المسلسل الصيني الرومانسي “نور الحياة” | “Light Chaser Rescue” حلقة 12 مترجم [علاقة بين طبيبة ومحام]

= تیم نجات تعقیب کننده‌ نور= = قسمت دوازدهم = سوابق گردش بخش تبریک میگم دکتر چای ممنون !تبریک میگم تبریک میگم دکتر چای همه تون میدونستین؟ ژان ین تبریک میگم معاون پزشک ارشد ژان ین …فکر کنم ایندفعه …تصمیم رهبری تا حدی به از جهت ارشدیته حدس میزنم که …اونا فکر میکنن من مدت بیشتری از توئه که اینجا کار میکنم متواضع نباش

همه عملکردت رو تایید میکنن لیاقتشُ داشتی باشه پس من یه قدم جلوترم …بعدی تویی منتظر من نباش وگرنه بهت میرسم و ازت جلو میزنم امیدوارم انجامش بدی میبینمت دکتر چای دکتر ژان همه چی خوبه؟ میتونه بد باشه؟ …اگه حس میکنی درحقت بدی شده میتونی بهمون بگی

من از اون آدمام که تحمل باخت رو ندارن؟ به شکست اقرار میکنی ولی مقابلش کوتاه نمیای اگه میدونی چرا مپرسی؟ …من میشه درست حرف بزنی؟ مشکل چیه؟ نباید به روش بیاری برای صلاح خودش انجامش دادم نمیتونم تو رو متقاعد کنم درمورد چیزی اشتباه کردم؟ ممنون بفرما قهوه اوه، ممنون تبریک میگم

چیزای خوب جفتی میان (مثل یین و یانگ که وقتی جفتن هماهنگی و تعادل دارن،ضرب المثل چینی) چرا اینو میگی؟ اولاً تو الان معاون پزشک ارشدی دوماً …تو شخصاً تیم رو رهبری میکنی که تو جلسه ی بازسازی فنگ چی شرکت کنن که ژان ین هم توش شرکت میکنه …اونوقت …شما دو تا

میتونین یکم تنها باشین باید خوب آماده بشی وقتی برگردی هر دو میتونین شروع رابطه تون رو اعلام کنین چیزای خوب قطعاً جفتی میان داری داستان سرهم میکنی؟ چطور میتونه اینقدر راحت باشه؟ جلوی من تظاهر نکن …تو کل بیمارستان اونایی که میدونن …تو یه بار تو دوره ی دانشگاه با ژان ین رفتی بیرون

فقط..فقط منم درسته؟ من بهش فکر کردم …وقتی دوتاتون علنی کردین که تو رابطه این من باید از راز قرن پرده برداری کنم برای مدت زمانی برای خودم نگه ش داشتم دیگه نمیتونم نگه ش دارم بهتره وقت طلف نکنی و فرصتُ بقاپی …وگرنه یه مرد دیگه ژان ین رو ازت میدزده بسه عجول نباش

من میدونم چیکار باید بکنم تو نباید عجول باشی؟ حرف خوشبختی زندگیته چرا عجول نباشی؟ باید درموردش فکر کنی تقریباً از کوره در رفتما …خیلی خب، امشب ترفیع گرفتنت رو جشن میگیریم من ترتیب مهمونی رو میدم تو هم رسیداش رو پرداخت میکنی مشکلی نیست راستی، من یه کاری دارم باید برم

باید ژان ین رو دعوت کنی خوش اومدین- ژان ین، بفرما- ژان ین …امروز چونگ ژو …و چندتا از همکار ها اینجان که با من جشن بگیرن ناراحت که نمیشی؟ امروز تو نقش اصلی هستی به من اهمیت نده باشه بیا اومدین متاسفم بیا، اینجا بشین فکر نکنم مناسب باشه فقط یه مهمونی شامه

خیلی فکر نکن زود باشین، بشینین عجله کن، بشین بشینین من خیلی گرسنه م بببخشید، دیر کردم …امروز …میتونین هرچی میخواین سفارش بدین ملاحظه ی جیب منو نکنین چه بانزاکت معاون پزشک ارشد واقعاً یه چیز دیگه ست چه دست و دلباز دارین از چی حرف میزنین؟ …قبل از اینکه معاون

پزشک ارشد بشم دست و دلباز نبودم؟ دلم میخواد هی بیشتر ترفیع بگیری …اونوقت میتونیم تلکه ش کنیم و وعده های رایگان بیشتری بخوریم مگه نه؟ فکر نکنم چیزی که میخوای وعده های رایگان باشه درعوض، میخوای از اسم و رسمش استفاده کنی از اسم و رسم کی؟ تو بسه دیگه دیر کردی بیا

برای جریمه باید بنوشی خیلی خب بجنب بیا، دکتر ژان دکتر ژان نمیتونه بنوشه من به جاش میخورم خیلی متعصبی کاملاً یکم زیادیه دکتر ژان امروز برای دکتر چای روز مهمیه نمیخوای چیزی بگی؟ من فردا صبح جراحی دارم بذارین شراب رو با آبمیوه عوض کنم …تو تنها دکتر بیمارستانمون نیستی

…برای دکتر چای کاری نداره که شیفتت رو جا به جا کنه،درسته؟ نه ما میتونیم تو مهمونی خوش بگذرونیم ولی باید موافق قواعد و قوانین باشه دکتر ژان فردا جراحی داره نمیتونه بنوشه …این چطوره من که فردا شیفت ندارم بذارین به جاش من بنوشم هرچقدر که بگین مینوشم چی میگین ها؟

باشه پس یه دل سیر بنوشیم قول دادینا زود باشین به افتخار دکتر چای بجنب بجنبین تبریک میگم تبریک میگم ممنونم، از همگی ممنونم دکتر چای مشکلی نداره قطعاً مشکلی نداره فقط باید ازش سواری بگیری میتونی بیخیال شی؟ بفرما …چرا دکتر چای از توالت برنگشته؟ عجله کن، ما باهاش مینوشیم بهش اهمیت نده

بیاین خودمون بزنیم به سلامتی زود باش، بنوش بریز، بریز به سلامتی دکتر چای من الان باید برم …اصلاً جالب نیست که تنهایی بنوشیم باید به افتخار دکتر چای بزنیم بر بدن درسته؟ دیرتر برگرد عجله نکن ژان ین بیاین نوشیدنی نخوریم نخوریم، من دیگه نمیکشم میخوای بری؟ اولین عمل فردا رو من انجام میدم

باشه بذار همراهیت کنم اونا جداً سرخوش و خجسته ن …میدونم از اینجور مناسبت ها خوشت نمیاد ناراحت نشو اونا برات خوشحالن …همیشه استرس داری که یه رقابت عادلانه داشته باشیم …اینبار، بیمارستان …من رو معاون پزشک ارشد کرد تو ناراحتی؟ نه …اگه این تصمیم …فقط براساس مهارت و حرفه ای بودن گرفته شده بود

من متقاعد نمیشدم …ولی درکل تو بیشتر از من مناسبی من صادقانه متقاعد شدم تبریک میگم خوشحالم که اینطور فکر میکنی …دو نفر به هم کمک میکنن که جلو برن و باهم پیشرفت کنن …فکر میکنم که …این بهترین حالته چی میگی؟ تاکسی داره میاد باشه بذار در رو برات باز کنم برگرد باشه خدانگهدار

خداحافظ دکتر ژان !چه تصادفی تو هم برای شرکت تو جلسه اینجایی؟ …ما واحد پشتیبانی تکمیلی برای بازسازی بیمارستان تو فنگ چی هستیم تو اینجا چیکار داری؟ …گروه فانگ چین یه سری تجهیزات پزشکی اهدا کرده …من از طرف اونا برای تحویل دادنشون اومدم کاپیتان چینگ شان اینجایی آقای لو، تو هم همینطور …آقای فانگ به طور ویژه ازم خواست که تشکراتش رو بهت برسونم برای چی؟ …تو بهمون کمک کردی که تیم نجات شرکت رو آموزش بدیم …این کمک شایانی به مذاکرات مالیمون کرد انتظارش رو نداشتم ممنون بریم بیا

…با توجه به موضع گیری متحدانه ی دولت مرکزی …بازسازی پس از فاجعه ی فنگ چی به طور کامل راه اندازی شده خونه های شهروندان مدرسه ها …و بیمارستان ها نقاط کلیدی هستن …بازسازی ِ …بیمارستان دولتی فنگ چی تا آخر امسال تکمیل میشه تا اون زمان …تعدادی از …تجهیزات پزشکی که …توسط گروه فانگ چین اهدا شدن …که یه شرکت محلی تو لین جیانگه دسته دسته میرسن …حالا ضروری ترین کار اینه که …به طور اساسی …زمانبندیِ …معرفی و پرورش استعداد ها …و زمانبندیِ ممنون- …اتمام عملیاتِ

بیمارستان رو ترکیب بندی کنیم ژان ین تو هم اومدی از سمت بیمارستان من تعیین شدم ژان ین …دیدم که دکتر چای خیلی درموردت نگرانه سعی داری چی بگی؟ …میدونم که …خیلی ساله همو میشناسین و همکارین …ولی یه دوست نمیتونه ضرورتاً خانواده ت باشه باید بیشتر بشناسیش به تو ربطی نداره

به خاطر صلاح خودت اینو میگم امشب برامون غذا میپزی؟ معلومه هوی گو رو) خوک دوبار پخته شده؟) خیلی چربه دنده؟ …چرا اونا …مگه موافقت نکردیم که باهم بریم پاتوق شیشان؟ چرا اونا اول رفتن؟ آره …اگه من جلوتُ نگرفته بودم تو میشدی نخود آش (مزاحمشون میشدی) منظورت چیه؟ شیائو لو، شیائو لو

…مهم نیست که چشمات ضعیفه ولی مهمه که نکته رو نمیگیری چی گفتی، چونگ؟ چرا من نمیتونم نکته رو بگیرم؟ نمیبینی خدایی؟ دکتر چای تدارک دیده چی ترتیب داده؟ بسه دردسر بیشتری درست نکنین …بیاین بریم فروشگاه و یکم خوراکی بخریم بعداً میریم پاتوق …بیاین تو شیشان جشن بگیریم باشه بریم بیا بیا

…اگه زودتر میدونستیم نباید امروز برگردیم …پاتوق شیشان همونجایی که رزروش کردن میگن که قشنگه …خونه های تکی ان با منظره ی کوه مراقب باش بیا تو لباسات خیسن برو طبقه ی بالا عوضشون کن باشه بیا پایین ژان ین میخواستم یه چیزی بهت بگم ولی قبلاً آماده نبودم امروز فکر میکنم که وقتشه

ادامه بده وقتی تو دانشگاه بودیم …ما واقعاً اوقات خوبی داشتیم …اونموقعه ها …همه فکر میکردن ما خیلی بهم میایم …من منتظر بودم که …بعد از فارغ التحصیلیت خیلی زود باهات ازدواج کنم …ولی انتظار نداشتم که …قبل از فارغ التحصیلیمون باهام بهم بزنی کافیه لطفاً بذار حرفامو تموم کنم …بهم گفتی که

ما مناسب هم نبودیم …ولی من میدونستم که به خاطر والدینت بود میدونم از چی میترسی از ازدواج وحشت داری …میترسی که تو ازدواجمون باهم صادق نباشیم …برای همین نمیخوام مجبورت کنم …نمیخوای رابطه ی ارزشمندمون تو بیمارستان علنی بشه من به خواسته هات احترام میذارم ولی ژان ین میخوام بگم که من همیشه

و همیشه کنارتم …امیدوارم یه روزی …کنار من …احساس امنیت کنی و از صمیم قلب منو بپذیری …من برای اون روز خیلی زحمت کشیدم و سخت تلاش کردم …با سختکوشی …معاون پزشک ارشد شدم و …یه خونه ی آپارتمانی نزدیک بیمارستان خریدم …میخوام باور کنی که من بهت یه سرپناه میدم …همینطور خوشبختی و

احساس آرامش من الان آماده م ژان ین دوباره قبولم میکنی؟ …ممنون که اینو میگی وقتی بهت گفتم ما مناسب هم نیستیم منظورم واقعاً همون بود الان هم باید تکرارش کنم من واقعاً متاسفم …ولی تو قلب من …تو همیشه یه ارشد قابل احترام میمونی ژان ین راستش اگه منو انتخاب نمیکردی …صداقتت

…و تلاش هات تحسین میشد ولی تو آدم اشتباهی رو انتخاب کردی اشکالی نداره من هفت سال صبر کردم بازم منتظر میمونم برای تصمیم گرفتن عجله نکن فقط امیدوارم از امروز به بعد …به طور جدی چیزی که گفتم رو در نظر بگیری باشه؟ اونا باید بزودی برسن اینجا دیدم یه انبار شراب اونجاست

میرم یه شراب انتخاب کنم !ریزش کوه !ژان ین، ریزش کوه !ژان ین !ژان ین !بدو ژان ین ژان ین ژان ین …ژان ژان ین بذار کمک کنم طاقت بیار، ژان ین !دوباره کوه داره ریزش میکنه ژان ین انتخابی ندارم دارم میرم کمک بیارم !ژان ین (پس از زلزله دوباره خانه بسازید) …ازت خواستم بمونی که

…درباره ی فجایع ثانویه ای که ممکنه …طی بازسازی رخ بدن بحث کنی پلیس مسلح و نیروی آتش نشانی …هردو شون کمبود نیرو دارن به ویژه طی دوره ی بحرانی بازسازی …اخیراً تحت تاثیر طوفان ها …فجایع ثانویه مثل …رگبار، سیل و جریان واریزه ای و …ریزش هایی که اخیراً تو ناحیه ی

فنگ چی رخ داده، قرار گرفتن امیدوارم تیم شما …به ما در کارهای پیش رو و امداد سوانح و فجایع کمک کنه که اینطور …لطفاً راجع به تعیین وظیفه برامون راحت باشین …تیم نجات تعقیب کننده ی نور تمام تلاشش رو برای همکاری انجام میده ممنون کاپیتان چینگ شان باید جواب بدم

چای یو شیائو، چی شده؟ …من با ژان ین تو پاتوق شیشانم اون دفن شده آقای ژان متاسفم، آقای ژان از ژان ین محافظت نکردم همین الان لوکیشنتون رو برام بفرست …انگار باید قبل از اینکه بریم تا وقتی که …بارون یکم کمتر بشه صبر کنیم راستی ما خیلی از پاتوق شیشان دور نیستیم

…میترسیم که مزاحم دکتر ژان و بقیه بشیم …در غیر این صورت، شاید ما هم براشون قهوه بگیریم و بریم اونجا اخبار فوری درمورد ترافیک داریم یه ریزش کوه تو شیشان رخ داده و پاتوق دفن شده …لطفاً موقع عبور از کنار شیشان مراقب باشین …لطفاً موقع عبور پاتوق شیشیان …از کنار شیشان جواب نمیده با همکاراش تماس میگیرم سلام دکتر چای من آی روئ ار هستم …خبر ریزش کوه تو شیشان رو شنیدم شما خوبین؟ …ژان ین ژان ین دفن شده !ژان ین !ژان ین !ژان ین !ژان ین !ژان ین ژان ین …مقدار هوا …تو ارتفاع سه متری

و یه خونه با مساحت 100 متر مکعب سی هزار لیتره مقدار اکسیژن بیست و یک درصد محاسبه میشه …اگه مقدار اکسیژن …به 18 درصد کاهش پیدا کنه باعت خفگی میشه (تیم نجات تعقیب کننده ی نور) خیلی خب خوبه خوبه جاده لغزنده ست …لطفاً توجه کنین و …هرچه سریعترخودتون رو به محل حادثه برسونین

مدیر کاپیتان …این ساختار معماریِ پاتوقه …خونه …چهار طبقه روی زمین و یه زیرزمین داره …ما از روی ساختار میتونیم …میتونیم ببینیم که مساحت زیرزمین صد و بیست متر مکعبه …به جز فضایی که توسط وسایل و بقیه ی چیزا اشغال شده با درنظر گرفتن ریزش گل ولای …وقتی تو یه حالت مناسب باشه

…برای نجاتش 6 ساعت زمان داریم از نظر علمی …یک فرد بالغ هر روز به 10000 لیتر هوا نیاز داره …اگه یه فرد بالغ …تو یه اتاق دربسته گیر افتاده باشه که مساحتش 100 متر مکعبه …هوای داخل برای اینکه سه روز زنده بمونه کافیه …ولی نیازش به اکسیژن …وقتی که در حالت نگرانی

…یا عصبیه …نسبت به زمانی که …حالت آرومی داره متفاوته وقتی مردم گیر میوفتن …اغلب اوقات دست و پاشون رو گم میکنن و میترسن و آشفته میشن …اونوقت 3 روز بقا به نصف روز کاهش پیدا میکنه درسته درسته برای همین مهم نیست چه اتفای بیوفته نباید شوکه بشی …از هرچیزی که میتونی

برای نجات دادن خودت استفاده کن تا وقتی که تیم نجات سر برسن تا لحظه ی آخر طاقت بیار …اگه فضا کوچکتر باشه …یا ابهامات دیگه ای وجود داشته باشه ممکنه فقط 2 تا 3 ساعت وقت داشته باشیم چقدر دیگه مونده که برسیم؟ …با سرعت فعلی حدود 20 دقیقه طول میکشه که برسیم

!ژان ین !ژان ین جوابی نمیده نمیدونیم چه اتفاقی برای دکتر ژان افتاده !ژان ین !ژان ین دکتر ژان بذارین من برم تو چکش کنم ممکنه سنگ ها بیوفتن الان خیلی خطرناکه اون تو خطرناک تره چرا منتظر تیم نجات نمونیم؟ من با تیم نجاتم نرو تو اگه سنگا بیوفتن چی؟

اگه داخل آوار بشه چی؟ اگه یه بار دیگه ریزش بشه چی؟ از مرگ نمیترسی؟ آی روئ ار …اگه اتفاقی افتاد به جای من مراقب لو یوان باش !نه ژان ین !لو بن اومد پایین که نجاتت بده تو باید بری اون تو !ترسوی بزدل گفتنش برات راحته …اگه لو بن داخل گیر بیوفته

قادری نجاتش بدی؟ چیزی از امداد و نجات سرت میشه؟ ژان ین ژان ین ژان ین ژان ین ژان ین حرف نزن بذار ببرمت بیرون بیا پاهام همونجا بمون چطوری؟ پاهات مشکلی ندارن؟ طاقت بیار میبرمت بیرون بیا بیا آروم آروم یه ریزش دیگه ست یه ریزش دیگه ست لو بن

!بدو، لو بن- !بیا بیرون- !ریزش- همین الان بیا بیرون- !بیا بیرون! بیا بیرون- آی روئ ار- !بدو !بپا !ژان ین دوباره تو شیشان یه ریزش اتفاق افتاد بفرما این فرمُ پر کن اینجا بنویس تو چرا اینجایی؟ داشتم از اینجا رد میشدم …خیلی ترافیکه و امن هم نیست …اگه کاری نداری دیگه نیا چرا ازم دوری میکنی؟ …کاری کردم که دلخورت کرده؟ معلومه که نه تو طول تعطیلات کلی باید بسته تحویل بدم یه خورده سرم شلوغه …دفعه ی پیش که بچه ها رو برای برای دیدن تیم آوردی

دلم میخواست اونجا باشم مهم نیست درک میکنم باید برم کار دیگه ای داری؟ لو یوان برادرت تو خطره محکم بشین سلام قربان جاده ی روبرو تخریب شده لطفاً برگردین …همه ی راه های نزدیک شیشان بسته شدن نمیتونین وارد بشین …ما با تیم آتش نشانی برای نجات دادنشون همکاری میکنیم لو یوان خیلی درباره ی برادرش نگرانه …میشه مدام با ما در ارتباط بمونی؟ باشه، بهش میگم تو باید در امان بمونی فهمیدم

باید ژان ین رو برگردونی لو یوان …تیم نجات دولت و کاپیتان چینگ شان بزودی به محل میرسن باید بهشون اعتماد کنی …اونا …برادرت و دکتر ژان رو نجات میدن نگران نباش …ما مدام از وضعیت اونجا با خبر میشیم لو بن من اینجام خوبی؟ خوبم تو چطوری؟ بیا مواظب باش دستام بیا بذار ببینم

مشکلی نیست ترتیبش رو دادم مشکلی نیست بذار پشتت رو ببینم من خوبم ترسیدی؟ متاسفانه اینجا خیلی تاریکه و تو اگه تنها بشی گربه میکنی …ولی میدونی که ممکنه نتونیم بریم بیرون؟ همچین اتفاقی نمیوفته من از همه نزدیک تر بودم برای همین اول من امدم …کاپیتان چینگ شان و

تیم نجات باید بزودی سر برسن لو بن- ژان ین- لو بن- ژان ین- لو بن- ژان ین- لو بن- ژان ین- ما اینجاییم- اینجاییم- اینجاییم اینجاییم ما اینجاییم عجله کنین، ما اینجا کمک لازم داریم داریم میایم خانم روآن خبری از خواهر نشد؟ کاپیتان اونجاست مشکلی براشون پیش نمیاد عجله کنین

در شیشان یه ریزش کوه اتفاق افتاد و دو نفر گیر افتادن الان …پلیس، آتش نشانی … و تیم های نجات غیر دولتی اونجا خیلی خطرناک به نظر میرسه …کاپیتان چینگ شان با شرایط خطرناک تر و پیچیده تری هم سر و کله زده من بهش اعتماد دارم …الان وظیفه ی ما اینه که

…قدرتمون رو جمع کنیم و منتظر خبرای خوب باشیم بیاین یه لقمه غذا بخوریم غذا رو بذار اینجا لو یوان یکم غذا بخور …وگرنه برادرت وقتی برگرده ناراحت میشه و میبینه که آب رفتی زود باشین بیاین جلو بیاین بیاین اینجا بیاین اینجا بیاین خوبه کاپیتان …همه ی ماشین سنگین ها مستقر شدن خوبه

بخشی از پنجره ها دفن شدن …تو یه موقعیت ویژه میتونن اثر ضربه ی گل و لای رو خفیف تر کنن …اینجای جاییه که حفرش کردن …باید اینجا رو نقطه ی کلیدی ورودمون قرار بدیم باشه نجات جونشون اولویت اول ماست طبق برنامه پیش برین باشه بله آسیب دیدی؟ بذار ببینم بذار من درستش کنم

مشکلی نیست، خودتو اذیت نکن در این صورت میترسم تا وقتی اونا میرسن نتونی تحمل کنی دکتر ژان من یه مَردم وقتی میگم خوبم یعنی خوبم تو نباید میومدی تو نباید میومدی چرا؟ پشیمونی؟ پشیمونی؟ حالت خوبه؟ ژو مینگ مینگ میشه برام مشروب بیاری؟ هی تو سخت نگیر …اگه مست بشی …چطوری میخوای

از اینجا بیای پایین؟ ژو مینگ مینگ این آبجو تقلبیه؟ شوخی میکنی دیگه؟ …چطور میتونم آبجوی تقلبی بخرم؟ …پس من چرا هنوز میترسم؟ مگه قرار نیست الکل شجاعت رو افزایش بده؟ …کاپیتان چینگ شان تو محله که نجاتشون بده لازمه اینقدر نگران باشی؟ بهت میگم چیه میدونی چیه؟ …من …از بچگی تاحالا

نمره ی خوب نگرفتم معلم ها از من خوششون نمیومد همکلاسی هام ازم متنفر بودن …پدر مادرم متهمم میکردن که الافم و ول میچرخم فقط خواهر جون فقط دختر عموم دست کمم نمیگرفت تشویقم کرد کمیک بکشم …استعداد هم رو هم ستایش می کرد تو این دنیا

انگار دختر عموم تنها کسیه که دست کمم نمیگیره به جز اون همه تحقیرم میکنن چرا؟ تو جدی یکمی استعداد داریا …اگه در آینده به درستی بکار بگیریش آدمهای بیشتری تحسینت میکنن چیه؟ …دختر عموم هم همنا رو بهم گفت من الان خیلی ترسیدم …دختر عموم تنهایی باید خیلی ترسیده باشه …اگه نتونه اونجا

طاقت بیاره چی؟ …اگه اون داره تنهایی اشک میریزه؟ …دختر عموم بسه بذار بگم چیه دختر عموت زخمی ها رو درمان میکنه آدم های در حال مردن رو نجات میده و همیشه کارهای خوب انجام میده پس این دفعه اون قطعاً در امنیت برمیگرده ولی تو اگه میدونستم ظرفیت نوشیدنی نداری …اینهمه آبجو

برات نمی آوردم نه، من میتونم کلی بنوشم خیلی هم کارم تو نوشیدن خوبه میتونم یه عالمه بنوشم من جداً خوبما دینگ دینگ دینگ دینگ ژانگ …برو و بخش لوجستیک رو خبر کن …که همه ی مصالح اینجا رو ببرن …برو ازشون بخواه که بیان مصالح رو جا به جا کنن باشه؟ برو