المسلسل الصيني “انطلق” | “Go Ahead” مترجم عربي الحلقة 26 مسلسلات “ستيفن” بطل “مسلسل تزلج في الحب”

[به نام خانواده] [قسمت 26] شما دوتا قبولم کردین و ازم حمایت کردین و خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم ولی بعدش حمایت شما به بزرگ ترین ترسم تبدیل شد میدونید هربار که تو تست رد میشدم و شما سعی میکردین خوشحالم کنید چه حسی پیدا میکردم وقتی سعی میکردین با نگاهتون بهم دلگرمی بدین

احساس بازنده بودن بهم دست میداد خیلی احساس حقارت میکنم من یه بازنده ام که پشت سر هم اشتباه میکنه خب دوست داری با شکستت خوشحال بشیم؟ اگه موفق باشم حتی اگه ازم بد بگن اهمیتی نمیدم ولی من یه بازنده ام هرچقدر بیشتر تشویقم میکنید بیشتر احساس میکنم استعداد بازی کردن ندارم اینجوری نگو

تو از پچگیت بازیگریو شروع کردی یه بچه باهوش هم ممکنه وقتی بزرگ میشه فرق کنه مگه مامانت اینو نگفت؟ مامانت چقد ارزم متنفره؟ هر فقط میاد اینجا بهم میگه یه آدم بیکارم میدونه به اون سس لعنتی آلرژی دارم ولی باز میارش مگه بهش نگفتی همه سس هایی که میاره رو به همکارات میدی؟

اگه واقعا فکر میکنی استعداد نداری پس چرا تو تست شرکت میکنی؟ خیلی دم دمی مزاجی و فقط خودتو انکار میکنی فقط نمیخوام شما بفهمین میترسم قیافه مو از دست بدم. اشتباه میکنم؟ کسی بهت نگفته حق بازی کردن نداری خودت بودی که نقشای فرعی رو رد میکردی

اونوقت چه فرقی با یه شخصیت اضافی دارم؟ اینجوری مامانم ازم خجالت میکشه خجالت واسه چی؟ اگه فیلما فقط نقش اصلی داشته باشن که فیلم نمیشه آخه تو چی میدونی؟ کار تو پیشرفت کرده و مینگیو هم جایی که دوست داره کار میکنه اونوقت من چی؟ من فقط تست هارو رد میشم

پولی که از کارم در میارم بس نیست خرج خورد و خوراکم رو تو میدی تو مثل من نیستی که به هیچ جا نرسی تانگ چان میدونم الان نگرانی ولی تانگ چان ما دوستای تو ایم نه بهت صدمه میزنیم و نه دشمنتیم الان دشمنت خودتی جیان جیان دیگه نمیخوام باهاش حرف بزنم !رو مخ

!لی جیان جیان واقعا یه چیزیتون میشه صد بار قرارداد جیان جیان رو چک کردم چرا تو و ژیجیو اینجوری این؟ خوب شد اومدی بیا امضا کن تانگ چان و مینگیو کجان؟ ژوانگ بی، اینجایی چی شده؟ هیچی، داریم شوخی میکنیم یه چیزی میخواستم بهت بگم بریم بیرون- …چرا آخه- سلام ژوانگ بی مینگیو

چیز خاصی نیست همینجا میگم خب میخواستم بگم دفعه قبل با مامانم ماهجونگ بازی کردی و بهش یه گردنبند دادی که خوشحال بشه میخواستم بهت پول بدم ولی خوب نبود واسه همین به جاش یه گردنبند گرفتم چی شده؟ باید تنهایی بهش میگفتی چیزی نیست که تازه، ما خیلی کم تنهایی همو میبینیم واقعا که

چطوری جرات کردی اونجوری با دوستم حرف بزنی؟ خیلی پررو ای میرم پیشش منم میرم دیگه باشه، مواظب باش چی شده؟ دوباره با تانگ چان دعوا کردی؟ همه سعیمو کردم حرف بدی بهش نزنم اگه بتونی موقع دعوا خودتو کنترل کنی دیگه واقعا بزرگ شدی با اینکه از ما بزرگتره هیچی سرش نمیشه

فقط بلده سرم داد بزنه از همه مون بچه تره پس چرا الان ازش طرفداری کردی؟ به نظرم تانگ چان یه ویژگی خوبی داره خوشگله؟ افکارش خیلی ساده اس خوشحالی و ناراحتیش رو پنهان میکنه به جای اینکه نشونش بده الان داری ازش تعریف میکنی یا بدشو میگی؟ سلام مامان کشو سومی تو دراور سمت اتاق غذا خوردم دارم با جیان جیان حرف میزنم میشه باهاش حرف بزنم؟ لازم نیست اشکال نداره مامانم میخواد باهات حرف بزنه زودباش جیان جیان سلام من چن تینگ ام !سلام خاله چن تینگ حالتون چطوره؟ خوبم دیگه میتونم کارامو انجام بدم پدرت چطوره؟ اونم خوبه ممنون پرسیدین

شنیدم لینگ شیائو خونه کناریت زندگی میکنه میتونید از هم مراقبت کنید خیالم راحته خب دیگه بسه فعلا خدافظ خدافظ خاله مامانت خیلی تغییر کرده؟ خودمم نمیدونم شاید حالش خوب شده به اینکه چجوری با مامانت رفتار کنم فکر کردم چرا؟ مامانت و خواهرت منو دوست ندارن اگه کنار هم باشیم اونا حتما مخالفت میکنن

اگه رابطه مون رو اعلام کنیم حتما جنگ جهانی سوم راه میفته واقعا به نظراتشون اهمیت میدی؟ اینکه اهمیت میدم یا نه مهم نیست مهم اینه که این وسط یه مشکلی هست فکر میکردم به چیزی اهمیت نمیدی ولی تا اینجا هم پیش رفتی راستی کی ازم خوشت اومد؟ تو دوران دبیرستان

واسه همین نمیذاشتم بیای تو اتاقم تو خیلی زود به بلوغ رسیدی توام خیلی دیر به بلوغ رسیدی خب اگه وقتی تو سنگاپور بودی ازدواج میکردم چی؟ قبلا بهش فکر کردم اگه ازدواج میکردی صبر میکردم تا طلاق بگیری اگه نگرفتی هم از بچه هات مراقبت میکردم اگه طلاق نمیگرفتی تا آخر عمرم برادرت میموندم

منتظرم میموندی؟ !چقدر بد بینی همه جا پر دختر خوبه تو نمیفهمی من اصلا انرژی واسه اینکه با یه غریبه وارد رابطه بشمو ندارم من باید با تو باشم نمیشه کاریش کرد اگه منو نفهمی تسلیم میشم نمیفهمم با اینکه نمیفهمم هروقت که تو بخوای دستتو میگیرم منم انرژی ای ندارم

که با یه غریبه وارد رابطه بشم هم انرژیم صرف دوست داشتن تو و برادر هه شده خیلی گرمه …لینگ شیائو، دست به شامپوم نزنــ چیکار میکنید؟ شوخی !مینگیو بیا صبحونه زود باش اومدم مواظب باش بیا دهنتو پاک کن چی میخونی؟ مانگا عه آره !مانگا دخترونه اس! نخون تو اتاق جیان جیان پیداش کردم خیلی جالبه تا نصف شب شش جلدش رو خوندم نمیدونستم لی جیان جیان از این کتابا میخونه چه کتابی؟ همون کتاب صورتیه اس که توی استودیو دیدم !عشق برادرم گیجم کرده نمیفهمم

مگه من و لینگ شیائو چیکار کردیم؟ نخونش بسه بده ببینمش این چیه؟ آخه این چیه؟ آدمای نرمال از اینا میخونن؟ مگه تو منحرفی؟ پسره برادر واقعیش نیست مثل شما دوتا نه منظورم این نبود کتاب دو جوان عه اون از این چرت و پرتا خوشش میاد نظر خودت چیه؟

خیلی چرت و کسل کننده اس واقعا؟ این دومین باره که میفهمم داری میخونیش از اینجور کتابا نخون واست خوب نیست غذاتو بخور چرا کتابه رو نشون دادی؟ میخواستی منو مسخره کنی؟ فقط میخواستم تمومش کنم فکر خاصی نکردم ولی به نظرم بهتره زودتر بهشون بگی اگه بعدا بفهمن ممکنه رابطه شون خراب بشه

میترسم دعوا کنن هرچقدر دیرتر بگی، دعواشون شدیدتر میشه نمیگم حواسم هست کسی که بیننده اس از کسی که تو بازیه خیلی دیدش بهتره کی جلد هفتم کتابه رو میدی بهم؟ هنوز تمومش نکردم تو استودیو مونده خاله لو هونگ دسر هامون تازه تازه است و دونه های قهوه ام از جاهای مختلفی میاد

ژیجیو، مواد اولیه ات کیفیتشون خیلی بالاس و کافه ات خیلی تمیزه واقعا تعجب کردم که انقد کیفیت کافه ات خوبه ولی موفقیت اقتصادی نداری احتمالا بچه های دبیرستانی نمیتونن از اینجا خرید کنن ببین تو خودت میدونی مشکل از کجاس متوجه شدم که مغازه های اطراف بیشتر شیر چای، لوازم تحریر و خوراکی میفروشن

قیمتاشون بالا نیست تعطیلات تابستون نزذیکه واسه همین خیلی از مغازه ها بسته ان میگین کافه رو ببندم؟ بهت توصیه میکنم خرج و مخارج کافه رو کاهش بدی و قیمتا رو تنظیم کنی و چندتا نوشیدنی و دسر ارزون به منو اضافه کنی حتی تو تعطیلات تابستون کلاسای مختلفی اطراف مدرسه برگذار میشه

با چندتا کار ساده میتونی دانش آموزا رو جذب کنی درسته که به. عنوان رئیس باید انتظار ضرر کردنم داشته باشی ولی نمیشه همیشه ضرر کنی میدونی نمیشه تا ابد با علاقه پیش رفت …خب، بهت پیشنهاد میکنم ممنون خاله لو همه توصیه هاتون رو گوش میکنم خودم بقیه اشو انجام میدم دیگه مزاحمتون نمیشم

تو مزاحمم نیستی ون دوست باباتم شما بابامو نمیشناسید، مگه نه؟ من همه خاطرات بچگیم رو یادمه یادم میاد که منو تو بغلتون گرفتین و بهم خوراکی دادین هنوز یادته آره پس حتما میدونید چه اتفاقی واسه خانواده ام افتاد بخاطر مهربونیتون ممنونم ولی دیگه بهتون زحمت نمیدم ژیجیو، مامانت بخاطر خودت اینکارو کرد

ممنون خاله لو هونگ بیاین تمومش کنیم چیکار میکنی؟ چرا کار نمیکنی؟ ترسوندیم چوب خوب پیدا نکردم بهت گفتم اینو نخون دخترا خودشونو میزارن جای شخصیت داستان مخصوصا تو که شرایطشم داری خیلی روت تاثیر میذاره باشه نمیخونمش. کار میکنم میتونی واسشون دوست دختر پیدا کنی اگه دوست دختر داشته باشن

دیگه به تو اهمیت نمیدن واقعا؟ تو بخاطر ژو میائو کلی خرکاری میکنی حتما خیلی بهت اهمیت میده قضیه این نیست اون خیلی بافکر نیست ولی من همینجوری هم راضی ام همین بسه ولی اون اصلا به فکرت نیست چطوری راضی ای؟ چون دوسش دارم حتی اگه همینجوری، بدون اینکه کاری کنه جلوم وایسه

با نگاه کردنش خوشحال میشم همین که کنارمه به نظرم ارزششو داره اگه دنیا با قانون ”عشق همه چیزه” کنترل میشد الان همه به فنا بودیم مگه اشتباهه؟ من خوشحالم باشه قبول واسه ناهار بیا خونه بابا چرا بهم نگفتین دارین میاین؟ سبزیجاتم کم بود برادر هه گفت بیام از اینم بخورین

خاله لو هونگ اومد کافه ات؟ خاله لو هونگ کیه؟ یکی از دوستام که کافه داره میخواد به ژیجیو کمک کنه بابا، از کجا میشناسیش؟ خیلی وقته دوست خاله هه می عه، آره؟ خودش بهت گفت؟ نه، خودم یادمه تو فروشگاه لوازم آرایش همکارش بود درسته کافه ام اوضاعش خوب نیست

ولی چرا به اون گفتی؟ اون هیچ ربطی به ما نداره چطوری خاطرات گذشته رو یادته؟ بابا، لازم نیست بخاطر مشکلاتمون بقیه رو به زحمت بندازه باشه ولی مامانت خودش پیشنهادشو داد وقتی رفت کافه ات فهمید تو کارت مشکل داری دیگه باهاش حرف نزن اون دیگه یه خانواده جدید داره به نفع خودشم نیست

که باهاش در ارتباط باشی راست میگی فراموشش کن خوردنم بلد نیستی؟ خلال سیب زمینی هم دونه دونه میخوری خب اگه نخورم سرم غر میزنی الان که دارم میخورم، دیگه چرا اینجوری میکنی؟ فهمیدم تو خانواده ما هروقت برادر هه سرت غر میزنه، تو سر من خالی میکنی، مگه نه؟

من که به بابا چیزی نگفتم فقط داشتم بهش توضیح میدادم با هم قرار نمیذارین، مگه نه؟ نه نه کاملا خواهر و برادریم واقعا؟ آره بابا، دیگه حرفشو نزن من که چیزی نگفتم !من که خبر چین نیستم میترسم رابطه تون خراب شه فقط نگرانم مگه برادر هه رو نمیشناسی؟

فقط میخواد اسمش تو خانواده ثبت بشه و قانونی خانواده مون باشه ولی خودم خوبش کردم چجوری دقیقا؟ بهش دارو دادم داروی عشق گمشو بابا توام میخوای؟ یکی دیگه هم دارم نه مرسی دوتا؟ بدش به اون !دوتا میرم سوپ بیارم برو دیگه بیشتر شبیه ملخی چی؟ چی گفتی؟ هیچی همه تلاشمو میکنم باشه

ممنون خاله جیان خواهش میکنم خدافظ باشه خدافظ خیلی شیرینی بای بای بریم با خاله جیان چی میگفتی؟ نباید به خودشم بگی؟ نگران نباش بریم تاکسی بگیریم اول بریم از حسابم پول بکشم- باشه- چرا مثل دزدا نشستی اینجا؟ چرا انقد پول کشیدی؟ تا دستمزد بچه هارو بدم میتونی واسشون کارت به کارت کنی

دیگه کسی دستی پول نمیگیره از ماه بعد کارت به کارت میکنم !از کارتت پول کشیدی واقعا؟ حواسم نبود چرا از کارتت پول کشیدی؟ پول کم داری؟ یکم خرج و مخارجم بهم ریخته میتونی به ژائو هواگوانگ بگی بهت پول بده چرا از ژائو هواگوانگ پول بگیرم؟ مگه اینارو خودش بهت نداده؟ نه

وایسا! وایسا ببینم یعنی چی؟ پس با پول کی کافه رو باز کردی؟ کسی بهم پول نداده همه اش مال خودمه یعنی چی مال خودته؟ اینهمه پول از کجا آوردی؟ کار کردم از وقتی اومدم اینجا همه مخارجم از پولی بوده که تو خارج جمع کردم اصلا واسه ژائو هواگوانگ نیست میتونی بفهمی؟

یعنی چی ژائو هواگوانگ ژیجیو رو ول کرده؟ یعنی ژائو هواگوانگ ژیجیو رو برد خارج ولی فقط دو سال مراقبش بود همه خرجو مخارج زندگیش و درس خوندنش و خریدن کافه رو با کار نیمه وقت جمع کرده ما همه فکر میکردیم با اون ژائو هواگوانگ عوضی زندگی خوبی داره فحش نده ژیجیو، خودت بگو

چیز خاصی نیست وقتی رفتم اونجا بهش نمیگفتم بابا بهم گفت فامیلیم رو به فامیلی خودش عوض کنم مگه میشه؟ من اصلا دوست نداشتم تو خونه اون بمونم انقد حرص خورد که دیگه اصلا بهم پول نداد اشکال نداره خودم دست و پا دارم خودم میتونم پول دربیارم چیز خاصی نیست بیخیال بشین

چرا به بابا چیزی نگفتی؟ چرا بهش میگفتم؟ بین ژائو هواگوانگ و خودمه اگه میفهمید نگران میشد اونوقت تو چی میگی اخه؟ خودتم مثل منی ژائو هواگوانگ چه مرگشه؟ وقتی بیرون کار میکردی نگرانت نبود؟ خیلی از همکلاسی هامم خودشون کار میکردن درستشم همینه که یه آدم بالغ خرج خودشو بده به بابا نگی ها

اگه بفهمه دیگه نمیتونه بخوابه داری از کارتت دستمزد کارمندات رو میدی میخوای چیکار کنی؟ پول سه ماه از اجاره رو دادم الان که پول کارمندا رو بدم دیگه خرج زیادی ندارم درآمد الان کافه واسه ی پول آب و برق و وسایل بسه میتونی کافه رو ببندی چی؟ ببندش چرا؟ الان که مشتری کمه

باید بشینم برنامه ریزی کنم تا موقعی که مشتری زیاد شد مشکلی پیش نیاد اگه الان کافه رو ببندم همه تلاشم به باد میره امروز دوست بابا لی رو دیدی چی گفت؟ دوست بابا نیست دوست خاله هه می عه قبلا باهاش تو مغازه لوازم آرایشی کار میکرد چرا کمکت کرده؟ واسه منم عجیبه

شاید بابا التماسش کرده وگرنه اون اصلا با من کاری نداره نباید کافه رو ببندم وگرنه سوژه خنده اش میشم مطمئنی از پسش بر میای؟ تقریبا برادر هه این ماه پول تولید مجسمه امو میدن هرچقدر کم بیاری بهت میدم لازم نکرده پولت واسه خودت فکر نکن اونجا واسه خودته

مگه نگفتی واسه من بازش کردی؟ سر حرفت هستی؟ نخیر بدون برنامه ریزی درست حسابی هیچکدومتون نباید پولتون رو بریزین دور همین الان باید جلو ضررو بگیری اما اون کافه حاصل زحمت برادره اینجوری نمیشه قمار بازا هم مثل تو فکر میکنن من چیم مثل اوناس؟ کمک کن یه راهی پیدا کنیم

از پچگیت همینجوری بودی هروقت میخواستیم یه کاری کنیم میزدی تو ذوقمون باشه راست میگی فاز نگیر منظوری نداشتم مطمئنم ژیجیو هم قبلا خودش به حرفم فکر کرده باید یکم تغیرات ایجاد کنی من نمیخوام بزنم تو ذوقتون تو شروع یه کار، احتمال شکست از موفقیت بیشتره باید آروم باشین خودت زحمت پولتو کشیدی

نباید به بادش بدی میدونم تا فصلی که مشتری زیاده صبر میکنم اگه خوب پیش نره، میبندمش اگه پول کم داری میتونم کمکت کنم خیلی نیست ولی این چند ماه کمکت میکنه لازم نیست توام پولتو نگه دار واسه خودت باشه، فهمیدم شما” راحت حرف بزنید” کسی که میزنه تو ذوقتون الان میره

!چه فازی گرفته الان عصبانیه؟ برو باهاش حرف بزن تو برو خودت برو تو برو تو تو تو تو !تو! برو باشه بابا عصبانی نیستی؟ بیست و هفت ثانیه بیست و هفت ثانیه چی؟ دوست پسرت عصبانیه ولی تو 27 ثانیه طولش دادی که بیای دوست پسر؟ آره، دوست پسر درسته، دوست پسر

به ژیجیو درباره رابطه مون نگو ناراحت میشه آره نمیگم میخواستم امروز بگم ولی این قضیه رو فهمیدم الان دیگه میترسم ناراحت شه پس چیزی نمیگم آره میرم میوه بخرم من میرم تپ واسه چی میری؟ میوه گرون شده خودم پولشو میدم !برادر هه !جیان جیان !صبر کن عصبانی میشه میشه 81 یوان

نقدی میدین یا با کارت؟ نقدی برادر هه، موزم بگیر موز؟ باشه، الان میارم اونجاس پرداخت میکنم- باشه- الان اسکن میکنم اینم رسیدتون موزه یکم نرسیده اس نمیخوام باشه، رسیدتون رو بگیرین !برادر هه برادر هه، صبر کن !برادر هه وای مردم عصبانی ای؟ فکر کردی نمیتونم پول میوه ام رو بدم؟

دیگه اونقد فقیر نیستم من که نگفتم فقیری همه تو زندگیشون یه دوره سخت دارن من باید خرج و مخارج تورو بدم آره میتونی ولی وقتی این شرایط تموم شد خب میخوای چیکار کنی؟ میخوای خرج منو بدی؟ اشکال نداره این ماه کلی پول دارم من از تو و برادر لینگ پولم بیشتره

من باید خرجتو بدم نه تو میدونم ما خانواده ایم تو میتونی خرجمو بدی منم میتونم چطور بذارم تو خرجمو بدی؟ مگه چیه؟ چرا تو میتونی خرجمو بدی، ولی من نمیتونم؟ بابا خرج و مخارج منو داد حالا تو میخوای جای اون خرجمو بدی؟ هه ژیجیو !حرفات خیلی تنده ما خانواده ایم

همونطور که تو میتونی منم میتونم خرجت رو بدم و اشکالی نداره خیلی هم اشکال داره وظیفه تو نیست خرج منو بدی !هه ژیجیو خفه شو دیگه نمیخوام باهات حرف بزنم تو نمیتونی ”رئیس لی” رو مثل پرنده تو قفس بزرگ کنی از کی اینجایی؟ از اولش بابات چی شده پس؟

چطوریه که پسر پولدار خانواده پول کم آورده؟ به تو ربطی نداره. برو هه ژیجیو نمیتونی وقتی بقیه نگرانت میشن مثل سگ پاچه شونو نگیری؟ بهتره خودت به حرفت عمل کنی باشه، تقصیر خودمه فضولی کردم به ژوانگ بی بگو من بخاطر شرایط مجبور شدم گردنبند مو بدم به مامانش

من با جیان جیان فرق دارم من، تانگ چان اصلا پول خودمو به یه مرد نمیدم خودت بهش بگو دیگه نمیبینمش وگرنه توهم برش میداره اومدی چی شده؟ دیگه به ژیجیو نگو پولدار ولی پولداره نیست ژائو هواگوانگ خیلی وقته ولش کرده خرج و مخارج زندگیش و گرفتن کافه همه اش از درآمد

کار های نیمه وقتشه واقعا؟ امروز دیدم از کارتش پول میکشید وقتی دستش رو شد بهم گفت حتما خیلی کار انجام داده همه فکر میکردیم هه ژیجیو وضعیتش از لینگ شیائو بهتره و پول کم نمیاره ولی الان مشخص شد همه اش یه مشت دروغ بوده برگشتی آره ببین من گوش واینسادم

انقد بلند حرف میزدین از صد کیلومتری صداتون شنیده میشد من قبلا اذیتش میکردم ولی تو دیگه نباید مقصر بدونیش نمیدونستم انقد بدبخته اگه میدونستم باهاش خوب رفتار میکردم ولی اون واسه این راستشو به بقیه نگفت که بقیه باهاش خوب رفتار نکنن واسه چی؟ از ترحم متنفره میخوری؟ همیشه همینجوری معذرت خواهی میکنی

جواب میده جرات نمیکنید قبول نکنید تازه، من شکست عشقی خوردم باید باهام مهربون باشین واقعا بیخیال ژوانگ بی شدی؟ تو دریا پره ماهیه میتونم یه ماهی دیگه بگیرم تازه با این قیافه خوشگلم میتونم پرورش ماهی راه بندازم فقط یهویی ازش خوشم اومد جدی نبود ببینید امروز فرقی کردم؟ آرایش اسموکی

میتونید تو سریالا به معنی چیه؟ یعنی یه بازگشت طوفانی میرم دوش بگیرم اگه جدی نیست چرا گردنبند شو داد به مامانش؟ !خیلی بخشنده ای جیان جیان، هات پات دوست داری یا باربیکیو؟ یه رستوران هات پات خوب پیدا کردم هردوش خوبه !هات پات بخوریم خیلی غذاهاش خوبه حالا که استودیو داره پیشرفت میکنه

باید دست و دلباز باشیم و مهمون دعوت کنیم آره هات پات بخوریم دوتا برادر جیان جیان اون وکیله جی مینگیو و تانگ چان کسه دیگه هم هست؟ واقعا میخوای مهمونی بگیری؟ آره همونا رو دعوت میکنیم جیان جیان جدیدا خیلی خلاقیت نداری میخوای همینجوری وقت هدر بدی؟ آره رئیس باید مجسمه جدید بسازی

ژانگ آیلینگ گفته ممکنه بعضی وقتا رنج هاتون به نتیجه نرسن ولی بدون سختی هیچی به دست نمیارین ژانگ آیلینگ همچین چیز احمقانه ای نگفته انگار چون خیلی وقته مجسمه گوان یی درست نکردم دیگه باهاش آشنا نیستم برم چوب انتخاب کنم چرا رئیس لی بهم تیکه میندازه؟ آرتیستا همینجوری ان بریم سر کار

که بعدش بریم رستوران باشه مهمونای عزیز میخوام یکم درباره استودیو حرف بزنم سه سال از باز شدن استودیو میگذره این دفعه اولین باریه که مجسمه مون میخواد تولید انبوه بشه این پیشرفت بزرگیه و مجسمه هامون از بازار داخلی وارد بازار خارج میشه و مطمئنم یه روزی تو هر گوشه جهان و خونه ای

مجسمه شما هست !آفرین جو خیلی سنگینه بیاین بنوشیم بیا باشه، بیا بیا تانگ چان مینگیو دیشب پست درخواست کمک دوستت رو دیدم اگه میخواد طلاق بگیره، میتونم کمکش کنم واقعا؟ ولی فکر نکنم بخواد فقط میخواد شوهرش رو بترسونه تا رفتارش عوض بشه باشه پس اگه چیزی شد بهم زنگ بزن مرسی

چیکار میکنی؟ بقیه هم هستن اشکال نداره تو بخور هه ژیجیو چرا واسه منو برمیداری؟ باید یکی دیگه هم سفارش بدی که باهاش بخوری کلی مونده یکی دیگه بردار این واسه لینگ شیائو بیا توفو بخور منم برادر میخوام اگه همچین برادرایی داشتی دوست پسرت حسودیش میشد با همچین برادرایی دیگه دوست پسر نمیخواستم

به مامانت نگفتی که دیگه تو سایتم درخواست نده؟ دوباره درخواست داده؟ ببخشید وقتی برگشتم بهش میگم قشنگ به مادرت توضیح بده بهش بگو درخواست بازپرداخت بده همین تانگ چان ببخشید لازم نیست معذرت خواهی کنی کار اشتباهی نکردی بدون اینکه به احساساتت فکر کنم جلوی بقیه گردنبندو دادم اشکال نداره راستش

تو کار اشتباهی جز دوست نداشتنم نکردی نگران نباش چون شبیه جونگ بونگ بودی انتخابت کردم اون موقع خیلی تحت تاثیر جو قرار گرفتم که کادوی مامانمو به مامانت کادو دادم بی فکری کردم ناراحت نشو خیلی پسرا دنبال منن فهمیده بودی؟ آره تو خیلی خوشگلی و خیلیا ازت خوششون میاد

میبینی؟ میدونستم تو میای ولی لباس معمولی پوشیدم یعنی دیگه واسم مهم نیست ما دوستای مشترک داریم پس خجالت نکش حالا که اینجوری فکر میکنی خیالم راحته منم همینطور خب برو دستشویی من دیگه میرم یه سوالی دارم بگو به نظرت من چیزی کم دارم؟ نه، تو عالی ای جدی میگم

ولی من عشق زندگیم رو پیدا کردم آها خوب اون دختر چجوریه؟ اون خیلی کیوت و دوست داشتنی عه و کار خوبی داره دفعه بعد با خودت بیارش نمیشه هنوز بهش نگفتم باید عجله کنی وگرنه بقیه میگیرنش باشه موفق باشی! امیدوارم شاد باشی