المسلسل الصيني”رومانسية الغابة الصغيرة”|”A Romance of the Little Forest”حلقة 7 مترجم(كوميدي،رومانسي)

[عاشقانه جنگل کوچک] قسمت هفتم [!بریم خونه شام بخوریم] می رن، کی دوست دخترش شدی؟ شنیدم که یه گروه طرفدار داره هنوز هیچ خبری جایی درز نکرده !عجیبه یعنی میگی لیاقت منو نداره؟ خب، شاید من داشته باشم مثل اینکه پروفسور ژوانگ برای اینکه به زندگیش روح تازه بخشیدم بهم مدیونه

وقتی با پروفسور ژوانگ هستی هم باهات جدیه؟ نه اونقدرام ولی زیاد اخم می‌کنه باهام روراست نیستین پروفسور ژوانگ دیروز بهم گفتین که با دختر زیبایی قرار نمیزارین ولی امروز، متوجه شدم که دوست دختر خوشگلی دارین شاید معنی زیبایی برای ما متفاوته نکته ی ظریفی بود برای مردی که انقدر به گیاه شناسی پایبنده

ممکنه نیاز به قدردانی از چیزای دیگه داشته باشه یا فقط عطر گل ها رو تحسین می‌کنه چون مدت زیادی رو کنارشون بوده واقعا، گل ها؟ !چه به خودشم می نازه فقط حقیقت رو گفتم شما رو تنها میزارم. دیگه میرم پروفسور ژوانگ، این چه قیافه ایه؟ حسودی نمیکنی که، مگه نه؟

اینجا فقط چای هست سرکه ای نیست که حسودیم گل کنه راستش، نوشیدنی زیادی اینجا نیست نه الکل نه الکل جنگل جنکی ولی یه دختر هست که همه ی اینا می ارزه پروفسور ژوانگ، کدوم طعم رو ترجیح میدی؟ …شاید بتونیم !بیتربیتتت بدون اینکه خداحافظی کنه رفت بچه ها، رسماً اعلام کردین؟

چیو از دست دادم؟ ما تسلیم فشار های زیادی شدیم اون موافقت کرد که فردا با خونواده م شام بخوره این صحنه ی مورد علاقه م از سریاله پدربزرگ دلتنگته اگه کاری نداری شام بیا اینجا – !باشه – هیچ چیز نمیتونه جلوی احساسات دو عاشق نسبت به همو بگیره

بهتره که جلوی بقیه ابراز محبتی نباشه فردا منو در جریان بزار کاپلی که من شیپ شون میکردم دارن بالاخره بهم میرسن باید پیکاسو می شدم لیندا، یه لحظه بیا اینجا …این رییس جین ازمون خواست که اینو پستش کنیم و پیداش کنیم میخواد این دختره رو پیداش کنه اما این چیه؟

حدس میزنم یکی از ایده های بازاریابیشه هر چی تصویر مبهم تر باشه مردم بیشتر فکر کنن که خودشونن بیشتر توجه افکار عمومی رو به خودمون جلب میکنیم !لیندا، خوب می‌تونی ذهن رییس جین رو بخونیا تخت تاثیر قرار گرفتم خسته شدم…از کجا میدونستی باید بریم سمت راست؟ کی جز تو همیشه خسته اس؟

خب، این یعنی من برات خاصم؟ !اره، به طور خاصی خسته کننده ای !یه دنده پس…سرصبحی اومدی دنبال نمونه برداری؟ شاید باید یه راهنمای دیگه بگیرم نه، من هواشناسی رو چک کردم قراره بارون بیاد، برای همین نمی‌تونیم بریم کوهستان هیچی نگو و اخلاق کاری منو زیر سوال نبر من همیشه سرقولم هستم

بریم با خونواده م ناهار بخوریم …اینجا…بادمجون اینجاست عالیه…بشین ما اومدیم بیاین بشینین زود باشین – واوووو – کلی غذا درست کردین بادمجون سرخکرده، غذای مورد علاقه ت ژوانگ، بیا بیا، بشین نمیدونم این غذاها و دوست داری یا نه لطفا یکم امتحان کنین !خجالت نکش بابا، بادمجون سرخ‌کرده ات خیلی خوشمزه اس

خیلی تنده، امتحانش کن خودتو ببین اصلا مثل دخترا نیستی یه طرف دیگه، ژوانگ نشون دهنده ی یه مرد واقعیه مرد جنتلمنی مثل آقای ژوانگ دخترای سرحالی مثل منو دوست داره درسته؟ – پررو – ژوانگ، یکم بخور خیلی تازه س ممنون قابلی نداشت ژوانگ، چندوقته باهم آشنا شدین؟ فکر کنم…بیشتر از دوماهه

چطور همدیگه رو دیدین؟ …ما – باهم کار میکنیم – تو کالج همدیگه رو دیدیم ژوانگ پرنس جذاب کالجمونه تو نگاه اول عاشقش شدم ژوانگ، چندوقته که تو کالجی؟ حدودا سه ساله …می رن پس چجوری چرا تازه با همدیگه آشنا شدین؟ کلی آدم تو کالجن نمیتونم همه رو بشناسم که

تو گفتی که اون پرنس جذاب همه ی دختراست پس چطور نتونستی بشناسیش؟ اون خیلی از وقتشو صرف کار کردن میکنه من پرنس جذاب نیستم بیخیال ژوانگ کسی جز تو لیاقت این لقب رو نداره منظورم اینه، خودتو ببین خیلی خوشتیپ و تحصیل کرده ای اگه دختر من یه روز باهات ازدواج کنه

…پس من – !مامان – غذاتو بخور چی؟ …ژوانگ، از از چیِ می خوشت اومده؟ اون خیلی راستگو و صادقه یادت باشه بهم زنگ بزنی کلی تلاش میزنه تا به نتیجه ی دلخواهش برسه خیلی خوش بینی …سرزنده و باهوشه ژوانگ، زن شناس خوبی هستی میدونی، می خیلی دختر خوبیه از بچگی باهوش بوده

همه ی دوستامون و در و همسایه ها برای خواستگاریش صف میکشیدن درسته یادته؟ …اون روزی که می به دنیا اومد آسمون پر از ابرهای رنگی بود !مامان، دیگه زیاده روی نکن ببخشید، از بحث خارج شدم ژوانگ، چه غذاییو بیشتر دوست داری؟ می، تو میدونی دیگه نه؟ خوب مراقبش باش اره زود باش بگو

البته که میدونم چه غذاییو دوست داره کرفس تره و زنجبیل همشون از غذاهای مورد علاقه ی اونه زود باش بخور بازم از اینا هست ژوانگ، سلیقه ت کاملا خاصه یه دکتر گیاه شناسه تغذیه ی سالمی داره خوبی؟ هردو دکتر هستین همدیگه رو خوب میشناسین البته باید این بازی رو تموم کنیم

تحسین برانگیز بود میدونی که فقط دکترا میتونن استاد راهنما باشن شاید خنگ باشم ولی الفبای کار رو بلدم که صبر یعنی خود رنجی بیکار نشینین …بابا برامون میوه ی تازه هم آماده س بعد از ناهار میخوریم باید بریم تو حیاط؟ اره، زیر خورشید آفتاب میگیریم مامان، من ژاکت پوشیدم

چرا وقتی با ژوانگی اینو میپوشی؟ هرچقدر گرما بخوای می‌تونه بهت بده درست نمیگم؟ اجازه بدین …راستش…می…تو اینکار خوبها امروز چون تو پیششی استرس گرفته بزار بابا انجامش بده درسته، بدش به من عیبی نداره. خودم انجامش میدم باشه باشه دیدی؟ ژوانگ خیلی ماهره یه پروفسور گیاه شناس

که همیشه درحال تحقیق درمورد این چیزهاست بایدم ماهر باشه این چه رفتاریه؟ مرد به این بزرگی اینکارو برای تو انجام داده همینقدرم وقت باارزششو گرفتی مگه دوست پسرا نباید از اینکار انجام بدن؟ بفرمایین برای شما می نان بیا اینجا ژوانگ ببین اینا عکسهای بچگی می رنه خیلی تغییر کرده

شرط می بودم نمیتونی بشناسیش !مامان نمی‌دونستم هنوز اینارو داری بندازش دور ژوانگ بهم می خنده نه نمیخنده خیلی بامزه بود ببین، اینجا تو مهد کودک بود بامزه نیست؟ میتونی تو این عکس پیداش کنی؟ چجوری میتونه پیدام کنه؟ اینه از کجا فهمیدی؟ از رو غذا خوردنش ممنون بازم هست یه عکس دیگه هم هست

موقعی که دانش آموز نمونه ی مدرسه بود خب…اون برای تحقیقات علمی..اومده اینجا بیاین مزاحمش نشیم بیا اتاقی که میتونی توش کار کنی رو بهت نشون بدم …اما میوه نگران نباش من بعدا براش می برم خواهرت داشت خجالت می کشید عکسشو ببین، خیلی دوست داشتنی بود ببین بیا اینجا

فکر میکنم ژوانگ خیلی پسر خوبیه آروم و باملاحظه س دوسش دارم – منم همینطور – واقعا عالیه انقدر بیتربیتانه رفتار نکن مثل یه زن باهاش رفتار کن ولی من از اولم باهاش مهربونه بودم اونقدر که مثل خنگا شده بودم نظر منو بخوای یه همچین داماد عالی مثل این

باعث لبخند من تو رویا هم میشه نمیتونم صبر کنم تا وانگ شیومی شمارو باهم ببینه خانواده ای خوش قیافه و تحصیل کرده فقط اون صحنه رو تصور کن سورپرایز بزرگیه مامان صورتت داره ترک میخوره میخوای بهش پیام بدی؟ خوبه بنظرت؟ اگه تو هم یه عروس خوب برام بیاری

حتی اگه انقدر لبخند زدم که صورتم درد گرفت بازم خوشحال میشم می، فردا دختر شیومی اِر یا برای یک ماهگی بچه اش مهمونی داره تو باید بری ار یا با گو شیانگ ازدواج کرده …کسی که یه خواهر دوقلو به اسم گو فِی داره اره، شما دوتا باهم همکلاسی بودین دوست ندارم برم

من و پدرت می‌خواستیم بریم اما فردا باید بریم شهر برو از طرف ما کادوشونو بده و تبریک بگو مامان، از کی تا حالا با خاله شیومی دوست شدی؟ …بخاطر شخصیت جذابم این جذابیت شخصیتی مامان نیست اونا سر اینکه کی رییس گروه رقص باشه باهم بگو مگو داشتن رقابت خیلی شدیدی بود

الان تظاهر به مهربونی و خوبی میکنه میترسم اگه نره دهن همسایه ها باز شه میدونی که چی زیر لب میگی؟ نادیده شون بگیر بیا یکم پرتغال بخور من خوبم برام مهم نیست، نمیرم مامان، میدونی که می رن هیچوقت باهاش دوست نبود اونا همیشه تو دردسر مینذاختنش

همش میگفتم هیچکس با یه دکتر زن ازدواج نمیکنه درک نمیکنم چجوری یه بچه اونا رو مغرور کرده مامان، مجبورش نکن بره مهمونی دقیقا برای همینه که باید بره نگاش کن به خوبی تو شغلش موفقه آشنا شدن با یه پسر فوق العاده چرا ژوانگ رو فردا با خودت نمیبری ؟

وانگ شیو می خیلی حسودی میکنه حرف زدن بسه اینو بده به ژوانگ بفرما خوب باش باهاش- برش خوشگل- پروفسور ژوانگ تو درو برام باز گذاشتی؟ سوپرایز برای امروز دیگه هیچ سرویس دهی عاطفی نداریم سرویس دهی عاطفی؟ آروم باش حتما خسته ای بیا ،یکم میوه بخور ممنون اونا شبیه همن انگار

چجوری میتونی اونارو باهم بذاری؟ چی میخوای؟ صحبت از سرویس دهی عاطفی شد میتونم یه مورد دیگه خواهش کنم؟ بگو،میای ناهار باهام مهمونی؟ تو صحبتامون درباره ی این موضوع چیزی نبود منظورم اینه….هوا زیاد خوب نیست روزا بارونیه نمیتونی بری کوه تنها موندن اینجا خسته کننده میشه نه؟ باشه،منم نمیخوام برم مهمونی همش بخاطر مادرمه

میدون رقص درست میکنه مثل فیلم گیم آف ترونز چیز دیگه هست؟ اره ممنون که باهام نقش بازی کردی شغل من واسه پدرمادرم چندان معنا نداره من دور از خونه کار میکنم اگه شغل ثابتی نداشته باشم خیلی نگران میشن خوشبختانه زیاد از اینترنت استفاده نمیکنن که بفهمن یو می رن فقط یه دختر نیست

یا یه سلبریتی اینترنتی مثل من خیلی وقت پیش بیچاره میشد درست نمیگم؟ خب، دیگه تنهات میزارم بای رییس تیان، کارم خوبه؟ شاید بتونین تو دراز مدت منو استخدام کنین؟ دراز مدت؟ مگه برنامه داری که بمونی؟ …نه، باید برگردم هرموقع که کارام بابت دوست پسرم تموم شد

به هرحال، یه لحظه پول درآوردن هم غیرممکنه رییس تیان، هوای منو داشته باشین باشه، حواسم بهت هست روزی یه خوشه انگور نه ممنون خسیس شیرینه اگه یه وبلاگ درمورد زندگی روستایی درست کنم برای فالوورام جالبه نه؟ …هست و تیتر خبرش خبر مهم! سلبریتی اینترنتی

تموم راه رو برای سفر تو دل زندگی روستایی طی میکنه بااستعدادیا حرف از شیطون شد سر و کله اش پیدا شد الو؟ یه وبلاگ زندگی روستایی نظر بدی نیست راهی برای ایجاد یک مسیر دوسش دارم کم پیش میاد بیای بیرون باهم تحقیق کنیم به اخلاق کاری من شک داری؟ البته که نه

وقتی دارم یادآوری میکنم که جوری به همچین بلاگر عالی تبدیل شدم حتما بخاطر شخصیت جذاب منن از خود راضی چی میخوای؟ وی چت برات یه عکس فرستادم بررسیش ک چی تو سرته؟ فقط عجله کن باید دختر باشه نه؟ نظری ندارم، ولی عادیه که ناآشنا باشه براش اینا افراد گروه اول هستن

چطوره یه لحظه صبر کنیم ؟ درک نمیکنم همچین نقاشی زنده ای چرا مردم نمیتونن ببینن که اون دختره بین شون هست یا نه؟ …راستش… فکر می کنم عکس و نقاشی ها رو کنار هم بررسی کن هردو رو برام بیار اینارو بگیر و برو چشم بفرمایین راستی، برای مهمونی فردا پروفسور ژوانگ هم میاد؟

نه، ولی بهتر میدونی که اونا ببینن چی میگن نمیخوام بهشون ببازم چطوره تو هم نری؟ نه اگه نرم همسایه ها به مامان تیکه میندازن پس نگران نباش، چون نمیزارم کسی بهت بگه بالای چشمت ابروعه ما دیگه بزرگ شدیم مطمئنم دیگه انقدرم بچه نیستن بعلاوه، اگه خواستن چیزای بدی بگن یا میگن چقدر زشتم

یا میگن کی با یه دختر ازدواج نمیکنه برام مهم نیست بجای اونا بیا فکر کنیم که چجوری یه وبلاگ درمورد زندگی روستایی درست کنیم نکته ی خوبی بود ♫ عشق واقعی برای تو ♫ ♫ آره، آره ♫ ♫ زیبایی یعنی تو ♫ ♫ کسی که من دوسش دارم ♫

♫ تویی، تویی، تو ♫ !عجب نسیمی فن برقی روشنه؟ اوتوماتیکه؟ می رن، شام آماده س دارم میام زود باش اومدم ♫ قلبمو دنبال کن ♫ ♫ همه چیز بهتر از این میشه ♫ …آقای ژوانگ خواهرم به مهمونی ار یا میره ازم خواست که بهتون بگم باشه …آقای ژوانگ خواهرم یه زحمت براتون داشت

میخواست که شما درمورد گذشته ی باافتخارش بیشتر بدونین درموردش میدونم …ولی این عکسها واقعا برای بچگی های می رنه؟ پروفسور ژوانگ چرا شما به دوست دخترتون اهمیت نمیدین؟ چه بهش اهمیت بدم یا نه به تو هیچ ربطی نداره پروفسور ژوانگ، از من خوشتون نمیاد نه؟ گواهی مو امضاء کنین تا برم

دهکده ی چینگ شوی که برای من نیست هر موقع خواستی میتونی بری یاشه، بعدا حسرت نخورین که چرا رفتم غذا حاضره بعد از اینکه هدیه رو دادم میریم نادیده شون بگیر دوباره مسخره م کردن هموناییکه به صورتم میخندیدن دختر زشت با یه خرس دست و پاچلفتی ببین، این دختر بیریخته دم داره

چجوری دفترخاطراتشم اینجا بود؟ خواهرم واقعا گذشته ی سختی داشته اون یک کلمه حرف هم نزد اما همیشه از رو دفتر کتاب ها و لباسهای کثیفش می‌فهمیدیم که باز بهش زور گفتن واقعا؟ اذیت میکردن؟ اون قبلا به این قشنگی نبود اما معنی اسمش میشد زیبا همکلاسی هاش همیشه سر این موضوع دستش مینداختن

پدر این مهمونی امروز گو شیانگ، بدتر از همه بود کسی که همیشه دنبال مسخره کردن بقیه بود یه زمانی باهم کاپل بودن نمیتونی تصور کنی که خواهرم چقدر عصبانی بود …مسخره نباش گو شیانگ، بفرمایید تبریک میگم اهل کجایی خوشگله؟ دوست دختر خوشگل من نیست؟ ببین کی داره خجالت میکشه

شما قبلا باهم کاپل بودین که همیشه اسمتون رو تخته سیاه بوده خجالت نکش دقیقا بدون شک همکلاسی هاش اونجان اما این فقط نظر شخصی منه خواهرم بهم گفت که مزاحمتون نشم پس…فراموشش کنین این ایده ی تو بوده که اینارو بخونم دختری که از گذشته ش خیلی متنفره و اونو از بقیه مخفی میکنه

نگرانم که اون اونجا تنهاست می‌خوام با می رن پشت هم شراب بخورم ار یا، جشن یه ماهگی بچه ی توعه چجوری میتونی همچین مزخرفاتی رو تحمل کنی؟ اگه برای خودنمایی نمیومدی اون اینجوری رفتار نمیکرد جدی میگی تو؟ مادرت می رو دعوت کرد اومدیم بهت تبریک بگیم چطور انقدر پررویین؟ ار یا، آروم باش

ببر وحشی مثل تو یو می رن هیچوقت نمیتونه با کسی ازدواج کنه تو شوهر و بچه داری خیلی بهتر از اونه درسته – راست میگه – میدونی چرا لائو زی تائه ته چین رو می نویسه؟ منظورت چیه؟ چون لائو زی خوشحاله بیخیال، داشتیم شوخی میکردیم مثل همیشه نمیتونی شوخی رو تحمل کنی می

دوست پسرش اومده تازه کارم تموم شد چرا بدون من اومدی؟ …گفتی سرت شلوغه، چرا می‌دونه چرا لائو زی تائه ته چینگ رو مینویسه؟ دوست پسر داری منو یادت نره – چیو نگاه میکنی؟ – اون پاکت قرمزه برای پسرعموت کو؟ چی؟ مجبوری صبر کنی تا مهمونی شروع شه؟ مجبورم نکن بپرسم همین؟

منظورم اینه، لباستو ببین کفشت، کیفت و این همه ی چیزیه که میخوای بدی؟ این اینجا چیکار میکنه؟ چرا به دوست پسرش نگاه میکنی؟ یو می رن رو ببین یه دکتر، با یه پروفسور قرار میزاره می واقعا وحشی بود همش با بقیه دعوا میوفتاد اون تکنیک بوکس خودشو ساخت اسمشو گذاشت…تکنیک بوکس یو

زود باش می رن، نشونش بده به حرفش گوش نده همچین چیزی نیست حسرت میخورم که چرا زودتر می رن رو ندیدم به هرحال، از اول تا آخر کم تنها دوست پسرشم دوست پسرم چیزی نمیخوره من بجاش میخورم …پوست پسر خب، حسودی می‌کنی؟ تو خیلی به پوستت می رسی برای چی؟ تموم صبر کنین

من با می مینوشم بسه – …می – زود باش دیدین، چقدر ظرفیتش بالاست بدون طعم تخمیر هرکسی نزدیکت وایسه می‌فهمه که آبمیوه انگوره خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم هرچی یود، مسئله اینه که کسی نفهمید بیا بشین تیان تیان، پیشش بمون باید برم سرویس بهداشتی باشه مامان، من باید برم بدون ناهار؟

تو اون شهر خراب شده بزرگ شدی !نمیتونی غذای روستا رو بخوری؟ خاله گو، این کیه؟ می، بهش اهمیت نده اون گو فیه دنبال سرویس بهداشتی میگردی؟ از اون طرف برو ممنون بسلامتی چرا انقدر قیافه ش آشناست؟ حالا که برگشتی، من میرم به بقیه سلام کنم پروفسور ژوانگ

به اندازه ی کافی رسم و رسوم عامیانه مونو دیدی میتونیم بریم؟ پروفسور ژوانگ، متاسفم اگه میدونستم دوست پسرش هستین راهنماییتون میکردم عیبی نداره عمو ژانگ، درک میکنم عمو جان، تقصیر من بود من باید بهتون میگفتم که چقدر تو روستا مشهورم درست میبینم؟ دوست پسر تقلبی من داره می خنده بیاین بسلامتی هردوتون بسلامتی

این مشروب سفیده می، چیشده؟ خوبی؟ عمو ژانگ، من میبرمش خونه باشه مراقب باش ♫ پرنده های مهاجر به سمت جنگل پرواز میکنن ♫ ♫ عبور از پرتوهای نور ♫ ♫ هوای روشن رو میبینن ♫ ♫ بهترین آدم هارو می بینن ♫ ♫ یه جواب غیرمنتظره ♫ …تو دیگه زیادی خوب بودم

شراب رو بگیر از کجا فهمیدی مست نیستم؟ نمیتونی شراب بخوری چه برسه به اینکه بخوای شراب سفید بخوری از قبل نقشه کشیده بودی درسته پروفسور ژوانگ خوب منو میشناسی جدا از صورت یخی ات وقت شناس خوبی هستی فقط نقش خودمو بازی میکنم خوب بازیش کردی مثل یه سوپرمن

که دوروبرش پر از نورهای رنگارنگه هنوزم، نمیتونم باهات رقابت کنم سازنده ی تکنیک بوکس یو من بوکس کار نمیکنم من خیلی نرم و لطیف هستم به هرحال، ممنونم منو از اون دردسر آوردی بیرون میدونستی دردسره پس چرا رفتی؟ نمی‌خواستم برم اما حالا که رفتم نمیتونستم بدون دعوا بیام بیرون

علاوه بر این، خدا برام نیروی کمکی فرستاده دیشب ستاره هارو دیدم و فهمیدم که خدا تو شرایط سخت هوامو داشته پروفسور ژوانگ، کار خوبی در حقم کردی خجالت نکش صبر کن پروفسور ژوانگ یکم آب بخور فهمیدم که آب خوردن رو دوست داری هفتاد درصد از من رو آب تشکیل داده

تو آب خوردن رو دوست داری یعنی هفتاد درصد از منو دوست داری پس شما دوتا تفاهم زیادی دارین شما…منظورت چیه؟ پس…خانم ستاره بین چطور بفهمی اگه فردا هفت صبح بخوایم بریم کوه کی باید از خواب بلند شی؟ !هفت صبح؟ خیلی زوده یک ساعت دیرتر چطوره؟ نه خب…نیم ساعت دیرتر چی؟ یه ربع؟

باشه، ده دقیقه؟ ده…نه دقیقه؟ هشت؟ هفت؟ پنج دقیقه؟ بفرمایید لطفا پروفسور ژوانگ، از اطراف پرسیدم تو هر سفر تحقیقاتی علاوه بر گونه های گیاهی شما هم از خاک نمونه برداری کنین این خاک بنفشه؟ میتونم اونو برات بگیرم ؟ نظریه خوبی نیست؟ از این طرف،هردومون کاری داریم که باید انجام بدیم

امروز تو شهر قدم زدم و یکم اسنک خریدم رشوه دادن به ممتحن کمکی به قبولی تو امتحان نمی کنه بیخیال بخاطر شما نیست پروفسور ژوانگ میخوام ازت بپرسم درباره تنقلاتی که خانم می رن دوست داره چرا اینو بهش نشون میدی؟ چی؟ ….گفتم چرا اینو بهش نشون میدی؟ پس میدونی

اگه نمی خوای من بدونم اونو کنار بذار داخل شدم و آلبوم درست روی میز بود فهمیدنش آسونه دیشب اوایل تحویل داد بدون اینکه عکساتو ببینه من…فقط میخواستم بهش بگم در باره تاریخ باشکوهت ولی نمیخواستم دفتر خاطراتت رو بهش بدم با دیدن لبخندت با خوشحالی منم خوشحالم عصبانی یا نگران نباش

مطمئنم اون بهت نمیخنده بخاطر چیزی که نوشتی نگران؟واقعا نوشته ام خیلی خوب بود که حتی میتونن چاپ کنن دانش آموزا بخونن چرا باید نگران باشم؟ ممنون از توجهت بیا همش مال تو سلام به همه، این پری دریایی با پاهای درازه پری دریایی با پای دراز؟ چیه؟

یه ویدیویی برای کمک به تیان تیان تو فروش انگوره انگوراش خوب فروش نداره برای همین می خوام ویدیو رو به چت گروهی آنلاین مدرسه ارسال کنم و دانش آموزام بخرن انگار پیچیده اس خواهر خوب،به بازی ادامه بده میخوام بشنوم تیان تیان چی گفت یه کمک کننده ناشناس چرا جلوش خودتو نشون ندادی؟

نمیدونم داری درمورد چی حرف میزنی قشنگ میتونم بفهمم ولی با توجه به تیان تیان فرصت زیادی نداری چرا؟ توی سریالا دخترا همیشه عشق یهویی رو به دوست بچگی ترجیح مبدن ولی هنوز امیدی هست نه؟ همیشه امید هست بستگی به این داره چقدر تلاش کنی توجه کافی میتونه

یه خونه قدیمی رو هم به آتیش بکشه خونه قدیمی؟ آره اونایی که تلاش میکنن هیچوقت پشیمون نمیشن من تشویقت میکنم خانم می‌رن برای منه؟ آره توی شهر بودم برات خوراکیای مورد علاقت رو خریدم کیک آجیل دار؟ آره بدمزست؟ خواهر هیچ موقع از این کیکا نمیخوره هر موقع بهش میدادن به زور میداد بهم

واقعا؟ پروفسور ژوانگ گفت این خوراکی مورد علاقشه کرفس پیازچه و زنجبیل همشون مورد علاقشه دوست پسر قلابی همشو تلافی کرده چرا همچین خوراکیای مزخرفی مثل کیک آجیلی وجود داره؟ صبر کن و ببین تقاصش رو پس میدی میخوای با هم از چتر استفاده کنیم؟ از این طرف لطفا رئیس جین ایشون آخریش بود

هنوزم نه؟ قهوه امروز به اندازه کافی قوی نیست وقتی لی لی رفت ازم خواستین ماشین قهوه رو با آب سرد کن عوض کنم دقیقا آب ریختن دنبال یکی میگردم آب بریزه طعم خوبی داره و فوق العادست آب بهترینه فوق العاده ست برام آب بیار چه روز قشنگی ساعت هفت الان باید آماده باشه

پروفسور ژوانگ پروفسور ژوانگ دارم میام