المسلسل الصيني”رومانسية الغابة الصغيرة”|A Romance of the Little Forest حلقة35الأخيرة(كوميدي،رومانسي)

[عاشقانه جنگل کوچک] [قسمت آخر] [آرزوم اینه که تا ابد کنارت باشم.] یکی تو شینگ فو از عکس دوره دبیرستان برای اینکه علیهم جو درست کنه ،استفاده کرده میترسم تنها همکلاسیم باشی که اونجا کار میکنه اما چرا سرم….- -چرا سرت دادم فریاد نمیکنم ؟ خیلی کارا دارم

برای همین لزومی نداره براش قیل و قال راه بندازم یو می رن فرق بینمون همینه فقط یه ریاکاری به کاری که کردم اعتراف میکنم اما تو فقط بلدی خودت رو توجیه کنی خانم شیا خیلی فکر کردی فقط چون انجامش ندادیم از تاییدش امتناع کردیم خیلی کمه

فکر کردی تنها کسی که عکس رو میشناسه است؟ دیگه کی میدونه؟ به نظرم رییس ژوانگ هم می‌دونه درسته؟ دیوونه شدی؟منافع مشترک داریم خوب چطوری میتونست همچین کاری کنه؟ برای بعضی اهداف بزرگتر تقریبا همه دیدن تعریفش ، تحقیرت می‌کنه معلومه نمیتونیم تحمل کنیم که بهت ظلم بشه برای همین درموردش تحقیق کردم

فهمیدم جدیدترین بلاگریه که با شینگ فو قراردادامضا کرده برای همین میترسیدم به جای اینکه تحقیرت کنن ولت کنن متاسفم شماره ای که باآن تماس گرفته اید مشغول است لطفاً بعدا تماس بگیرید ….متاسفم شماره ای که باآن تماس غیر ممکنه چطور تماسم رو ندید میگیره؟ بذارش کنار ،خودت رو خلاص کن چرا اومده بود؟

تعجبی نداره که تو باغم یه غریبه دیدم برات قلدری کرد؟ نقششون برعکس شده نظرات منفیت رو تموم کن برو انگورا رو براشون ببر بله خانم راستش فکر کنم من بهش زور گفتم همیشه وقتی نقش اصلی زن رقیق القلب باشه, شرور داستان ،پرفیس و افاده میشه کی گفته نقش اصلیم؟

شاید به چشم شیاژی ، شرور من باشم خوبی؟ دراصل انگار الان یکم درکش میکنم از یه سطح شروع کردیم به علاوه مهم نیست تو عرصه عشق ،حرفه یا مطالعه باشه حتی بیشتر ازم تلاش کرده فقط خوش اقبال تر بودم به هرحال همینش ناعادلانه نیست؟ خوب چطور میتونم سرزنشش کنم؟

میدونی چرا نقش اصلی هستی؟ چون میتونی به خودت فکر کنی نه مثل اون تو این دنیا خیلیا وقتی موفقیتی بدست میارن اعتبارش رو برای خودشون نگه میدارن اما به وقت شکست ،بقیه رو مقصر میدونن درست مثل او اما مثلشون نیستی وقتی موفق میشی میترسی درحالیکه وقتی شکست میخوری خودخوری میکنی

برای همین نقش اصلی هستی چرا انقدر عمیق فکر میکنی؟ چون اخیرا خیلی خوب درس میخونم بریم داخل چه جالب باشن یا نه همشون رو میخونه خیلی مشتاق یادگیریه پس باید حسابی تلاش کنی وگرنه بهش نمیرسی البته که میکنم از وقتی با همدیگه ایم حس عجیبی دارم درمورد همراهی با پروفسور ژوانگ

برای گرفتن دکترا و پروفسور شدن چی؟ عالیه نه؟ اگه بخوام میتونم به هرحال همچین جاه طلبی ندارم منظورت چیه؟ یه دستفروش پیر نمیتونه کارم رو بهتر از خودم تکمیل کنه شغلم هم معنی عمیقی داره قبول میکنم از دیدنتون خوشحالم منم خوشبختم ژوانگ یو ام

دفعه پیش تو خونه می رن درست خودم رو معرفی نکردم خوب برام سوتفاهم نشده محقق جوان و جذابی هستی خیلی درموردت شنیدم بشین اوه بیخیال از دفعه پیش به بعد هم رو ندیدیم؟ چون کار و زندگی شخصیم رو خوب از هم جدا کردم امیدوارم از کارم به جای زندگی خصوصیم تعریف کنین

راستی جای خوبی پیدا کردم مایلین بهمون ملحق بشین؟ حس عجیبی دارم چی؟ مردایی که قراره باهم رقابت کنن رقابت مردونه؟ خوشم میاد اولیش نشون دادن قدرت جسمیشونه که یعنی می‌تونه خونواده رو حمایت کنه نماد هواشناسین نه تنها نماد که چراغن وقتی پیش بینی هواشناسی میکنی لزومی نداره تک به تک بگیشون

وقتی چراغا روشن میشن جدا که حواس جمعی عشق یعنی بهترین رو بهش بدی فقط یه چیز جزییه چه لحن رییسانه ای اینجا یه میکروفونه همگی توجه کنین لطفا امروز یه روز شاد افتابیه روابط عمومی جیان تائوئه خیلی خوب سخت نگیر پروفسور ژوانگ نه رییس ژوانگ خیلی زحمت کشیدی هیچی نیست

به هرحال عشق یعنی بهترین رو تقدیمش کنی – بریم – شما بفرما چی شده؟ توانایی های نمایشیشون رو شروع کردن چرا کسی حرف نمیزنه؟ چون اینجایی نمیدونستم هم سنیم باتشکر از می رن که باعث شد بشناسمت بهم گفته جوون و آینده داری تو دانشکده حسابی گرم حرفه ات بودی

برای همین عادیه که چیزی از دانشکده امون ندونی البته با پروفسور ژوانگ تو جنبه آکادمیک قابل مقایسه نیستم به هر حال اون سال چند روزی صرف یادگرفتنش کردم و خوشبختانه امتیاز کاملش رو گرفتم و بورسیه درجه یک رو گرفتم اما ولش کنین همه چیز تموم شده

متاسفانه برای فرصت مطالعاتی با آقای ژوانگ به یاله رفتیم برای همین دلتنگ ظاهر درخشانت پشت میکروفن بودم یواشتر درسته از اونجایی که تو یه خونواده ثروتمند به دنیا اومدی میتونی خودت رو وقف درست کنی به هرحال یه بار با جیان تائو تماس گرفتم و فهمیدم که شرکت دقیقین

میترسم محیط رشدت شرایط مشابهی داشته باشه مراقب باش می رن به خودمون مربوطه شاید تونستم کمکی کنم دفعه پیش که اومدم شرکتتون تصادفا فهمیدم مشغول تماس با جیان تائویی تامین جنس کار راحتی نیست اهداف با منافع شخصی خیلی فاصله دارن برای همین گذرا بهش اشاره کردم

بذار جای شراب با چای به سلامتیت بنوشم ممنون به خاطر تلاش زیادی که برای احیای روستامون کردی می نان بذار خودم ببرمش خودم میتونم ، غذاتون رو بخورین می رن بذار بره بیاین به سلامتی بنوشیم بجنب مال تو کجاست؟ سعادت کامل اومدم چندتا خرچنگ آوردم – می نان؟ – بیا اینجا

– بیا تو – بیا اینجا – تیان تیان – میرم صندلی بیارم مادربزرگ بیا باهم شام بخوریم – بشین – …خوب من – بشین – بشین بذار ببینم چین مخصوصا براتون چند تا خرچنگ بزرگ آوردم دوستش دارم [جنگل مورچه] ژوانگ یو امتیازام رو دزدیدی ….چرا واو امروز صبح زود بیدار شدی

شیائو هوی،چرا اومدی؟ با مامانم اومدیم عروس احتمالی آینده اش رو ببینیم فهمیدم میتونی بری یادت نره وقتی سرت خلوت بود باهم بازی کنیم عروس احتمالی آینده توییا راحت باش میاد برای تامین محصول اینجا رو بررسی کنه چون میدونست اینجام سرراه برای دیدنم اومده دراصل باغ ها خیلی از اینجا دورن

…این چه سرراهیه نمیخوای باهام بازی کنی؟ چرا میخوام معلومه که میخوام اما یه دفعه سرم گیج رفت ژوانگ یو بذار همین جا بمونم میتونین اول برین دیدن مادرت بذار یه مدت استراحت کنم عجب اجرای باشکوهی چی؟نشنیدم سر و گوشام خیلی ناراحتن فعلا میرم رسوم محلی رو بررسی کنم

وقتی خوب بودی صدام کن هنوز سرگیجه داری؟ وقتی سرم داد میزدی سرحال نبودی؟ اوه ،اوهوم خیلی عصبانی شدم مثل یه بزرگتر کار و استراحت میکنی تا امتیاز انرژیم رو کش بری؟ الان حالت بهتره؟ ناخوشی؟ امتیازام رو دزدیدی امتیاز انرژی برای پرنده هاست اما من مال توام درخت عشق، کی کاشتیش؟

وقتی هزینه های نوسازی رو بهم می‌دادی بهش اشاره کردی یادت نمیاد؟ اما یادمه اون روز قبولش نکردی …نمیتونیم صنوبر بکاریم نه کبوده است الان حالت بهتره؟ ناخوش نیستم خیلی یهوییه آمادگی دیدنش رو ندارم یهویی تر از مال منه؟ فرق داره واقعی نبود حالا که واقعیه البته که باید ببینیش

جین شی میگه اصلا دلنشین نیست پسرم رو مجذوب کردی و با شغل سخنگویی درافتادی؟ … نمیخواستم لطفا بهم اعتماد کنین …من برای اینکه پسرم رو ول کنی کافیه؟ خیالت راحت باشه کلی اغراق کرده به علاوه اینطوری نیست آره راست میگی نه تنها زن نجیبیه که یه رییس همه چیز تمومه اسمت

یو….یو می رن سن بیست و هفت دختری که بالای بیست و پنج سالش باشه نمیخوایم خاله….نه….رییس دکترا دارم وقتی فارغ‌التحصیل شدم سنم بالا رفته بود دکترا؟شغلت چیه؟ بلاگر زیبایی بودم. بعضی وقتا برای برندها تبلیغ میکردم به علاوه یه دانشیار پاره وقت تو دانشکده ام درآمد پایدار نداری بااینکه درآمد پایداری ندارم

قول میدم حسابی تلاش کنم بعدی رییس نه لطفا بهم اعتماد کنین یه عالمه پول درمیارم نه ولم کنین براش اهمیتی نداره فهمیدم حتما سطح بالاتر از این فکر میکنه شیائو یو غذا حاضره؟ این چیه؟ لطفا یکم دیگه صبر کنین زود آماده میشه اینکه خودم آشپزی میکنم کافیه خیلی میترسم آروم باش

خیلی فکر نکن فقط یه دختر جوون مثل خودته از کجا می‌دونه چی دوست دارم؟ هرکی رو دوست دارم ،دوست داره خوبه خوب چه رنگی دوست داری؟ زرد هرچی دوست داری دوست دارم کی تاحالا زرد دوست داشتم؟ ….تو وقتی وی آی پی شدم به اشتراکشون گذاشتم تصادفی انتخابشون کردم می رن ببین کی اومده؟

شاید هنوز یکم زمان میخوایم لطفا صبر کنین باشه …فقط داشتم کمکش میکردم عینکش رو …داشتیم چرا در رو قفل نکردی؟ خیلی جدی بود واقعا زرد دوست داره؟ چرا خودت ازش نمیپرسی؟ بفرمایین چای از کوهستان چیدمش ازخودتون پذیرایی کنین نمیدونم باب میلتونه یانه مامان خاله از دیدنتون خوشبختم بشینین بذارین داغش کنم نه ممنون

تازه اضافه کردم چای درست کردن آب داغ میخواد برای همین بذارین بیشتر بیارم چته؟ باید یه روز باهاش روبرو بشی بذارش به عهده من خیلی منطقیه منظورم این نیست که بدی توهم خوبی وای میشه بسه نمیدونم چطور حرف بزنم خوب گفتی همین الان داشتیم حرف میزدیم فکر میکنیم برای همدیگه مقدر شدین

از دبیرستان یه مدرسه میرفتن حالا با همدیگه ان راست میگه می رن از بچگی حسابی درسخون بود راه دیگه ای نداریم برای بچه های اینجا وارد شدن به دبیرستان شهر کار سختیه خوب نمره ژوانگ یو خیلی ازم بهتره پس نمره هات رو ندزدیدم؟ چطور جرات میکنی الان همچین چیزی بگی؟

می رن خیلی خوبه ،حتما براتون سخت بوده وقتی میتونه خوب زندگی کنه چیزی نیست ژوانگ بهم گفته تجارت خوراکی دارین اره سال سختیه امسال حفظش زیاد آسون نیست باید از صبح کله سحر تا بوق سگ کار کنین؟ خوب خیلی خوش اقبالیم اونقدرا سخت نیست شنیدنش خوشحال کننده است خوب پدرش چی؟ پدرش رفته

رفته؟چقدر ناراحت کننده – نباید حرفش رو پیش می‌کشیدیم – درسته جدا متاسفم خوب….پدرم مسئولیت تجارت خارج از کشور رو داره الان خونه نیست خدای من وای …عجب درک وحشتناکی دارم خیلی عجولی براتون سخته که یه تجارت کوچیک رو خارج از کشور گسترش بدین؟ حتما آفریقا ست؟

شنیدم بی اند آر سیاست های ترجیحی داره درسته بفرما ….خاله ، ….من بذارین کمی براتون آب بیارم هنوز آب هست دختره بی ادب پاکش کن ارومتر بذارین برم کمک می نان – باشه – بفرما خوبی؟ بجنب شیائویو باهام بیا میخوام لباسام رو عوض کنم خیلی بی پروایی چرا کشیدیش؟ داشتم کمکش میکردم

به علاوه….وای چی گفتم؟ – آروم باش – خیلی بی ادبم راحت باش شاید برای تبلیغ تجارتشون می رن رو میخوان تا جنساشون رو تبلیغ کنه درست میگی می رن اینطوریه؟ خوشبختانه دخترمون عالیه معلومه خسته ای؟ بیا و استراحت کن ممنون با این پات نباید طولانی مدت وایسی خسته شدی؟

مثل اینکه مرد آهنیما ،چطور میتونم خسته بشم؟ بررسیش کن کاریه که باید برات انجامش بدم با جیان تائو نگرانی بابت فروش نداریم درسته وقتی پرداختی این جنسا برسه میتونم برگردم سر درسم خوب هنوز نمیخوای کمکت کنم؟ رییسای ارباب منش این روزا محبوب نیستن خانم های پیشرو باید مستقل باشن

به این سرعت منسوخ شده؟ هنوز کلی چیز هست که باید یاد بگیرم بندازشون دور الان باید چندتا شاهکار یادبگیری چی؟ برای انرژی دادن دوباره به روستامون بیا بریم باید سبد رو بیارم روز روشنه دوستش دارم می رن و مادرشوهر احتمالی آینده اش چطورن؟

داریم هم رو میبوسیم روش تمرکز کن باشه؟ ( هیچوقت درکی از فضولی ما زناندارین) بفرمایین بشینین چی بهت گفت؟ ازم خوشش نیومده؟ غیر ممکنه زیاد بهش فکر نکن خوب بذار اول یه چیزی بگم بگو بابت بازدید از روستای چینگ شوی و و کمک به اقامتگاه می رن ممنونم

منظورم اینه که امیدوارم بهتر و بهتر بشن حالا شد به سلامتی ممنون بابت خوشامدگویی گرمتون خوبه به سلامتی این آب میوه رو ما درست نکردیم مخصوصا براشون از اینترنت رزرو کردم و خریدم روستامون همچین چیزی نداره – خیلی گرونه – بابایی ولش کن متاسفم که انقدر به دردسر افتادین کاریه که باید بکنیم

خاله ذائقه اتون با غذای محلی سازگاره؟ بله اما مدتهاست که نخوردم متاسفم باید جواب بدم الو رییس وو منشیم اون قرارداد صدمیلیونی رو فرستاد دفترتون شیائوهوی خوب خونواده ات چیکار میکنن؟ خوب این محصولمونه منظورت این برنده؟ ژوانگ؟ چرا درموردش بهم نگفتی؟ همین الان فهمیدم وقت نکردم بهت بگم معذرت میخوام

مطمئنم نمیتونین با این غذاها سازگار بشین بیاین بریم رستوران نظرتون چیه؟ خیلی لطف دارین نمیتونم همچین غذاهای محلی فوق العاده ای رو بیرون بخورم خاله خوشتون اومده؟ درغیراینصورت چرا برادرم دوستش داره؟ بجنب ژوانگ هوی از خودت پذیرایی کن شیائوهوی درست شبیه پدرشه اینجور چیزا رو دوست نداره ذائقه شیائویو بیشتر شبیه منه

عالیه اگه خوشتون اومده بیشتر بخورین تا داغه یکم ازش امتحان کنین یکم توفو بخورین خودمون درستش کردیم ممنون حالا میفهمم ژوانگ مثل شما معقوله آینده درخشانی داره درست میگه تحقیرت نمیکنن یکم گوشت بخور ….راستش شبیه من و پدرش نیست آدم ساکتیه و معاشرت رو دوست نداره برای همراهیش خیلی گرفتار بودیم

فکر میکردیم عشق یعنی شرایط مادی خوبی براش فراهم کنیم به هرحال تقریبا مثل یه گیاه پرورشش دادیم – …خوب – گیاه؟ ….مامان اونقدرام گوشه گیر نیستم واقعا؟ بدون می رن چطور اینطوری می‌شدی ؟ راستش خیلی زود متوجه تغییرش شدم قبلا به ندرت باهام تماس میگرفت اما الان برگشت و ازمون کمکم خواست

می رن نمیدونی چقدر ازش راضیم راضی ؟ معنی این حرف چیه؟ خوب مادرم امیدواره باهاش زندگی کنه تا اصلاحش کنه مادر خیلی اغراق میکنی براشون سوتفاهم درست نکن نمیشه نمیشه منظورم اینه که هممون حس میکنیم بهتر شده الان خونگرم تر و لطیفتر شده درسته؟ هرطور دوست داری اولش نمیدونستم چرا

تا اینکه می رن و شما رو دیدم و فهمیدم فقط همچین پدر و مادری میتونن همچین دسته گلی رو بزرگ کنن – خوبه – خوب حرف میزنین مهارت کلامی شیائو هوی به مادرم رفته خیلی شگفت انگیزه حتی یادگرفته باهام شوخی کنه مادر بیشتر از خودت پذیرایی کن میبینین ظرفم رو پرکرد

ازش پرسیدم که چی دوست داری با عجله اومدم و برای همین تدارکی ندیدم برای همین از افرادم خواستم حاضرش کنن نه ممنون خیلی مهربونی شیائو یو گفت که به این چیزا اهمیت نمیدی برای همین هیچوقت نمیتونیم پیشنهاد بدردبخوری از مردا بگیریم درسته برای همین به سلیقه خودم تکیه کردم

نمیدونم خوشت بیاد یانه اره دوستش دارم ممنون خاله اما کی آوردینش؟ ماشین خودم رو دارم برای همین راحته بفرمایین ممنون بابت بزرگ کردن همچین دختر دلنشینی ژوانگ خیلی خوبه کارتون خوب بوده امیدوارم آینده خوبی درانتظارشون باشه به سلامتی قرش بده چرا مثل توله سگای ترسو شدی؟ کی توله سگه؟ نمیشناسمت چطور میتونی؟ وای

خوشگلتر شدم؟ قبلا همدیگه رو دیدیم مسیر رو ازت پرسیدم بهم گفتی تو اقامتگاه کار میکنی ببین حالا پیدات کردم کی بهت گفته؟ دفعه پیش سگم رو ترسوندی هنوز جبرانش نکردی یادت میاد؟ واقعا که علافی روستای چینگ شوی کوچیکه لزومی نداشت دوباره بیای – چرا دوباره پیدات شده؟ – میدونستم شناختیم

به نظرم درختای اینجا عالین انگار یه کشاورز خوب تا یه جای خوب پیدا میکنه یه درخت درجه یک میکاره درسته؟ به نظرم میتونم اینجا پیداشون کنم مخاطبام ویلاگ دفعه پیشم رو دوست داشتن ازم خواستن اقامتگاهاش رو ارزیابی کنم برای همین فکر کنم باید حواسم به تجارتت باشه درست میگم؟ اقامتگاه می رن

از اسمش خوشم اومده تصمیم گرفتم یه هفته اینجا بمونم بگیرش مهربونم؟ اسمت چیه؟ویچتت ؟ که اگه مشکلی برام پیش اومد راحت پیدات کنم امروز اتاق خالی نداریم سالن غذاخوری هم قبلا رزرو شده دفعه پیش اینجا نبودی؟ باید خوب اینجا رو بشناسی یه هتل دیگه پیدا کن چی؟ منتظرم بمون

…ویچتت رو بهم بده،کلی حرف دارم اضطراب بیخودی بود مگه نه؟ هیچوقت فکرشم نمیکردم یه کارآفرین موفق انقدر دوست داشتنی باشه همه اعضای خونواده ام دوست داشتنین اما خودت شبیهشون نیستی پس دوباره بررسی کن جلوی درخت مقدس بی ادبی نکن بازم میخوام آرزو کنم بگو میدونم آرزوت چیه و میخوام برات برآورده اش کنم

الان داری یه نژاد برتر از درمنه رو که بتونه تو آفریقا رشد کنه ،پرورش میدی و فهمیدم که تو آزمایشگاهت حسابی مشغولی برای همین آرزو کردم خیلی زود موفق بشی وبرای کشت بری آفریقا میدونستی؟ تو یه دانشکده کار میکنیم مدیر لی و مدیر وانگ رو هم میشناسم

به هرحال امیدوارم بتونی رویات رو دنبال کنی تپه های شنی با باد عوض میشن اما بیابون اینطوری نیست عشقمون هم همینطوره گنجینه فقط تو هرم پیدا میشه قبلا میدونستی اما هنوزم باید پول شش تا گوسفند رو بهم بدی چون کمکت کردم تصمیم بگیری چی میخوای؟ میتونم همش رو بهت بدم

درست حدس زدم؟ آرزوت همینه؟ نه پس چیه؟ آرزوم اینه که تا ابد کنارت باشم خانم می رن بریم ممنون حواست به دستات باشه خیلی زحمت کشیدین خانم می رن – خانم یو – کمتر شدن تورا اثرات تبلیغ خوبه درسته خانم می رن قربان میتونیم کاغذ رنگی رو روی شیشه بچسبونیم؟

از پرنده ها مقابل ضربه محافظت میکنه نه خیلی زشته شنیدم پرنده های مرده برات بداقبالی میارن پولت رو ازدست میدی نیتمون خیره اگه برات مهم نیست پس ندیدش بگیر بریم صبر کن بدش بهم [برای یو می رن] می رن عزیزم نود و هفتمین نامه ایه که برات مینویسم خیلی عجیبه

بااینکه هر روز باهم حرف میزنیم بازم میخوام کلی حرف برات بزنم حرفام انتها ندارن اصلا خودم نیستم دیروز خواب درخت مقدس رو دیدم به دلم افتاده که ممکنه آرزوت به حقیقت برسه شاید وقتی این نامه رو بگیری اولین کشت آزمایشگاهیمون به ثمر بشینه موفقیت آزمایش به لطف لوجیان هم هست

برای تکمیل تطبیق متقابل به الکسا رفت همینطور چی و نی که که تو آزمایشگاه موندن و تست ژنتیکی رو تکمیل کردن متاسفم بازم ناخودآگاه شروع به حرف زدن درمورد مطالعاتم کردم بذار یه چیز دیگه بگم لی بالاخره رفت قاطی مرغا هر روز عکسای عاشقانه اشون رو برام میفرسته

دیروز گفتی تیان تیان و جین شی دارن تدارک عروسیشون رو میبینن متاسفانه وقت ندارم شرکت کنم برای همین یه نقاشی به عنوان دعای خیر براشون کشبدم منتظر روزیم که بتونم هرروز ببینمت دلم برات تنگ شده [ژوانگ یو.] منم دلتنگتم اومده دنبالت؟ اره الان سوار ماشین شدم میخوای کجا ببریم؟

الان یه مهمونی مجلل برام کفایت نمیکنه چی؟خیلی عجیبه الان اونجا باید نیمه شب باشه مگه نه؟ کارت رو بذار کنار همین الان بگیر بخواب ژوانگ یو ، از توجه ،و عشق و حمایتی که یو می رن نثارش می‌کنه ممنونه عزیزم ممنون که به بهترین آدم دنیا تبدیلم کردی باهام ازدواج میکنی؟