگیرم پس فایده ای نداره و آخرش راضی شد بهم گفت یا تو دانشگاه محلی خبرنگاری بخونم یا دوباره درس بخونم نمیتونستم جای دور برم

پدر و مادرا دوست دارن بچه اشون کنارشون باشه عادیه توام مجبور بودی تو خونه بمونی؟ نه نبودم خانواده ام میذارن هرکاری بخوام بکنم خودم دوست داشتم کنارشون باشم وقتی بچه بودم بابام بخاطر کار سرش شلوغ بود مامانم از خانواده مراقبت میکرد واسه دوتاشون سخت بود واسه همین میخوام موقع پیری شون کنارشون باشم

پدر و مادرت خیلی مهربونن تو خانواده من همه به حرف مامانم گوش میدن اولش، مامانم میخواست خیلی موفق باشم ولی بعد شکستم تو امتحان دیگه بیخیال شد فقط ازم میخواد کنارش باشم به حرفش گوش کنم و زود ازدواج کنم و بچه دار بشم من فقط 25 سالمه

ولی همه اش واسم دنبال دوست پسره رفتی سر قرار از پیش تعیین شده؟ آره. مجبورم برم اومدی سراغم هرروز میام سراغت. چطوره؟ انگار خیلی خوشحالی چی شده؟ بگو اگه نگی که نمیفهمم چی تو فکرته از بچگیت دوست نداشتی حرف بزنی بچه های محله میگفتن شیطان روحتو تسخیر کرده چیز خاصی نیست

فقط میخوام بعد کار به جای خوب ببرمت مثل رویاس بلدی خوشگل حرف بزنیا راستشو بگو، تا حالا دوست دختر داشتی؟ نه اصلا دوست صمیمی دختر چی؟ داشتی یکی بود هم دانشگاهیم بود اونم اهل شیامن بود اولش، چون دوتامون واسه یه جا بودیم بهش احساس نزدیکی کردم و بعدا دوست شدیم خیلی کمکم کرد

کمکت کرد؟ بعضی وقتا تو شیفتام کمک میکرد و بعضی وقتا تو پروژه کمکم میکرد درباره دوران دانشجوییت بگو من هیچی نمیدونم ولی من درباره دوران دانشجوییت خیلی میدونم تو دانشگاه اصلا دوست پسر نداشتم من که چیزی نگفتم رستوران هات پات فروشی دانشگاهت هنوز بازه؟ آره تو ازکجا میدونی؟ جی مینگیو

تو دانشگاه یه درخت کاشتی الان بزرگ شده مگه نه؟ !همه چیزو میدونی بریم خیلی بلند شدی دیگه هفت سالته دیگه بچه درخت نیست چرا درخت تورو، درخت آرزو ها کردن؟ ببین همه این درختارو تو یه زمان کاشتن فقط واسه من بزرگ و سرسبزه تو دانشگاه یه رسمی هست اون درختی که بزرگتره

انرژی بیشتری داره و شانس میاره واسه همین درخت آرزو ها کردنش فکر میکردم فقط از آدما میتونی خوب مراقبت کنی نمیدونستم انقد خوب از درختا مراقبت میکنی نهالش خوب بود وقتی بچه بودم بابا بهم یاد داد چجوری انتخابش کنم توی بهار و تابستون کود میخواد و هروقت بارون نیومد آب

جی مینگیو بهم گفت از این درخت مثل پسر خودت مراقبت میکنی من درختارو خیلی دوست دارم حتی وقتی زنده اس ساکته وقتی بمیره و خشک بشه میخوام ازش مجسمه بسازم تا تاابد بمونه اون الانشم هنر توعه یه جورایی چیکار میکنی؟ معلومه میخوام آرزو کنم قبلا اینجوری نبودی

وقتی برادر هه کنار آبشار متر آرزو کرد بهش گفتی بچه اس آدما وقتی بزرگ میشن خرافاتی میشن مگه نه؟ نخیر من از بچگی خرافاتی بودم انقد ساده؟ انتظار داشتی بگم عشقم ابدی باشه؟ اونوقت که ساده نمیشد دیگه خز شده چیکار میکنی؟ بزارم پایین اینجا دانشگاهه نگهبان میبینه میدونی چقدر کوتاهی؟ من کوتاه نیستم من 162 سانتم راستشو بگو باشه بابا خب 160 سانتم خب که چی؟ مشکلی داری؟ آره چه مشکلی؟ تموم شد؟ چشمات خیلی بزرگه هنوز عصبانی ای؟

دیگه گولت نمیزنم به نظرت من کوتاهم اشکال نداره از اولم میدونستم کوتاهی فقط میترسم آرتروز گردن بگیرم باشه. از این به بعد خواستی باهام حرف بزنی زانو بزن ناراحت نمیشم باشه. یه روز حتما جلوت زانو میزنم صبر کن تا حلقه بخرم نه نمیخواد فقط چند روزه با همیم انقد چیزای جدی نگو

بیا درباره چیزای ساده حرف بزنیم غذاهای اینجا خیلی خوشمزه اس، مگه نه؟ جی مینگیو خیلی دوست داره وقتی میرفتیم دانشگاه با اینکه دانشگاهمون یکی نبود همیشه میومدیم اینجا خوشمزه اس و ارزونه مگه نه؟ دفعه بعد برادر هه هم بیاریم از این به بعد باید از ژیجیو فاصله بگیری میدونم برادر جلوی برادر هه

ما هم باید فاصله بگیریم چرا؟ میترسم نتونه زود قبولش کنه اشکال نداره بلاخره که قبول میکنه نمیشه بدجنس باشیم میخوای دوباره انتخاب کنی؟ اینبار اونو؟ چرا اینجوری میکنی؟ اگه دلت واسم میسوزه، پس ادامه بده وقتی میبینی یکی بدبخت تره واسه اونم دلسوزی نکن دلسوزی؟ چی داری میگی؟ میگی اصلا بهم ترحم نکردی؟ برادر

هیچکس به تو ترحم نکرده انقد بی منطق نباش لطفا میدونم چرا با ژنگ شو ران بهم زدی چطوره دوباره برسیش کنیم؟ چیو؟ تو این جو اصلا دلم نمیخواد ببوسمت باشه. اشکال نداره بخاطر این همه سال کنار هم بودن همین الانشم یه خانواده ایم حتی از عشقم قوی تره تا وقتی باهام باشی

واسم مهم نیست واسه منم مهمه چرا اینجوری فکر میکنی؟ پس چجوری فکر کنم؟ اگه دوست نداشتم چرا عشقتو قبول کردم؟ گفتی هروقت لازم باشه دستمو میگیری فرق داره میدونم فرق داره اگه من مجبورت نمیکردم بازم منو انتخاب میکردی؟ تو تنهایی هم میتونی شاد باشی خیلی دوست داری ولی من نمیتونم من دوستی ندارم

من باید تورو داشته باشم تو باید کنارم باشی برادر، به جز من خیلی چیزا تو زندگیت داری هیچ سرگرمی ای نداری؟ وقتی سنگاپور بودی به جز مراقب کردن از مامانت و خواهرت و رفتن به دانشگاه چیکار میکردی؟ دلم واسه تو تنگ میشد دلم واسه خونه تنگ میشد رویا پردازی میکردم

تصور میکردم با تو زندگی میکنم تصور میکردم اومدم پیشت ازدواج کردیم و بچه داریم کنار خانواده مون خوشحالیم حتی اسم بچه مون هم انتخاب کردم لینگ شیائو. چت شده؟ مریضی؟ چرا هیچکس نفهمید حالت بده؟ مردی که براش ارزش قائلم یه بار از دور نگاهم بهش افتاد حتی از دور هم داشت میدرخشید

اون خیلی درخشانه خیلی کامله ولی نمیدونم بخاطر چی شکسته من نمیدونستم شبا چقدر عذاب میکشه و همه سعیشو میکنه تا دوباره یه تصویر درخشان و کامل از خودش بسازه ولی الان به اندازه کافی بهش نزدیکم بلاخره میتونم واضح زخمای روی بدنشو ببینم لینگ شیائو درباره دوران دانشجوییش به تو نگفته

چرا به من بگه؟ مگه یواشکی باهاش حرف نمیزدی؟ فقط درباره تو بهش میگفتم بیشتر شبیه رئیسمه. فهمیدی؟ !خوبه خودتم میگی تو اصلا نمیدونی اون چجور آدمیه واقعا نمیدونستم انقد احمقی به غریبه ها کمک میکنی نمیشه یکم محتاط باشی؟ اون پولی که به دوست پسر سابقت دادی رو پس گرفتی؟ لی جیان جیان

دیگه خیلی بهم نزدیک شدین حتی بردیش کنار درختت !چقدر شیرین چیشده از قدم زدن تو شب خوشت اومده؟ الانم که میخوای درباره زندگی لینگ شیائو تو سنگاپور بفهمی خب اگه میخوای بفهمی از خودش بپرس به نظرم یکم مشکل روانی داره معلومه که داره گوشت خیلی تیزه گوش کن

این روزا اگه کسی مشکل روانی نداشته باشه خیلی عجیب میشه به نظرم یه ژیجیو مشکلات روانیش جدی تره !چقدر ناراحت شده تو لینگ شیائو رو انتخاب کردی الان دم در دیدمش بوی الکل میداد یعنی تا اون موقع نیومده بود خونه؟ راستی، آمروز رفتم مغازه اش

تا یه زن که درگیر خشونت خانوادگی بود رو با ژوانگ بی آشنا کنم ولی اون یهو گذاشت رفت پیشخدمت گفت کارشون هم خوب نیست جیان جیان، تا الان بیدار موندی؟ جیان جیان؟ یه چیزی بگو بابا چی شده؟ صدات خیلی ضعیفه انگار داری میمیری یه مشکل جدی دارم بگو چی شده؟ …خب …من الان نمیتونم بهت بگم بعدا میگم چرا از من چیزیو مخفی کردی؟ پس اصلا چرا زنگ زدی؟ باید شجاعت داشته باشم که بگم

میخوام بابام حمایتم کنه واقعا؟ یعنی جیان جیان هم روغن کاری لازم شده؟ تو خودت منبع انرژی ای، نیستی؟ قبلا همه خانواده رو سرحال میکردی منبع انرژی داره انرژیش تموم میشه