المسلسل الصيني “انطلق” | “Go Ahead” مترجم عربي الحلقة 36 مسلسلات “ستيفن” بطل “مسلسل تزلج في الحب”

[به نام خانواده] [قسمت 36] چیه؟ با برادرت حرف زدم فردا میتونی باهام بیای ولی باید حرفمو گوش بدی باشه. قبول اولا، خبری از قهوه نیست فقط یدونه میخورم واسه مشتری عه دوما، اگه کل روز اونجا بشینی حوصله ات سر میره، مگه نه؟ به تو ربطی نداره قطعا به من ربط داره

چون من باید مراقبت باشم میتونی باهام نیای بازم هست؟ سوما، دیگه بزرگ شدی تا حالا پول در نیاوردی فقط خرج کردی چطوره؟ تابستون تو کافه من کار کن اینطوری میفهمی زندگی چقدر سخته اگه نمیخوای اونجا کار کنی فردا با مامان برو خرید میتونی با اون بری واقعا میخوای بذاری بمونه؟ یه کاری کن

چیکار کنم؟ هیچ وقت به من اهمیت نمیده اگه اهمیت میداد اتقد دیر برنمیگشتم خودت بهتر میدونی میرم دوش بگیرم با ژیجیو حرف بزن منظورش چیه؟ گفت انقد دیر برنمیگشت کارم چیه؟ درست کردن قهوه، غذا و تمیزکاری نگران نباش به یکی میگم بهت یاد بده لینگ شیائو خیلی ساله ازت مراقبت میکنه

خودت بهتر میدونی که خیلی سختشه بخاطر شرایطت به کمک لینگ شیائو نیاز داری درک میکنم و مشکلی ندارم ولی مسئله اینه که اون بیماری روانی جدی ای داره بی خوابیش خیلی شدیده و خیلی قرص آرامبخش و خواب آور میخوره به عنوان پدرو مادرش باید مراقبش باشیم نگو که خبر نداشتی مریضه مامان

چه قرصی خوردی؟ ویتامین به خاطر کارم خیلی خسته میشم باید درست غذاتو بخوری خیلی لاغر شدی نمیشه فقط ویتامین بخوری فهمیدم خاله چن، منو یادته؟ همکار لینگ شیائو ام، فنگ شیشی یادمه منتظر لینگ شیائو این؟ امروز بیمار داره میدونم فقط داشتم از اینجا رد میشدم کار خاصی نداشتم چی شده؟

به نظرم خیلی خوشگلی دوست پسر داری؟ نه دکترای بیمارستان یا ازدواج کردن یا دوست دختر دارن لینگ شیائو چی؟ لینگ شیائو دوست دختر داره نمیدونستین؟ اصلا بهم نگفته بود میدونی، پسرا مثل دخترا نیستن دخترا شیرینن و همه چیزو به مادرشون میگن مردا خیلی بی فکرن باید ازش بپرسین ترجیح میدم از تو بپرسم

بیا تو ویچت ادت کنم میخوام اینجا بمونم میتونی بیای خونه ام اینجا بمونید؟ عالیه الان اسکن میکنم اگه مشتری خواست با گوشی پرداخت کنه اینو بزن پرداخت با بارکد بعدش مشتری بارکد رو نشون میده باشه خودت کم کم یاد میگیری تمرین کن بعضی مشتریا رفتن میزو تمیز کن باشه دوتا لاته میخوام

باشه. صبر کنید …لاته …لاته و یه ساندویچ باشه یه ساندویچ یه لحظه یه ساندویچ در کل 72 یوان میشه میتونیم بارکد اسکن کنیم …اسکن بارکد داری ازم عکس میگیری؟ واسه برادرت میفرستم تا اولین کارتو ببینه خوشگل افتادم؟ فکر نکنم خوب باشه یه فیلتر هم بذار دوتا لاته، آره؟ یه ساندویچ درست کن باشه

فقط واسه سرگرمیه، آره؟ آره آموزش ندیدم فقط علاقه دارم …پس با اینترنت یاد گرفتم باشه فهمیدم میتونی بری بهش فکر میکنیم باشه میبینمتون میبینمت چه شجاع نه اونو نمیخوام میتونید نگهش دارید کیفمو میخوام باشه فعلا- خدافظ- میبینمت نظرت چیه؟ کیوته، ولی یه مسئله ای هست تراشیدن های ریز رو بلد نیست

ولی از یه ویژگیش خوشم میاد چی؟ دختره دختر؟ دختره. که چی؟ اینجوری هوش و حواست سر جاشه …تو واقعا لازمه؟ من میائو رو دارم، خب؟ تازه، میائو جدیدا خیلی باهام خوبه تا دیروقت بیدار میمونه تا کار منو انجام بده گفت دخترا نباید تا دیروقت بیدار بمونن مخصوصا بعد 25 سالگی

باید مراقب پوستمون باشیم تازه گفت که کارایی که تا دیروقت طول میکشه رو خودش انجام میده خیلی خوبه تو کافه ژیجیو هم میتونه کار کنه بهش بگو حتما کارشو درست انجام بده ببخشید تقصیر منه باید باهات حرف میزدم فکر کردم خوشحال میشی من و چنگزی رو اینجا ببینی خاله کی میاد؟

بعد از ظهر میرسه تو خریدا و تمیز کردن کمکم میکنه کمک میخوای؟ نه تو سرت شلوغه تو به کارت برس میدونستم من و چنگزی خیلی اذیتت کردیم میشه هی تکرار نکنی؟ انتظار داری چی بگم؟ انتظاری ندارم …فقط فقط میخوام بمونم من مشکلی ندارم همیشه همینی اگه چیزی بخوای بگی حتما میگیش

وقتی اومدی اینجا هم باهام حرف نزدی حتی دروغ گفتی گفتی فقط میخوای برادرتو ببینی بعدش فهمیدم اینجا کارم پیدا کردی واقعا نمیفهمم چرا چیزی که تو فکرته رو نمیگی حرفتو بزن میخوام با جیان جیان ازدواج کنم خب…خیلی زود نیست؟ البته زندگی خودته هر تصمیمی بگیری، من طرف توام

فقط نگران اینم که نه ماشین داری، نه خونه چجوری باهاش ازدواج کنی؟ مگه نه؟ نظرت چیه؟ سال دیگه خونه سنگاپور رو میفروشم و اینجا یه خونه بزرگ میخرم اینجوری توام خونه داری فقط میخوام همه چیزو واست برنامه ریزی کنم تا زیر فشار نباشی بابا، چرا یهو اومدی دیدنم؟ گوشیتو جواب نمیدی سرت شلوغه؟

آره این روزا داریم کار آموز میگیریم چرا جوابمو نمیدادی؟ مامان اجازه نمیداد یا بخاطر بجینگ رفتنم عصبانی ای؟ بجینگ؟ انتقال به بجینگ مامان نگفته؟ من تو هتل میمونم ندیدمش چرا تو هتل میمونی؟ اول درباره بجینگ بگو میخوام برم بجینگ چون اونجا کار بیشتره و دوتا کارمند میخوان فقط دو ساله بابا چی شده؟

خوبه حالا که میخوام ازش طلاق بگیرم بهتره توام ازش دور باشی وگرنه اذیتت میکنه چون نمیتونه دیگه حرصشو سر من خالی کنه طلاق؟ میخوای از مامان طلاق بگیری؟ دیگه نمیتونم تحملش کنم بابا مگه قرار نشد خونه رو نگیره؟ دیگه چرا دعوا میکنید؟ اصلا بخاطر خونه نیست دیگه نمیتونم تحملش کنم خودت مامانتو میشناسی

تو همه چیز دخالت میکنه همه باید حرف اونو گوش کنن وقتی باهامون زندگی میکرد باز قابل تحمل بود همه حواسش به تو بود حالا که رفتی همه حواسش رو منه اصلا نمیشه حرفشو گوش ندم حتی اگه یه چیز کوچک باشه، عصبانی میشه و غر میزنه و آشپزی نمیکنه بابا همیشه همینجوری بوده

آدم بدی نیست این چیزا خیلی مهم نیست اگه چیز مهمی نباشه حرفشو گوش میدم ولی خودت دیدی که واسه خرید خونه خودش تنهایی تصمیم گرفته بود دیگه تحمل ندارم دیگه پنجاه سالمه اگه وقتی بازنشسته بشمم اینجوری غر غر کنه جام وسط خیابونه بابا انقد هم جدی نیست الان آروم نیستی

تو به چیزی که خواستی رسیدی میتونی بری بجینگ و راحت باشی فقط با طلاق گرفتن ازش میتونم بقیه عمرمو با آرامش زندگی کنم اگه بچه بودی بخاطر تو ازش جدا نمیشدم ولی دیگه بزرگ شدی و لازم نیست نگرانت باشم مطمئنم دردکم میکنی مامان نظرش چیه؟ واسم مهم نیست میخوام ازش طلاق بگیرم

باید برم. فعلا بابا تازه به جز اینا بابات خیلی خوبه همیشه حرفمو گوش میده وی گی ببخشید میشه یه لحظه گوشیتو قرض بدی؟ گوشیتو جا گذاشتی؟ مرسی مامان، مینگیو ام قطع نکن گوش کن الان بابارو دیدم بینتون چی شده؟ چرا دیدیش؟ چی بهت گفت؟ …اون …گفت بهت گفته میخواد طلاق بگیره، آره؟

با همدیگه نقشه کشیدین که دیوونه ام کنید؟ باید باهاش حرف بزنم !دیگه طلاقم میخواد باشه. چه بهتر بگو سند خونه رو بیاره باهاش میرم اداره وی گی، ممنون خواهش میکنم خیلی ممنون چرا انقد زود برگشتی؟ دو ساعت مرخصی گرفتم به مامان ژوانگ بی قول دادم واسه تولد مادر بزرگش برم

چرا خر شدم همه لباسامو دادم رفت؟ چرا چندتاشو نگه نداشتم؟ خیلی ساده نیست؟ اصلا رسمی نیست چی شده؟ من میخوام برم بجینگ به نظرت دختر بدی ام؟ نه دوباره دو دل شدی؟ ولی وقتی مامانت فهمید سریع درخواست انتقالتو فرستادی هنوز واسه پشیمونی دیر نیست پشیمون نیستم فقط نگران مامانمم شروع شد؟

مامانت همیشه تورو آدم بده میکنه اینجوری نیست مامان و بابام یه مشکلی دارن بابام میخواد از مامانم طلاق بگیره غیر ممکنه مگه میشه بابات بتونه بدون مامانت زندگی کنه؟ فکر نکنم بتونه جوراباش هم خودش بشوره حتما با هم نقشه کشیدن خر نشو …ولی بابام بسه بسه فعلا بیخیال باید یه لباس انتخاب کنم

ژوانگ بی و مامانش الان میرسن باشه. راحت باش چان چان خاله خیلی خوشگل شدی چرا تا اینجا اومدین؟ هوا خیلی گرمه نخواستم پیاده بیای سوار شو ممنون خاله بی، درو باز کن چان چان خیلی دلم واست تنگ شده بود منم همینطور خاله بی بهم گفت که کارتو عوض کردی

ولی قبول کردی کمکم کنی نمیدونم چجوری تشکر کنم خاله شما خیلی باهام خوبی من کاری نمیکنم خوشحال میشم کمکتون کنم خیلی شیرینی بی بریم باشه اگه تو موزه کار کنی دیگه نمیتونی بازیگر بشی دیگه نمیخوام وقتی تو موزه ام پدر و مادرم خیالشون راحته مگه آرزوت این نبود که بازیگر بشی؟

باید به خودمم اهمیت بدم حتی تست هم قبول نمیشم حتما بازیگریم خوب نیست فقط حس خوبی بهش داشتم اینجوری نگو راستش به بی گفتم همه سریالاتو دانلود کنه و با هم دیدیمشون عالی بودی مگه نه بی؟ فقط تعارف میکنه نه واقعا نگاه کردم همه رو نگاه کردی؟ مامانم گفت منم کنارش دیدم میدونستم

راستی، سابقه ات رو دیدم وقتی نوزده سالت بود یه سریال به اسم به دنبال ماه بازی کردی خیلی کارگردان خوب و معروفی داشت جرا پخش نشد؟ مشکل همین بود واسه بازیگر شدن شانس خیلی مهمه چه حیف نمیدونستم ممکنه سریالا حتی بعد ضبط شون پخش نشن شاید من شانس ندارم اشکال نداره

کار تو موزه هم خوبه چیکار میکنی؟ کنترل کجاس؟ مینگیو و چان چان خونه ان؟ نیستن کی میخوای بری خونه مامانت؟ اگه نمیخوای تو اتاقت بخوابم میتونم رو مبل خونه برادرم بخوابم نمیخواد اگه اونجا بخوابی ژیجیو اذیت میشه همینجا بمون یه سوال دارم بپرس با برادرم خوابیدی؟ آره از بچگیم چه بچگونه بچه کوچولو

خودت که پرسیدی بچه ای نمک نشناس نباش بخاطر خودت پرسیدم چه عجیب چیش واسه منه؟ از نظر من تو و برادرم خیلی با هم نمی مونید پس باهاش نخواب اگه باهاش بخوابی دیگه هروقت همو ببینید خجالت میکشی مامانم عمرا اجازه بده شما دوتا باهم باشین باشه بهش بگو پنج میلیون بهم بده

تا پسرشو ول کنم شوخی ندارم چرا وقتی برادرم درسش تموم شد مامانم نزاشت برگرده؟ دلیلشو میدونی؟ مامانت میخواد برادرتو نگه داره درک میکنم بابام که مرده برادرم خیلی وقته درسش تموم شده همه فامیلاش تو چینن واسه چی تنها اونجا بمونه؟ اگه برادرم برگرده مامانمم باهاش میره سنگاپور چرا از اول نمیخواست برگرده؟

چرا نمیذاشت برادرم بیاد اینجا؟ بهش فکر کردی؟ چون نمیخواد برادرم تورو ببینه و خودشم نمیخواد تورو ببینه تو، بابات و بابای برادرم کسایی هستین که مامانم ازشون متنفره برادرم نمیتونه مامانمو شکست بده نه قبلا تونسته و نه الان میتونه منم نمیتونم چون اون مادرمونه میرم دوش بگیرم نودل گوشت نودل ماهی

ژو، هایچائو کجاس؟ رفته خرید گفت ظهر مهمون داره هونگ یین، دیدی؟ هایچائو خیلی کاری عه وقتی مهمون داره از صبح خودشو آماده میکنه اگه باهاش ازدواج کنی هر روز کلی غذا واست درست میکنه زندگیت خیلی خوب میشه خاله جیان، واسه این چیزا زوده هایچائو ازم خوشش نمیاد انقد خجالتی نباش

پس چرا بهت آشپزی یاد میده؟ چیز خاصی نیست به نظرم اون به هرکسی یاد میده غیر ممکنه پس چرا من ندیدم؟ خوش اومدین خاله هه می. عمو لی رفته خرید میدونم بهم گفت راحت باشین. نودل میخواین؟ نه ممنون هه می خاله جیان !هنوز منو میشناسی! چه خوب بیا بشین بیا هه می

این سالها کجا بودی؟ همینجوری وقت میگذروندم وقتت رو هدر دادی ببین آخرش برگشتی هایچائو خیلی مهربونه اصلا سرزنشت نکرد خاله جیان، ایشون؟ مامان ژیجیو عه واقعا خوشگله هه می، اصلا تغییر نکردی هنوز خوشگلی رسیدی ببخشید منتظرت گذاشتم اشکال نداره. تازه اومدم خوبه خاله جیان. خانم ژانگ شما هم اینجایین میخواین چیکار کنید؟

هه می میخواد آشپزی یاد بگیره غذایی که ژیجیو دوست داره میخوام بهش یاد بدم همون پس پس واسه همین بهم گفت به دردش نمیخورم کی گفت؟ کی گفته شما دوتا بهم نمیخورید؟ هایچائو گفت مردا مثل همن فقط به قیافه اهمیت میدن …نه. چیزه ربطی به قیافه نداره

من و هه می بخاطر ژیجیو همدیگه رو میبینیم با هم قهرین؟ ما به درد هم نمیخوریم حالا که با هم نیستین چرا من خبر ندارم؟ مگه من با هم آشناتون نکردم؟ …خب خاله جیان عصبانی نشو تقصیر خودمه میخواستم راضیش کنم اگه کسی رو دوست داری باید مستقیم بهم بگی بهت نمیچسبم، خب؟

تازه، بین کسایی که بهم معرفی شدن تو خیلی معمولی ای ولی به نظرم مرد خوبی هستی انتظار نداشتم توام دنبال زنای خوشگل باشی فقط خیلی مهربونه از تو خوشش نمیاد ولی نمیخواسته مستقیم بهت بگه اینجوری بد نمیشد؟ …تو تو از مهربونیش خوشت میاد و اون از قیافه من خوشش میاد

در اصل تفاوتی نداره دوتاتون یه چیزایی واستون مهمه هیچکس بی نقص نیست، مگه نه؟ …من دیگه بریم؟ آره بریم بده کمکت کنم سنگینه نوش جان ما میریم خدافظ خاله جیان مواظب باش ممنون !چی؟ چه پررو !لی هایچائو اشتباه شناختمت فقط از قیافه اش خوشت میاد حتما گولت میزنه

خاله جیان، نودل رو ول کن یه چیزی بگو از من نپرس نمی تونم مردمو قضاوت کنم اون طرف خیلی ماشین هست قضیه خانم ژانگ چی هست؟ خاله جیان بهم معرفیش کرده خیلی خوبه ولی بهم نمیخوریم تو این همه سال آدم خوبی رو ندیدی؟ قبل از بزرگ شدن بچه ها خودم نمیخواستم

جیان جیان خودش به خاله گفت تا ببرم سر قرار از پیش تعیین شده میخواد یه شریک واسم پیدا کنه لی جیان جیان خیلی با فکره تازه امیدواره رابطه تو و ژیجیو خوب بشه واقعا وقتی فهمید عکسای ژیجیو رو میخوای سریع رفت پیداشون کرد و فرستادشون واقعا واسش مهمه یادمه وقتی بچه بود

خیلی ازم بدش میومد حتی بهم گفت جادوگر از تو متنفر نبود فقط مادرخونده نمیخواست اگه الان مادرخونده اش بشم مشکلی نداره، آره؟ معلومه که نداره مواظب پله ها باش لیزه آروم راه برو صبح بخیر رئیس صبح نیست دیر کردی ساعت یازده عه جوان بیا اینجا چی شده؟ صفحه اول روزنامه درباره یوفی عه

یه مصاحبه با ارشد جیان جیان مشکلش چیه؟ تیترش رو بخون (یوفی: دوست ندارم ازم تقلید بشه) لی جیان جیان خودت بخون مصاحبه با یوفی عه نه اینجارو بخون مجسمه پاکی دوران کودکی شبیه ”سه تای ما” هست بخش زیادی از کار جیان جیان از من الهام گرفته شده تقلید وجود داره ولی اون قصد سرقت کارمو نداشته منظورش چیه؟ داره غیر مستقیم میگه مجسه ات از کار اون سرقت شده مجسمه یوفی چهار ماه زودتر منتشر شده چی میخوای بگی؟ چرا سرم داد میزنی؟ واسه سرقت هنری رو تاریخ انتشار توجه میکنن اونی که زودتر منتشر شده نمیتونه کپی باشه که جیان جیان اون مجسمه رو

از عکسش با برادراش الهام گرفته. فهمیدی؟ اگه مدرک داشته باشیم، مشکلی نیست زنگ میزنم بهش جواب نداد، آره؟ چطوره به استادت زنگ بزنی؟ نمیخواد نباید واسه این چیزا مزاحمش بشم آره خیلی عصبانی نشو باهاش بحث میکنیم بیا عکسو منتشر کنیم و به روزنامه خبر بدیم ببینیم اون موقع کی ضایع میشه خوبی؟

کارو ول کن برو خونه. نودم میرسونمت نه خودم میرم خونه میتونی؟ آره کارتو بکن بذار تاکسی بگیرم رسیدی خونه پیام بده عالیه استودیو مون بلاخره معروف میشه معروف؟ ندیدی جیان جیان چقدر حالش بد بود؟ چی شده؟ خاله ات اومده کمکم کنه ولی هوا خیلی گرمه میخوایم تو خونه ات یه چیزی بنوشیم ولی رمزت یادم رفته رمز چیه؟ خوب نیست نزدیک خونه یه کافه هست اونجا میتونید یه چیزی بخورید با خاله ات وسیله خریدیم تا واست سوپ درست کنیم خیلی نمیمونیم لینگ شیائو خونه نیست؟

راحت نیست بریم خونه اش؟ نه اینجوری نیست دیگه نمیخواد جیان جیان برگشت قطع میکنم دکتر لینگ بیمار اومده ببخشید تو خونه یه کار مهم دارم لطفا بگو یکی دیگه معاینه اش کنه ببخشید خاله چن تینگ اومدی خاله لینگ شیائو سلام خاله خواهر همسایه اشه طبقه پایین زندگی میکرد فهمیدم

حتما لی جیان جیان هستی خیلی زیاد اسمتو شنیدم بلاخره دیدمت حالا میفهمم که دختر خوشگل و دوست داشتنی ای هستی میخوام یکم خونه بمونم ولی لینگ شیائو رمزو یادش نیست میتونی بازش کنی؟ چطوره بیاین خونه من؟ نه مرسی خونه پسرم همینجاس چرا تورو زحمت بدم؟ باشه انگشتمو میشناسه بفرمایید لطفا دیگه میتونی بری

واستون میوه میارم خونه دوتا پسر خیلی تمیزه خاله زحمت نکش لطفا کنترل تهویه هوا رو بده اینجا خیلی شلوغه ببخشید ببخشید ممنون خواهش میکنم پس همین واحد کناری هستی …درسته. بردارم لینگ شیائو و برادر هه اینجا زندگی میکنن من و دوستام واحد کناری هستیم پس واسه همین همه جارو میشناسی

اینجوری مراقب هم هستن درسته مراقب هم باشین خاله چن تینگ وقتی خونه گرفتی اگه چیزی احتیاج داشتی بهم بگو زحمتی نیست چه زحمتی هندونه بخورین من هندونه دوست ندارم تو به کارت برس مارو تنها بذار چی میخورین؟ واستون میخرم لازم نیست هپینگ، لینگ شیائو رو میفرستاد خونه همسایه تا اونجا غذا بخوره

هپینگ هر ماه بهش پول میداد لینگ شیائو هم جایی که میمونه واسش مهمه واسه همین عضوی از خانواده اشون شد خانواده لی جیان جیان واقعا خوش به حالشونه درسته میتونید با خیال راحت بسپارینش به من حتما باهاش خوب رفتار میکنم تو و لینگ شیائو با هم رابطه دارین؟ آره، با همیم

لینگ شیائو تازه برگشته از فاقله دور رابطه تونو شروع کردین؟ نه بعد از اینکه اومد رابطه مون شروع شد وقتی بچه بودم خیلی دوسش داشتم لینگ شیائو هم دوست داشته یادمه تو تعطیلات تابستون اومده بود خونه مون یه شب بیشتر نموند ولی فقط درباره تو حرف میزد از غذاهای خوشمزه

واسه توام نگه میداشت جیان جیان، تو به کارت برس باشه اگه چیزی خواستین، بگین باشه چرا اینجوری کردی؟ کاری نکردم نخواستم مزاحمش بشم لینگ شیائو یهو چرا اومدی اینجا؟ خونه منن؟ همینجا بمون. نیا اینجا چیکار میکنی؟ چند ساله خاله ات رو ندیدی چهار سال پیش که اومدی سنگاپور همدیگه رو دیدین. مگه نه؟

آره به جیان جیان چی گفتی؟ گفتم بهش چی گفتی چیزی نگفتم چی بهت گفته؟ هیچی نگفته ولی خودم میتونم بفهمم لینگ شیائو نباید اینجوری با مادرت رفتار کنی باید آروم صحبت کنی میتونی هرکاری دلت بخواد با من و چنگزی بکنی هرکاری دلت بخواد میتونی بکنی، چون مادر مونی

ولی حق نداری کاری با جیان جیان بکنی. حتی یه کلمه خدایا برادر لینگ. لینگ شیائو اشتباه برداشت کردی اشتباهه لی جیان جیان، به لینگ شیائو چی گفتی؟ بیا همه چیزو روشن کنیم من باهات چیکار کردم؟ نه خاله چن تینگ کاری نکرده بخاطر چیز دیگه اس- میدونم از من بدت میاد- ولی لطفا

بین ما دعوا راه ننداز دروغ بهم نباف ازش خوشت میاد؟ واستون میوه و چای آورده و تو خونه داشت گریه میکرد اونوقت به تو ربطی نداره؟ لینگ شیائو مامانت همینجوری عه شاید حرف بدی بزنه ولی منظوری نداره من نمیدونم واقعا چجوریه واسمم مهم نیست هرچی باشه میدونم چی تو فکرته میدونم ازم متنفری

میدونم هیچ کاری رو درست انجام نمیدم میخوای ازت دور باشم چرا تا حالا بخاطر چنگزی دعوا نکردی؟ اگه نصف چیزی که به جیان جیان اهمیت میدی به خواهرت اهمیت میدادی خواهرت انقد سرکش نمیشد باشه. همه چیز تقصیر منه خوبه؟ تو کار اشتباهی نکردی تقصیر من بود اشتباه نیست که از مادرت متنفری؟

فقط به بابات اهمیت میدی …حتی همسایه ها هم اونا دوسم دارن تو چرا دوستم نداری؟ خاله ببخشید که اینجوری شد ممنون واسه کمکتون خواهش میکنم کاری نکردم از مامانت عصبانی نباش ببخشید واقعا لینگ شیائو