المسلسل الصيني “انطلق” | “Go Ahead” مترجم عربي الحلقة 18 مسلسلات “ستيفن” بطل “مسلسل تزلج في الحب”

[به نام خانواده] [قسمت 18] شنیدم آدمایی که تو بعضی زمینه ها خیلی بی نقص هستن احتمال اینکه افسردگی بگیرن بیشتره واقعا عادیه که لینگ شیائو بیخوابی داشته باشه اون خیلی باهوشه عادیه که اینجوری باشه احمق نباش ربطی به باهوشی نداره بخاطر شکنجه های مامانشه

واقعا اگه من همچین مادر شوهری داشته باشم چطوری میتونم زندگی کنم؟ به نظرم باید یه کتابی انتخاب کنیم که سریع خوابش ببره مثلا این که کلاسیکه، صد سال تنهایی با نگاه کردنشم آدم خوابش میگیره خب، اینو میگرم مطمئنم با این میخوابه بیا بریم باید کاغذ دیواری بخریم ممنون آقا- خواهش میکنم- ممنون آقا

ممنون خیلی ممنون ممنون آقا خدافظ شروع کنیم حله مطمئنی جواب میده؟ معلومه وقتی آرامش داشته باشی، احساس خوبی میکنی و سریع خوابت میبره آروم آروم- باشه- کفشت رو عوض کن دیگه تحمل ندارم باید دوش بگیرم نمیشه باید زخمات خشک بمونن چرا صبر نداری؟ نمیتونم صبر کنم همه بدنم میخاره لی جیان جیان

وای نه لینگ شیائو، کمکم کن دوش بگیرم به چی زل زدی؟ زود باش دارم از خارش میمیرم بریم به زخمش دست نزن واقعا عالیه ای کاش منم برادر داشتم تا کمکت کنه دوش بگیری؟ کارشون تموم شد بیارشون خونه خودمون میخوایم هات پات بخوریم بیخیال، برادر من تو این وضعیت چجوری هات پات بخوره؟

دو مدل عه خوبه پس شام نمیخوری؟ ما اومدیم سلام بذار معرفیتون کنم بیاین داخل مینگیو ژوانگ بی که کارش تو بسکتبال عالی بود رو یادته؟ گوریل خودمونه این مینگیو عه یادمه سلام ژوانگ بی چرا وایسادی؟ ما خیلی وقته همو میشناسیم بیا بشین آره، دوستای مدرسه میشه صفحه وی چتت رو بهم بدی؟

حالا بعدا گوشیم تو شارژه باشه ببخشید تانگ چان نیومده؟ کل غذارو خودش آماده کرده خیلی میترسه ببینتت چرا چسبیده بودی به در؟ در زدن بلد نیستی؟ حواسم نبود بذار ببینم- باشه- درد میکنه؟ خوبه. چیزی نشد تو منو زدی از عمد نبود که خب از عمد بزنم زیبایی من طبیعیه چت شده؟

معذرت خواهی مدل جدیده؟ عصبانی نباش دیگه چطور میتونی همچین شوخی ای بکنی؟ ببخشید فکر کردم خودت میدونی حالش خوبه قسم میخورم دیگه تکرار نمیشه عصبانی نباش بازم بزنم بیا دیگه بزن بزن بزن نمیزنمت بوست میکنم عاشقتم جیان جیان گوگولی من فرشته ی من تبریک میگم! آشتی کردین توام بیا عشقت اومده ژوانگ بی؟

میرم آرایش کنم خیلی عجیبه موقع هات پات خوردن تو خونه آرایش کنی زیبایی تو طبیعیه شماها اصلا حالیتون نمیشه بخوریم- تانگ چان کو؟- داره دستشو میشوره بیاین شروع کنیم بخوریم بخوریم چی میخوای؟- اونو بده- ممنون ژوانگ بی خواهش میکنم بیاین به سلامتی نجات ژیجیو بنوشیم باشه بیاین- مرسی- !به سلامتی به سلامتی ژیجیو

از اونا میخوام صبر کن بذار بندازمش تو سس بیا نه وایسا بهش سیر زدم زخمش رو تحریک نمیکنه؟ یکم اشکال نداره خواص ضدعفونی داره بلاخره به جای فرنی میتونم گوشت بخورم گوشت بذار توش باشه مواظب باش، داغه عه تو اینجا چیکار میکنی؟ ژیجیو گفت بیام هات پات بخوریم تعارف نکن، بیشتر بخور

به هرحال، تو مشتریمی مشتری توعه؟ آبجو بده بهم بیا بنوشیم باعث افتخاره باهات بنوشم همچنین تعارف نکنید بیشتر بخورین همه چیزو خودم درست کردم بیاین با هم بنوشیم !به سلامتی خیلی خوب شده !به سلامتی !آفرین تانگ چان جی مینگیو دوست پسر داری؟ نه نظرت درباره ژیجیو و لینگ شیائو چیه؟

بد نیستن بهشون عادت کردم بهشون نگاه کن از بچگی کنار هم بودن پس هیچوقت به کسی که خیلی خواهرش واسش مهمه علاقه مند نشو اونا همیشه اولویت اولشون خواهرشونه چرا؟ ببین، خیلی با خواهرش مهربونه پس با دوست دخترشم خیلی خوب رفتار میکنه لینگ شیائو، ژیجیو و جیان جیان رابطه خونی ندارن

به نظرم دو تاشون آخر سر با هم ازدواج میکنن لی جیان جیان و ژیجیو؟ شایدم لینگ شیائو و جیان جیان غیر ممکنه لینگ شیائو یه نفرو دوست داره لینگ شیائو رو کسی کراش داره؟ کی؟ نمیدونم بسه، زیاد خوردی دوست دارم جیان جیان، تانگ چان بهت یاد داده چجوری بنوشی؟ آره حتما نخیر

همه تون فکر میکنید تانگ چان عاشق نوشیدن و دیوونه بازیه ولی در اصل مینگیو کسیه که عاشق نوشیدن و خوندنه نگاه کنید واقعا عجیبه واقعا رد دادن منم آبجو میخوام بگو برادر- برادر- عمراً مریضی من که خوب میشم بلاخره !واقعا که چطور میخونم؟ راستش، از دیروز دارم به این فکر میکنم

که اگه برادر هه میمیرد چقدر پشیمون میشدم برادر هه، برادر لینگ واقعا خوشحالم که برگشتین آبجو بدش من بیاین بازم مثل قبلا باشیم مثل قبل بیاین بزنید بیاین !به سلامتی عالی شد دستشویی دارم واقعا نمیتونی گند نزنی به جَو؟ نیاز بدنمه نمیتونم کنترلش کنم که بریم الو؟ الو؟

تو کی هستی؟ چرا گوشی برادرمو جواب دادی؟ …من…من لی جیان جیان؟ تو چنگزی ای؟ …برادر لینگ برادرت رفته دستشویی کی برمیگرده؟ چند دیقه دیگه میاد وقتی اومد میگم بهت زنگ بزنه پرسیدم کی برمیگرده سنگاپور مگه نگفت یه ماه دیگه میاد؟ بیخیال، بهش بگو بهم زنگ بزنه باید برم لی جیان جیان، نوبت توعه

بیا اینجا لی جیان جیان لی جیان جیان، بلند شو بلند شو بخون لی جیان جیان، اینجا نخواب- انگار خواهرت مسته- بلند شو جیان جیان خوابیده جیان جیان بذار کمکت کنم جیان جیان، بیا برو رو تختت رو فرشیش کو؟ تو بخون احمق هنوز بچه اس نباید اینو بگی دیگه بزرگ شده و عاشق شده

احساس میکردم ژنگ شو ران عجیبه ولی الان به نظرم بد نیست آدم بدی نیست به هرحال، دیگه دختر بزرگیه نمیتونیم کنترلش کنیم بذار هرکاری میخواد بکنه هرکاری بخواد میتونه بکنه به جز اون بلاخره احساس کردم شانس آوردم که برادر ندارم شاید اونم ازم متنفره من که نگفتم ازت متنفرم

منم دوست دارم یه نفر حواسش بهم باشه و اینجوری لوسم کنه واقعا؟ آره مطمئن باش، خب؟ هیچکس ازت متنفر نیست نکن جیان جیان، بذار اول صورتت رو تمیز کنم چی شده؟ اذیت میشم چرا؟ یادم رفت جوراباش رو در بیارم خودم میرم تو برو پس فردا میرم خونه تون آره، با مامانم غذا بخور

وی چت مامانم رو داری؟- آره- خب دیگه میرم تو برو وایسا صبر کن ژوانگ بی، این گوشی توعه؟ جاش گذاشتم ممنون خواهش میکنم دیگه میرم خدافظ چرا ازمون عکس گرفت؟ تا هروقت دلش تنگ شد، عکسمو ببینه چندش برادر لینگ، خوشحالم که برگشتی خواب خوبی داشته باشی لی جیان جیان، چیکار میکنی؟ اومدم

سس توت فرنگی جیان جیان دیدم چنگزی بهم زنگ زده تو جوابشو دادی؟ منظوری نداشتم فکر کردم گوشی خودمه یادم رفت بگم گفت بهش زنگ بزنی بهت چی گفت؟ فقط گفت بهش زنگ بزن امروز میری کافه؟ با اون دستت میتونی کار کنی؟ باید برم نمیدونم اونجا چه خبر شده

خیلی خوبه دیگه شبیه رئیسا شدی معلومه میخوام مراقب تو و بابا باشم دیشب اشتباهی گوشیش رو برداشتم جواب خواهرش که تو سنگاپوره رو دادم چی گفت؟ برادر لینگ بهشون گفته بعد یه ماه برمیگرده چرند گفته اگه راست بود، اصلا چرا کار پیدا کرده؟ میدونم پس برادر لینگ به اونا دروغ گفته

وگرنه نمیتونسته بیاد اینجا آره مونده بودم چرا مامان پررو ش راضی شده چیکار کنیم؟ نمیدونم خودشم نمیدونه توام به ژائو هواگوانگ دروغ گفتی که گذاشت بیای؟ مگه میشه؟ ژائو هواگوانگ دیگه بهم اهمیت نمیده آره، اون نمیتونه کنترلت کنه درباره چی حرف میزنید؟ درباره باباش ژائو هواگوانگ بابای من نیست پدر بیولوژیکی ـت، خوبه؟

!بسه ببین، اصلا حواسش به دستش نیست چیزی نیست بخور زمان قرارو تعیین کرده بودم ولی هایچائو دقیفه آخر گفت نمیره !واقعا هپینگ، چطوره تو بری سر قرار؟ میدونی، یه پلیس و معلم خیلی بهم میان نه خاله جیان بلاخره دو روز مرخصی گرفتم لطفا کاری بهم نده مگه کاره؟ چرا هایچائو رو راضی نمیکنی؟

راحت با هم کنار میاین چجوری باهاش حرف بزنم؟ بهش بگو هه می رو فراموش کنه هه می؟ خاله جیان، دیگه خیلی ازش گذشته چرا درباره اون حرف میزنی؟ تو نمیدونی اون زمان هایچائو کلی سر قرار رفت ولی آخرش از هه می خوشش اومد اگه ادامه میدادن، حتما ازدواج میکردن

ولی آخرش، هه می پسرشو گذاشت و رفت مگه میشه فراموش کنه؟ واقعا؟- آره- ژو، چرا هپینگ از مغازه نمیاد؟ نرفته مغازه رفت دیدن ژیجیو قهوه تون- ممنون- پنکیک تون- ممنون- خوش اومدین، لطفا بشینید سلام بابا چرا با این وضعت دو روز خونه نموندی؟ چیزی نیست. حالم خوبه چیزیم نیست سلام، عمو هه

اشتباه کردی فامیلی بابام لی عه فامیلی مون یکی نیست سلام عمو لی برو راحت باش- باشه- لطفا واسه بابام چای بیار- باشه- بابا، بیا بریم بالا چی توشه؟ برات دامپلینگ خریدم !دامپلینگ؟ عالیه یخ شده؟- نه هنوز داغه- خوبه دو طعمه. امتحانش کن بابا، از کافی شاپم خوشت اومد؟ بد نیست کارت چطوره؟

تازه شروع کردیم هرروز کلی مشتری داریم عالیه ببین، باز کردن یه مغازه ریسکش بالاس خیلی سخته نگرانم که بدون برنامه ریزی بلند مدت کارتو شروع کرده باشی نگران نباش بابا قبلا که تو کافی شاپ کار میکردم هم تو آشپزخونه کار کردم و هم صندوقدار بودم بدون فکر واردش نشدم

وایسا ببینم، مگه بعد فارغ التحصیلیت تو هتل کار نمیکردی؟ واسه چی رفتی تو کافه کار کردی؟ خب، میخواستم اینجا کافی شاپ باز کنم پس اونجا کار کردم که یاد بگیرم چجوری کافی شاپ خودمو اداره کنم تو هرروز بهم خبر خوب میدادی .لینگ شیائو هم همینطور همیشه میگفت همه چیز خوبه

نگران نباش، فقط خوابم خوب نیست میدونم مشکل خواب داره بخاطر فشار روانیه اگه چیزی میشه باید بهم بگی باشه بابا من چیزیو ازت مخفی نکردم فقط اون موقع خیلی از هم فاصله داشتیم نمیخواستم نگرانم بشی تازه، من با لینگ شیائو فرق دارم مامان و خواهرش مثل کنه چسبیدن بهش هیچکس اینجوری خوابش نمیبره

اونا مشکلات خودشونو دارن وقتی نمیشناسیشون اینجوری حرف نزن برای هیچکس آسون نیست باشه، دیگه نمیگم میدونم ازش کینه داری بگو ببینم چرا با گذشت این همه سال هنوزم دنبال مامانت نمیگردی برای چی بگردم؟ اون ولم کرد مامانت که شیطان نیست چن تینگ خیلی خشنه هه می بد نیست

بابا، از نظر تو آدم بد اصلا وجود نداره اون مطمئنه تو خیلی مهربونی تو سگ و گربه های بیچاره رو به فرزندی گرفتی چی داری میگی؟ سگ و گربه یعنی چی؟ دقیقا کدومتون سگه و کدومتون گربه؟ شماره اش رو داری؟ اگه بخوای میگردم پیدا میکنم فراموشش کن بابا

احتمالا بعد اینهمه سال فراموشمون کرده الکی زحمت نکش تازه، اصلا حرفی باهاش ندارم تو خانواده منی بقیه غریبه ان نباید مردمو دسته بندی کنی درسته حقشو ندارم نه، منظورم این نبود میدونم منظورت چی بود بابا داری میگی هیچی صد درصد نیست من سواد درستی ندارم نمیتونم درست حرفمو بزنم

ولی بعد اینهمه زندگی یکم تجربه دارم، مگه نه؟ به هرحال، انقد لجباز نباش سرنوشت به وقتش، میاد و میره بابا، میدونم منظورت چیه داری میگی هرچیزی به وقتش اتفاق میوفته آره ،پس اگه اینجوری باشه اگه برم دنبالش، درواقع دارم تو کار سرنوشت دخالت میکنم آره قدیما من راضیت میکردم یه کاریو انجام ندی

الان جامون عوض شده بابا، به جز راضی کردنت ازت مراقبت هم میکنم عالیه قراره سر بار تو بشم روت حساب میکنم- حتما- اونو بخور طعمش فرق داره این آره، بخور به راننده درباره ات گفتم اونم نقشه رو چک کرد گفت از جاده هوانگشینگ رفته به هتل تجارت بین المللی دریای آبی

دویدن به بدنت کمک میکنه که دوپامین ترشح کنه باعث میشه احساس بهتری داشته باشی وقتی خسته ای یه دوش بگیر اینجوری راحت خوابت میبره خودم دکترم لازم نیست بهم یاد بدی تو دندون پزشکی وقتی مریضی که نمیتونی خودتو درمان کنی چطوره تورو به عنوان دکترم استخدام کنم؟ نه نمیتونم ولی من میشناسمت

مشکلت روحیه نباید روحیه حساسی داشته باشی تو باید خوبم کنی تو بهترین داروی منی فکر نکنم صادقانه گفته باشی جداً به نظرم اتاقو خیلی خوب درست کردی خودم تنها نکردم خیلی از ایده هاشو مینگیو داد کتابو کی خرید؟ من به نظرم خیلی خوب بود جمله های قشنگی داشت مثلا

”بلاخره فهمیدم هیچکس تنهایی نمیتونه یه مشکلو حل کنه” ”حتی سایه ی یک ابر هم میتونه خفه کننده باشه” به چی میخندی؟ از زمان بچگیمون بهترین داروی من بودی بسه، چندش نباش یه چیز مهمی رو میخوام بهت بگم شنبه دیگه 21مین سالگرد مرگ مامانمه میدونم، عمو لی بهم گفت بیست و یک سال گذشته

بابام بعد مرگ مامانم، 21 سال از عمرشو صرف بچه ها کرد من زندگی شادی داشتم ولی اون با خیلی مشکلات رو به رو شد واقعا پشیمونم که نذاشتم ازدواج کنه مامان برادر هه رو یادته؟ آره ولی زیاد ندیدمش فقط وقتی ژیجیو رو آورد دیدمش اون خیلی خوشگل، خون سرد و ساکت بود

چرا یهو به فکر اون افتادی؟ به نظرم اون بخاطر من با بابام ازدواج نکرد چه ربطی به تو داره؟ منم اگه میرفتم سر قرار ،و طرفم همچین دختر پررویی داشت فرار میکردم تازه خیلی خوشحال بود که برادر هه به بابام میگفت پدر فکر میکردم اگه باهاش ازدواج کنه، باهام بد رفتار میکنه

واسه همین همه اش گریه میکردم مطمئنم کنارش آبنبات هم میخوردی چیزای شیرین آدمو خوشحال میکنه به این میگن استراتژی باشه وقتی بچه بودم نمیدونستم چرا همه آدما باید ازدواج کنن برا همین انقد ناراحت بودم دیگه همه چیز خوبه تو برگشتی باید سه تامون بیشتر کنار باباهامون باشیم بدو دپامین ترشح میشه بیا برادر

باید بدنت دپامین ترشح کنه بدو سلام خاله میخواستم وقتی کارام تموم شد بیام دیدنت باشه، به بابام میگم بیا اینجا شام بخور زحمتی نیست باشه، پس فردا میبینمت خدافظ خاله ات میاد دیدنت؟ گفت بخاطر اردک هاش اومده از شهر دارو بخره و یکم میمونه میرم دوش بگیرم- برو- لینگ شیائو گوشیت زنگ میخوره مامانته داری میری سنگاپور؟ بیمار داشتی؟ برات قهوه آوردم ممنون، لطف کردی بذارش اونجا خواهش میکنم بلاخره همکاریم فردا بعد از ظهر سرت خلوته؟ اپرا ی عشق مخفی تو منطقه شکوفه گیلاس اجرا داره ببخشید، فراد میرم سنگاپور فقط یه ماه اینجا بودی نگران دختری که دوسش داری ای؟ نمیخوام ناامیدت کنم

ولی روابطی که توش فاصله زیاده پایدار نیستن درسته خوشبختانه، کسی که دوسش دارم واسه اینجا عه اهل اینجاس؟ …مگه بعد دبیرستان نرفتـ تقریبا همون موقع بود دوست دبیرستانته؟- یه جورایی- همکلاسی؟ دو سال ازم کوچیک تره سلام برادر، شیشی توام اومدی مینگیو برای جرم گیری اومدم با کی وقت گرفتی؟ دکتر فنگ شیشی منم

میشه انقد با دوست پسرم بدجنس نباشی؟ من فقط یه منبت کارم انتظار داری با کی قرار بذارم؟ من که چیزی نگفتم حرف بزن با اینکه همه اش به دخترا نگاه میکنه اصلا منحرف نیست ببین مثل من که وقتی بچه بودم همیشه ،یه قنددون دستم بود اونم کمر دخترا واسش مثل قنددون میمونه فهمیدی؟

لازم نیست از من بخوای دوست پسرتو قبول کنم قبلا هم حرفشو زدیم نمیخوام راجع بهش اشتباه فکر کنی اشتباه فکر نمیکنم فقط ازش خوشم نمیاد چرا؟ بیخیال دهنتو باز کن وقتی برگشتم بهت میگم کجا میخوای بری؟- سنگاپور- برمیگردی سنگاپور؟ نه، میرم به یه مسئله ای برسم قبل از سالگرد مرگ مامانت برمیگردم

دراز بکش تکون نخور دارم معاینه ات میکنم باز کن باز کن تو دوست دبیرستان خواهر لینگ شیائو ای؟ آره، همکلاسی بودیم لینگ شیائو تو دبیرستان خیلی محبوب بوده، نه؟ یه جورایی خیلی حرف نمیزد و کسی جرات نداشت بره سمتش تو دبیرستان از کسی خوشش نمیومد؟

به دختری که ازش دو سال کوچیک تر بود علاقه نداشت؟ لینگ شیائو چی بهت گفته؟ وقتی داشتی حرف میزدیم اتفاقی بهم گفت تو دبیرستان از دختری که دو سال ازش کوچیک تر بود خوشش میومد دو سال؟ نمیدونستی؟ نه، اصلا خب، حتما یه عشق مخفی بوده چرا بهت درباره رازش گفت؟ چون باهم راحتیم

برای هم غذا یا قهوه میخریم و قراره بریم اپرا دراز بکش جیان جیان، به نظرت عشق اول برادر لینگ ـت کیه؟ دختری که دو سال ازش کوچیک تره به جز تو، کی میتونه باشه؟ ناراحتی که دوسم داره؟ داره میره سنگاپور میدونستی؟ چرا دوباره میره سنگاپور؟ تازه برگشته

به مامانش دروغ گفته یه ماه اینجا میمونه نمیخواد برگرده؟ گفت جمعه برمیگرده پس خوبه تو مگه از برادر هه خوشت نمیومد؟ نمیشه درباره گذشته حرف نزنی؟ قاطی کردی مینگیو فکر نکن چون قراره زن داداشم بشی دیگه نمیزنمت کی گفته برادر لینگ ـت رو دوست دارم؟ باشه حالا، نمیزنمت ناهار چی بخوریم؟

مامانم برا ناهار احضارم کرده تو برگرد استودیو چرا دوباره احضارت کرده؟ میخواد با دوستاش ناهار بخوره یکیشون گفته دلش میخواد منو ببینه باشه، میبینمت زن داداش تمومش نمیکنی، نه؟ میکشمت سلام مامان، خاله چن اینم مینگیو بیا بشین مگه بهت نگفتم وقتی میای بیرون لباس بهتری بپوش؟ خاله چن بزرگ شدن منو دیده

انگار دارم مامانمو میبینم برای چی لباس رسمی بپوشم؟ برای چی میخواین غذای غربی بخورین؟ مگه هات پات چائو شانگ دوست ندارین؟ جوونا دوست دارن تو جاهای خوب همو ببینن، مگه نه؟ یه نفر دیگه هم هست؟ عمو هم اومده؟ آره، رفته دستشویی ولی عموت نیست مامانت بهت توضیح نداده …درواقع، اون اجازه بده

قضیه اینه که دفعه قبل رفتم محل کار خاله ات و دیدم مرد جوونی که تو اداره شونه بد نیست واسه همین یکم تحقیق کردم از دانشگاه خوبی فارغ التحصیل شده و پدر و مادرش تو بخش دولتی کار میکنن دوست دخترم نداره تو محل کارت نتونستی با کسی آشنا بشی

واسه همین از خاله چن خواستم بهم معرفیتون کنه مامان چرا بهم نگفتی قرار از پیش تعیین شده اس؟ قرار از پیش تعیین شده نیست فقط خواستم همو ببینید و دوست بشین تو دانشگاه هم دوست داشتی، مگه نه؟ لو بیا معرفیتون کنم این دختر خاله جیان، جی مینگیو عه

مینگیو، اینم لو جیان یانگ عه سلام- سلام- بشینید لو، منو رو نگاه کن و سفارش بده سفارش بده میخوای بری دستشویی؟ برو- مامان- باید برم مصاحبه دارم خاله چن به یه نفر معرفیت کرده اونوقت میخوای وسطش بری خیلی ناراحتش میکنی مامان، لطفا دیگه از اینکارا نکن من فقط 25 سالمه همچین کاری لازمه؟

وقتی 25 سالم بود تو یاد گرفته بودی بهم بگی مامان اگه دخالت نکنم چطوری میخوای با یه آدم خوب آشنا بشی؟ چرا اصلا ازم نمیپرسی که کسیو دوست دارم یا نه؟ باشه، الان میپرسم کسیو دوست داری؟- آره- کی؟ میشناسمش؟ خیلی خب ناراحت نباش به نظرم پسر خوبیه خیلی صادقه

فقط صفحه وی چتش رو بگیر و باهاش چت کن بازم به دوستام سپردم اگه اون خوب نبود بازم شانس داری من یه نفرو دوست دارم باشه، بیارش خونه و بهم نشونش بده باشه، چند روز دیگه میارمش خونه ولی تحقیرش نکن باشه، منتظرشم راستی حق نداری تو بجینگ کار کنی فراموشش کن

برای امتحانی که گفتم آماده شو مامان بسه، همین که گفتم برو دستشویی و بعد بیا غذات رو بخور