المسلسل الصيني “انطلق” | “Go Ahead” مترجم عربي الحلقة 33 مسلسلات “ستيفن” بطل “مسلسل تزلج في الحب”

[به نام خانواده] [قسمت 33] همین بسه. ممنون- منتظر بمونید- هروقت میری سفر کاری درست غذا نمیخوری امروز خوب غذاتو بخور فقط چند روز نبودم چرا پیش پرداخت دادی؟ نمیتونستی صبر کنی برگردم؟ !پشت تلفن بهت گفتم گفتم تا وقتی برگردم صبر کن تو نمیتونی تو بنگاه چقدر دیوونه بازی در میارن نزدیک مدرسه اس

آپارتمان های کوچیک خیلی طرفدار دارن تا اومدن تو !اون آپارتمان 85متری عه فروش میرفت بزرگه 120 متره از پسش بر نمیایم حتما پولتو از بانک بکش ما از پس همون 85 متر هم برنمیایم خیلی ساله داریم پس انداز میکنیم حالا که میخوایم بازنشسته بشیم و راحت باشیم میخوای آپارتمان بخری پس خودمون چی؟

خیلی تا بازنشستگی مون مونده تازه، درآمدمون واسه وام کافیه بازنشسته نمیشیم دیگه پنجاه سالمه اگه مریض بشم چی؟ اگه سرطان بگیرم چی؟ !زبونتو گاز بگیر نخیر دوتامون حالمون خوبه همیشه آزمایش میدیم اگه اتفاقی واسمون بیوفته چی؟ !جی گوجینگ چت شده؟ !اون تنها بچه مونه چرا انقد حریصی؟ !داری بدون فکر حرف میزنی

مامان بابا مامان، خونه ما 140 متری عه همین بسه دیگه جایی لازم ندارم اگه ازدواج کنی چی؟ !نمیتونی تا ابد با ما بمونی وقتی ازدواج کنه شوهرش خونه میخره دخترمون خیلی عالیه لازم نیست تو جهزیه اش خونه باشه !خیلی قدیمی ای !جهیزیه اش نیست چیزیه که یه دختر باید داشته باشه

خونه آینده شو تضمین میکنه تازه خونه مال خودشه، مگه نه؟ نمیتونه جهیزیه باشه مامان من خونه ای رو که ! با پس انداز کل عمرتون خریده بشه، نمیخوام داری بهم استرس میدی مزخرف نگو دارم بزرگترین فشار زندگیت رو حل میکنم …بزرگترین مشکل زندگی من …من همونجور که مینگیو گفت بفروشش به یکی

خودت گفتی خیلیا میخوانش جی گوجینگ میشنوی چی میگم؟ جین یو شیانگ همه مسائل خانواده به خودت مربوطه ولی ایندفعه میخوای همه زحمتامون رو به باد بدی نمیزارم ببین چی میگم من اونجارو میخرم اگه قبول نکنی ازت طلاق میگیرم هرجور شده میخرمش عصبانی نشو بابا جدی نگفت …بابا اگه میخوای بخریش !طلاق بگیر

!بابا بابا بذار بره !روانی بشین واقعا بابا ها قابل اعتماد نیستن فقط مادرا به بچه اهمیت میدن مامان داری زیاده روی میکنی هرچی بشه هم نباید بگی ازش طلاق میگیری کل زندگیم با اون بودم خوب میشناسمش امکان نداره ازم طلاق بگیره ولی من میتونم هروقت دلم بخواد میتونم ازش طلاق بگیرم ممنون

خب بخوریم فراموشش کن به حرفاش اهمیت نده خودم کنارتم راستی، مدارکت کجاس؟ یادم رفت بیارم اصلا میشه روت حساب کرد؟ هیچکدومتون قابل اعتماد نیستین مامان بخور دخترمون خیلی شیرینه دختر داشتن خیلی خوبه هنوز میدونه چی دوست داری بیشتر بخور باید واسه کار کردن انرژی داشته باشی لیو بهم زنگ زد

دیروز که چان چان رفته موزه همه مردا دست پاچه شدن قراره واسه مراسم امسال اون مسئول باشه لباست بهت میاد واسه کارمه ایندفعه کارتو از دست نده امسال دیگه واسه امتحان استخدام دولتی دیر شده سال دیگه امتحان بده اگه قبول بشی کارت دائمی میشه بهش فکر میکنم من دانش آموز خوبی نبودم

مطمئن نیستم بتونم درس بخونم تو دوران مدرسه بخاطر فیلمای تبلیغاتی و سریالا نمیرفتی مدرسه بچه باهوشی هستی مطمئنم خیلی خوب یاد میگیری درسته لازم نیست معروف باشی تازه به لطف تو ما دوتا خونه و یه ماشین داریم یکم پس انداز هم داریم با مغازه ای که داریم هم خرج زندگیمون در میاد

همه اش به لطف تو عه دیگه نمیتونیم خیلی پولدار بشیم ولی همینم بسه خیلی خوبه منم راضی ام حالا که کارتو عوض کردی خیالم راحته دیگه وقتی درباره کارت بپرسن راحت میتونم جوابشونو بدم حرف بسه بذار بخوره بعد از ظهر کار داره !چه تصادفی مامان سون نیان اشتباه گرفتی؟- واقعا؟- چی میگی؟

!دختر من هنوز مجرده !مادر کسی نیست ببخشید ببخشید شبیه یکی از آشناهام بودن اشتباه کردم ببخشید …مامان عصبانی نشو مغازه رو بسته ام باشه دیگه از نو شروع کردی آره از این به بعد یه زندگی جدید دارم خوبه باشه من و بابات حواسمون بهت هست خوبه بخوریم شونه ام درد میکنه

بذار ماساژت بدم !برو کنار !تو فقط برو مهمونی !اصلا مرخصی بگیر …توضیح دادم که !دستتو بکش بخاطر هم اتاقیم رفتم !قسم میخورم !فقط یه غذا خوردم !فقط باهاشون یه غذا خوردم اگه پیج دوستت رو نمیدیدم بهم چیزی نمیگفتی؟ کار بدی نکردم که !گمشو پررو کی میری خونه؟ برادر لینگ بعد از اینکه

مامانشو برسونه هتل میاد سراغم تا حالا با برنامه پادشاه ژونگ کوی بازی کردی؟ بعضی وقتا میکنم خیلی توش خوب نیستم. چرا؟ یه جمله خیلی خوب داره چی؟ آشغال جاش توی آشغالی عه !دیگه زیاده رویه !آشغال نیست زیاده روی؟ مگه چیکار کردم؟ فقط یه جمله از بازی رو گفتم چیه؟ کی به نظرت آشغاله؟

نمیخوام باهات حرف بزنم !بسه آشغال همه مسئول آشغالاشونن سلام، میتونم کمکتون کنم؟ با ژیجیو کار دارم !اینجام تو چنگزی ای؟ سلام برادرم گفت تو کیک درست کردی مامانم گفت بیام بگیرم لازم نبود تا اینجا بیای، خودم میارم نمیخواد بدش خودم اون کیک دو طبقه رو بیار قهوه میخوری؟- چقدر میشه؟ –

هیچی. مهمون من منظورم کیک بود اونم هیچی مامانم گفت بهت پول بدم به هرحال کارت اینه چقدر میشه؟ به مامانت بگو من این کیکو واسه لینگ شیائو درست کردم مواظب باش مامانم گفت اگه قبول نکردی پولو بذارم اینجا ممنون واسه قهوه …چقدر اینجا خیلی تغییر کرده خیلی خوب شده

دیگه همه چیز اسون شده واسه خرید فقط باید یه گوشی با خودمون ببریم دقیقا! هیچ جا خونه آدم نمیشه اینجا امنیت داره امروز رفتم جزیره گولانگیو تعجب کردم اونجا کلی آدم بود خداروشکر پسرم خیلی با فکره واسم یه ویلچیر اجاره کرد که اذیت نشم آره پسره خودمه دیگه

غذاهای هایچائو خیلی از اینجا بهتره همیشه تو خونه تولد میگیریم غذای امشب فقط ولخرجی عه پول خرج کردن واسه پسرم ولخرجی نیست ازش لذت میبرم درسته. بیشتر وقتا خونه تولد میگیریم بچه ها عاشق غذای منن ولی بیرون غذا خوردن هم عالیه خیلی راحته دکور و بادکنکا…خیلی خوبه بابا، ژیجیو نمیتونه بیاد چی شده؟

رستوران هتل گفته بره اونجا گفت باید بره کار کنه نگفت کی کیک رو میاره؟ من آوردمش تو یخچاله به گارسون بگم بیارش؟ تو آوردی؟ آره آوردم بهش پول دادم نگران نباش …چرا من گفتم ژیجیو واسه کافه اش پول احتیاج داره باید بهش میدادم بیا کمک کن بلند بشم میری دستشویی؟ بشین هایچائو

میخوام به سلامتیت بخورم بشین لطفا بشین حرفمو گوش کن خیلی ساله میخوام باهات حرف بزنم ولی فرصت نشد وقتی جوون بودم خیلی اشتباه کردم خودت خوب درباره مسائل خانواده ام میدونی هپینگ خیلی سرش شلوغه و نتونسته مراقب شیائو باشه …سلامتیش، غذاش، لباسش، درسش همه اش به پای تو بوده

با پول نمیشه جبرانش کرد تو این سالها خیلی زحمت کشیدی لینگ هپینگ پدر مسئولیت پذیری نیست قدیم من مسئولیت هاشو انجام میدادم و وقتی من رفتم گردن تو افتاد به لطف تو لینگ شیائو یه مرد عالی شده باید ازت تشکر کنم لازم نیست لینگ شیائو رو پسر خودم میدونم شاید اینجوری فکر کنی

ولی پسرت نیست واسه همین مرد عالی ای هستی واقعا لایق تشکری خب خیلی ممنون من الکل نمیخورم به جاش آب میوه میخورم لازم نیست من میخورم هپینگ این یکی واسه توعه به من توجه نکن من مسئولیت پذیر نیستم لیاقتشو ندارم بسه ناراحت نشو تو یه پدر بی مسئولیتی منم یه بار اضافی

دوتامون بی صلاحیت ایم دارم به سلامتیت مینوشم که بگم باید بیشتر به فکر بچه مون باشیم البته، به عنوان یه بار اضافی سعی میکنم بهش زحمت ندم همه تلاشمو میکنم که ازش مراقبت کنم بیا با هم همکاری کنیم، باشه؟ هپینگ؟ درسته به فکر پسرم باش بهش زحمت نده به سلامتی

امروز تولد 27 سالگی لینگ شیائو عه از همه ممنونم ممنون که اومدین چنگزی کیک رو بیار وقت کیکه پسرم، تولدت مبارک با برادرم قرار میذاری؟ خودت دیدی دستمو گرفته، مگه نه؟ به این نمیگن قرار خودت بگو، درسته؟ آره درسته فایده ای نداره مامانم ازت خوشش نمیاد خودش بهت گفته، آره؟ خودم میدونم

چرا پرسیدی؟ چون دوست ندارم خواهر شوهرم بشی باشه نظرت واسه خودت میگم ازت خوشم نمیاد خب منم ازت خوشم نمیاد خیلی ممنون میبینمتون مواظب باش چی میگفت؟ انگار پسرمون مال خودشه این همه سال ما بزرگش کردیم برادر هه کیک درست کرد !اونوقت چنگزی بهش پول داده !دقیقا چی با خودش فکر کرده؟

ژیجیو حتما ناراحت شده حتما بهش توضیح بده ماشینتو بیار باید جیان جیان رو برسونیم باشه گفتی چن تینگ باهات خوبه با ادبه، نیست؟ با ادب بودن به معنی خوب بودن نیست ژیجیو خیلی زنگ زد میرم پیشش شما برین خونه مواظب باش بای بای !بذار برسونیمت نمیخواد فردا صبح داییت میاد سراغمون میرم شهرمون

نمیخواد بدرقه مون کنی کی میرید سنگاپور؟ واستون بلیط میگیرم خیلی از فامیلا رو باید ببینیم هنوز نمیشه چهار یا شش روز دیگه، مطمئن نیستم !خیلی زیاده واسه چی عجله داری؟ اصلا نمیدونی اونجا چجوریه قدیما من و داییت با قایق میرفتیم ماهی گیری ماهی گیری؟ خوشت اومد باشه، به داییت میگم ببرتت بیرون

واسه یکشنبه هفته بعد بلیط میگیرم باشه اینجا مزاحمتیم چرا انقد عجله داری بلیط بگیری؟ میخوای از شرمون خلاص شی؟ دارم به ژیجیو پیام میدم میگه کی میرسم خونه نباید میگفتی چنگزی بهش پول بده به نظرم داشتن اونجا واسش سخته نباید بیشتر بهش زحمت بدیم !سورپرایز !تولدت مبارک بیا اینجا آرزو کن- آرزو- آره

!باید آرزو کنی پولدار شم بیا باشه اولا آرزو میکنم ژیجیو پولدار بشه دوما، آرزو میکنم سالم باشیم سوما آرزو میکنم همیشه امنیت داشته باشیم !چه آرزو های ساده ای داره !کار من با آرزو حل نمیشه دارم ورشکست میشم فوت کنید سه، دو، یک تولدت مبارک تولدت مبارک تولدت مبارک تولدت مبارک

الان تقسیم میکنم فکر کردم خیلی عصبانی ای نه بابا چون میدونستم اونجا اوضاع داغون میشه، نیومدم سه تایی کیک بخوریم بهتره نه اصلا به لطف چن تینگ غذای خوبی خوردیم به هرحال من از غذا خوشم اومد فقط به فکر خوردنی کیک مجانی عه پول اون یکی کیک رو بده !عمرا! هزار یوان بود

بچه پولداریه کیک رو ببر !ببینید چه کردم خیلی خوبه واسه یه لحظه احساس کردم که دارم وارد دنیایی میشم که به آدم بزرگایی مثل بابام تعلق داره کلید اون دنیا صبر عه صبر صبر از قدیم میگن گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی مامان و بابام خیلی جدی دعوا کردن

نمیخواستم وضعیتو بدتر کنم اگه طلاق بگیرن چی؟ چیکار میکنی؟ تو عصبانیت یه چیزی گفتن ولی تاحالا ندیده بودم بابام انقد عصبانی بشه همیشه خوب و مهربونه یه یار تو اینترنت خوندم موقع طلاق گرفتن مرد میره سراغ خونه زن میره سراغ بچه بابات پولو ترجیح میده !باید پول داشته باشه که رنده بمونه

اگه بابام حرفشو عوض نکنه مامانم کاری نمیتونه کنه نمیشه خودتو قایم کنی که !یا آزادی یا مرگ این دفعه میخوام جلوش وایسم مدارکمو بهش ندادم الان مثلا جلوش وایسادی؟ هنوز داری ازش فرار میکنی بخاطر دعواشون ترسیدم درباره بجینگ بهشون گفتی؟ الان وضعیت خانواده ام خیلی داغونه باید صبر کنم تا حل بشه !زرشک

چی میگی؟ همه اش غر میزنی !حالا خودت چیکار کردی؟ تسلیم شدی !نه به خانواده ام تسلیم سرنوشتم شدم قبل تسلیم شدن زندگیم خیلی بهم ریخته بود حالا که تسلیم شدم، خیلی بهتر شده مامان و بابام باهام خوبن دیگه اذیت نمیشم پنج تا نه ساعت کار میکنم یه روز هم مرخصی داریم

با خیال راحت ریلکس میکنم و ماسکمو میزنم !لی جیان جیان …میدونید یکی از همکارام از وقتی دیدم جذبم شده تازه مدیره لی جیان جیان چرا همچین شدی؟ دلت درد میکنه؟ هضم کردن غذایی که چن تینگ خریده خیلی سخته بریم دکتر؟ نه !بدنم خیلی قویه !میتونم تحمل میکنم مزخرف نگو نودل تند سفارش دادم

میتونی بخوری؟ !برنده میره اینجا غذا نداریم ببخشید چای بخور اشکال نداره ممنون اگه چیزی میخوای بگی، بگو فقط واسه غذا دادن به دونگ دونگ اومدی؟ آره! فقط واسه همین اومدم …راستش تو این چند روز بخاطر تو اصلا نمیتونم چیزی بخورم و بخوابم بخاطر من؟ !نه منظورم این نبود بخاطر تو نیست …خب

…بخاطر تو عه، ولی !به هر حال…اونجوری که فکر میکنی نیست اشکال نداره. راحت باش خب وقتی جوون بودیم و قرار میذاشتیم اصلا نظراتمون رو بهم نگفتیم واسه همین به نظرم خیلی درست نمیشناسمت تو سالهای گذشته فکر میکردم یه آدم خودخواهی ولی تو آدم خوب و درستی هستی این چند روز بهش فکر کردم

واسه من، تو همیشه دروغگویی یه بار بهم گفتی که به ژیجیو اهمیت میدی پس نباید بخاطر سختی زندگی ولش میکردی چرا اینکارو کردی؟ نباید اونجوری ولش میکردی ولی چرا از اول به دنیاش آوردی؟ تازه اگه خودخواه بودی سعی میکردی الان ژیجیو رو پس بگیری ولی به جاش عقب کشیدی اگه خودخواهی

پس چرا مراقب بچه یه نفر دیگه هستی؟ پس ژیجیو چی؟ !اصلا نمیفهمم …واسه همین کاری جز سوال کردن نمیتونم بکنم حقیقتو بگو حقیقت رو میخوای آره؟- آره حقیقت- لی، دونگ دونگ رو ببر بیرون باشه دونگ دونگ بریم بازی کنیم بریم خاله دیگه نمیخواد بیای عموت چند روز دیگه مرخص میشه نگران ما نباش

بیشتر استراحت کن بخاطر پول خودتو مریض نکن باشه خاله دیگه برگرد من میرم بدرقه ات میکنم خاله چیزی شده؟ نه هیچی اگه چیزی شده بگو خب ولی عصبانی نشو باشه چند روز پیش مامانت اومد ملاقات عموت منطقیه اون شوهر خواهرشه دیدیش؟- آره- کی دیدیش؟ چرا بهم نگفتی؟ لازم نبود چند وقت پیش دیدمش

ازدواج کرده و یه پسر داره فکر نکنم خیلی ببینیمش !ازدواج کرده به من چیزی نگفت اشکال نداره هرکی زندگی خودشو داره همین بسه همیشه بهت گفتم مراقب بابات باشی اصلا درباره مامانت چیزی نگفتم ولی باید بدونی که بخاطر خودت اینجوری میگفتم خواستت مامانتم همین بوده میدونم به فکر خودم بودی

همونطور که قبلا گفتی من تو خانواده لی به دنیا نیومدم اگه خیلی درباره اون حرف بزنم بابام ناراحت میشه اینجوری نیست ژیجیو از مامانت متنفر نباش اون زن بیچاره ایه بهش فکر کن اون به دنیا آورده ات خیلی دوست داره یادته وقتی با مامانت دعوا میکردیم ناراحت میشدی سرمون داد میزدی

!و میگفتی مامانم منو خیلی دوست داره یادته؟ اصلا یادم نمیاد !ببین چی میگه واسه قبل از اینکه بره اس چطور یادت نمیاد مامانت چجوری باهات رفتار میکرد؟ خاله، چرا هی اینارو میگی؟ خودت گفتی فراموشش کنم !بس کن مگه میشه مادرتو فراموش کنی؟ از کی تا حالا به حرف من گوش میدی؟

مامانت تورو ول کرد ولی مجبور بود اینکارو بکنه اون زن قوی ایه هیچوقت جلو بقیه گریه نمیکنه وقتی تصمیم گرفت به بابات بده ات توی زندان دیدمش خیلی گریه کرد چشماش خیلی ورم کرده بود هرروز واست نامه مینوشت ولی نمیتونست واست بفرسته خاله، منظورت چیه تو زندان دیدیش؟ من میرم !خاله خاله !خاله

مامانم کی رفت زندان؟ !خاله! بهم بگو !بیا بیرون آروم باش. اینطوری نکن !ببینید چه شکلی شدم آروم باش. باید حرف بزنیم !برین کنار !نزدیک من نشین بخاطر آلرژی اینجوری شدین باید برین بیمارستان ما هزینه اش رو میدیم !من پول نمیخوام نکن !بسه فقط آلرژی داشت خواستم کمکش کنم دوتامون بدشانسی آوردیم افتاد زمین

و سرش به پله خورد فورا مرد اون زمان دو ماه هم نشده بود که به شنگژن رفته بودم قبل از اینکه بتونم درست کار کنم چهار سال بخاطر قتل غیر عمد رفتم زندان چرا اینجوری شد؟ پلیس به خانواده ام زنگ زد نباید میزاشتم مامانم بفهمه هه لان یواشکی اومد دیدنم

میترسیدم همه چیزو بگه واسه همین یه نامه نوشتم تا به دستت برسه !خیلی راز بزرگیه !اصلا فکرشم نمیکردم اگه راستشو میگفتم بازم ژیجیو رو میگرفتی؟ !آره !میگرفتم میدونستم واسه همین اینکارو بخاطر ژیجیو کردم اون کار اشتباهی نکرده بود اون بدون پدر به دنیا اومد و بعدش مادرش رفت زندان من سرنوشتمو قبول کردم

ولی دیگه چرا میذاشتم اون عذاب بکشه؟ ترجیح دادم ولش کنم با خودم گفتم تو باهاش خوبی و راحت پیش تو میمونه حتی بهتره فراموشم کنه خب فراموشت کرد؟ پس تو به هه لان گفتی اون حرفا رو بهم بزنه واقعا درسته؟ !احمق نباش چه فایده ای داره ژیجیو فکر کنه ولش کردی؟

فایده ای نداره میدونم …ولی این بهترین کاری بود که میتونستم بکنم اینجوری توام خیالت راحت بود زحمتایی که واس میکشیدی حروم نمیشد من واسه راحتی خودم بزرگش نکردم و انتظاری هم ازش نداشتم واسه دخترمم همینطوره همین که سالم و خوشحال باشن بسه دیگه چی بخوام؟

همسایه ها همه میگن من خیلی خوب ژیجیو رو بزرگ کردم ولی من تنها کسیم که میدونه یه جای کار ایرادر داره یه جاش ایراد داره من نمیتونم کاریش کنم مهم نیست چقدر تلاش کنم و غذا بپزم اون یه جا باید تو باشی دیگه از دستش داده هیچکس نمیتونه درستش کنه

تنها کاری که میتونم بکنم اینه که دیگه مزاحمش نشم همون پس همیشه با خودم میگفتم چرا ژیجیو اینجوری عه تنهایی تصمیم میگیره و خودش بار همه چیزو به دوش میکشه میگفتم مامانش که خیلی بیخیاله اون اصلا شبیهش نیست حالا میفهمم من تورو نمیشناختم اون به تو رفته هنوز شبیهه منه؟

اگه احساس میکنی بهش مدیونی از این به بعد سعی کن جبران کنی مطمئنم میتونی تو مرد عالی ای هستی …اگه کس دیگه ای بود من با بقیه کاری ندارم این خانواده امه ژیجیو حقشه که واقعیتو بدونه الان بهش زنگ میزنم بهم اعتماد کن هه لان عه ژیجیو دوباره خودشو کثیف کرده وقتی بزرگ بشم کلی غذای خوشمزه واست میخرم چی میخری؟ !مانتی !خرچنگ !و یه تلویزیون بزرگ !اینارو که خودت میخوای مامان تو چی میخوای؟ !هرچی بخوای میگیرم هرچی بخوام؟ آره. بگو سالم باش بچه خوبی باش پسر بدی نشو !باشه، قول میدم

!ولی بازم خرچنگ و تلویزیون میخرم !باشه