المسلسل الصيني الرومانسي “نور الحياة” | “Light Chaser Rescue” حلقة 16 مترجم [علاقة بين طبيبة ومحام]

= تیم نجات تعقیب کننده‌ نور= = قسمت شانزدهم = میخوای بازم به وراجی هام گوش بدی؟ باشه میخوای بدونی که …چرا میخوام همسر سابقم خونه رو داشته باشه، مگه نه؟ خیلی سال پیش …پسرم رو بردم کنار رودخونه که ماهی بگیره اون به طور اتفاقی غرق شد و مرد

من پسرم رو از دست دادم همسرم ترکم کرد اون گفت …نمی خواد دیگه تو این مکان غم انگیز بمونه اون موقع حس کردم که …دیگه چیزی تو این دنیا نبود که ارزش چنگ انداختن بهش رو داشته باشه یه خانواده ی کامل شکست و تیکه تیکه شد اون موقع ها …من از …درون

مرده بودم وقتی …تو سخت ترین موقعیت زندگیم بودم رفتم پیش چینگ شان …اون بهم فرصت یه زندگی دوباره رو داد طی سالها خیلی کارا کردم زندگی های زیادی رو نجات دادم ولی حالا دارم میمیرم هرچند، من خوشنودم لطفاً اینو نگو تنها کسی که ازش شرمنده م همسر سابقمه اون میتونست

زندگی شادی داشته باشه همه ش تقصیر منه خانواده ی ما از دست رفته پسرمون از دست رفته برای همین میخوای براش جبران کنی؟ جبران کنم؟ یه خونه کفایت میکنه؟ کیف پولم کیف پولم کیف پول کیف پولم من برات میارمش بفرما برام بازش کن این پسرته؟ چونگ چونگ اون پسر باهوشی بود

ولی درس خون نبود یه پسر کوچولوی شیطون بود و یه بچه ی صالح بود همه ی بچه هایی که میشناختشون ازش پیروی میکردن …یه جورایی مثل توی عوضی شاهین شاهین شاهین شاهین میتونم یه چیزی رو بهت امانت بسپارم؟ میتونی تندتر برونی؟ محکم بشین به خاطر سپردی؟ آره

…لطفاً هرچه زودتر به خاطر من ازش اطمینان حاصل کن نگران نباش …من یه جورایی بدون دلیل گرسنه م دوست داری چی بخوری؟ من میرم برات میخرم من یه نوشیدنی میخوام …نظرت درمورد کانجی چیه؟ باشه پس کانجی کانجی با سوپ مرغ پخته شده باشه باشه یکم صبر کن الان برات میخرم بهتره حرف نزنی

یکم استراحت کن ژان ین …من دارم میرم کسی که بیشتر از همه نگرانم میکنه تویی نیستی من همیشه تو رو به چشم دخترم میبینم میدونم شاید سرسخت به نظر برسی ولی در اصل، دل نازکی آسیب پذیری وقتی ناراحتی ازش حرفی نمیزنی تو دلت نگه ش میداری بابات هم همینطوره میدونم که

بابات رو نبخشیدی ولی هنوزم یه جایی تو قلبت داره بهش اهمیت میدی و باید اینو بهش بگی من دارم میرم بابات هم داره پیر میشه یه چیزایی حتماً باید به زبون بیان چون زندگی خیلی خیلی کوتاهه وگرنه بعداً حسرتش رو میخوری دیگه حرف نزن، باشه؟ لطفاً حرف نزن، لطفاً باید استراحت کنی

گوش بده من خوشحالم که همه ی آدمایی که اطرافت هستن بهت اهمیت میدن باید یکم سعی کنی باهاشون مدارا کنی باشه باشه عکس عکس پسرم دارم میام پیشت طی این سالها آدمای زیادی رو نجات دادم وقتی دوباره ملاقات کنیم منو سرزنش نمیکنی که مگه نه؟ بابا فن بابا فن سریعتر دفیبریلاتور خودکار

بله !روشن ژونگ ون کیا هنوز آماده نشدن؟ سریعتر جمع کنین بیایین ببینم !وگرنه گزارشتون رو میدم ♪ تا اینکه سرنوشت وارد میشه ♪ ♪ روح هیچوقت از سرگردانی خبر نداشت ♪ ♪ تا اینکه آدم ها همدیگه رو بغل کردن ♪ ♪ من همیشه تو مسیرم ♪ ♪ سعی میکنم اشک و لبخند رو باهم بیارم ♪

♪ ناگهان ایمان آوردم ♪ ♪ که میشه به هر خونه ای درخشید ♪ ♪ امیدوارم تو غروب آفتاب گلهایی باشن که بشه ازشون لذت برد ♪ ♪ اشک فقط مال دیدارهایی از شادیه ♪ ♪ تمام روزهای خوب متعلق به روشنایی هستن ♪ ♪ و بعدا زخم ها رو روشن میکنن ♪

♪ کلمات از ابتدا احساسی ندارن ♪ ♪ و بعدا زخم ها رو روشن میکنن ♪ ♪ مردم در ابتدا هیچ وطنی نداشتن ♪ ♪ تا اینکه مسیر به سرزمین دور هدایتشون کرد♪ ♪ من همیشه تو مسیرم ♪ ♪ میخوام به من تکیه کنی چون زمانی تنها بودم ♪ ♪ ناگهان ایمان آوردم ♪ ♪ که میشه به هر خونه ای درخشید ♪ ♪ امیدوارم تو غروب آفتاب گلهایی باشن که بشه ازشون لذت برد ♪ ♪ اشک فقط مال دیدارهایی از شادیه ♪ ♪ تمام روزهای خوب متعلق به روشنایی هستن ♪

پایان سوگواری ♪ و بعدا زخم ها رو روشن میکنن ♪ همگی …امروز …من به عنوان …وکیل آقای فن ژونگ ون اینجام …قبل از اینکه آقای فن ژونگ ون از دنیا بره …منو به عنوان مجری وصیتنامه ش تعیین کرد …آخرین وصیت آقای فن ژونگ ون …اینه که تمام پس اندازش …برای خرید

تجهیزات امداد و نجات صرف بشه …و اون تجهیزات به تیم نجات تعقیب کننده ی نور اهدا بشن فوراً انجام میشه ممنون از شاهین و ممنون از تو ♪ به گذشته بنگر و آرام باش ♪ کاپیتان چینگ شان …من درخواست دارم که به تیم نجات تعقیب کننده ی نور بپیوندم لو بن

تصمیمت رو گرفتی؟ ♪ نمیتونم پرواز کنم اما به آسمون ها نگاه میکنم ♪ …من لو بن …رسماً درخواست میدم که به تیم نجات تعقیب کننده ی نور بپیوندم من داوطلب میشم که به تیم نجات تعقیب کننده ی نور بپیوندم من داوطلب میشم که به تیم نجات تعقیب کننده ی نور بپیوندم

با روحیه ی داوطلبی از خودگذشتگی، عشق و کمک متقابل با روحیه ی داوطلبی از خودگذشتگی عشق و کمک متقابل من باید دقیق و هوشیار باشم و سخت تمرین کنم من باید دقیق و هوشیار باشم و سخت تمرین کنم من باید در رو به رویی با هر نوع فاجعه ای

تمام تلاشم رو برای نجات جان آدمها انجام بدم من باید در رو به رویی با هر نوع فاجعه ای تمام تلاشم رو برای نجات جان آدمها انجام بدم قصه ی زندگی شاهین تاثیرگذار بود …از طرف کمیته ی مدیریت اورژانسی و امداد سوانح …و از طرف خودم

من مراتب احتراممون نسبت بهش رو اعلام میکنم از طرف شاهین ازتون تشکر میکنم یه چیز دیگه هست که باید بهتون بگم درمورد بیمه ی اعضای تیمتونه …چندین شرکت بیمه …پیشنهاد دادن که …هر زمان که بخواین تیم تون رو تحت پوشش قرار بدن …همه ی اونا مایلن که به شما خدمات ارائه بدن

خبر خوبیه …اینطوری بزرگترین نگرانی اعضای تیممون رفع میشه بهم اعتماد کنین بعد از اینکه بخش مدیریت اورژانسی افتتاح بشه …حمایت های بیشتر و بیشتری …برای سازمان های امداد و نجات غیردولتی و بدون منفعت صورت میگیره ممنون میدونم که یه مشروب خور قهار بودی امروز هرچقدر که بخوای نوشیدنی میگیری به افتخار تو نگران نباش …من از انتقال مالکیت خونه مطمئن میشم همسر سابقت

زندگی خوبی در پیش خواهد داشت …بقیه ی دارایی هات …از طریق دادرسی به …تیم نجات برای تهیه ی تجهیزات اهدا شدن حالا که تو رفتی میتونی بالاخره با پسرت دیداری تازه کنی …دیگه برای یکی دیگه پدری نمیکنی آخرین خواسته ش رو برآورده کردی این به روحش آرامش میده …اون همه ی پس اندازش رو به تیم نجات اهدا کرد …چیزی که بقیه دنبالش میدوئن …برای اون کوچکترین اهمیتی نداره از وقتی که مشناختمش همیشه همینجوری بود چرا بابا فن صداش زدی؟ وقتی تو دانشگاه بودم …یه گردهمایی برای … دانشجوهای نمونه برگزار شد من یه دانشجوی نمونه بودم

والدینم قرار بود سخنرانی کنن …از اون لحظه به بعد برام تبدیل به پدر شد خیلی خب ساکت لطفاً گردهمایی الان شروع میشه بیاین به پدر ژان ین خوش آمد بگیم آقای فن ژونگ ون برامون سخنرانی میکنن همگی سلام از ملاقاتتون خوشبختم من پدر ژان ین هستم ببخشید من…اا…من یکم دست پاچه شدم …انتظار نداشتم که جلوی یه جمعیت عظیم سخنرانی کنم تعجبی نداره که ژان ین برام متن سخنرانی رو نوشت …ولی من امروز صبح اینقدر عجله …داشتم که با خودم نیاوردمش راستش رو بخواین …کی دوست نداره که

…یه دختر فوق العاده و زیبا داشته باشه؟ …امم دانشجوی نمونه قربان …باید بگم که شما صاحب نظرین …من یه متن سخنرانی براش نوشتم …ولی بداهه گوییش تاثیرگذار بود؟ فاجعه بود …شاهین یه چیزی تو وجودش داشت که باعث میشد احساس حقارت کنم …ارزش هات به خاطر اون عوض شده؟

من عضو تیم نجات شدم تو الکل خوردی من میرونم راننده ی من میشی؟ برام روز خوبیه بسیار خب کمربندت رو ببند امروز دیر نکردم هفته ی بعد قسمت بعدی رو تحویل میدم کار دیگه ای نیست؟ شاهین تو کمیک تو شاهین شگفت انگیزه؟ …همیشه میخواستم که کارم رو ببینه …فکر کنم عاشق شاهین شگفت انگیز من میشد

ولی من خیلی دیر کردم دینگ دینگ دینگ چرا به کمیک علاقه داری؟ …چرا یهویی ازم همچین سوال احمقانه ای میپرسی؟ من رئیستم لطفاً بادقت بهم جواب بده …چون فکر میکنم که …پشیمونی های زیادی تو زندگی واقعی هست ولی تو دنیای کمیک تو دنیای کمیک من پشیمونی ها قابل اصلاحن …همه ی پایان ها

میتونن پایان خوش باشن …شاهین هنوزم تو این دنیا زنده ست ♪ من کف غرور در میان امواجم ♪ ♪ با آتشفشان ها میجنگم و غروب رو میگیرم ♪ ♪ اگرچه ناامیدی تو زندگی باقی میمونه ♪ ♪ بازم روزای خوب رو به یاد دارم ♪ ♪ من در حسرت کهکشانم ♪

♪ درست مثل یه نگهبان شب ♪ ♪ سرم رو بالا میگیرم و جهان و ستاره ها رو میخونم ♪ ♪ دنیا رو گرد و غبار گرفته ♪ ♪ جایی که قلبم میره اونجاست ♪ ♪ همیشه به وسعت نور باور داشته باش ♪ ♫من همیشه به مهربانی و صداقت باور دارم♫

♪ بر مشقت ها چیره میشم ♪ ♪ شجاعت کمک میکنه امواج رو مغلوب کنم ♪ ♪ رویای من شعله وره ♪ ♪ میجوشه ♪ ♪ میدرخشه ♪ ♪ و به نور بدل میشه ♪ ممنون مادربزرگ چین خواهش میکنم خدانگهدار …مشکلش چی بیا تو لائو هه بیا، بشین چه خبرا؟ نامرتب به نظر میای لائو هه میخوام مرخصی بگیرم مشکلی نیست لیاقتش رو داری باید یه استراحت به خودت بدی وگرنه خیلی به بقیه فشار میاد بگو، چه مدت؟

شاید دو هفته شاید هم نصف سال شاید هم بیشتر …من میدونم که تو تعطیلاتی بقیه شاید فکر کنن استعفا دادی …اینطور بهت بگم که موسسه بهت نیاز داره …تو و لائو گائو میتونین این موسسه رو اداره کنین یه لحظه صبر کن قصد داری دور دنیا سفر کنی؟ چرا اینقدر طولانی؟

من هیچ جا نمیرم فقط میخوام یه وقفه ی طولانی داشته باشم …بخوام منصف باشم باید تاییدش کنم ولی درخواست بزرگیه واقعاً نمیدونم چه جوابی بهت بدم نگران نباش اگه اتفاق مهمی بیوفته برمیگردم بسیار خب قرارمون همینه پس ممنون خدانگهدار باشه موبایلت روشن باشه …امروز انواع گره زدن رو تمرین میگیریم گره هشت کوهنوردی

گره ی ماهیگیر گره ی ملوانی آماده شروع وقت تمومه لو بن به همه بگو گره ت چیه گره ی ملوانیه چیه، صبحانه نخوردی؟ بلندتر گره ی ملوانی برای چیه؟ …گره زدن یه سر طناب …به یک شی برای تحمل کردن وزن اجسام یا آدم ها …وقتی همسایه ت رو

که از ساختمون پرید نجات دادی از چه گره ای استفاده کردی؟ گره ی ملوانی !چرنده !دا پنگ! داپنگ !خونسرد باش، داپنگ اگه گره ی ملوانی بود پس چرا شل شد؟ !خونسرد باش، داپنگ چرا شاهین باید صدمه میدید؟ همه ی ما برادریم باشه، باشه، باشه !ازم دور شو چرا حرف نمیزنی؟ تو وکیلی، نیستی؟

یه وکیل باید پرحرف باشه، مگه نه؟ چرا تو هیچی نمیگی؟ داری چیکار میکنی؟ چرا ازش دفاع میکنی؟ …اگه این ازخود راضی یه گره درست حسابی زده بود شاید شاهین الان زنده بود تمومش کن من قبول نمیکنم درک نمیکنم …چرا میذاریم یکی مثل اون عضو تیم بشه !من قبول نمیکنم !من قبول نمیکنم مرخصین

دا پنگ آدم رکیه به دل نگیر سرزنشش نمیکنم …من مسئول مرگ شاهینم من نتونستم گره رو محکم کنم خودخوری نکن همه اشتباه میکنن هیچکس نمی خواست اون اتفاق بیوفته فوتبال فوتبال این یعنی توپ و این یعنی پا این یعنی فوتبال فوتبال اینم ونتون شما باشه، ممنون لذت ببرین اومدی ممنونم ناهار خوردی؟ یه لحظه صبر کن ونتون ها زود آماده میشن یکم برات میارم قربان من یکم ونتون میخوام یه ثانیه خیلی زود میپزن ونتون آماده نیست؟ پس هیچی ببخشید به نظر سرت شلوغه بذار کمکت کنم نمیخواد، ممنون …باید هر روز ساعت 4 صبح بیدار بشم که خمیر درست کنم

دکه باید ساعت 6 باز بشه خیلی زوده برای ورزش صبحگاهی بیدار شو …نمیخوام که کارمند هام …کل روز رو بشینن و تو سن جوونی ضعیف بشن …وقتی ساعت 10 صبح اومدی سرکار …چک میکنم که ببینم قدم های ویچتت از 8000 تا بیشتر شده ژو مینگ مینگ مشکلت چیه؟ ساعت تازه 5 ئه عوضی نباش صبح به این زودی کجا داری میری؟

برای ورزش صبحگاهی اینو پوشیدی؟ داری کی رو گول میزنی؟ میخوای چیکار کنی؟ بهم نمیگی؟ پس از برادرت میپرسم بگو، میخوای چیکار کنی؟ قسم میخورم به شیونگ فی تو کامیون غذاش کمک میکنم تو و شیونگ فی؟ خبر نداشتم بین شما دوتا چه خبره؟ از کی قرار میذارین؟ وقتی برگشتی راجع بهش بهم میگی آقا، من یه پرس ونتون میخوام منم همینطور فقط یه دقیقه آقا من دو پرس میخام آقا یه پرس همینجا میخورم انتظار نداشتم اینقدر شلوغ باشه لو یوان امروز کارت خوب بود ممنونم من دارم زبان اشاره یاد میگیرم من دارم درست انجامش میدم؟ درست، این یعنی درست بذار من تمیز میکنم تو یکم استراحت کن بذار، بذار بذارش برای من، بذار یوان یوان وقتشه بیدار شی یوان یوان یوان یوان یوان یوان دارم میام تو کجاست؟ زود بیدار شده ببخشید

این شخص رو دیدین؟ نه نه ممنون سلام این شخص رو دیدین؟ نه ممنون ♪ دنیا اولش هیچ غمی نداره ♪ ♪ تا اینکه سرنوشت وارد میشه ♪ ♪ روح هیچوقت از سرگردانی خبر نداشت ♪ ♪ تا اینکه آدم ها همدیگه رو بغل کردن ♪ ♪ من همیشه تو مسیرم ♪

♪ سعی میکنم اشک و لبخند رو باهم بیارم ♪ خانم، آروم باش خانم، کجا زندگی میکنی؟ یادم نمیاد خانم، ناراحت نباش مراقب باش حواست به قدم هات باشه یواش ♪ امیدوارم تو غروب آفتاب گلهایی باشن که بشه ازشون لذت برد ♪ لو بن کجا میخوای بری؟ من میرسونمت

من مشکلی ندارم شما اول برین من میرم پس ♪ امیدوارم که باد رودخانه ♪ ♪ امید که در آرامش باشی ♪ ♪ کاش که با عزیزان و دوست دارانت باشی ♪ ♪ به گذشته بنگر و آرام باش ♪ سلام لو بن کی برمیگردی؟ …من وقت بیشتری لازم دارم گائو جونچی

یه قرارداد جدید قاپ زده اون الان دیگه رسماً شریک ارشد شده …تو میتونستی زودتر از اون یه شریک ارشد بشی لطفاً از طرف من یه هدیه بهش بده ممنون