المسلسل الصيني”رومانسية الغابة الصغيرة”|”A Romance of the Little Forest”حلقة 29مترجم(كوميدي،رومانسي)

[عاشقانه جنگل کوچک] [قسمت بیست و نهم] [اما دنبال بیشتر از اینم] خوشبختانه به موقع رسیدیم باید درمان بشن دقیقا خیلی زحمت کشیدین بله کاپیتان درسته بلند شو ژوانگ یو خوبی؟ژوانگ یو ؟ کمک کنین کمکش کنین [سه روز بعد] خیلی تاثیرگذاره برای عشق زندگیم رو میدم با زندگیش نجاتت داده

باید عشق حقیقی باشه قهرمانی که برای نجات ظاهر میشه صحنه فراموش نشدنیه اصلا همچین چیزی نمیخوام فقط میخوام در امنیت باشه برای کسی که دوستت داره یه غریزه طبیعیه خودت رو سرزنش نکن داوطلبای تغییر قیافه داده ای که به عنوان خریدار پرنده پیداشون میشه و به مخفیگاه قاچاقچیای حیات وحش میرن

از اونجایی که شجاع و باهوشه با پلیس همکاری کرده و جنایتکارای تحت پیگرد رو به دام میندازه موفقیت بزرگی بوده برادرجان اقدام قهرمانانه ایه باشکوهه نگران نباش جات رو برای پرورش درمنه میگیرم تمومش کن چی شده؟ باید استراحت کنم صبر کن وایسا ببینم کجا میری؟- پرستار رو بیارم- قدم بزنم

تازه زخمی شدی آروم تر برو اول از همه فقط یه خراشه چه فرقی داره؟جدیه دوم هنوز میتونم راه برم باید جدی بگیریش دکتر گفته ضربه شدیدی به سرت خورده ممکنه ضربه مغزی شده باشی باید استراحت کنی علائم ضربه مغزی چیه؟ بذار فکر کنم دکتر چی گفت؟

کمای موقت ، فراموشی زودگذر حافظه کوتاه مدت سکته و حالت تهوع لطفا جدی باش ممکنه دوره نهفتگی داشته باشه اگه مغزت آسیب ببینه هیچوقت نمیتونی قرار بذاری فقط کاری که میگم رو انجام بده ،بهتره برگردی اتاق چرا باید برگردم؟ تو تختت دراز بکش برای مغزت خوبه انقدر مسخره ام نکن

با شیائو یو آشتی کردی؟ باهاش آشتی کردم؟ هیچوقت باهم نبودیم بس کن زندگیت رو نجات داده فقط بحث زمانه زندگیم تو خطر بود نتونستم به رابطه ام فکر کنم ….برای همین نه تو باهاش حرف زدی نه اون باتو میخواستم اما فرصتش پیش نیومد – ….میخوام بگم – میدونم درد داره مگه نه؟

تحمل کن زودی میرسیم بیمارستان در اون مورد نیست پرستار هرکاری که میشد برای تسکین دردش کردین؟ دردندارم گرفتم باید خیلی درد داشته باشی اشکالی نداره میتونی بهم بگی نمیدونی مثل چی بود حتی برای مرد مغروری مثل او دردناک بوده که نتونه حرفی بزنه اره بدجور زخمی شده دکتر چی گفت؟

همراه ژوانگ یو کیه؟ دکتر چطوره؟ اینجا زیاد تجهیزات و دارو نداریم فقط تونستیم بعضی اقدامات اورژانسی رو انجام بدیم پیشنهاد میکنم برای معاینه های کاملتر به بیمارستان بزرگتری ببرینش همسر ژوانگ یویی؟ ازدواج نکردیم هنوز ازدواج نکردین اینطوری نیست میفهمم جوونا از این کارا میکنن بهت یاد میدم چطور زخماش رو پانسمان کنی

منکرش نشد امیدوارکننده است باید فرصته رو بقاپی و پیش بری البته برات خوبه میگن مریضی باهوش‌ترت میکنه درسته مگه نه؟ الان چی گفتم؟ سیکاس شکوفه کرده ،تو زندگیش یه بار پیش میاد دقیقتر ببین همون گیاهه اما بیننده اشتباه میگیردش شیائومی بیدار شدی چند روزه داری تو تب میسوزی دکتر گفت

زخم بزرگ عفونت کرده خیلی ترسوندیم فکر میکردم دیگه بیدار نمیشی …حس کردم عالیه تشنته؟ یکم آب میخوری؟ اره لطفا بدجور زخمی شدی مطمئنی میخوای از خونواده ات پنهونش کنی؟ اگه نمیخوای به ژوانگ هوی میگم به هرحال به هرحال که بالاخره خونواده ات رو میبینیم منظورم رو اشتباه فهمیدی به زخمت دست زدم؟دردگرفت؟

مهم نیست جدیم خراش نیست چی میشه اگه…. نگران نباش وقتش که بشه بهشون خبر میدم یه قلپ دیگه بخور باید برم شیائو می حالت بده؟ دکتر رو صدا میزنم درمورد باغ گیاه‌شناسی متاسفم میترسم آخرین فرصتم برای گفتن چیزی که تو ذهنمه بهت باشه اینطوری حرف نزن خیلی بدبینانه است

میخوام بگم میفهمم بدجور مجروح شدی اما زیاد فکر نکن فقط کاری که دکتر میگه بکن باشه؟ اگه دوباره اینطوری حرف بزنی هیچوقت نمیام دیدنت مثل چی؟ تمومش کن بسه بهم اعتماد کن زود خوب میشی اگه خوب نشی نمیبخشمت میترسم به محض این که خوب بشم دیگه نخوای ببینیم راستش

از اینکه اگه خوب نشم نمیبخشیم خوشم میاد پس برای اینه،چطوری؟ الو؟ الو؟صدام رو میشنوی؟ اره ، خوبم جین شی اومده پیشت مگه نه؟ منظورم اینه بااینکه خیلی کلیشه ایه اما بهت وسواس پیدا کرده قصدی داره الو؟ الو؟ داری حرف میزنی؟اینجا آنتن نمیده باید برم خداحافظ قصدی داره سه روز گذشته چرا زنگ نزد؟

حدس بزن کیم کجا بودی؟ تیان تیان منم اینجا چیکار می‌کنی می نان؟ مامان ازم خواست یه بسته براتون بیارم مادربزرگ گفت بیرونی ازم خواست بهت سربزنم بهت صدمه زدم؟ نه اصلا دوست دارم دستم رو بگیری شوخی نکن بریم باشه میارم ممنون – نمیخواد زیاد مودب باشی ،بریم – باشه

چی شده؟چیزی رو صورتمه؟ نه چرا بهم خیره شدی؟ داشتم به قاب گوشیت نگاه میکردم چیش خاصه؟ مال و تو و رییس جین جفته غیر ممکنه مثل اون نیست فقط محبوبه خیلی وقت میشه که عوضش نکردی وقتش رو نداشتم انگار باید عوضش کنم یه جدیدش رو برات میخرم

کدوم رو میخوای ؟بامزه یا هنری؟ بذار ببینم الان چی محبوبه زحمت نکش هروقت بخوام خودم میخرم لطفا بهم بگو کی تصمیمت رو میگیری میشه یه نوش رو برات بخرم؟ تیان تیان عصبانی شدی؟ قصد توهین نداشتم خوب میشناسیم باهمدیگه بزرگ شدیم مهم نیست چیکار می‌کنی و کی رو انتخاب میکنی ازش حمایت میکنم

فقط اینکه هیچوقت در قلبم رو به روت نبستم میتونم یکی از گزینه ها باشم میدونم احتمالش کمه اما اگه الان بهت نگم ممکنه دیگه فرصتش رو گیر نیارم نمیخوام بهت فشار بیارم فقط میخوام بدونی اگه یه روز اونی که انتخاب کردی برنگشت میتونی برگردی پیشم همینجا منتظرت میمونم چرا منتظربمونی؟

کاری داری به تاخیرش ننداز نه اصلا فقط یه کشاورزم زیاد چیزی از زندگی نمیدونم اما یه چیز هست که ازش مطمئنم درختی که کاشتم روز به روز بزرگ شدنش از دونه تا درخت رو دیدم معنیش این نیست که میشه جای دیگه بردش خوبی می نان؟ درختت اینجا نیست پشت سرم چی

زمزمه میکردی؟ امروز حالت خوب نیست؟ باید بری خونه و استراحت کنی نه داشتم باهات حرف میزدم شنیدی چی گفتم؟ میدونی که شنواییم بده صدات خیلی آروم بود نتونستم چیزی بشنوم چی گفتی؟ ولش کن باید برم چشه؟ ناراحته؟از کسی جدا شده؟ [مومنت های یو می رن] چی انقدر جذابه؟ نظر جدیدی درمورد درست داری؟

خیلی نزدیکه منظورت چیه؟ جلسه امروز بعدازظهره وقتشه برگردم دانشکده آروم باش به ساعت چهار موکول شده آزمایشگاه لازمم داره جوونا باید بیشتر تمرین کنن اگه تو آزمایشگاه بمونم ازم کمک میخوان تقصیر خودمه زیادی محبوبم بیا منتظر زمان ناهار بمونیم درسته دست چپت بسته است باید بهت غذا بدم

مدیریت بیمارستان به زودی استراحت ظهر داره خوب؟ میبینی نخل قناریه برچسب اشتباهه [سیکاس] گمراه کننده است چرا اومدی بیرون؟ چرا اومدی؟ این چه قیافه ایه پروفسور ژوانگ؟ این همه راه کوبیدم اومدم بهت سربزنم شیائو لو گفت میخواد بیاد دیدنت دم در پایگاه هم رو دیدیم هیچوقت سر کلاسم انقدر فعال نبودی

به محض شنیدن اینکه تصادف کردی – اومدم حرفم رو…. – خوشحالی؟ اینطور نیست پروفسور ژوانگ با نیت خیر انجامش دادم تو بیمارستانم چرا رفتی پایگاه؟ …برای شیائویو،شیائو لو باهمدیگه اومدین …نکنه ممنون یو بذار کمکت کنم درمورد چی حرف میزنی؟ ….اما ممنون یو میتونی روم حساب کنی بیا کمکم کن

– …اما – از اونور کلی گیاه اینجاست که اشتباه برچسب خورده ممکنه بچه ها رو به اشتباه بندازه همه امیدهای آینده امونن علائم ضربه مغزی شامل کمای موقت،فراموشی زودگذر حافظه کوتاه مدت سکته و حالت تهوع میشه این علائم رو داشتی؟ همه اطلاعات آنلاین درست نیست دکتر امروز صبح چی گفت؟ گفت

باید مراقب باشم ممکنه دوره نهفتگی باشه بیشتر استراحت کنم وگرنه مغزم آسیب میبینه انقدر جدیه خوب الان چطوری؟ از وقتی دیدمت عالیم. ضربه مغزی نیست فقط وسواس داری در نوع خودش خوبه کسی نیست که بتونه یه لنگه پا و منتظر زندگیش رو بکنه این زندگیه که یه دانشمند دنبالشه؟ دنبالش میکنم

اما دنبال بیشتر از اینم گذاشتم یه ساعت کامل سوپ مرغ بغله بعد برای نیم‌ساعت دیگه تو کدوحلوایی ریز جوش زده خودت درستش کردی؟ از خودت یاد گرفتم خوبه؟ چیزی که همسر استادم درست کنه باید عالی باشه رییس سلام خانم ژوانگ سلام میذارمش اینجا رییس بالاخره تونستم بیام ملاقاتت

مدیر لی گفت بدجور تب داشتی و تو کما بودی خیلی نگرانت بودیم تا شنیدیم بهوش اومدی اومدیم دیدنت رییس انگار حسابی روبراهی خانم ژوانگ ازش مراقبت میکنه تعجبی نداره که روبراهه مگه نه رییس؟ راستی چطوری مجروح شدی؟ خیلی بی دقت بودم جنایتکارا حقه بازن باید بیشتر مواظب میبودم

به هرحال جراحته ارزشش رو داشت کلی پرنده بی گناه وحشی رو نجات دادم میدونم اصول اخلاقیه! – شخصیت نجیبت مثل کوه میمونه – نمیتونم از رفتارت الگو نگیرم تیان تیان بذار توضیح بدم میشنوم …من بدون این که بهت بگم رفتم چون دلیل داشت ،منظوری نداشتم موضوع مهمی تو شرکتم پیش اومده بود

– باید شخصا حلش میکردم – جین شی ببینم بهم بگو کجا بودی …خوب محرمانه است نمیتونم بهت بگم چی انقدر فوری بوده که حتی نتونستی یه زنگ بزنی؟ رفته بودی مریخ؟ اینطوری نیست اونجا خیلی بدآنتن میده آنتن نداشتی برای همین نتونستی بهم زنگ بزنی اما به آقای ژو زنگ زدی مگه نه؟

بهم اعتماد کن تیان تیان قبلا بهت اعتماد داشتم فکر میکردم این بار فرق کردی تقصیر خودمه تیان تیان بهم گوش کن فقط برو دوباره سراغم نیا تیان تیان بعد چند روز گلها باز شدن کلی طول کشید که باز بشن اما تو مدت کوتاهی پژمرده میشن خوب عشق همینه

چرا یهویی همتون ساکت شدین؟ فکر میکردم جلسه تقدیر برگزار کنین بهمون ضد حال زدی ، چطور ازش تعریف کنیم درسته حتی تعریفایی که تو دایره لغات کوچیکت داری مناسب نیستن همه چیزی که داری اصطلاحات تحقیرآمیزته چی ببینش بسه به اندازه کافی باهام جدل نداری؟ در اون حد نیستی شیائولو حریف خوبیه

مدیر لی همتون هستین خیلی خوب دیگه ژوانگ رو دیدین باید برگردین ژوانگ باید بیشتر استراحت کنه بجنبین خداحافظ رییس می رن امروز عصر کلاس نداری؟ میرسونمت اره باید برگردم دانشکده نه ، نه نمیخواستم بهش بگم سر راهم دیدمش اصلا نمیخواستم بهش بگم واقعا میگم این اواخر زیاد سرفه میکنم

اصلا حرف نمیزنم جدی میگم – بریم؟ – نه خودم میرم می رن گلوت چیزی شده؟ داری برمیگردی دانشکده ماهم همینطور برسونمون لطف کوچیکیه بهتره براش بهونه نیاری بریم خداحافظ رییس خداحافظ مدیر لی نه اونوری نمیرم به چی فکر میکنی؟ میخوام مرخص بشم چطور میتونی؟ دکتر گفته باید استراحت کنی کجا میری؟

فقط بذارش اونجا حواسم بهش هست خودت رو ببین بیش از حد مسئولیت پذیری الان تعطیلات تابستونیه دانشکده بی تو یا با تو عملکردی نداره اینطوره؟ خیلی خوب به من نیازی نداره اما بدون تو نمیتونه خوب عمل کنه نوابغی مثل تو ستون های کشورن مراقبت ازت وظیفه امه تو هم خیلی مسئولیت پذیری

آدم وسواسی هستی و فعلا یه دستت کار میکنه یکمی ناجوره باید مراقبت باشم چطوره بیام اینجا؟ چقدر باملاحظه ای اخه قرار مرار نداری؟ ربطی نداره خودش باید پیش بیاد عجله ای نیست فهمیدم گرفتم خیلی خوب امروز بعدازظهر جلسه دارم فعلا مرخص میشم دارم میرم بذار پیش بیاد؟ [مومنت ویچت یو:به تدریج]

برای شام چی میخوری؟ کمکت کنم؟ خیلی خوب دارم میرم اینبار واقعیه شیائوجین خانم چی شده؟غذا مشکلی داره؟ اصلا اشتها ندارم بیا این شربت آلو رو امتحان کن خودم درست کردم – اشتهاآوره – ممنون این اواخر سرت حسابی شلوغ بوده وزن کم کردی یکسال پیش وقتی می رن برگشت هم رو دیدیم

درسته حافظه خوبی دارین و چیکاره می رن…. همکاریم حتما می رن کلی برات دردسر درست کرده اصلا اگه به خاطرش نبود شرکتم اصلا عملکردی نداشت خیلی از غریبه ها درکش نمیکنن اما من میفهممش برای یه پروفسور این شغل اونقدرام…. وای من…. گفتم همکاریم منظورم همکلاسیه ،همکلاسی بودیم یه شرکت خیریه برای

محافظت از پرنده ها دارم می رن به عنوان مشاور برام کار میکنه درموردم اشتباه نکنین خفه نشی راحت باش بهم نریز فقط یه گفت و شنیده نه اصلا بهم نریختم حالا که دوست می رنی باهات مثل خونواده ام رفتار میکنم میتونم؟ درموردش بهم بگو اینبار به خاطر می رن نیومدی مگه نه؟ درسته

برای کس دیگه ای اومدم ولی شکست خوردم چرا؟ بهش دروغ گفتم این ضرب المثل رو شنیدی؟ یه دروغ همون اولش قشنگه ولی عشق واقعی خیلی شجاع با حقیقت روبرو میشه چقدر عمیق از تسوایگه یا رومن رونالد؟ مال مارپل فنگ از روستای چینگ شویه کی؟ بیشتر بخور حتما دوست داری فردا چی بخوری؟

برات غذای سفارشی میارم جدا؟ همونجا که هستی بمون میام پیشت باید همونجا بمونی اما اگه ازش بخوام همونجا بمونه فکر می‌کنه دارم از بالا نگاهش میکنم نمیشه آدم مریض حساسه نمیتونم بهش صدمه بزنم [نمیخواد حدس بزنی] توجه کنین ببینین تو کلیپ نوک خنجری فرقی کرده؟ بالاش یه چیزی شده صدمه دیده؟

دقیقتر نگاه کن او ….پس بالاش درسته بالاش کاملا خوبن برای پرت کردن حواس روباه تظاهر به زخمی بودن میکنه اینا بچه هاشن داره از بالای زخمیش برای حواس پرتی روباه استفاده میکنه تا از بچه هاش محافظت کنه باهوشه باهوشه نه؟ دقیق تر نگاه کنین این نوع استتار واقعا ناشیانه است

روباه هرچقدر هم باهوش تر باشه بلافاصله نمیبیندش ….برای اینه که برای اینه که چی؟ برای اینه که فریفته نوک خنجریه فریفته اشه؟ روباه فریفته اش شده برای همینم همه ایراداش رو ندید میگیره همین درمورد مجرمام صدق می‌کنه مگه نه؟ دنبال بدست آوردن منفعتن برای همین تو تله افتادن کدوم مجرما؟ طبق اخبار

خانم یو که رفته بوده منطقه حفاظت شده به پلیس برای از بین بردن شکارچیای غیرقانونی کمک کرده با یه داوطلب دیگه نقش زن و شوهر رو بازی کردن چی؟نقش بازی کردن؟ دقیقا بخش مورد علاقه ام همینه خوب نکته اش چیه؟ کلاس تمومه ،میتونین برین خانم یو داستان نجات

پرنده ها با تغییر قیافه رو برامون بگین – خواهش میکنم – میخوام بشنومش – مدیر لی – سلام ژوانگ یو مگه نگفتم خونه استراحت کن چرا این وقت صبح اینجایی؟ داده ها انقدر زیادن که نتونستم تو خونه باهاش کنار بیام ….باید بهت وقت کلاسته میخوای باهم ناهار بخوریم؟ قرار دارم

آزمایشگاه از اون طرفه پرنده ها رو نجات دادیم اما خیلی خطرناک بود شوخی نیست برای همین اگه با موقعیت مشابهی مواجه شدین بلافاصله با پلیس تماس بگیرین عجولانه عمل نکنین وگرنه عاقبتتون مثل من میشه و همراهتون صدمه میبینه اما به نظرم عشقولانه است خانم یو چی بین شما و همراهتون پیش اومد؟

هیچی کیه؟خوشتیپه؟ میشناسیمش؟ خوب پروفسور ژوانگ حدس بیخود نزن پروفسور ژوانگ اومده خواب میبینم؟ پروفسور ژوانگ اومده واقعیه براش خیلی معمولیه حتی سلیقه اش تو نوشیدنیم عالیه خداحافظ کلاس تموم شده چرا هنوز اینجان؟ بدبخت شدم وای بدبخت شدم بدبخت شدم نوشیدنی مورد علاقه امه ممنون. ادامه بدین راحت باشین

محکم باش یو می رن هوا امروز عالیه قدم بزنیم؟ بهت که گفتم همونجا که هستی بمون خودم میام پیشت مطمئنی از پسش برمیای؟ خیلی به خودت فشار نیار مردا از پس همه چیز برمیاد وایسا