المسلسل الصيني”رومانسية الغابة الصغيرة”|”A Romance of the Little Forest”حلقة 28مترجم(كوميدي،رومانسي)

[عاشقانه جنگل کوچک] قسمت بیست و هشتم [بهت یه عبارت…… یه دوستت دارم بدهکارم] مادربزرگ کی سقف رو تعمیر کردی؟ دو روز پیش شیائو جین و شیائو ژو تعمیرش کردن جین شی؟ تعمیرش کرد؟ شیائوجین خیلی باهات خوبه اما همیشه باهاش سرد رفتار میکنی اون روز هیچ کمکی تو آشپزی نکردم

تا فهمید سقف چکه میکنه بدون اینکه حرفی بزنه با شیائوژو سفالای کهنه رو عوض کردن مثل روز اولش تعمیر شده خیلی بلنده از اونجور آدما نیست که از پس همچین کاری بربیاد اوهوم دقیقا حرفم همینه اما انجامش داد ازم خواست چیزی بهت نگم اما خودت که نمیفهمیدی خیلی قشنگه چی شده ؟

خوبه احمق دارم قرارداد رو بررسی میکنم به نظرم دو موردش مشکل داره شیوه پرداختش درست نیست دوساعت و نیمه منتظریم به نظرت برگ چغندرم؟ چرا همیشه بقیه معطلم میکنن؟ چرا جوابم رو نمیدی؟ شاید….مشکل از اسم انگلیسیه که رو خودت گذاشتی اسم انگلیسی؟ شقایق شقایق فسقلی ،یادت رفته؟ خسته کننده چی….چی…..تو…..تو… نه….بیخیال

اونقدرا محکم نزدمت – ریش – چش شده؟ افتاد نباید بیفته،بذار ببینم کاملا سفته نیست؟ شاید چون دستش زدی شل شده بیا ،بشین و استراحت کن حدس میزنم رییس وانگ هر لحظه بهم زنگ بزنه دروغ نگو [رییس وانگ] به خطر نمیفتیم که هان؟ نگران نباش حواسم بهش بوده میشه بگی چطوری؟ چاقو ضامن دار

برای میوه خوردن تو تحقیقات حیات وحش نیست؟ چرا همچین چیزی باهاته؟ برای میوه خوردن با برادر دوم برای توئه برای من؟ نمیذارم برای هیچ سقف تعمیر کنی – مادربزرگ – زودباش بشین مادربزرگ ، تیان تیان بهم دادتش ازطرف اونه؟ – شیرینه؟ – اره بیخیال حتی مزه اش هم نکردی

وقتی ازطرف توئه باید شیرین باشه فقط بلدی شیرین زبونی کنی بیا چرا بهم زل زدی؟بخور دیگه میخورم تیان تیان ….میخوای نه ،نمیخوام خوشمزه به نظر نمیاد مطمئنی که نمیخوای؟ چیه؟ بازم میخوای اینجا منتظر بمونی؟ البته که نه پروفسور ژوانگ میشه اگه برنامه ای داری زودتر نشونش بذی؟ اینم برنامه خوب خدمت شما

کلوچه فشرده معمولی نیست پس چیه؟ نکنه همون کلوچه میوه جنسینگیه که ژوانگ ووکونگ خریده؟ اگه بخوریش رییس وانگ میاد از گشنگی توهم زدی؟ چرا خودت نمیخوری؟ بعداز خوردن ، میبینیش ریشت قدرت جادویی داره؟ چرا حس میکنم وقتی ازش استفاده میکنی مدام دروغ میگی؟ بعد از خوردنش میفهمی دروغ گفتم یانه

تا وقتی تمومش نکنی نمیبینیش دستم انداختی – کجاست؟ – سیر شدی؟ چه ربطی به اومدن رییس وانگ داره؟ اگه سیر بشی خیالم راحت میشه چرا؟ خانمم خانمم،چی شده؟ بیدار شو نترسونم اگه همچین کاری نمی‌کردیم اینطوری اذیتمون نمیکردن ساعت یازده (اونی که مراقبشونه) نگاه نکن ساعت یازده دیوار بیرونیه

جز یه انعکاس ،هیچ شیشه ای رو دیوار نیست باید اونجا باشن همینجا پیشتم دیگه نمیذارم رنج بکشی بریم واقعا متاسفم اخیرا وضعیت ناجور بوده باید احتیاط کنم لطفا ازم به دل نگیرین رییس وانگ اهمیتی نمیدم که میخوای احتیاط کنی همسرم تقریبا داشت از گرمازدگی غش میکرد

اگه اتفاقی بیفته مسئولیتش رو به عهده میگیری؟ بیخیال رییس یان میترسیدم اون آدمای مشکوک دنبالت کرده باشن برای خودت خوب نیست چه برسه برای ما مگه نه؟ خیلی خوب کدومتون باهام میاد جنسا رو تحویل بگیره ؟ – من. – من. رییس وانگ منظورت چیه؟ جنس زنده میخواین

چطور میتونم یه مشت پرنده زنده رو بیارم اینجا؟ – باهاتون میام – طبق معمول متاسفم بیخیال رییس وانگ وقتی باجایی آشنا نیستم این چاقو رو برای دفاع برمیدارم رییس یان خیلی محتاطی اما نگران نباش ،جامون امنه و کل مسیر همراهی میشی به نظرم به خانم هوا پسش بده

میفهمم ، فقط یه چونه زنیه بهم اعتماد کن از پسش برمیام بیا اینجا ژوانگ یو خیلی جدیه باهم قرارگذاشتیم ،امنیت در درجه اوله یادت رفته؟ نه نرفته گفتم هرکاری بخوای برات انجام میدم لطفا اینجوری نباش مربوط به منه هیچی بهم بدهکار نیستی هستم بهت یه دوستت دارم بدهکارم وقتی برگشتم قشنگ بهت میفهمونمش

خانم هوا میخوای خودت بیای که مطمئن بشی امن و امانه؟ رییس وانگ ،مگه محلت کجاست؟ میترسی اگه بریم اونجا دیگه ولش نکنیم؟ فقط میترسم اگه هر دوتون بیاین نتونیم ازتون مراقبت کنیم رییس وانگ رییس وانگ شوخی میکنی اومدیم کار کنیم ،مهمونی که نیومدیم

بهترین اهمیت بهمون اینه که بدون مشکل جنسا رو تحویل بگیریم برای همین باهاتون میام مراقب خودت باش تموم نشد ؟ همیشه از تجارت آروم استقبال میکنم هیچوقت فروش اجباری نکردم هنوزم دیر نیست اگه پشیمون شدی بیخیال رییس وانگ. داریم تجارت میکنیم و باید خوب انجامش بدیم همسرم چون حامله است نمیخواد بذاره بیام

برای همین باید مطمئنش کنم منتظرم بمون منتظرم باش تا بهت بگم یکم ازش بهم بده همه نیروها ، همین الان وارد عمل بشین! تازه فهمیدم رییس وانگ قراره پیداش بشه گروگان گرفتن ،اول برین نجاتش بدین بقیه گروه چی؟ بذارین یه واحد دیگه بگیرنشون گرفتینشون؟ لونه اشون رو نابود کردیم

اما مخفیگاه رییس وانگ نیست اینجا نیست تحت کنترل بگیرینشون نذارین خبرش کنن میرم گروگان رو آزاد کنم باشه وی،یون های وقتی به کارخونه آجرپزی رسیدین ایست بازرسی بذارین و افراد مشکوک رو بگیرین تیان تیان میشه امروز جایی باهام بیای؟ تو روستاست خیلی وقتت رو نمیگیره کجای روستا جالبه؟ مطمئنم هیچوقت ندیدیش مشکوکه

جایی تو روستا هست که نشناسم؟ اینجا انگار تازه بازسازی شده هنوز گرمه و بوی خوبی میده عجیبه کجاست؟ [تماس ناشناس] الو؟ ژوام آقای ژو اتفاقی افتاده رییس جین ازم خواست بهتون بگم نتوانسته درستش کنه نمیاد؟ خوب میشه بپرسم… نه ، برنامه شخصیشه باشه ولش کن انگار خانم لی ناراحت شد

به نظرت عیبی نداره همچین حرفی بزنیم؟ مهم نیست دیگه گفتی چرا برای خانم لی توضیح ندم؟ نمیخواد اما راهت رو برو قبلا خبری گرفتیم که رییس وانگ امروز معامله داره انتظار نداشتم شما باشین میدونین انجامش چقدر براتون خطرناک بود؟ متاسفم تقصیر منه

مشتاق نجات دادن پرنده ها بودم و ژوانگ یو رو به این ماجرا کشوندم نمیتونیم اینطوری دست رو دست بذاریم کاپیتان وانگ ،محدوده جستجو رو گسترش بدیم؟ هنوز محل دقیق مخفیگاه رییس وانگ رو نمیدونیم میترسم حتی با بیشتر کردن افراد نتونیم جاش رو پیدا کنیم و به جاش دشمن رو هوشیار کنیم

[برای خاموش کردن کلیک کنید] مسیر طولانیه رییس یان زود بیدار شدین باید خسته باشین چرا یکم چشم روهم نمیذارین؟ رییس وانگ خیلی باملاحظه ای اما….تو ماشین خیلی گرمه میشه پنجره ها رو باز کنی یکم هوا بخوریم؟ اره متاسفم حواسم نبود البته باید زودتر میگفتی هوای بیرون هم همچین خوب نیست

بیاین کولر رو روشن کنیم ،تو این هوا میچسبه بوی چیه؟شما هم میشنوین؟ – چه بویی میاد – چیه؟ ازکجا میاد؟ چیه؟ نمیدونم اوه اوه وانگ انگار از تو کولر میاد پنجره ها رو باز کن متاسفم رییس یان چیه؟ هدیه ای که دیروز وقت نشد بدمش پروفسور ژوانگ تو بای یوان دختری میشناسی

که بهش هدیه بدی؟ بله یه دختر هست باید شخصا بهش بدم امیدوارم خوشبخت بشین دختره زیاد اخلاق خوبی نداره همیشه دوست داره اخم کنه مزخرف نگو بگو ببینم چیه؟ دیروز بهش گل بی عطر دادم میگن گل‌های وحشی همیشه قشنگترن پروفسور ژوانگ حتی نمیتونی گل‌های وحشی رو بوکنی دماغت کار نمیکنه؟

انگار تو یه اتاق پراز ارکیده باشم و به بوی شیرینشون عادت کردم برای چی عطر میخوای؟ که بویاییت رو تربیت کنی؟ هنوز نه پروفسور ژوانگ محقق خوبی نیستی این….این بو….بهش نمیخوره فقط….فقط رافلزیا لیاقتش رو داره این محلول ایندول صدمیلی مول در لیتره اسکاتوله؟ اگه به یک میلی مول رقیقش کنی بوی گل میده

یاسمن چرا این رایحه رو انتخاب کردی؟ چون یکی خوشش میاد بهتره مراقب باشی اگه بریزیش ده تا رییس وانگ رو میتارونی وانگ کولر چه مرگش شده؟ کلی گذشته چرا بو هنوز از بین نرفته؟ رییس وانگ چقدر طول می‌کشه برسیم اونجا؟ اگه بازم رانندگی کنیم آفتاب غروب میکنه رییس یان خیالت راحت باشه

وقتی جنسا رو ببینی میفهمی ارزش این سفر رو داشته البته حسابی براش آماده شدی جنسا باید حسابی باشن اما….اگه دیر کنم همسرم بهم میریزه رییس یان رییس یان رسیدیم؟ متاسفم بالا رفتن از کوه سخته تحمل کن مهم نیست ممنون قابلی نداره بفرما رییس یان مسیر بالا رفتن از کوه باریکتره

ماشین نمیتونه اونجا بره باید پیاده بریم خورشید هنوز وسط آسمونه رییس وانگ خیلی باملاحظه ای به هرحال مهمونمونی بفرما – کسی دنبالمون نکرده -فهمیدم رییس یان تپه گل آلوده مراقب قدمات باش هیچی نیست حالا که معامله انجام شده یه جفت کفش پاره که چیزی نیست رییس یان مال یه شهر بزرگی

حسابی دنیا دیده ای گوانگ ژو واقعا جای خوبیه اگه به خاطر کار نبود اونجا موندگار نمیشدین رییس یانگ شوخی میکنی میدونی اغلب ماه های سال تو گوانگ ژو هوا بارونیه وقتی مدام هوا شرجیه زیادی برای زندگی مرطوب میشه همسرم از هوای بای یوان خوشش میاد آب و هوای بای یوان خیلی خوبه

تابستونش طولانیه مثل دو روز پیش که بارون گرفت و زود بند اومد دیگه نمیتونیم صبر کنیم کاپیتان وانگ نیم ساعت دیگه هم گذشت شیائو یو آروم باش نقشه دومی داریم اون نوشته برای توضیح محله فراموشش کردی؟ اینجا چیه؟ ستاره اقبال رسیدین جنسا چی؟ همه جنسا حاضرن ببخشید کجا میتونم خودم رو راحت کنم؟

رییس یان رو ببر دستشویی اینجاست؟ دیوار نداره؟ شر و ور نگو دست بجنبون میشه تنهام بذاری لطفا؟ کاپیتان وانگ یک ساعت و نیم گذشته یه زوجیم اگه بهش زنگ بزنم مشکوک نمیشن هان؟ راست میگین اینجا منتظر موندن بی فایده است برای عملیات دستگیری بده و ممکنه رو امنیتش تاثیر بذاره بهش زنگ بزن

صبر کن به هر حال فقط یه فرصته ….اگه خودت رو لو بدی نگران نباش براش آماده ام [همسرم] [آنتن ندارد] چیکار میکنی؟ کارت رو کردی؟ نه همتون زل زدین بهم روم نشد ولش کن بیا برگردیم متاسفم شماره ای که باآن تماس گرفته اید دردسترس نمیباشد

تماس شما از طرق پیامک به ایشان اطلاع داده میشود یعنی تو کوهستانن؟ ببین بای یوان تو محاصره تپه هاست هرجا که آدم هست حتما برج مخابراتی هم هست فقط اینجاهاست که جمعیت ساکن نداره حالا که نمیتونیم از طریق تلفن ردش رو بزنیم راهی پیدا می‌کنه که باهامون تماس بگیره

اول جنسا رو بررسی کن باشه همشونن؟ نه بیشترن چطوره؟ ارزش سفر رو داره رییس یان به نظرت قیمتشون چقدره؟ پول این آخرین احتماله پول تو چمدون برای نمایشه اگه بخوایم باهاش ارتباط بگیریم پول فرستادن براش بهترین بهونه است رییس وانگ با چه قیمتی راضی میشی؟ رییس یان به صداقتت بستگی داره

اولین باره که باهم معامله میکنیم رییس وانگ بهم اعتماد نداری منم نسبت بهت یکمی محتاطم منظورت چیه؟ رییس وانگ تجارت ،تجارته اولین باره که باهمدیگه معامله میکنیم اینجا قلمروته و تو محاصره افرادتم هممون برای تجارت اومدیم اگه برای خودم راه فرار نذارم که سرم کلاه میره خوب برنامه ات چیه رییس یان؟

فقط دو راه برای گرفتن پول هست یا تحویلشون بدیم یا بیان و بگیرنش کل پول پیش همسرمه برای این معامله چندنفر رو باخودم آوردم محل دقیق رو بهم بگو تا بهشون بگم پول رو بیارن اما رییس وانگ قبول نمیکنه خوب میدونم این سایبون سیاه برای حفاظتم از خورشید نیست

پس به خودت بستگی داره که چطور پول رو بگیری پس فقط یه راه میمونه – یکی رو میفرستم که پول رو بگیره – باشه اما اینجا وسط ناکجاآباده از بای یوان خیلی فاصله داره تا وقتی برگرده تاریک میشه نگرانش نباش رییس یان از اونجا که اومدن به اینجا خیلی وقتگیره میونبر هم داریم

پس چرا همچین مسیر طولانی رو اومدیم؟ برای اومدن به اینجا مجبور شدیم از مسیر منحرف بشیم اما با موتور سیکلت،رسیدن به اینجا همش نیم ساعت طول می‌کشه بجنب اول زنگ بزن برو بفرما رییس یان بفرما – بشین اینجا – خواهش میکنم مراقب حرفات باش مودب باش رییس یان می‌دونه چیکار میکنه اره

اره میدونم چیکار میکنم داره زنگ میزنه تلفن ماهواره ایه الو؟ سلام خانمم منم لعنت بهت بالاخره زنگ زدی ببین ساعت چنده چرا جوابم رو ندادی عزیزم بذار توضیح بدم ….کلی وقت برد تا توضیح بدی؟ اگه تو ماشین رییس وانگ ندیده بودمت شک میکردم که رفتی غلطی بکنی خانمم داری چی میگی؟ چطور ممکنه؟

تا رسیدم خواستم بهت زنگ بزنم اما تلفنم از دسترس خارج شد برای همین مجبور شدم تلفن رییس وانگ رو قرض کنم که صدات رو بشنوم این همه مدت گذشته اونوقت تازه رسیدین؟ اره یه لحظه هم معطل نکردم خیلی خوب شر و ور بسه. جنسا رو دیدی؟ اره همشون درجه یکن همه زنده ان

اما یکمی هم درحال مرگن وقتی به دستم برسن میکشمشون باید عجله کنی به محض اینکه بمیرن به درد نخور میشن مراقب باش مجموعا چقدرن؟قیمت چنده؟ خیلی گرونه حتی نمیشه چونه زد غیر ممکنه نمیشه انقدر پاشون پول بدی نه با رییس وانگ توافق کردم چی تو تجارت خیلی مهمه؟معلومه صداقت

درست نیست تو لحظه آخر قیمت رو عوض کرد شرمنده ام نکن دیگه ولش کن ،بعدا باهات تسویه میکنم دوباره بررسیشون کن ،هیچ کدوم مرده نباشن نگران نباش رییس وانگ می‌دونه چیکار کرده چطوری پول رو بهت برسونم؟ از شیائوچن میخوام برات بیاردشون نمیتونی خودت تنهایی جنسا رو بیاری پول؟ نمیدونم صبر کن

موضوع کوچیکیه و نمیتونی روشنش کنی ولش کن همش تقصیر خودمه اگه میدونستم سرگردون میشی نمیذاشتم بری اصلا نمیدونی درست بهت فروختن یانه اره خانمم راست میگی عصبانی نباش چرت و پرت بسه امشب تولدمه اگه برای شام نرسی خونه دیگه نه من نه تو خانمم نگران نباش تولدته مهم نیست چطوری حتما برمیگردم

برای شام چی میخوری؟ به آشپز میگم برات بپزه. چند روز پیش دل و روده ات بهم ریخته نبود کدوحلوایی چطوره؟ چرا دوباره کدوحلوایی؟ سه بار در روز پوره کدوحلوایی داریم ازش خسته شدم خوب باش متفاوت درستش میکنم خوشمزه میشه قول میدم بهم بگو درموردش فکر میکنم فهمیدم خوب خانمم حسابی جوش آورده

باید نازش رو بکشم دو دقیقه ، فقط دو دقیقه ممنون یه دیگ کدو درست کن توش رو خالی کن از کدو به عنوان کاسه استفاده کن سوپ مرغ درست کن و توش بریز بعد سوپ با طعم کدوحلوایی خوشمزه میشه به همین راحتی الان به آشپز میگم برات سوپ مرغ درست کنه

باید قبل از اینکه تو کدوحلوایی بریزیش یک تا دو ساعت حسابی بپزه اما وقتی تو کاسه کدوحلوایی ریختیش فقط باید یه نیم‌ساعت دیگه ریز غل بزنه زمان دقیقه فهمیدم خوب علاوه براین چیز دیگه ای میخوای؟ اخیرا هوا گرم بوده بعد شام هندونه میچسبه همین همین؟غذای دیگه نمیخوای؟ همش به خودت بستگی داره

نمیخوای تموم کنی؟ الو؟ چی شد؟ – ردش رو زدی؟ – نه هنوز رییس یان تماس ماهواره ای خیلی گرونه اگه میخوای دل بدی قلوه بگیری میتونی تو خونه انجامش بدی خیلی خوب یه مدت بشین زود برو مشکلی پیش اومده؟ جدی نبود به فکر شام بود

اگه مشکلی بود حواسش پی شام میرفت؟ گمونم باید از نقشه دوم استفاده کنیم بیسیم رو بده بهم همه واحد ها آماده باشن ببینین نزدیک محل نگهبانی هست یانه شیائو یو ومن برای تحویل پول میریم محل ملاقات با آدم رییس وانگ تو محل تحویل مجبورش میکنم ببردمون اونجا اگه….

اگه مشکلی پیش اومد ببرشون کوهستان می فنگ یکی رو میفرستم اونجا یکی با یه قفس پرنده اونجا منتظرته باشه رفتم تایید میشه هیچ نگهبانی این اطراف نیست نقطه یابی کلی وقت میبره انگار رییس وانگ نگرانه وقتی نگران باشه اشتباه میکنه نگران نباش پروفسور ژوانگ رو سالم بهت برمیگردونیم

– ممنون کاپیتان وانگ – ماشین داره میاد حرکت نکن حرکت نکن راستش رو بگو ،مخفیگاه کجاست؟ بگو باشه میگم کوهستان می فنگ بهش دستبند بزن سوار ماشین شو تکون نخور شیائو یو این سفر خطرناکه همینجا منتظرمون بمون افسر وانگ ژوانگ یو گفت چندتا از پرنده ها درحال مرگن داخلش غذا و دارو هست

اگه بیام میتونم نجاتشون بدم باشه اما باید خودت رو مخفی کنی نباید بذاری رییس وانگ قبل از اینکه بگیریمش ببیندت وگرنه پروفسور ژوانگ هم به خطر میفته سوار شو [کوهستان می فنگ] چرا هنوز نیومده؟ – خبری از می فنگ نشده؟ – هنوز نه عجیبه رییس وانگ آروم باش هرچی بخواد بشه میشه

ببین اومد برو بررسی کن تکون نخور برین داخل دستات رو بذار روی سرت گزارشی دریافت کردیم که اینجا معاملات غیرقانونی حیوونای وحشی میکنین همتون پیاده بشین دستاتون رو بذارین رو سرتون ،بهشون دستبند بزنین ببرینشون کاپیتان وانگ همه تحت کنترلن – همشون رو گرفتیم – خوبه جنسا رو بررسی کن باشه همشون هستن

درحال مرگن بجنبین ببرینشون خوشبختانه به موقع رسیدین همشون یه دفعه نجات پیدا میکنن اره راحت نیست توضیح محل با سوال درمورد اینکه شام چی میخوری کدوی سفید نشونه شرقه و کدو حلوایی معنی جنوب میده میدونی اغلب ماه های سال تو گوانگ ژو بارون میاد وقتی مدام هوا شرجیه برای زندگی زیادی مرطوب میشه

همسرم از آب و هوای بای یوان خوشش میاد تو بای یوان آب و هوا عالیه تابستونش طولانیه مثل دو روز پیش بارون که گرفت زودم بند اومد جهت تابش خورشید برگها به سمت جنوب غرب رشد میکنن اینجا نور خورشید فراوونه کل سال زیاد بارون نمیاد اما این گیاها رو داره

چند روز پیش دل و روده ات بهم ریخته بود کدوحلوایی چطوره؟ اخیرا هوا گرم بوده بعد از شام هندونه میچسبه همین جنوب غربی باید بین یکی دوساعت بجوشه بعد توی کدوحلوایی بریزیش اما وقتی تو کدوحلوایی ریختیش برای نیم‌ساعت دیگه باید ریز غل بزنه کدوم یکی از این دوزمان درستن؟

یک الی دوساعت باید زمانی باشه که تو مسیر رفتنشون به اونجا راه انحرافی رفتن دوباره همون نشونه است برای اومدن به اینجا مجبور شدیم از مسیر منحرف بشیم با موتورسیکلت فقط نیم ساعت طول می‌کشه برسیم اینجا از غذا برای توضیح مسیر استفاده میکنم

توش رو خالی کن و به عنوان کاسه ازش استفاده کن استفاده از کدوحلوایی به عنوان کاسه یعنی اینکه محل تو روی تپه ها نیست بلکه تو دره است تجارتم رو نابود کردی زندگیت رو داغون میکنم کاپیتان وانگ بیاین این رو ببینین چیه؟ کدیه که برامون گذاشته

محل رو با سوال درمورد غذا توضیح میدم کدوی سفید نشون دهنده شرق و کدوحلوایی معرف جنوبه از زمان پخت غذا برای توصیف زمان رسیدن به مقصد استفاده میکنم