المسلسل الصيني الرومانسي “نور الحياة” | “Light Chaser Rescue” حلقة 5 مترجم [علاقة بين طبيبة ومحام]

= تیم نجات تعقیب کننده‌ نور= = قسمت پنجم = حالتون خوبه؟ ممنونم دوباره همون بخش ها بود؟ اره همونا بود ولی بهم ریخته تر سالهای زیادی میگذره باید سعی کنین تا رهاش کنین فکر میکردم میتونم این دفعه تو فنگ چی، همه چی دوباره برگشت خونه ی اول مادر شیائو ین و خانوادش

اصلا نمیتونم فراموششون کنم شاید پیدا کردن اون بچه تنها راه درمانتون باشه بیست ساله که دارم دنبالش میگردم درست میگی پیدا کردن اون بچه تنها راهشه بازم ادامه میدم ناامید نمیشم [بخش بستری] سلام من لو یوآن هستم من معلم رقص مدرسه ی استثنائی هستم منو یادته؟ سلام، بسته ی منو آوردین؟ بله

یه لحظه صبر کنین، الان میارم بابت اینکه نجاتم دادی ممنونم اومدی شیونگ فی، اینا همه ماله توئه باشه میبینمت ممنونم من به بیمارستان مرکزی لین جیانگ منتقل شدم یه بسته ی فوری دارم میشه برسونیش بیمارستان؟ [تأیید] [پایان] خانم لو، من دیگه تو منطقه ی شما کار نمیکنم

اگه فوری هست شماره سفارش رو بهم بگو از همکارم میخوام کمکت کنه چرا منطقه کاریت رو عوض کردی؟ بیا، یوآن یوآن وقت ناهاره چیشده؟ تو از شیونگ فی شکایت کردی؟ نه نکردم منطقه کاریش عوض شده تغییر منطقه کاری پیک ها عادیه بیا، یکم پوره بخور یوآن یوآن بهت قول داده بودم

که ازش شکایت نمیکنم قولمم نگه میدارم به هرحال، خیلی سرم شلوغه و وقت این کارارو نکردم میدونم شیونگ فی نجاتت داده بود برای همین از اون و تیم نجات ممنونی بهت قول دادم که به تیم نجات برم کی؟ بیا، وقتی ناهارتو تموم کردی میرم خیلی خب خیلی خب الان میرم همشو بخوریا

دیگه میرم میتونم بپرسم چرا منطقه کاری شیونگ فی تغییر کرده؟ شیونگ فی؟ اون عضو تیم نجاته اغلب تو عملیاته و ساعت کاریش کم میشه برای همین، مدیرمون یه منطقه کوچیک تر رو بهش داده که متعادل بشه باشه ممنونم کاپیتانمون تو جلسه ست بشینین و منتظرش بمونین خیلی خب، ممنونم باید بگم که

کمبود تجهیزات داریم مثلا گویا رو در نظر بگیرین خوشبختانه اون وکیل یه آفرود داشت و مهارت رانندگیشم عالی بود برای همین به موقع رسیدین وگرنه معلوم نبود چی میشد فقط تصور کنین اگه یه هلی کوپتر داشتیم، کارمون راحت تر نمیشد؟ هلی کوپتر؟ چی داری واسه خودت میگی؟ چرا؟

فکر کردی چون اسمت شاهینه، واقعا میتونی پرواز کنی؟ اگه هلی کوپتر داشتم که پرواز میکردم انقدر رویا بافی نکن همین که بتونیم مطمئن بشیم وسایلی مثل طناب و قفل به موقع جایگزین میشن دیگه باید کلاهمونو بندازیم هوا تو دیگه خیلی کم توقعی خیلی خب خیلی خب بسه دیگه

تو عملیات نجات فنگ چی از نظر تجهیزات ضرر خیلی زیادی کردیم اما مدیر لیو قول داده که دفتر مدیریت اضطراری تجهیزاتمون رو تامین میکنه و تاثیری رو عملیات و آموزشمون گذاشته نمیشه کاپیتان کاپیتان یکی از اعضای خانواده ی قربانی هایی که نجات دادیم آقای لو، پایین منتظرتونن آقای لو خیلی خب

شماها ادامه بدین اگه هلی کوپتر نداشته باشیم، آفرودم کارمونو راه میندازه ها راست میگه کاپیتان چینگ شان، شما خواهرمو نجات دادین این نشونه ی قدردانی منه لطفا قبولش کنین لو بن از مهربونیت ممنونیم ولی نمیتونیم این پول رو قبول کنیم اگه از نظر قانونی نگران هستین

میتونم یه قرارداد اهدای هدیه باهاتون امضا کنم این خیلی ساده ست منظورم این نبود آقای لو کار ما نجات جون مردم و ایجاد رفاهه میفهمم درواقع، قبل از اومدن یکم با تیمتون آشنا شدن اما فکر میکنم برای نجات مردم فقط نمیتونین به اشتیاق بسنده کنین درموردش فکر کنین

بودجه ی خورد و خوراک اعضا، بودجه برای سفر بعلاوه ی تمام تجهیزاتتون برای این چیزا به پول نیاز دارین بله این چالشیه که باهاش روبرو هستیم حالا که با این چالش روبرو شدین، باید سعی کنین حلش کنین بخوام صادقانه بگم اگه این مسئله اینجوری ادامه پیدا کنه به پیشرفت تیم هم آسیب میزنه

لو بن اگه همچین کاری رو انجام بدیم، ماهیت عملیات نجات تغییر پیدا میکنه از اون مهم تر، تو جزو خانواده ی کسی هستی که نجاتش دادیم درمورد پول هم نمیتونیم قبولش کنیم برای برنامه ی آیندتون تصمیمی گرفتین؟ آینده اگه راه بهتری نداشته باشیم باید با همین روال پیش بریم خیلی خب

اگه نظرتون عوض شد، باهام تماس بگیرین باشه آقای لو زودباش بیا، دو بائو آقای لو منو یادتونه؟- …شما- شاهین برای همینه که وکیل هستین حافظه ی خوبی دارین برای چی اومدین اینجا؟ میدونم که شما چرا تشریف آوردین اینجا اومدین ازمون تشکر کنین حرف زدن در مورد پول خوب نیست

میتونستین یه طور دیگه قدردانیتونو نشون بدین پیشنهاد شما چیه؟ درموردش فکر کنین شما خیلی با استعدادین وکیل هم هستین خیلی خوبم رانندگی میکنین تو تیممون، آدمی مثل شما رو کم داریم درموردش فکر کنین به ما ملحق بشین اگه به مشاور حقوقی یا کمک من نیاز داشتین هروقت خواستین تماس بگیرین

درمورد ملحق شدن به تیم هم، هنوز برنامه ای براش ندارم راحت باشین با خیال راحت فکر کنین ما منتظرتون میمونیم باشه من دیگه میرم خیلی خب بعدا میبینمتون دو بائو توام دیدی؟ ببینش اون خیلی با استعداده چند روز دیگه، عضو تیم خودمون میشه ببخشید، درگیر مسائل تیم بودم [همسر عزیز، ژو شیائو جیه]

شیائو جیه، عذر میخوام خوب از شیائو ین مراقبت نکردم من نیازی به مراقبت کردنت ندارم چه برسه به معذرت خواهیت نمیشه گذشته رو رها کنیم؟ مادرت هم از اینجوری بودن ما خوشحال نمیشه بیشتر از اون دلش نمیخواست من اون روزنامه رو ببینم چرا؟ منظورت چیه چرا؟ گفتی وقتی مادرم رو دیدی، مرده بود

دروغگو شیائو ین- چرا مادرمو نجات ندادی؟- نجاتش دادم پس واسه چی زنده نیست؟ چرا تو روزنامه میگن اول پسره رو نجات دادی؟ من مادرمو از دست دادم، اونوقت تو اینجا وایسادی خودتو قهرمان میدونی چرا ساکتی؟ چون گناهکاری چون تو باعث مرگش شدی هیچوقت نمیبخشمت من به مادرت مدیونم به تو هم همینطور

من یه دکترم و همچنین عضو تیم نجات پزشکی بین المللی از نظر حرفه ای بخوایم بگیم، درکت میکنم ولی از نظر احساسات نمیتونم ببخشمت یادمه که با روزنامه اومدم پیشت گریه کردم و با داد و فریاد ازت پرسیدم که مادرم چطور مرده تو هم همینطوری بودی ساکت وایساده بودی و اصلا حرف نمیزدی

سالهای زیادی گذشته ولی تو هنوز همونجوری هستی جرات اینو نداری که حقیقت رو بهم بگی شیائو جیه یه سری چیا هست که نمیتونم به شیائو ین بگم گاهی وقتا از خودم میپرسم که این کار درستی هست یا نه دیگه چیکار میتونم بکنم؟ تنها راهش همینه فقط میذارم همینجوری سرزنشم کنه اینجاست قهرمانمون برگشته

بذار ببینیم هنوز بدنت تکمیله؟ بهم دست نزن خیلی خب، عینکتو درار ما رفیقای خوبی هستیم انقدر تظاهر نکن حالا منو رفیق خودتون میدونین؟ باهم توافق کرده بودیم که بریم فنگ چی و خوشی و سختی رو باهم تجربه کنیم ولی شماها منو تنها ول کردین برای همین فرصت قهرمان شدن

موند واسه کسی که واقعا نیازش داره خب، درست میگی به محض رسیدن به فنگ چی شگفت انگیز و باورنکردنی انجام دادم چیکار کردی؟ با یه مردی آشنا شدم که اختلال روانی داشت داشت برای پول گدایی میکرد همه فکر میکردن دیوونه ست اما من فکر کردم که احتمالا مشکلش استرس پس از سانحه باشه

بلافاصله براش دنبال روانپزشک گشتم یه زنی هم بود که یه کوچولو انگار عقلش سرجاش نبود موقع پس لرزه، داشت میرفت زیر آوار که لپ تاپشو برداره دیوونه بوده؟ درسته داشت خودشو میکشت برای همین سریع رفتم تو و آوردمش بیرون و کلی هم براش حرف زدم که زندگیت مهم تره یا لپ تاپت؟

مگه نه؟ پس خوشگله رو نجات دادی حالا اون خوشگله تصمیم گرفت در عوض باهات ازدواج کنه؟ برای همین هی بعدش آویزونم میشد ولی خب نشد من علاقه ای نداشتم انقدر بلوف نزن یه روز بیارش ببینیمش ما میخوایم ببینیمش مگه نه؟ درسته بذار ببینیمش قیافش خوبه خوبه؟ …اما فقط دینگ دینگ دینگ

تو اینجا چیکار میکنی؟ ژو مینگ مینگ، بگو ببینم کی همش آویزونت میشد؟ کی آویزونت میشد؟ مگه اشتباه میگم؟ تو راه برگشت از فنگ چی همش رو پای من نشسته بودی یادت رفته؟ کل راه؟ خبری هست؟ راست میگی، یادم نرفته رو پات نشسته بودم نزن تو صورتم نزن منظورت چیه؟ آقای مینگ

آقای مینگ، صبر کنین آقای مینگ یه لحظه صبر کنین لطفا ژو مینگ مینگ لی آی چی؟ زهره ترکم کردی مامان اونجاست؟ داره دنبالت میگرده دماغت چیشده؟ خوردم به یه جایی چقدر که بی دقتی وقتی خانم فانگ ببینتت، قطعا دعوات میکنه پس باید سریع حلش کنم مامان، دنبال من میگشتی؟

مگه نرفتی با بازیگرا چای بخوری؟ چرا چرت و پرت میگی؟ کلی سرم شلوغه چرا انقدر خسته بنظر میای؟ کجا رفته بودی؟ هیچ جا رفته بودم قهوه بخورم و بعد از قهوه خوردن خسته شدی؟ کی باورش میشه اخه طرح تجاری چیشد؟ تمومه میخواستم واست بفرستمش پس برو بفرستش باشه یه لحظه صبر کن

چرا انقدر سریع رفت؟ چیکار میکنه این بچه؟ ممنونم که از قبل طرح رو درست کرده بودی وگرنه اگه مامانم این دفعه گیرم مینداخت کارم تموم بود هر دفعه که نمیتونم تو کارت کمکت کنم تا وقتی تو اینجا باشی من کارامو انجام میدم دیگه میرم سرکارم باشه دینگ دینگ دینگ خیلی بدجور زدتم

بابا،مامان،من برگشتم برگشتی دخترم دینگ دینگ بیا اینجا بیا باهم حرف بزنیم چرا انقدر جدی هستی؟ عزیزم تو زیاد درست خوب نیست، این اشکالی نداره از نقاشی کردن خوشت میاد و میخوای یه کاریکاتوریست باشی، اینم اشکالی نداره اما یه اثر هنری باید در آزمون زیبایی شناسی و ارزش ها مقاومت کنه درسته؟

بابا، چی میخوای بگی؟ امروز مکانیک برای تعمیر کولر اومد ازش خواستم اونی که تو اتاقته رو هم درست کنه رفتین تو اتاق من؟ مگه قول ندادین به حریم شخصیم احترام بذارین؟ ما همیشه به حریم شخصیت احترام میذاریم اما هیچوقت فکرشو نمیکردیم همچین نقاشی هایی بکشی مامان وقتی چیزی نمیدونی این حرفو نزن

چیزی که من ساختم داغ ترین موضوعه منظورت از داغ ترین موضوع چیه؟ حرفت منطقی نیست نباید تو کار هنری خودنمایی کنی یه اثر هنری خوب باید جهت گیری ارزشی درستی داشته باشه فهمیدی؟ میشه لطفا تو خلق اثر من دخالت نکنین؟ ما تو خلق اثر تو دخالتی نکردیم

داریم بهت آموزش میدیم و راهنماییت میکنیم مامان، من دیگه بزرگ شدم این حرفی که میزنی رو بیشتر از 20 ساله که دارم گوش میدم خودم میدونم دارم چیکار میکنم اگه همینجوری ادامه بدین، دیگه نمیتونم تو خونه بمونم دینگ دینگ چی گفتی؟ گفتم اگه همینجوری تو کارم دخالت کنین

و هیچ احترامی به حریم شخصیم نذارین، از این خونه میرم داری جدی میگی؟ اره جدی میگم باشه حالا که میخوای اینجوری رفتار کنی، من و پدرت هم به انتخابت احترام میذاریم چی؟ خودت چمدونت رو جمع کن عزیزم، بنظرت زیاده روی نیست که اینجوری بهش فشار بیاریم؟ فقط ببین چقدر تنبل و سسته

اگه بهش فشار نیاریم در آینده چطوری میخواد زندگی کنه؟ همش همینجوری تحقیرم میکنن دیگه دلیلی نداره که عین احمقا ول بگردم سلام آژانس مسکن، درسته؟ میخوام یه خونه اجاره کنم حال بیمارایی که از فنگ چی اومدن چطوره؟ اگه اوضاع خوب پیش بره، این هفته مرخص میشن خوبه

تو منطقه ی زلزله زده خیلی سخت کار کردی شکوه بیمارستان رو حفظ کردی و الگوی خوبی برای بقیه شدی این وظیفه ی منه تاثیر خوبی رو ارشدات گذاشتی جایزه فردی پیشرفته احتمالا مال تو بشه بابت راهنماییتون ممنونم فقط نمیخوام شما رو شرمنده کنم داداش جایزه انفرادی پیشرفته که الان گفتن

داشتم فکر میکردم شاید دکتر ژان بگیرتش این به خودشون مربوطه ربطی به ما نداره دکتر چای کی میاد؟ مگه تو بیمار دکتر ژان نیستی؟ چرا درمورد دکتر چای میپرسی؟ دکتر چای الان دیگه یه اینفلوئنسره منم دارم از بیمارستان مرخص میشم میخوام یه عکس باهاش بگیرم حیف که اونی که عملم کرد اون نبوده

دکتر ژان خیلی بهتر از دکتر چایه چرا همه دوسش دارن؟ منصفانه نیست مگه شما این کارارو با عشق انجام نمیدین؟ دکتر چای، میشه باهاتون عکس بگیرم؟ …من باشه خیلی خب خیلی خب خانم لو علائم حیاتی و وضعیتتون دیگه به حد نرمال رسیده هفته ی بعد میتونین مرخص بشین

راستی، دکتر ژان دکتر مسئول خواهرمه امروز اینجا نیست؟ دکتر ژان مرخصی هستن ایشون رئیس ما هستن جناب رئیس دکتر ژان کی قراره برگرده؟ باید ببینمش اگه سوالی دارین، از بقیه ی دکترا بپرسین اونا کمکتون میکنن منظور من این نیست تو زلزله، خواهرم بخاطر دکتر ژان نجات پیدا کرد

با وجود خطر جانی، تیم نجات و اون با هم وارد آوار شدن تا خواهرم رو با موفقیت نجات بدن برای همین قبل از رفتن از بیمارستان، میخوام ازش تشکر کنم باشه پس منتظر بمونین بالاخره یه نفر برای ژان ین ما یه حرف خوب زد جدیدا همه از دکتر چای تعریف میکنن

دیگه دارم از شنیدن این حرفا خسته میشم دلیلش اینه که دکتر چای خیلی به تبلیغات علاقه داره خودش رو یه سوپراستار میدونه دقیقا چی میخواد؟ میخواد وارد صنعت سرگرمی بشه؟ این حرف رو نزن ژان ین خوشش نمیاد خودنمایی کنه اگه میخواست، همینکارو میکرد

الان مطلع شدم که گروه فانگ چین درگیر یه پرونده مربوط به ضمانت شده وکیلایی که استخدام کردن هیچ برنامه ی خوبی ندارن آقای فانگ راضی نیست برای همین میخواد جایگزینشون کنه باشه سعی کن سریع حلش کنی مدارک مربوطه رو واسم بفرست دارم حلش میکنم برات میفرستمشون خوبه آقای لو دکتر ژان

میشه لطفا در رو باز کنی؟ تو پشت بوم گیر کردم چرا رفتی اونجا؟ خب.. میشه بعد توضیح بدم؟ این چیه؟ سم، میخوری؟ از اونجایی که از طرف توئه، قبولش میکنم به سلامتی میرم لباسامو عوض کنم تو هم بعد از خوردن برو لباس واسه من نداری؟ لباس بیمارستان دارم هر سایزی که بخوای

اونا اصلا جذاب نیستن موهام خیس شده سشوار داری؟ میرم لباسمو عوض کنم کارت تموم شد بذارش رو میز ممنون دکتر ژان …این بار به هرحال، ممنونم که در رو برام باز کردی بنظر میاد دوباره مدیونت شدم فقط بخاطر تو نبود به هرحال باید کار میکردم دکتر ژان

تو روزای عادی، بجز کار، دیگه چه سرگرمی ای داری؟ نمیخوای بری؟ سوءتفاهم نشه درواقع فقط میخواستم تشکر کنم میخوام کاری که دوست داری انجام بدم نیازی نیست وقتی رفتی در رو ببند ممنون خیلی خب رفتم تا دیروقت کار نکن صبح بخیر شیائو ین دیروز کی اینو از برق در آورده؟ چیشده؟

امروز صبح که اومدم سرکار، از برق دراومده بود این ماهیا تقریبا داشتن میمردن خواهر، سرت شلوغه؟ دارم میرم اتاق عمل پس حرفمو کوتاه میکنم یه خونه اجاره کردم، آخر هفته بیا خوش بگذرونیم خونه ی شیرین من رو منور کن خونه اجاره کردی؟ باید بخاطر غرورم بجنگم اونا تحقیرم میکنن

دیگه تو اون خونه هیچ احترامی ندارم تصمیمم رو گرفتم دیگه زیاد برنمیگردم خونه کاری میکنم اون تا مرد و زن میان سال پشیمون بشن خواهر، بعد از کارت بیا بذار ببینم اگه وقت داشتم میام یوآن یوآن من سرما خوردم، نمیخوام توام سرما بخوری برای همین امروز نمیام اونجا

برات غذا و دسر آماده کردم خودت غذاتو بخور سرت شلوغه؟ چیزی شده؟ یه بسته دارم که تو اداره پست منطقه ی شماست اگه تحویل نگیرمش برگشت میخوره ولی خیلی برام مهمه میشه لطفا تحویلش بگیری؟ هنوز تو بیمارستانی؟ فهمیدم شماره سفارش و کد تحویل رو واسم بفرست ممنونم خانم لو خیلی بهتر بنظر میای

اینم از بسته ممنونم که آوردیش اینجا میشه لطفا بازش کنی؟ باشه بیا این برای توئه یه هدیه ست اما.. نمیتونم قبولش کنم ممنونم که نجاتم دادی این وظیفه ی منه تشکر کردن هم وظیفه ی منه اگه تشکرم رو قبول نکنی، خیالم راحت نمیشه نکنه چون زشته نمیخوایش؟ نه قشنگه، خوبه

نمیدونستم از چی خوشت میاد برای همین چیزی خریدم که به دردت بخوره تو، تو تیم نجات کار میکنی که امنیت مردم رو حفظ کنی این سفید کوچولو هم موقع کار از تو محافظت میکنه سفید کوچولو؟ این براش اسم گذاشتم عمل تموم شد؟ همه چی خوب پیش رفت؟ اره راستی

سونگ ژو یه قرار با یه سری از فارغ التحصیلا برای یه دورهمی گذاشته ازم خواست دعوتت کنم خیلی خسته بنظر میای به جاش استراحت کن کی هست؟ خواهر، میدونی چیه؟ پدر و مادرم انداختنم بیرون و خودشون رفتن مسافرت تو تنها خانواده ی منی امشب حتما بیا لطفا قلب زخمیمو التیام ببخش فهمیدم

بهش میگم هیچ پدر و مادری مثل شما بی رحم نیست انگار از خداتون بود که بذارین برین تنها دخترتون رو تک و تنها ول کردین خوشگل نیست؟ کمکم کنین کسی اینجا نیست؟ خونم آتیش گرفته،فرار کنین چرا انقدر کنده از آسانسور استفاده نکن فقط فرار کن