المسلسل الصيني “انطلق” | “Go Ahead” مترجم عربي الحلقة 28 مسلسلات “ستيفن” بطل “مسلسل تزلج في الحب”

[به نام خانواده] [قسمت 28] جیان جیان، تا الان بیدار موندی؟ جیان جیان؟ یه چیزی بگو بابا چی شده؟ صدات خیلی ضعیفه انگار داری میمیری یه مشکل جدی دارم بگو چی شده؟ …خب ….من الان نمیتونم بهت بگم بعدا میگم چرا از من چیزیو مخفی کردی؟ پس اصلا چرا زنگ زدی؟ باید شجاعت داشته باشم که بگم

میخوام بابام حمایتم کنه واقعا؟ یعنی جیان جیان هم روغن کاری لازم شده؟ تو خودت منبع انرژی ای، نیستی؟ قبلا همه خانواده رو سرحال میکردی منبع انرژی داره انرژیش تموم میشه تموم میشه؟ چه عجیب باشه، صبر کن میخوام به کسی زنگ بزنم الو، شرکت تولید انرژی؟ منم، رئیس لی میخوام یه کمکی کنید

منبع انرژی دخترم داره تموم میشه یکم واسش انرژی بفرستین، باشه؟ چقدر میخوایم؟ فقط پنج تا کامیون؟ خیلی کمه حداقل 50تا میخوایم کی تحویلش میدین؟ فردا صبح خوبه خیلی ممنون بیارینش به رستورانم مرسی جیان جیان، شنیدی؟ حله فردا صبح که بیدار بشی خوب میشی مرسی بابا خواهش میکنم بابا ببخشید واسه چی؟ بگو ببینم

بخاطر من ازدواج نکردی احساس گناه میکنم چه ربطی به تو داره؟ تازه من واسه مامان ژیجیو تلاشمو کردم ولی جواب نداد هنوز به هه می فکر میکنی؟ نه اصلا بعدشم که سرگرم بزرگ کردن شما شدم وقتی شما کنارمین دیگه نیازی به ازدواج کردن ندارم ولی هنوزم میخوای یه زن داشته باشی، مگه نه؟

نه نمیخوام راستشو بگو راستش همینه که گفتم من و بابا لینگ با هم راحتیم با هم تصمیم گرفتیم وقتی دیگه پیر پیر شدیم تو خانه سالمندان بمونیم خانه سالمندان؟ نمیشه همینجوری تصمیم بگیری دخترت باید امضا کنه …خب پس میشه واسم امضاش کنی؟ !عمرا باید بیای پیش خودم تا ازت مراقبت کنم

فکر نکنم راه های دیگه ای هم هست بهش فکر کن تو خیلی شیطونی بچه ات از خودت بدتر میشه اونوقت من چیکار کنم؟ باید از اونم مراقبت کنم ترجیح میدم نیام حداقل میتونم تو خانه سالمندان راحت باشم حق داری کاری نداری؟ بسه دیگه برو بخواب قطع میکنم

گیه لحظه، یه چیز دیگه هم میگم بگو بابا دوست دارم. شب بخیر چند روز نباید غذای تند بخوری بستنی دردش رو کم میکنه سه روز دیگه بیا- باشه، ممنون- سانگ، داروش رو بده- باشه- اینجا چیکار میکنی؟ میخوام واست ناهار بگیرم !یه ساعته منتظرتم بیا بیا یه لحظه زود باش بیا زودباش چرا نمیخوری؟

انقد نگاه نکن بیا چیزی میخوای بهم بگی؟ نه بخور دیگه عجله دارم باید برم استودیو پس فقط واسه غذا تا اینجا اومدی؟ یا چیز دیگه ای؟ هروقت بشه باهات ناهار میخورم سعی میکنم زودتر کارمو تموم کنم تا بیام سراغت لازم نیست غذا بخور بذار واست تاکسی بگیرم نمیخواد همینجاس دیگه پیاده میرم

برو سرکارت چی شده؟ چرا اینجوری شدی؟ خودت گفتی بهت ترحم کنم دارم میکنم دیگه وقتی تنها هستی کاری جز فکر کردن نمیکنی نباید اینجوری باشی فکرای مزخرف نکن روی چیزای خوب تمرکز کن حداقلش اینه که بیمارای بیشتری رو معاینه میکنی نگران نباش خیلی خوب بهت ترحم میکنم تسلیم نمیشم

حتی اگه فکر کنی بهش نیاز نداری بازم بهت ترحم میکنم خودم دوست دارم بهت ترحم کنم راضی شدی؟ هنوز عصبانی ای؟ نه ولی دیشب گریه کردی !نکردم باشه، نکردی اصلا بارون بوده !سر به سرم نذار دیگه میرم شب میبینمت نمیشه بابا بهم زنگ زد میخواد همراهش برم پیش دکتر دوباره میره دکتر؟

گفت حالش خوب نیست باشه، بهت اجازه میدم برو چرا انقد بلندی؟ بای بای یهو یه کاری واسم پیش اومد درگیر اون شدم کلینیک کی بسته میشه؟ میرسیم؟ آره دکترش دوستمه کلینیک مال اونه بهش زنگ زدم که منتظر بمونه بابا چه علائمی داری؟ چطوره آزمایش بدی؟ لازم نیست ماه پیش آزمایش دادم

نتیجه اش خوب بود ولی بازم چند روزه که حالم خوب نیست بعضی وقتا طب چینی بهتره نمیشه انکارش کرد بریم ظاهرا حالت خوبه هوا گرم شده مشکل از طحال و معده اته بهت دارو میدم عجله ندارم ژائو میشه پسرمم معاینه کنی؟ خوابش خوب نیست من خوبم واقعا عب نداره تا اینجا که اومدی

بذار آقای ژائو معاینه ات کنه بیا اینجا بذار نبضت رو بگیرم اون یکی دستت ژائو، حالش چطوره؟ بگو دیگه ساکت زبونت رو ببینم خوابیدن واست سخته؟ خوابت خیلی سبک و کوتاهه؟ شبا چقدر میخوابی؟ متفاوته بعضی وقتا ساعت چهار یا پنج بعضی وقتا هم بین پنج تا شش

کارکرد طحال و معده اش با هم هماهنگ نیست مشکل کبدی هم داره مشکل کبد؟ اون خیلی بچه اس مگه میشه؟ خیلی کم الکل میخوره افکار روی طحال و احساسات روی کبد تاثیر میذاره در کل، تو مدت زیادی استرس داشتی نمیتونی این فشارو خارج کنی بخاطر کاره؟ فکر کنم

برای طحال و کبد بهش داروی گیاهی میدم و چندتا گیاه هم برای شستن باهاش میدم چقدر طول میکشه؟ داروهای گیاهی دیرتر اثر میکنن خیلی از جوونا از این علائم دارن وضعیتش خیلی وخیمه بهتره ببریش پیش روانپزشک !مزخرف نگو اون مریض نیست فقط نمیتونه خوب بخوابه !روانپزشک نمیخواد بیخوابی خیلی به استرس ربط داره

ببرش معاینه شه شاید آسیب مغزی بهش وارد شده باشه چی داری میگی؟ تمومش کن !زبونتو گاز بگیر ویز ویز ویز !اون هیچیش نیست !الکی روانیش نکن ببین خودت زنگ زدی گفتی معاینه اش کنم الان حرفمو باور نمیکنی …من گفتم اگه اومد اونم یه معاینه ای بکن واسه خودم وقت گرفتم تازه

ما واسه طب چینی اومدیم اینجا چرا طب غربی بهمون معرفی میکنی؟ سابقه خودتو خراب نکن باشه پس واسه شروع چندتا دارو میدم لینگ شیائو، 27 ساله فرم رو پر کن نسخه بابات هم مینویسم منتظرم بمون راستش این دارو اگه صبح ها زده بشه بهتر جواب میده حتما صبح ها خیلی سرت شلوغه

ژائو، چطور میتونی بگی آسیب مغزی داره؟ حتمی نیست فقط پیشنهاد دادم معاینه شه معاینه؟ چرا بره پیش روانپزشک؟ فقط روانی ها میرن روانپزشکی !خیلی وحشتناکه چیه؟ میترسی آبروت بره؟ !من آبرو اصلا واسم مهم نیست پسرم فقط 27 سالشه هنوز مجرده اگه بعدا دختری که میخواد باهاش ازدواج کنه بفهمه رفته پیش روانپزشک چی؟

فکر میکنه پسرم مشکل روانی داره !خیلی چرت میگی خیلی آینده نگری !پس چی باید قشنگ فکر کنم بعد اینهمه پلیس بودن خیلی چیزا دیدم اگه حواسم جمع نبود چجوری مادر زنتو پیدا میکردم؟ باشه تو درست میگی آره پسرم چیزیش نیست باشه. نیست اول داروی گیاهیو امتحان میکنیم ژائو، راستشو بگو

چقدر طول میکشه که مشکلش حل بشه؟ نمیدونم من دکترم، نه پیشگو پسرت خیلی تو خودشه حتما یه چیزی تو ذهنش هست اضطرابه اضطراب؟ نخیر، تو که گفتی پیشگو نیستی چجوری با گرفتن نبضش فهمیدی اضطراب داره؟ گوش کن ژائو تو باید مشکل خوابشو حل کنی همه اش پای خودته، فهمیدی؟ باشه، داروت رو بگیر

میرم پیش پسرم !چه تصادفی میرم اینو بندازم دور بذارش کنار در فردا صبح میبرمش زود بخواب. شب بخیر !وایسا بوی چیه؟ چه بویی؟ افتادی تو سطل آشغال؟ !بو میدی شاید میرم دوش بگیرم وایسا امروز حقوق گرفتم قرضش میدم به تو پول تو واسه چیمه؟ تا خرجات رو باهاش بدی خودت نگهش دار

برو خونه به تو ربطی نداره گوش کن به من بدهکار باشی بهتر از اینه که به بانک بدهکار باشی !برادر هه! هه چیکار میکنی؟ !خیلی لجبازی به من ترحم نکن بهت التماس میکنم بهش نیازی ندارم از اینکه بهم ترحم بشه بدم میاد فردا بعد از کارم دارو هارو میگیرم و میدم بهت

نمیخواد بیای بابا ببرشون خونه شب میام اونجا باشه اگه چیزی دلت میخواد به بابا لی بگو بابا ممنون واسه چی؟ …خب ممنون که بردیم پیش دکتر تو مریض نیستی فقط خوابت خوب نیست، همین گفتم شاید داروی گیاهی کمکت کنه به بقیه نگو باشه بابا، من میرم- باشه- اگه مشکلی داری

و راحت نیستی به من بگی، با هایچائو حرف بزن میتونی به ژیجیو یا جیان جیان هم بگی در کل خودتو خالی کن اذیت نکن خودتو حتما با بقیه حرف بزن دکتر ژائو اینو بهت گفته؟ خب ژائو گفت که نباید خیلی بیدار بمونی واسه سلامتیت بده باشه، فهمیدم واقعا؟- واقعا- خب برو

مواظب باش بابا چرا اینجوری شده؟ اصلا واینساد که برم چه شانسی! دوباره دارم میبرم باد جنوبی عمو لی، باید برم دستشویی جای من بازی کنید …کار دارم بیا دیگه- باشه- زودباش بیا بیا، منتظر توایم خیلی وقته بازی نکردم بنداز نوبت منه؟ هایچائو، راستشو بگو هه می فقط بخاطر ژیجیو میاد پیشت؟ خبری نیست؟ منظورتون چیه؟ اون ازدواج کرده یه بچه هم داره واقعا؟

به نظرم هه می خیلی عجیبه همیشه جوونه چرا پیر نمیشه؟ جراحی پلاستیک واسه همینه دیگه خیلیا ژل تزریق میکنن به عنوان یه زن باید واقعیتو قبول کنیم و پیر شیم چین و چروک ها هدیه زمان هستن واقعا مثل معلمایی چه شاعرانه خیلی مثبت فکر میکنی هه می وقتی جوون بود

عادت داشت آرایش کنه خیلی حساسه سبز درباره شخصیت هه می اشتباه میکردم بخاطر خوشگلیش گول خوردم خوشگلی مهم نیست چیزی که مهم باطن آدمه زیبایی باطن ابدیه مگه نه هایچائو؟ درسته، بلاخره شما معلمین حتما درست میگین من چیزی نمیدونم خاله جیان بهم گفت جیان جیان خیلی دختر خوبیه کی میاد؟

هفته ای یکی دو بار دفعه بعد پسراتو بیار باید با هم آشنا بشن فرصت خوبیه آره نه نه اینجوری نمیشه میترسم بچه های ژانگ اذیت بشن !نه اصلا خانواده ما به نظر هم احترام میذارن پسرام خیلی باهام خوبن راستی پسرم همیشه دوست داشت خواهر داشته باشه حتما از جیان جیان خوششون میاد

خب…خانم ژانگ بهم بگو هونگ یین هونگ یین خیلی راحته هایچائو، خجالت نکش زود باش باید غذارو آماده کنم راحت باشین نگاهش کنید چرا انقد خجالتیه؟ خجالتی و ساکته وگرنه خیلی وقت پیش ازدواج میکرد نگران نباش خاله جیان خودم درستش میکنم !موفق باشی خانم ژانگ خیلی مرد خوبیه نباید ولش کنی

آره، حتما از پسش برمیام نوبت کیه؟ زود باش مال منه خواب دیدی خانم ژانگ رفت؟ آره خاله جیان لطفا به خانم ژانگ بگو ما نمیتونیم با هم باشیم من خیلی وقته مجردم دیگه عادت کردم میخوای چیکار کنم؟ اون خیلی آدم راحتیه یعنی نمیتونه بیاد غذاتو بخوره؟ خودت بگو نیاد اینجا منظورم این نیست

ولی دیدن بچه ها چه معنی ای داره؟ ایده ما نیست نظر جیان جیان عه گفت باید دوتا خانواده دور هم جمع بشن و با هم حرف بزنن تا ببینن از هم خوششون میاد یا نه یه لحظه جیان جیان این وسط چیکاره اس؟ همون لی جیان جیان ازمون خواست یه نفرو بهت معرفی کنیم

!دقیقا بابای من مرد خوبیه بابامو با این زن زورگو ها و بدجنس ها آشنا نکنید وگرنه بیچاره میشه بابام 50 سالشه و هنوز قویه و از پس یه رابطه بر میاد درسته نباید تعداد بچه هاش زیاد باشه وگرنه درگیر کارای اونا میشه دقیقا بچه های طرف باید خودشون از پس کاراشون بر بیان

نمیخوام واسه بابام زحمت درست کنن درست میگی آره دیگه اینکه اگه تحصیل کرده باشه یا یه سرگرمی مغید داشته باشه، عالی میشه رقص جدیدا خیلی محبوب شده !عالیه واسه بدن خوبه اگه از کتاب خوندن یا مراقبت از گل و گیاه خوشش میاد، خیلی تفاهم پیدا میکنن اینجوری ذهنشم آروم میشه

دیگه اینا چیزای اضافی عه یه خانم ژانگ میشناسیم که خیلی بهش میخوره یه زن عالی با دوتا بچه اس بزرگن چند روز پیش بردمش پیش بابات بابات خیلی سخت میگیره چجوری بود؟ خوشگله تازه، انگار از بابات خوشش اومده !خب حله دیگه ببینید بابام یکم دیر با بقیه جوش میخوره خیلی آرومه

یکم که بگذره خوب میشه باید خودش و بچه هاشو ببینم مادر و پسر مثل همن رفتارشون همه چیزو مشخص میکنه جیان جیان تعجب کردم با این سنت خیلی خوب آدما رو میشناسی کی بهت یاد داده؟ !خودتون از بچگی اینارو بهم میگفتین عزیزم دختر خودمی دیگه خیلی خب، حتما انجامش میدم باشه

ممنون خاله جیان !کاری نکردم دیگه میرم، بای بای- باشه، بای بای- جیان جیان کاری جز حرف زدن بلد نیست دقیقا فقط حرف میزنه خیلی سخت میتونم باهاش حرف بزنم اگه بره تو یه شرکت قرار گذاشتن کار کنه خیلی موفق میشه خیلی خوب انجامش میده ایندفعه خانم ژانگ رو امتحان کن

اگه نشد دیگه تمومش میکنیم آره فیلم آماده اس؟ آره بیا خودت بخور- واسه توعه- با اینکه امروز بیکاری بیرون خیلی گرمه تا وقتی آفتاب بره خونه بمونیم؟ میتونم باهات بیا استودیو امروز نمیرم هوا خیلی گرمه حس کار کردن ندارم فقط میخوام باد کولر بهم بخوره و هندونه بخورم و دراز بکشم فیلم ببینم

همیشه دوست داری رو تخت هندونه و چیپس بخوری !خوردن وقتی دراز کشیدی خیلی حال میده چند سال پیش مامان من فقط میتونست رو تخت غذا بخوره اگه حرفتو میشنید با عصاش میزد تو سرت راستی حالش چطوره الان؟ میتونه راه بره ولی نه خیلی راحت ماهیچه هاش کاهش پیدا میکنن واسه همین درد داره

ولی حداقلش میتونه تنهایی زندگی کنه هنوزم نمیتونه خیلی زیاد راه بره پس نمیتونه کار کنه اولش چجوری بود؟ …یعنی وقتی رفتی سنگاپور چرا میپرسی؟ بابا گفت حق ندارم بپرسم خودتم که چیزی نگفتی اصلا چیزی نمیدونم دیگه گذشته باید یه فرصتی بهم بدی که بهت ترحم کنم باید خیلی ترحم انگیز باشی

من خیلی ترحم کردنو دوست دارم خیلی لج کردی تازه فهمیدی بگو دیگه از اول اولش ….اولش اولش مامانم مثل یه گیاهی بود که تو گلدون سربسته اس اصلا نمیدونستیم چقدر قراره رشد کنه فعلا فقط میتونیم ماساژش بدیم تا ماهیچه ها تحلیل پیدا نکنن چهار بار در روز هر بار 40 دقیقه

چه ساعتی باید باشه؟ فرقی نداره دکتر، من هیچی تو پاهام احساس نمیکنم کی میتونم از تخت بیام بیرون و راه برم؟ این تازه شروع روند درمانیه باید تمرین کنی تا سلول های عصبی بهم متصل بشن بهتر میشه خب کی میتونم راه برم؟ بستگی به درمانت داره نمیتونم بگم حتما میتونی دوباره راه بری

مطمئنم از پسش بر میای امتحان کن اون باورش نمیشد ما هم همینطور ولی من انتخابی جز باور کردن نداشتم درست انجام میدم؟ آره. خیلی آروم واسه غذا باید بیشتر مایعات میخورد هضمش آسون تر بود برادر هه گوش کن امروز تو مدرسه ام یه اتفاق جالب افتاد یه پسره تو کلاسم هست

که خیلی چاقه و شکمش بزرگه چنگزی راضی نشد با مامان بزرگش بره واسه همین از اونم مراقبت میکردم به لطف اون اتاق ساکت نمیموند !برادر همه میدونن من برادر دارم خیلی بهم حسودیشون میشه وقتی میبینن منو میبری مدرسه غذاتو بخور سرد میشه گوشت بخور بوی چیه؟ خیلی بده

اون لحظه بدترین و خجالت آور ترین لحظه واسه یه بیمار فلج بود کاریش نمیشد کرد چنگزی برو پیش پرستار زود باش نمیخواد. برو بیرون مامان !برو بیرون !نمیشنوی؟ گمشو نمیخوام مامان مامان !برو بیرون …مامان اون لحظه فقط یکم از عذابی که میکشید رو درک کردم اگه قرار بود اینجوری زندگی کنه

بهتر نبود تو همون تصادف میمرد؟ ببخشید؟ مامانم کجاس؟ تو دستشویی داره لباس میپوشه خیلی وقته اونجاس تا الان باید میومد تختو درست کن تا نگاه کنم !خانم چن رگشو زده میرم دکترو صدا کنم !مامان …با خودم فکر میکردم زندگی کردن زندگی کردن تو همچین شرایطی چه فایده ای داره؟

تو قلب همه ی آدما یه دیو هست تو لحظه ای که انتظارشو نداری دیو خودشو نشون میده و به بقیه آسیب میزنه میخوام برم خونه نمیخوام اینجا بمونم نمیشنوی چی میگم؟ !میخوام برم خونه از اینکه مثل یه حیوون باهام برخورد بشه خسته شدم بهت التماس میکنم اونجارو ول کن بذار برم بیرون

!ولم کنید هر روز بیشتر و بیشتر توی تاریکی فرو میرفتیم انگار تاریکی اصلا تمومی نداشت چاره ای جز تحمل نداشتیم مجبور بودیم تو خودمون بریزیم !ولم کن بذار بمیرم ولم کن من تنها نبودم همه مون توی یه تاریکی تموم نشدنی گیر کرده بودیم کورکورانه دنبال راه فرار بودیم

و روی یه یخ قدم میذاشتیم مامان، برنج میخوری؟ فرنی چی؟ نمیخوام یکم بخور یکم بهت میدم !گفتم نمیخوام ببخشید نمیخواستم اینجوری بشه بشورش ببخشید، واقعا ببخشید ببخشید برادر، قرصت منم بلدم. بذار من انجام بدم تو قوی نیستی فقط میخوام عصا رو بردارم میخوام فردا برم بیمارستان و ببینم چطوری درمان میشم

همونطور که دکتر گفت یه روزی میتونم بلند بشم اون موقع بود که احساس کردم بلاخره نور رو پیدا کردم چیزی نیست خودم ازت مراقبت میکنم بارون خیلی شدیده !آره چرا حالا که اومدیم بیرون بارون میاد؟ خیلی بده می نباید دونگ دونگ رو ببری مدرسه؟ باید بره مدرسه نمیشه همه جا با خودت ببریش

تلاشمو کردم ولی نمیشه حتما خیلی سختته که تنهایی ازش مراقبت کنی چیزی نیست. اون پسر خوبیه دونگ دونگ غذاتو دوست نداری، آره؟ بریم یه چیز دیگه بگیریم، باشه؟ بریم !اینو دوست داری برات میریزم، باشه؟ دوتا دامپلینگ برنج و مرغ دیگه چی میخوای؟ دونگ دونگ؟ !دونگ دونگ دونگ دونگ؟ دونگ دونگ؟ دونگ دونگ

اینجا چیکار میکنی؟ ترسوندیم مگه بهت نگفتم هیچ وقت از کنارم نرو؟ ممنون ژیجیو؟ اینجا چیکار میکنی؟ کار میکنم کافه ات چی شد؟ میرم سر کارم آقا کیکم آماده شد؟ بفرمایید ممنون خواهش میکنم ببخشید چیزی ندارم بهت بدم چیه؟ چیزی ندارم بهت بدم دروغ نمیگم واقعا چیزی ندارم منم مثل تو ول کردن

باشه بسه دیگه برو چیزی ندارم برادر هه !برادر هه! وایسا !برادر هه !برادر هه چرا میدوئی؟ از کجا آوردیش؟ بیرون خب کجا؟ جلوی سطل آشغال اونوقت همینجوری آوردیش اونم مثل من ول کردن پسر بیچاره ببینمش !خیلی شبیه توعه !چشماش و دماغش مثل تو دوست داشتنی عه کی اینارو بهت یاد داده؟

دیگه تیکه میندازی جانم؟ مثلا دارم سعی میکنم بخندونمت پس چرا اصلا خوشحال نشدم؟ نشدی؟ !اصلا این روزا چیکار میکنی؟ خیلی دیر میاد هیچی بوی گند میدی !خودت بو میدی چرا حرف نمیزنی؟ نمیخوام اگه حرف بزنم قاطی میکنی حرف بزن اینجوری بدتره تا کی میخوای اینجوری باشی؟