المسلسل الصيني “انطلق” | “Go Ahead” مترجم عربي الحلقة 40 والأخيرة “ستيفن” بطل “مسلسل تزلج في الحب”

[به نام خانواده] [قسمت 40] چیکار میکنی؟ از وقتی اومدی عصبانی ای فقط دوست دارم باهاش حرف بزنم ازش خوشم میاد واسه همین برای شام دعوتش کردم لازم نیست توضیح بدی هرکار دلت میخواد بکن هرکاری بکنی به من مربوط نیست من هرکاری بکنم خوشت نمیاد چون قلبت اینجا نیست هرجور دلت میخواد فکر کن

ولی این نقشه های مسخرتو تموم کن من دوست دختر دارم ولی من ازش خوشم نمیاد مجبورت نکردم که دوسش داشته باشی تلاشمو کردم ولی واقعا ازش خوشم نمیاد هر کسی میتونی هرکسی رو انتخاب کنی فقط اون نباشه میتونی قبولش نکنی ازش متنفرم لینگ شیائو چش شد؟ هیچی یه کاری واسش پیش اومد

بیا بشین ببخشید نمیدونستم چی دوست داری بیا امتحان کن بفرما چای بخور زحمت نکش خاله دیگه سیر شدم ببخشید اینجوری شد همه اش تقصیر لینگ عه تا از حرفم ناراحت شد رفت بیرون اون منظوری نداشته نه پسرا همینجوری آن وقتی بزرگ میشن بی فکر تر میشن خاله، نمیدونم درست میگم یا نه

لطفا اگه حرف اشتباهی زدم به خودتون نگیرید چی شده؟ اشکال نداره بگو خاله فکر کنم ازم خوشتون میاد !معلومه تو دختر خوشگل و خوبی هستی همه ازت خوششون میاد ممنون خاله لینگ شیائو مثل برادر کوچیک ترم میمونه تازه، واقعا رابطه اش با جیان جیان رو تحسین میکنم اونا دوستای قدیمی ان

که با هم بزرگ شدن بعد چند سال جدایی دوباره بهم رسیدن و خیلی همدیگه رو دوست دارن ازدواج واقعا خوبیه چای بخور خاله وقتی بچه بودن شما سنگاپور بودین اونا واقعا خیلی با هم خوبن واقعا بخاطر اینکه از بچگی با همن بهشون حسودیمون میشه از کجا درباره بچگی شون میدونی؟ لی جیان جیان

یه پست نوشته بود که توی ویبو پخش شد کلی پخش شد همه همکارای بیمارستان خوندنش بهتون میفرستمش حتما نگاه کنید باشه حتما بعدا میخونمش خاله بخاطر امشب ممنون حتما سرتون شلوغه من دیگه میرم هنوز زوده باید برم بعدا میبینمتون بدرقه ات میکنم زحمت نکشید بذار چنگزی بیاد !لازم نیست میبینمتون خدافظ

مامان و باباتو راضی کردی؟ مامانمو که میشناسی تا موفق نشم بیخیال نمیشه ولی این دفعه میجنگم !با همه قدرتم با عمل بهش ثابت میکنم …پدر و مادرت واقعا طلاق گرفتن؟ آره چرا بابات یهو بحث طلاقو کشید وسط؟ اونا زوج خوبی بودن، مگه نه؟ همیشه از بابات تعریف میکرد که حرفشو گوش میده

از منم تعریف میکرد پس یعنی حرف گوش کنی، ویژگی خوبی حساب نمیشه تو و بابات خیلی تحت فشار بودین …ولی اصلا ناراحت نیستی؟ …من ناراحتم ولی بهش فکر نمیکنم با اینکه بابام تو خانواده خیلی حرف نمیزد ولی بازم کنارمون بود دلم واسه مامانم میسوزه یه بار بهم گفت

من و بابا حاصل زحمت هاشیم حالا حاصل زحماتش به باد رفته واسه همین زنا باید تحصیل کنن و خودشون پیشرفت کنن درستش اینه وقتی مشکلی واسش پیش بیاد نه شوهر حرف گوش کنش و نه بچه اش ازش مراقبت نمیکنن من اومدم بیا شام چی خوردی؟ هات پات انتخاب خوبیه

چرا فنگ شیشی هم اومده بود؟ فنگ شیشی؟ وقتی داشتم میومدم دیدم فنگ شیشی با لینگ شیائو عه مامان لینگ شیائو چندتا مهمون دعوت کرده بود؟ چرا همکار لینگ رو دعوت کرده بود؟ چی میگی؟ من با ژنگ شوران و جوان جوان هات پات خوردم پس مهمونی خونه بوده

مادرشوهرت ترجیح داده همکارشو به جای تو دعوت کنه !چقدر ازت متنفره واسم مهم نیست تنها چیزی که مهمه شوهرمه واقعا نمیفهمم آخه چرا؟ مگه خانواده دوست ندارن عروس و دامادشون رو از قبل بشناسن؟ !تو با شوهرت بزرگ شدی مشکلش چیه؟ وقتی بچه بودی خیلی رو مخ بودی؟ شاید وقتی همسایه مون شدن

واسشون گردو بردم گردو مگه چشه؟ گردو دوست نداره، آره؟ من میدونم لینگ شیائو یه خواهر کوچیک تر داشته وقتی مامانش رفته ماهجونگ بازی کنه بچه ها رو میذاره خونه و درو قفل میکنه خواهرش وقتی داشته گردو میخورده خفه میشه و درم قفل بوده واسه همین لینگ نتونسته بره بیرون آخرشم، بچه میمیره

من نمیدونستم اصلا خبر نداشتم …یعنی بخاطر اینکه جیان جیان بهشون گردو داده ازش متنفره؟ دیوونه اس؟ …به نظرم بخاطر گردو نیست بخاطر اینه که جیان جیان داستان زندگیشو میدونه بابای جیان جیان و همسایه ها هم همه میدونن اون بچه بخاطر مامانش مرده بعد طلاق پسرشم ول کرد ولی بعد تصادف ماشین مجبور شد

از پسرش کمک بگیره …فکر کنم اصلا نمیتونه با جیان جیان رو به رو بشه این نظر منه اوم اینجور که تو میگی اگه منم جاش بودم هرکسی جز لی جیان جیان رو به عنوان عروسم قبول میکردم میخوای چیکار کنی؟ من؟ برنامه ای ندارم هروقت مجبور بشم میبینمش نگرانی نداره اصلا طرز فکر خوبیه

…به نظرم تا وقتی همدیگه رو دوست داشته باشین به هر مشکلی غلبه میکنید آره !دقیقا بیخیال نشو اگه قبول نکرد بیشتر تلاش کن راست میگی وقتی مینوشی بیشتر غذا بخور وگرنه الکل بیشتر به بدنت آسیب میزنه من پدر به درد نخوری ام وقتی میبینم مشکلی داری خیلی نگران میشم

ولی وقتی به کمکم نیاز داری، کاری نمیتونم بکنم عمو لی ت خیلی از من بهتره مثلا آشپزی بلده میدونه چجوری مشکلاتو حل کنه و خیلی پر حرفه من یکم خجالتی ام بابا لازم نیست کاری بکنی وجود خودت باعث میشه حس خوبی داشته باشم !عالیه !به سلامتی توی سنگاپور

مامان خیلی بدتر از الان بود اون موقع سعی کردم بهت زنگ بزنم میخواستم بیام خونه پسرم اون زمان نمیتونستم بیام خارج تا ببینمت واقعا متاسفم میدونم بخاطر کارت نمیشد من سرزنشت نمیکنم بابا من دیگه خواب یون یون رو نمیبینم یون یون منو بخشیده؟ چیزی که به مامان مدیون بودمو جبران کردم؟ !ژیجیو

اینجا چیکار میکنی؟ داشتم رد میشدم گفتم شاید چتر لازم داشته باشی میخواستم تاکسی بگیرم تو راه خیس میشدی مرسی خواهش میکنم بریم اون روز ها رو درخشان میکرد اون لبخندی بود که نور رو به همه جا بازتاب میکرد چه قشنگ عالی بود چنگزی بله؟ برادرت بهت زنگ زد؟

اگه واست مهمه باهاش خوب باش تو تابستون همسایه جدیدی به طبقه بالامون اومد پدر و مادرش خیلی دعوا میکردن پسرشونم میشینه رو پله ها و کتاب میخونه من و بابام واسه شام دعوتش کردیم چند وقت بعد اومدنشون، پدر و مادرش طلاق گرفتن مادرش ولش کرد واسه همین با پدرش موند !نخور چطور میتونی بخوری؟ !گفتم بسه

!چطور میتونی غذا بخوری چرا دوباره برش داشتی؟ !بدش من !چن تینگ این آخرین عکسه بذار یادگاری نگهش داره، باشه؟ !بدش من !پسش بده !تو دیوونه ای نزنش من دیوونه ام من باید خفه میشدم !تمومش کن چرا؟ چرا به خواهرت گردو دادی؟ !درباره گردو حرف نزن بسه اشتباه میکنم؟ !تقصیر اون بود !اون کشتش

!تمومش کن !اون قاتله خاله خاله میخوای لینگ شیائو رو ول کنی؟ اگه نمیخوایش بدش من من برادر میخوام !واسه تو !عالیه! دیگه برادر دارم یکم میریزم !گفتم نمیخورم مگه نمیخوای برگردی؟ دیگه هرروز میتونی ببینیشون میشه تمومش کنی؟ هرجا میخوای برو !برو جواب نده مامان نکن مامان !مامان همه اش تقصیر منه خوبه؟ نه

تقصیر منه میتونی ازم متنفر باشی فقط به بابات و همسایه ها توجه میکنی اونا دوستم دارن تو چرا دوستم نداری؟ الو؟ چن تینگ؟ منم لینگ الان نمیتونه حرف بزنه …حالش خوبه؟ فقط میخوام باهاش حرف بزنم انقد بهش فشار نیار !ببین باهاش چیکار کردی خیلی ساله ازت مراقبت میکنه چطور میتونی اینجوری شکنجه اش کنی؟ بهت التماس میکنم باهاش خوب باش حداقل دلت واسش بسوزه برادر شیر بخور حالتو خوب میکنه

دیشب بارون خیلی شدید بود مگه نه؟ …ولی !من اصلا خیس نشدم !یکی اومد سراغم البته داشته رد میشده بهتری؟ کنجکاو نیستین بفهمین کی بوده؟ !میدونم بابا میدونم مامانت اومده سراغت دیشب بارون میومد مامانتم نگران شده اومد سراغت و تا خونه باهات اومد واسه همین خیس نشدی کم مونده بلندگو بگیره دستش

خودتون میگفتین من چیزی نمیگم الان دارم خوشحالیمو نشون میدم عالی نیست؟ !چه زمان خوبی الآن که ناراحتیم باید بگی؟ کیه؟ الان درو میشکنه چی شده چنگزی؟ بیا تو، بیا تو شیائو مامان رفته این نامه خودکشی شه میدونی کی رفته؟ قبل از اینکه بخوابم داشت تلویزیون میدید وقتی بیدار شدم رفته بود چیکار کنیم؟

پیداش میکنم کجا شیائو؟ به پلیس زنگ زدی؟ آروم آروم مراقبش باش من با شیائو میرم زنگ میزنم پلیس لینگ شیائو پسرم ببخشید من لیاقت ندارم مادرت باشم وجودم بهت آسیب میزنه من بدون توجه به احساساتت، بخاطر علاقه خودخواهانه و احمقانه ام تورو به زور نگه داشتم همه این سالها

تو خیلی کارا واسم کردی من نسبت به رنج و زحماتت بی توجه نیستم احساس بی مصرفی میکنم دخترمو از دست دادم و یه تصادف خیلی از عزیزامو گرفت …مادرم …عشقم سلامتیم من از، از دست دادن میترسم مخصوصا از دست دادن تو واقعا از اینکه با خودم نبردمت پشیمونم

حتی تو بدترین لحظات م هم باید دستات رو میگرفتم و باهاش مواجه میشدم از ضعیف بودنم متنفرم هنوزم نمیدونم کار درست چیه میخواستم تو بقیه عمرم واست جبران کنم ولی بازم فقط اشتباه کردم تازه الان فهمیدم که نباید بخاطر علاقه خودم زندانیت میکردم وقتی سرنوشت منو به ویلچر زنجیر کرد

منم تو رو به خودم زنجیر کردم میدونم که اذیت میشدی و بیخوابی داشتی ولی بازم چشمامو رو همه چیز بستم من اشتباه کردم من خیلی خودخواهم دلیل مخالفتم با جیان جیان اینه که از برگشت به گذشته میترسم من یه زندگی جدید میخوام ولی وقتی تورو با اون میبینم

کارایی که کردم میاد جلو چشمام من ولت کردم بهت آسیب زدم من لیاقت عشقتو ندارم جدی ام من لیاقت مادرت بودن رو ندارم من خیلی خودخواهم حالا فهمیدم تو هیچوقت به من تعلق نداشتی باید هرجور میخوای ازدواج کنی این دفعه …واقعا برات آرزوی شادی میکنم دیگه تمومش میکنم میرم مراقب چنگزی باش

دوست دارم لطفا ببخشم …و فراموشم کن مامان به هوش اومدی داشتی غرق میشدی ریه ات عفونت کرده چند روز طول میکشه تا خوب شی به لطف کسی که میخواست قبل رفتن از دریا ماهی بگیره نجات پیدا کردی چنگزی خیلی ترسیده بود کل روز کنارت بود بهش گفتم یکم بخوابه

وقتی نامه ات رو خوند، خودشو سرزنش میکرد گفت باهات خوب رفتار نمیکرده واسه همین تو نامه درباره اش حرف نزدی اگه احساس گناه میکنی فقط با زندگی میتونی جبرانش کنی اگه بمیری همه چیز تموم میشه اشتباهاتت اتفاقای بد و خاطرات بد همه اینجا میمونن اینجوری درست نمیشه مگه درست شدنیه؟ وقتی بچه بودم

دستم عفونت کرده بود درد میکرد تو گفتی وقتی عفونتش بیاد بیرون حالم بهتر میشه حالمون خوب میشه بیرون و نگاه کن !چه روز قشنگیه !اومدم عمو لینگ جمع کردی؟ آماده این؟ آره چمدونا رو میبرم مرسی !مامان زود باش! عمو لینگ اومده اومدم اطرافو چک کن چیزی جا نذار چک کردم چمدون رو میبرم پایین باشه من میبرمش مرسی عمو لینگ خواهش میکنم پایین منتظرم باشه ببخشید زحمتت دادم ممنون که بدرقه مون میکنی خواهش میکنم

اطراف رو نگاه کن ببین چیزی جا نمونه تمومه بریم بریم بریم میخوام ازت معذرت خواهی کنم واسه چی؟ اون روزی که به لینگ شیائو زنگ زدی من جواب دادم درست باهات حرف نزدم حتما خیلی ناراحتت کردم تقصیر تو نیست قبلنم گفتم تقصیر تو نیست تازه وقتی یون یون به دنیا اومد

تنهایی از دوتا بچه مراقبت میکردی من با کار سرم گرم بود هیچی درباره پی تی اس دی نمیدونستم (استرس و افسردگی بعد از اتفاقی ناگوار) فکر میکردم بعد چند وقت خوب میشی تقصیر منه ببخشید درباره گذشته حرف نزن من فراموشش کردم خوبه فراموشش کن تو سنگاپور میمونیم چنگزی اونجارو دوست داره منم دارم

لطفا مراقب لینگ شیائو باش لطفا؟ وظیفه امه من باباشم درسته برو خیلی بازیگوشی نکن مامان خیلی نمیتونه راه بره مراقب باش تو کارای خونه کمکش کن مهم تر از همه، درس بخون یه دانشگاه خوب برو خاله چن تینگ من و ژیجیو یکم خوراکی خریدیم تو صندوقه میتونید با دوستاتون بخورین ممنون خواهش میکنم

ازت ممنونم ممنون که مراقب چنگزی بودی خواهش میکنم مطمئنم چنگزی میدونه زندگی واقعی چه شکلیه درس بخون ما میریم درس بخون بازیگوشی نکن من و جیان جیان سال دیگه میایم دیدنتون میدونم برو ژیجیو ممنون دلم واست تنگ میشه منم هروقت خواستی بیا میبینمت واقعا که جیان جیان این دفعه

لینگ شیائو رو به تو میسپرم مراقب باش حتما قول میدم کنارم خوشحال میمونه پرواز خوبی داشته باشین ممنون دیگه رفتن یه ساعت وقت داری لباس بپوشی و آرایش کنی بعدش میرم آره باید تانگ چان آرایشم کنه خودم نمیتونم !زودباش ازدواجو ثبت میکنید؟- آره- !چه زود باید واسه کادو پول جمع کنم !معلومه

اگه پول داری یه کادو بزرگ بگیر اگه نداری هم پول قرض بگیر !بدجنس من کلی واست خرج کردم فردا همه دوستام میان تئاتر اجراتو ببینن من دوست خفنی نیستم؟ حرف نزن بهم استرس میدی اگه رو صحنه خراب کنم چی؟ اگه بقیه ازم بهتر باشن چی؟ اگه تماشاچی ها ازم خوششون نیاد چی؟

خودم با رفیقام نابودشون میکنم !عاشقتم بسه کیه؟ !خاله جین- !تانگ چان- سلام خاله جیان جیان !توام خونه ای بذار کمکتون کنم سنگینه میتونم مینگیو کجاس؟ بیرونه امروز مرخصیه، نیست؟ …اون رفته خرید کلی غذا درست کردم توش سس شاچا نریختم این دفعه یادم بود تانگ چان بهش آلرژی داره واست بادوم زمینی آوردم

عاشقش میشی !مرسی !خیلی دوست دارم خواهش میکنم !اینجا چقدر کثیفه واستون تمیزش میکنم با این وضعتون چجوری دوست پسر پیدا میکنید؟ بذارین کمکتون کنم نه نه شما برین دیگه لازم نیست نگران باشیم خاله جین هیچ وقت عوض نمیشه دقیقا !بابا زودباش زودباش! وگرنه دفترخونه بسته میشه !هولم نکن !اومدم

هه می واسه بابا کت و شلوار خریده دیگه عاشق تیپ زدنه لباست بهت میاد !توام خوشتیپ شدی بوسم کن …چطور شدم؟ !عالی شدی بابا هه می سلیقه اش عالیه توش راحت نیستم !نخیر خیلی خوب شدی بهت میاد بابا امروز خوشتیپ شدی عالیه بابا !ازدواج سریع ایه چند وقت شده؟ یه ماه؟ !سریع نیست

!بیست سال پیش قرار از پیش تعیین شده داشتیم باشه بریم من مدارکتو برداشتم اونا به دفتر خونه نزدیک ترن باید عجله کنیم !بعدش عکس خانوادگی میگیریم خوبه برم به موهام اسپری بزنم !بابا، همینجوریش هم خوب شدی ای خدا بریم میخوای کافه اتو عوض کنی؟ آره با اینکه سود میکنم

دلم میخواد دسر درست کنم چون تخصصم همینه وقتی کافه رو فروختم یه مغازه دسر تو یه جای شلوغ باز میکنم دوست دارم واسه انتخاب جاش از خانم لو هونگ کمک بگیرم میشه؟ !معلومه هیچوقت فکرشو نمیکردم یه روزی مامانمو ببرم دفتر ازدواج بابام باهات خوب رفتار میکنه لطفا با بابام خوب باش

از این به بعد، آینده روشنه امیدوارم شاد باشی ممنون ببخشید خیلی فاصله دارین !بغلش کن! زنته اینجوری …دیگه خیلی !نخیر زود باش !سریع! بغلش کن بغل- باشه- کنار هم باشین دستتو بذار رو شونه اش نگاهم کنید نزدیک تر منو نگاه کنید خوب نیست چیکار کنیم؟ !مامان !خیلی خوشگلی !عالیه خوب شد خشک نباشین

سرتو کج کن گردنم شکست بابا طبقه دومیم مستقیم بیا آره خوبه !ترافیک لعنتی ببخشید دیر کردم !عمو لینگ !مبارکه! مبارکه !بلاخره اومدی بیا منتظرت بودیم بیا تو داری ازدواج میکنی من عکس بگیرم؟ !خجالت نکش !تیپم زدی !حیف میشه تازه وقتی لینگ شیائو و جیان جیان ازدواج کنن !فامیل میشیم !درسته شما هم بیاین

بیاین پشت مامانت وایسا صاف وایسا آماده شین خیلی خب دوربینو نگاه کنید !نگاه کنید! آماده آماده !یک !دو !سه