المسلسل الصيني “انطلق” | “Go Ahead” مترجم عربي الحلقة 7 مسلسلات “ستيفن” بطل “مسلسل تزلج في الحب”

[به نام خانواده] [قسمت 7] تو خونه مینگیو همه اش درباره شما حرف میزنه و از خیلی وقت پیش میخواستم برای شام دعوتتون کنم ولی همیشه بخاطر کارم سرم شلوغه ممنون خواهش میکنم مامان، لطفا سفارش بده خودت هم مشتری اینجایی خودت سفارش بده چی سفارش بدم؟ هرچی دلت میخواد بخوری لینگ شیائو

تو امتحانا خیلی عالی بودی و تو آزمون *آیلتس شرکت کردی (یه آزمون زبان انگلیسی معتبر) میخوای بری خارج؟ نه معلمم بهم گفت تو اون آزمون شرکت کنم خب از دانشگاهی درخواست ورود داشتی؟ بله ولی دانشگاه موردعلاقه ام نیست به هرحال، میخوام تو آزمون ورودی دانشگاه شرکت کنم پس فرقی نداره درسته

با نمره هایی که داری به هر دانشگاهی که بخوای میتونی بری تو، برادرت و خواهرت واقعا باهوشین از مینگیو شنیدم که منبت کاری لی جیان جیان !جایزه برنده شده آره !خیلی عالیه کی بهت آموزش داده؟ از کلاس های آنلاین منبت کاری یاد گرفتم بعضی از استاداش واقعا عالی هستن و بعضی وقتا

ویدئو آموزشی میذارن واسه همین از اینترنت یاد گرفتم واقعا؟ خب چی شد که تصمیم گرفتی توی مسابقه شرکت کنی؟ !تصمیم من نبود من فقط یه تیکه چوب رو تراشیدم و به شیائو دادم خودش واسه مسابقه بردش که اینطور جیان جیان خیلی تو امتحانا خوب نیست ولی هوش هنری بالایی داره

اگه چندتا جایزه برنده بشه راحت تر وارد دانشگاه میشه ما تصمیم گرفتیم به دانشگاه بجینگ بریم مطمئن نیستم از پسش بر بیام تعداد کسایی که میخوان به دانشگاه هنر برن کمتره پس خیلی سخت نیست خب تو چی ژیجیو؟ تو دوست داری به چه دانشگاهی بری؟ خب دانشگاه رنمین یا دانشگاه جیائو تانگ

به نظرم دانشگاه جیائو تانگ عالیه بعد از فارغ التحصیلیت مستقیم میتونی وارد بازار کار شی فارغ التحصیل دانشگاه جیائو تانگ مستقیم وارد بازار کار میشه؟ !اینطوری استعدادت حروم میشه آره مینگیو میخواد وکیل بشه پس میخواد وارد دانشگاه حقوق چین بشه وقتی برین دانشگاه از خونه دور میشین و باید از هم مراقب کنید

میتونم سفارشتون رو بگیرم؟ بله گوشت خوک تند گوشت دنده بادمجون سرخ شده با فلفل قرمز پیشنهادی دارین؟ …خب همیشه همین سه تارو سفارش میدی الان داریم دور هم غذا میخوریم باید ازشون میپرسیدی که غذایی هست که دوست نداشته باشن یا نه نه اینطوری نیست ما همه چیز میخوریم

گوشت خوک تند رو حذف کنید ماهی امروز تازه اس؟ بله، ماهی صبح به دستمون رسیده پس ماهی تند سفارش میدیم ماهی کامل باشه بذارید سرش بمونه باشه میگوی امروز چطوره؟ میتونید بیاین و خودتون انتخاب کنید غذاهای دریایی همه شون امروز اومدن باشه پس باهاتون میام شما حرف بزنید من میرم سفارش بدم باشه

مامانه منه دیگه یکم دیکتاتوره چرا بهم نگفته بودی که میخوای وکیل بشی؟ خودمم نمیدونستم مامانم میخواد وکیل بشم خداروشکر بابامون دخالت نمیکنه چرا انقد چرت و پرت میگی؟ نمیشه خفه شی و غذاتو بخوری؟ !غذا که هنوز نیومده پس نمیتونم خفه شم چرا وقتی داشتیم غذا میخوردیم همه اش به ژیجیو نگاه میکردی؟ !نمیکردم

اون جلوم نشسته بود یعنی نمیتونم بالا رو نگاه کنم؟ فقط یه سوال پرسیدم این چه رفتاریه؟ جدیدا خیلی تو آینه خودتو نگاه میکنی خیلی به ظاهرت توجه نکن اگه تو کلاست نفر اول بشی مثل لینگ شیائو حتی تو تاریکی هم میدرخشی لینگ شیائو که نمیدرخشه چطور جرات میکنی بر خلاف من حرف بزنی؟

من میفهمم تو ذهنت چیه و این چیه؟ !سنجاق موی پاپیونی خیلی خب، برو اونجا امشب زود بیا خونه و مراقب باش خدافظ مامان !اون بچه هارو ببین خب بسه بیارش بیرون تب ــت پایین اومده میدونی چیه وقتی حالت خوب شد باید اون دندون رو بکشی هی تب داری خیلی بده

میشه فردا نرم مدرسه؟ فردا صبح درباره اش حرف میزنیم من تب دارم !و خیلی درد دارم هی داره بدتر میشه هه ژیجیو بابات اینو داد بابام؟ آره مرسی هه ژیجیو …من از رو جزوه نوشتم، میشه !هه ژیجیو ژیجیو یکی این غذا هارو آورد و گفت باباته هه ژیجیو ما تا امروز نمیدونستیم

که بابات، بابای واقعیت نیست !خیلی خوش شانسی بابای واقعیت خیلی پولداره وقتی پیش بابای واقعیت برگشتی حتما شام دعوتمون کن اون کجاس؟ همین الان رفت ژیجیو، چیکار میکنی؟ نمیتونید قبل حرف زدن فکر کنید؟ ببخشید ژیجیو داره چیکار میکنه؟ داره میره دنبال بابای واقعیش بابای واقعیش؟ !ژائو هواگوانگ !ژیجیو !ژیجیو !ولم کن !ژیجیو

!دیگه جلوی من پیدات نشه !من باهات نمیام من کاری با تو ندارم !الکی زحمت نکش ژیجیو، بسه !الکی زحمت نکش چطور ممکنه پسر من انقد احمق باشه؟ به بابات نگفتی که بابتی واقعیت اومده دیدنت؟ روانی شدی؟ چرا سر من قاطی میکنی؟ فکر میکردم دوستمی ولی توام مثل بقیه بهم میخندی

من کی بهت خندیدم؟ باشه، من اشتباه کردم اشتباه کردم، باشه؟ لطفا دیگه !درباره اش حرف نزن بعدش چی؟ اگه بره دیدن بابات چی؟ واسه چی جرات کنه بره دیدن بابام؟ باشه منم مثل خودت حرف میزنم پس چطوری جرات کرد بیاد دیدن تو؟ آگه همه آدما واسه کاراشون دلیل منطقی داشته باشن

دیگه آدم بدی تو دنیا نمیمونه اون نمیتونه تورو راضی کنه پس ممکنه بره سراغ بابات به نظرم باید به بابات بگی تا وقتی اومد سراغش گاردش پایین نباشه خب دیگه درباره اش حرف نزن گریه نکن گریه نکن آروم آروم گریه نکن آروم آروم گریه نکن چیزی نیست آروم آروم گریه نکن

جیان جیان آروم جیان جیان آروم باید برم دستشویی لی جیان جیان پنج دقیقه پیش رفتی دستشویی چیزی نیست وقتی بهت بیحسی بزنن دیگه درد نداره آروم !لی جیان جیان کدومتون لی جیان جیان عه؟ اینجاییم لطفا بیاین اینجا !جیان جیان! جیان جیان منو نگاه کن یه نفس عمیق بکش آره، نفس عمیق بهتر شدی؟

چیزی نیست من تنهات نمیزارم کنارت میمونم بریم بیا چیزی نیست وقتی بیحسی بزنی اصلا دردت نمیگیره واقعا دروغ میگی لی جیان جیان جیان جیان جیان جیان به چی فکر میکنی؟ چیزی نیست من اینجام برادرت خیلی باهات مهربونه خیلی استرس نداشته باش هرچقدر استرست بیشتر باشه، بیشتر میترسی وقتی بیحسی بزنم خیلی دردت نمیگیره

دکتر گفت دردت نمیگیره خیلی خب، بیا شروع کنیم بگو آااا دهنتو باز کن آااا خب خوبه حالا که دست همو گرفتیم حالت بهتره؟ چند روز نباید بستنی بخوری و دیگه دندون درد نمیگیری چی شده؟ چرا ساکتی؟ به چی فکر میکنی؟ اینکه تو حتما باید دندون پزشک بشی اگه من دندون پزشک بشم

دیگه نمیترسی؟ نه واقعا ترسیده بودم دکتره اون چیزه رو هی میکرد تو دهنم اصلا درباره اش نپرس نمیخوام یادش بیوفتم این یادداشت های رو تخته و جزوه هم واست آوردم اینم تکالیف این هفته اس من خیلی عذاب کشیدم میشه تو دیگه شکنجه ام ندی؟ نه به عنوان مبصر کلاس و بهترین دوستت

من باید حواسم به درست باشه !لازم نکرده !درد میکنه چرا به کلاس خصوصیت نرفتی؟ پیچوندمش اگه مامانت بفهمه !به فنا میری نه نمیفهمه مادربزرگم مریضه و این روزا تو بیمارستانه واسه همین وقت نداره منو چک کنه هه ژیجیو کجاس؟ داره تو رستوران کمک میکنه تنهاتون میزارم خب ژیجیو حالش خوبه؟

آره چی شده مگه؟ وقتی بابای واقعیش اومده بود دیدنش خیلی عصبانی شده بود بابای واقعیش؟ !اون بابای واقعی نداره چی میگی؟ شما نمیدونستین؟ درست توضیح بده خیلی مطمئن نیستم دیروز بعدازظهر میخواستم جزوه هارو بهش بدم و دیدم داره با عصبانیت میره یکی از دوستاش گفت بابای واقعیش اومده دیدنش

و کلی غذا واسش آورده !وای خدا دندونم به شما نگفته بود؟ !ژیجیو چی شده؟ دندونت درد میکنه؟ بذار ببینم جی مینگیو اینجاس ژائو هواگوانگ اومده بود دیدنت؟ اومده اینجا؟ کجاس؟ تو مدرسه هم اومده بود؟ شما از کجا میدونید؟ جی مینگیو گفت چرا اونجوری نگاش میکنی؟ چه خبره؟ !من نمیخوام ببینمش

چند بار اومده سراغت؟ خیلی کم چرا بهمون نگفتی؟ بهتون گفتم نمیخوام درباره اش حرف بزنم !و نمیخوام دیگه ببینمش !چیزی واسه گفتن وجود نداره !همین مثل مجسمه !اینجا واینسین باید غذارو آماده کنم هه ژیجیو !الکی نپیچون ازت چی میخواست؟ میگفت باهاش برم !ولی من قبول نکردم تو چرا انقد فضولی؟ ببخشید …فکر کردم

چه فکری کردی؟ وقتی درباره اش حرف نمیزنم یعنی نمیخوام کسی درباره اش بفهمه کار دیگه ای واسه انجام دادن نداری؟ خب چرا به مامانت نمیگی کلاس های بیشتری واست برداره؟ چرا سر اون داد میزنی؟ ببخشید !مینگیو !مینگیو …خب چه خبره؟ حرف ژیجیو رو جدی نگیر !خودم میکشمش مگه نگفتی باهامون غذا میخوری؟ !نرو

!مینگیو تو برو استراحت کن بسپرش به من برش گردون !جی مینگیو !وایسا ژیجیو منظوری نداشت به دل نگیر نه تقصیر خودم بود تو فقط نگرانش بودی من همچین حقی ندارم ما اصلا دوست نیستیم اونو به عنوان دوست خودت نمیبینی؟ نه اون برادر دوستمه اون مثل گربه ولگرد خیابونیه که از دستت غذا میخوره

ولی نمیزاره بهش دست بزنی و وقتی عصبانیه، ممکنه گازت بگیره بعضی وقتا عصبانیت میکنه و وقتی هنوز عصبانی ای اون کلا همه چیزو فراموش کرده همونطور که بابام گفت اون بی عاطفه اس نه، من بی عاطفه ام هه ژیجیو راست میگفت اگه لی جیان جیان میدونست خودش بهم میگفت

همه اش تقصیر من بود کاملا واضحه تقصیر ژیجیو بود ولی چرا همیشه خودتو مقصر میدونی؟ چون کار اشتباهی کردم ما وقتی میفهمیم دوستامون ناراحتن ازشون سوال میپرسیم و این کار اصلا اشتباه نیست واقعا؟ ولی هه ژیجیو خیلی عصبانیه وقتی یه نفر عصبانیه آدم فکر میکنه که تقصیر خودشه جی مینگیو

تو واقعا یه چیزیت هست من هیچ کاری رو درست انجام نمیدم همیشه اشتباه میکنم میخوام یه توصیه بهت بکنم اگه دفعه بعد احساس کردی که کار اشتباهی کردی یا از نظر مامانت کار اشتباهی کرده بودی قبل از اینکه خودتو سرزنش کنی به این فکر کن که اگه کس دیگه ای اینکارو کرده بود

بازم از نظرت اشتباه بود یا نه تو واقعا عالی هستی تو دختر خوشگل، با مسئولیت و خوش اخلاقی هستی پدر و مادرت لازم نیست اصلا نگرانت باشن تنها مشکلی که داری و باید روش کار کنی اینه که اعتماد به نفس کافی نداری و باید یادبگیری که از دیدگاه خودت همه چیزو بررسی کنی

و بخاطر حرف بقیه نباید خودتو انکار کنی چی شده؟ !شیائو مینگیو کجاس؟ گذاشتم بره خونه با صورت گریون رفت خونه؟ نه با لب خندون رفت چی شده؟ ژائو هواگوانگ میخواد برگرده !تو خواب ببینه چرا به ما نگفتی؟ صد بار بهتون گفتم حرفی واسه گفتن ندارم بابا بخاطر کار سرش شلوغه

چرا الکی اذیتش کنم؟ …خب بهش بگیم یا نه؟ نمیخواد حالا که فکر میکنه این قضیه به خودش مربوطه هرکار خودش میخواد میتونه انجام بده !دندونم درد میکنه برو رو تختت وگرنه دوباره تب میکنی امروز چتون شده؟ هیچی هیچی بابا گوشت و توفو ای که پختی خیلی خوشمزه شده لی جیان جیان بیا بیا

شیائو، بهم کوشت و توفو بده باشه عالیه بیا بابا شیائو، گوشت بخور خودتم بخور دیگه نمیخوام گوشت بخور مرسی بابا فقط به حال خودشون ولشون کن خیلی طول نمیکشه تازه لینگ شیائو و ژیجیو میرن دانشگاه بجینگ و فقط جیان جیان واسمون میمونه خیلی کارمون راحت تر میشه جیان جیان

از همه شون دردسر ساز تره وقتی وارد دانشگاه بشه زندگی خیلی زیباتر میشه فقط داری حرف میزنی عین چی دلت واسش تنگ میشه هایچائو گوشیت دستم بنده کیه؟ نمیدونم خودت جواب بده باشه الو؟ نودلتون من لی هایچائو نیستم شما؟ داره میاد کیه؟ نمیشناسمش !گفت ژائو هواگوانگ عه ژائو هواگوانگ کیه؟ اتاق ژیجیو کدومه؟

اون یکی خیلی کوچیکه قبلا انباری بود وقتی ژیجیو اومد اینجا واسش یه تخت گذاشتم چطوری اینجا زندگی میکنه؟ داخل نرو فقط نگاه میکنم، به چیزی دست نمیزنم لطفا بشین و آب بخور بشین لطفا امروز زود اومدی مگه قرار نبود کسی رو دستگیر کنی؟ مهمون داریم بذار معرفی کنم اون پدر ژیجیو عه

و اونم یه پلیسه ژائو هواگوانگ؟ بله، خودمم من لینگ هپینگ هستم و طبقه بالا زندگی میکنم تو پدرشی؟ آره بشین لطفا بشین لطفا وقتی زنگ زدی من جواب دادم و اصلا نفهمیدم کی هستی ژیجیو درباره ام گفته؟ وقتی مادربزرگ ژیجیو زنده بود خیلی درباره ات حرف میزد و خاله اش هم

بعضی وقتا درباره ات میگه ولی چیزای خوبی نمیگه پس …ما اسمش چی بود؟ ژائو هواگوانگ ژائو هواگوانگ اسمتو میدونستیم مسئله اینه که من میخوام با پدر خوانده ژیجیو درباره ژیجیو حرف بزنم به عنوان یه همسایه میشه یکم تنهامون بذاری؟ اون همسایه نیست اون پدر خونده ژیجیو عه ما یه خانواده ایم

هرچی میخوای بگو فکر نکنم اینطوری درست باشه به نظرم بهتره یکم تنهامون بذاره خب مسئله اینه که من چندباری با ژیجیو حرف زدم و حتما بهتون گفته چطوری میتونی انقد پررو باشی؟ مگه ازمون اجازه گرفته بودی؟ چطور جرات کردی بدون اجازه ما باهاش حرف بزنی؟ در اصل باید با پدر خونده ژیجیو

درباره اش حرف میزدم منظورت چیه؟ !باید قبلش ازمون اجازه میگرفتی ولی اون بزرگ شده من میخوام ببینمش و نظرشو بشنوم آره درسته تو خانواده ما ما به نظرات بچه ها احترام میزاریم پس فقط بگو چی میخوای اول از همه وضعیت خودمو توضیح میدم من تو خارج زندگی میکنم و تجارت انجام میدم

،و حتما میدونید بله من پولدارم ولی من و همسرم نمیتونیم بچه دار بشیم زنم وقتی فهمید که من از همسر سابقم یه بچه دارم گفت درست نیست ،وقتی ما شرایطمون انقد خوبه از اون بچه مراقبت نکنیم درست نیست؟ بگو ببینم چی درسته اونوقت؟ من درباره ی شرایط ژیجیو تحقیق کردم

تو با هه می ازدواج نکردی، درسته؟ وهنوزم قیم ژیجیو مادربزرگشه که یعنی از لحاظ قانونی شما هیچ ربطی به ژیجیو نداری ولی چون ژیجیو رو ،بزرگ کردی مرد خیلی خوبی هستی از ته قلبم ازتون ممنونم بسه میدونم داری چیکار میکنی تو میخوای ژیجیو رو پس بگیری

تو هه می رو خوب میشناسی، مگه نه؟ اون بخاطر اینکه فقیر بودی ولت کرد با منم همینکارو کرد چون فقیر بودم ازم طلاق گرفت من اون زمان ژیجیو رو ول نکردم من اون زمان واقعا نمیتونستم ازش مراقبت کنم الان شرایطم خیلی بهتره واسه همین میخوام براش جبران کنم چی داری بهم میبافی؟

وقتی فقیر بودی ولش کردی حالا که پولدار بودی میخوای پسش بگیری نکنه فکر کردی بچه مثل چمن پارک رشد میکنه؟ آره؟ من منظورم اون نبود پس چی بود؟ آقای لی شما مرد بافکری هستی اگه واقعا ژیجیو واست مهمه باید بسپاریش به من اینطوری به نفع همه اس درسته؟ این سال ها

واسه بزرگ کردن ژیجیو چیزی حدود 30,000 تا 200,000 یوان خرج کردی، درسته؟ خب این چطوره؟ من واسه جبران بهت یه میلیون یوان میدم نظرت چیه؟ چقدر؟ !یه میلیون یوان من تاحالا تو زندگیم !اینهمه پول ندیدم !منم یه میلیون یوان !کلی پول میشه کی میدونه؟ شاید از اینم بیشتر باشه من کل زندگیم

!نمیتونم انقد در بیارم چند کاسه نودل باید بفروشم تا اونقدر در بیارم؟ !خیلی راحت !بدبختا !چطور جرات میکنید !بدبختا ژیجیو برگشتی اینجا چه غلطی میکنی؟ !گمشو چطور جرات میکنی هی اینکارو با پدرت بکنی؟ چند بار باید بهت بگم که تو بابام نیستی؟ چرا اومدی مزاحم بابام شدی؟ تو اصلا به من !نرفتی

با اینطوری بدبختانه زندگی کردن تو همچین خانواده بدبختی به چی میتونی برسی؟ بخاطر خودتم شده باید با من بیای !و خارج درس بخونی ژیجیو تو حق نداری اینجوری حرف بزنی فکر کردی چی هستی؟ !آروم! آروم !لازم نیست با یه غریبه دعوا کنی !تو !خودت بدبختی هه ژیجیو !بیشتر فکر کن

ببین واقعا کی داره بهت لطف میکنه؟ گفت ما خانواده بدبختی هستیم و گفت ما به چیزی نمیرسیم جیان جیان به حرفاش توجه نکن باید میدیدی بابات چقدر باحال بود فکر کردم شاید به بابات زور بگه واسه همین اومدم اینجا و گفتم پلیسم ولی آخرش بابات اونو پرت کرد بیرون خونه

به نظرت باحال نیست؟ !بابا خیلی باحالی بیاین بخوریم سوپ رو بیار باشه باشه چرا بهم نگفتی ژائو هواگوانگ اومده سراغت؟ کار اشتباهی کردی، میدونی؟ اشتباه کردم بابا ببخشید با شما دوتا هم هستما، فهمیدین؟ ما چند روز پیش فهمیدیم ولی اون نذاشت بهت بگیم من بهش گفتم که باهاش نمیرم

لباسا و کفشایی که واسم خریده بود رو انداختم دور همین بسه؟ چیزی به !امتحان دانشگاهت نمونده !فقط یه ماه وقت داری بگو ببینم، اگه رو روحیه ات تاثیر بذاره و امتحانت رو خراب کنی چی؟ همه تلاشات به باد میره ارزششو داره؟ میخوای یه سال عقب بیوفتی؟ دیگه بزرگ شدین ولی اصلا بالغ نیستین

ابه سنی نرسیدین که تنهایی مشکلاتتون رو حل کنید اگه به بزرگترتون بگین چیزی ازتون کم نمیشه نمیخواستم شما هم اذیت کنم بچه بزرگ کردن اذیت کننده اس و شماها خیلی منو !اذیت کردین الان چیکار کنم؟ چیز خاصی نیست !اگه نمیخوای، باهاش نرو حتی تو دادگاه هم اون برنده نمیشه آره

اگه دوباره اومد سراغت زنگ بزن پلیس تا خودم به حسابش برسم آره میتونیم بریم دادگاه !آره یه وکیل خوب میگیرم !بی پول که نیستیم یه وکیلی میشناسم که همیشه به رستوران خودمون میاد همونو استخدام میکنم حل شد خوبه! دیدی؟ حله چطوری حل شده؟ مگه نشنیدی؟ میتونیم بریم دادگاه چطور میتونن انقد پررو باشن؟

اون زنه که پز شوهر رئیسشو میداد رفت !حلا گیر این آقا پولداره افتادیم همینطوری یهو پیداشون میشه مگه اینجا کاروانسرا س؟ جیان جیان، اینو دیگه از کجا آوردی؟ مثل بزرگا حرف میزنی لی جیان جیان خیلی رمان های آنلاین نخون !و واسه مسابقه ات آماده شو شنیدی؟ باشه مسابقه؟ چه مسابقه ای؟ تو تعطیلات

یه کاپ روز سبز میدن و تو مسابقه باید به صورت ذهنی یه طرح منبت کاری بزنه همونجا باید انتخاب کنه؟ اگه اون روز چیزی به ذهنت نرسه خیلی بد نمیشه؟ اونوقت با دست خالی برمیگردم !خیلی قلب بزرگی داره !یه قلب احمق تو مغزت احمقه خیلی خوبه بابا بله هنوز درس داری؟ آره

ممنون بابا ژیجیو بله؟ میدونم که همیشه احساس میکنی به این خانواده مدیونی و همه تلاشتو میکنی که جبران کنی تو کارای خونه کمکم میکنی جارو میکشی تمیزکاری میکنی و تو رستوران کمکم میکنی و همیشه با جیان جیان و لینگ شیائو مهربونی بابا اینجوری نگو من خودم دوست دارم اینکارا رو بکنم میدونی

وقتی مامان جیان جیان مرد هنوز یه پسر کوچولو تو شکمش بود ولی جیان جیان همه اش میگفت مامان یه برادر بزرگتر برام بیار !من یه برادر بزرگ میخوام !من برادر کوچیک تر نمیخوام و بعدش تو اومدی به نظرم خدا واقعا کنارمه و این خیلی خوبه جیان جیان بلاخره تونست برادر بزرگتر داشته باشه

و منم تونستم پدر یه بچه دیگه هم باشم پس تو این دنیا هیچی مشخص نیست هم اتفاقای خوب واست اتفاق میوفته و هم اتفاقای بد بعضی وقتا، یه چیز بعد به یه اتفاق خوب تبدیل میشه بعضی وقتا بدبختی خودش یه نعمته آره منظور منم همینه پس ژیجیو مهم نیست چی بشه نگران نشو

من همیشه کنارتم باشه نگران نباش منم همیشه کنارتم باشه تا زمانی که تو سالم باشی و خوشحال باشی من راضی ام ولی یه روزی من پیر میشم بابا نگران نباش اون موقع من کنارت میمونم آره، کنارمون میمونی پس خیالم راحته درستو بخون تکالیفت رو بنویس شیر که خوردی بخواب باشه بابا شب بخیر

باشه ممنون لطفا چای میوه مون هم زود بدین باشه خانم تانگ برای غذا و نوشیدنی ممنون خواهش میکنم یکم پول در آوردم پس مهمون منید بازیگر بودن عالی نیست؟ کلی آدم معروف میتونی ببینی خانم تانگ ژو شون رو دیدی؟ نه هنوز ولی حرفه امون یکیه پس ممکنه بعدا با هم کار کنیم

خانم تانگ میخوای وارد آکادمی فیلم بشی؟ واسه رفتن به آکادمی فیلم باید چی کار کرد؟ توام میخوای وارد آکادمی فیلم بشی و بازیگر بشی؟ به نظرت میتونم؟ بستگی داره که استعداد بازی کردن داشته باشی یا نه چطوره گریه کردن تو یه دقیقه رو انجام بدی؟ تو به دقیقه؟ آره اینکارم نمیتونی بکنی؟

خانم تانگ، لطفا بهم یاد بده باشه چندتا روش داره اولا، باید احساسی باشی و درباره چیزایی که به گریه ات میندازه فکر کنی خانم، چای میوه مون آماده اس؟ الان تموم میشه لی جیان جیان، به چی میخندی؟ به چیزی نخندیدم مینگیو به نظرت باید برم معلم بشم؟

به هر حال نفر اخر کلاسمون هم میتونه معلم باشه منظورت چیه؟ منظوری نداشتم میخوام از خانم تانگ یاد بگیرم خانم تانگ بهش توجه نکن فقط حسودیش شده تانگ چان از بچگی ستاره بوده و خیلی با تجربه اس واسه ضبط تبلیغات همه بهش میگفتن خانم تانگ حتی اگه خیلی تلاش نکنه خانواده اش پولداره

باباش تو کار کشتی عه و ماماتش تو یکی از بهترین شرکت های دنیا کار کرده الان مامانش چیکار انجام میده، عزیزم؟ الان مدیر برنامه تانگ چان عه وقتی خانم تانگ تو کل چین معروف بشه همکلاسیس که از آخر سوم شده هنوزم تو رستوران نودل درحال ظرف شستنه ظرف شستن؟ جونم؟ عزیزم خب چیزه

شاید ژیجیو رو نشناسین ولی حتما درباره لینگ شیائو شنیدید اون همیشه تو مدرسه اوله و عکسش همیشه رو برده که چی؟ اون برادر بزرگ لی جیان جیان عه و یه برادر دیگه هم داره که درسش خیلی خوبه تو آینده، اونا مراقب جیان جیان هستن نکته اول نکته اینجاس که اون اصلا ظرف نمیشوره

چای میوه تون آماده اس اومدیم کل عمرم بقیه مراقب من هستن بریم به برادرت چای بدیم باشه ما تنها فرزند خانواده مون هستیم چرا خانواده اونا سه تا بچه داره؟ ولی فامیلی برادر بزرگترش لی نیست دیگه به تانگ چان گیر نده نمیتونم تحمل کنم که جلو جمع ادای دخترای خوبو در بیاره

پس یعنی بازیگر خوبیه لی جیان جیان خودت برو پیش برادرت من میرم سر کلاس هنوز تکالیفمو برای امتحان انجام ندادم هنوز از دستش عصبانی ای؟ بهش گفتم ازت عذرخواهی کنه نه، ازش عصبانی نیستم واقعا تکلیفمو انجام ندادم و مامانم چکش میکنه من میرم …مینگیو تو میخوای وکیل بشی، درسته؟ اگه برم دادگاه

من برنده میشم؟ چی تو فکرته؟ مسئله اینه که بابام قیم من نیست پس از لحاظ قانونی اون بابای من نیست دیوونه ای؟ !دادگاه لازم نیست تو دیگه 18 سالته و لازم نیست بقیه ازت مراقبت کنن اون بزرگت نکرده و تو مجبور نیستی وقتی پیر بشه ازش مراقبت کنی اینکه باهاش بری یا نه

به خودت مربوطه ولی اگه من بودم، باهاش میرفتم لازم نیست راه سختو انتخاب کنی چرخوندن اون رستوران نودل واسه بابات آسون نیست فکر کن مثل رابین هود از پولدارا میدزدی و به فقیرا میدی !خودم میتونم پول در بیارم چرا پول اونو بگیرم؟ !خودتو ببین خیلی احمقی ژیجیو واست چای میوه گرفتم

دستام کثیفه نی بذار توش اینم واسه منه؟ مرسی !نه، واسه برادرمه من میرم ! خدافظ !آروم برو خواهر داشتن عالی نیست؟ !خیلی کثیفی