المسلسل الصيني”رومانسية الغابة الصغيرة”|”A Romance of the Little Forest”حلقة 30مترجم(كوميدي،رومانسي)

[عاشقانه جنگل کوچک] [قسمت سیم] [با همه دل و روحم عاشقتم] دستا و سرت خوبن؟ اگه رو به راه نیستی زیاد به خودت فشار نیار هیچوقت نگو یه مرد روبه راه نیست صبر کن دکمه سرآستینت چطور خودت پوشیدیش؟ بازوم صدمه دیده ،دستام که مشکلی ندارن خوب منظورم این نبود راستش رو بگو

یواشکی از بیمارستان بیرون اومدی؟ دکتر مرخصم کرد مطمئنی؟ میتونی یه دستی مراقب خودت باشی؟ نه نمیتونم چرا مرخص شدی؟ برای همین اومدم پیشت،گشنه اته؟ مادربزرگ سیر شدم هر روز کلی کار میکنی اما اندازه مورچه غذا میخوری اگه قند خونت بیفته غش میکنیا شاید چون هوا خیلی گرمه اشتها ندارم. مادر بزرگ میشه لطفا

غذاها رو بذارین تو یخچال؟ وقتی برگشتم میخورم باشه؟ بذار خودم انجام بدم ولش کن باشه خودم میکتم پس میرم زود برگرد باشه؟ چشم امشب غذای خوشمزه میپزم خوبه تصمیمت رو گرفتی؟ ….خوب اره راستش زیاد فکر کردن نمیخواد و به خاطرم مجروح شدی نباید وقتی کمک لازم داری پست بزنم اما خیلی اتفاقی

امروز قرار دارم قرار؟ همکلاسیته؟ اره همکلاسیمه سرنوشت بود که بین جمعیت هم رو دیدیم برامون راحت نیست که تو یه کلاس و دانشکده باشیم برای همین باید بیشتر باهم غذا بخوریم و گپ بزنیم مگه نه؟ چندتا انگشت میبینی؟ یکی میتونی چیزی که با یک شروع بشه بگی؟ یک برای پول دو برای نمایش

باهم دل و روحم دوستت دارم و اینم مال من یک قدم دور شو بعدا میبینمت ببین کی اینجاست گفتم از پشت سر خیلی آشناست پس خودتی پروفسور ژوانگ خیلی خوب اقرار میکنم با شیائولو قرار دارم میخوای بهمون ملحق بشی؟ پروفسور ژوانگ اینجوری نباش خانم می رن یه بزرگساله

آزاده انتخاب کنه با کی غذا بخوره مگه نه؟ قسم میخورم جدا نمیدونستم انقدر زود از بیمارستان مرخص بشی خیلی وقت پیش باهاش قرار گذاشتم و به خاطر کمک بهت بود سرنوشت بود که هم رو دیدیم؟ اصلا هم سرنوشت نبود مگه نه؟ گپ هم بزنیم؟ نه اصلا هم لازم نیست اصلا گپ زدن نمیخواد

آروم باش میتونی باهاش کنار بیای خیلی خوب بریم باهمدیگه غذا بخوریم نه ممنون قرار دارم چی میگی؟ همین الان برای ناهار دعوتم نکردی؟ شاید فراموشش شده به علاوه پروفسور ژوانگ خیلی محبوبه پیدا کردن یکی که باهاش ناهار بخوره نباید سخت باشه حداقلش یکی رو….. هی لی چیکار میکنی؟منتظرت بودم

قرار نبود باهم غذا بخوریم؟ – چی میخوری؟ – مگه نگفتی قرار داری با خودت دارم ،بیا بریم غذا فروشی جلوی ورودی بریم میتونی یه دستی غذا بخوری؟ ….و غذافروشی جلوی ورودی ….الان [اطلاعیه تعطیلی رستوران] بسته؟ اره هفته پیش که بیمارستان بودی بست چرا نگفتی خوب؟ فرصت دادی حرف بزنم؟

تقریبا بازوم رو ازجاش درآوردی چرا مقصرم شدم؟ خیلی خوب یه رستوران جدید میشناسم حتما خوشت میاد بیا بریم چطور رسیدم اینجا؟ متاسفم خانم مهم نیست نمیخواستم بیام فقط رد میشدم حالا که اومدم میشه یکم آب بخورم تیان تیان تیان تیان اونجایی؟ تیان تیان تیان تیان میدونم نمیخوای ببینیم تقصیر منه

میخواستم باهات درست برخورد کنم میخواستم خوشحالت کنم اما خوب پیش نرفت بارها و بارها ناراحتت کردم شاید بهش عادت کردم همیشه میخوام کارها رو به روش خودم پیش ببرم دوست دارم همه چیز برنامه ریزی شده باشه …. اما اینکه ممکنه موردپسندت نباشه رو ندید گرفتم اشتباه کردم متاسفم

از وقتی به روستای چینگ شوی اومدم خیلی خوشحالم بااینکه همیشه ازخودت دورم میکنی وقتی دوباره میبینمت که درست جلوی چشمم ایستادی چیزیه که پارسال حتی به خوابم نمیدیدم ازش راضیم شاید خیلی وقته ازش خسته شدی اینبار واقعا باید برم فقط نگرانم که بعداز رفتنم کسی ازت مراقبت نکنه

شاید اگه اینجا نباشم خوشحالتر باشی تیان تیان امیدوارم در آینده باز همدیگه رو ببینیم اگه فرصتش پیش نیومد فراموشم کن جین شی فکر کردی کی هستی؟ هروقت خواستی میتونی بیای هروقت خواستی بری؟ خیلی خوب برو اشتباه کردم دفعه پیش که خواستی بری باید از شرت خلاص میشدم صادقانه بگم

دیگه هیچوقت نمیخوام چشمم به چشمتت بیفته برو پات؟ بذار توضیحش بدم این….این…. جدیدترین فناوری سایبریه به پای واقعیم وصل میشه بعداز نصبش واقعا سریع میتونم بدوام بهم دروغ گفتی گریه نکن گریه نکن مال کیه؟ همه چیز رو بهم ریختم [یکسال پیش] وقتی تیان تیان بهتر بشه برمیگردم دیگه باید برم

خیلی خوب فهمیدم پس همون‌طور که قبلا گفتم انجامش بده باشه باشه ماه ها تو بیمارستان بودم شش ماه بعدشم توانبخشی داشتم الان خوبم واقعا میتونم راحت راه برم چرا زودتر بهم نگفتی؟ اونقدرا مهم نبود که بگم و خوب میشناسیم آدم مغروریم همه میدونن ….راحت نمیتونم نمیتونم ازت باج احساسی بگیرم اره فکر میکردم

میتونیم به خوبی قبل باشیم اما میخوام به جای اینکه باهام همدردی کنی از ته قلبت ببخشیم پات رو از دست دادی چرا هنوزم انقدر سخت کار میکنی؟ چیزی نیست وقتی توانبخشی میکردم بیشتراز اینا خسته میشدم حتما خیلی دردناک بوده زیاد درد نداشت اصلا حسی نداره گریه نکن میبینی چقدر باحاله؟

درست شبیه مرد آهنیه کاملا میتونم از خودم مراقبت کنم دیگه باری به دوشت نیستم چی میگی؟ مگه همچین حرفی زدم؟ برای همین اون روز قرارت رو از دست دادی پروتز یکم جا به جا شده بود رفتم درستش کنم. الان خوبه،درست مثل آدمای عادیه دوباره اینطوری نگو کنارت بودنم

هیچوقت برای همدردی و دلسوزی نبوده چون دوستت داشتم دستیار جدیدی که استخدام کردی حسابی به فتوشاپ وارده حتی یو می رن هم عکساش رو فتوشاپ میکنه راحته که عکسام روتوش بشه آدم درستی رو انتخاب کردی اما از موقعیت سابق یو می رن خیلی فاصله داری آخرش هم موقعیتی که الان داری

چیزیه که او ولش کرده اون؟ برای چی؟ سفیر برند لامی و چین یا بوده بعد یو می رن این دو برند دیگه با هیچ اینفلئورنسری همکاری نکردن برای اینکه کلی حقه زد و وجهه امثال ما رو خراب کرد برای همین دیگه همکاری پیش نیومد به علاوه فقط لامیه چیش انقدر مهمه؟

اگه مرده ماجرای جیان تائو رو حل و فصل کنه بسه یو می رن رفته فایده این حرفا چیه؟ اما یه فرصت هست تغییرات بزرگی تو مدیریت ارشد لامی چین اتفاق افتاده متخصص روابط عمومی جدید رو میشناسم لو داده که قبلا لامی به ژوانگ یو برای تایید برند نزدیک شده تاثیر خوبی داشته

مدیریت ارشد تمایل به ادامه این ارتباط داره اگه اینبار بتونی اعتماد ژوانگ یو رو جلب کنی فرصت سفیری برند رو بدست میاری آقای ژو میدونم نباید نه بگم – اما – شیاژی هرکاری که از یو می رن برمیاد رو مطمئنم میتونی انجام بدی چطوره؟بدنیست مگه نه؟ خیلی خوبه مگه نه؟

سبزیجات برای سلامتی خوبن زندگی خیلی از حیوونا رو هم نجات میده گیاه‌شناسی خوندیما دوست دخترت گیاهخواره؟ ازکجا فهمیدی؟ گوشت،قرارگذاشتن دو سرگرمی زندگیتن گوشت که نباشه خوب فقط یه احتمال میمونه خیلی خوب میشناسیم چطوره؟بااینکه زیاد آنچنانی نیست ولی غذاهای خوبین مگه نه؟ بهتر از غذا خوردن تو کافه تریا با شیائو یو وشیائو لوئه

خوبه برات مشکل بزرگیه؟ حالا که ازم پرسیدی لزومی نداره بگم که حاضرم سخت ترین آزمایشا رو به خاطرت انجام بدم انقدر سخته؟ نه راستش اونقدرام سخت نیست میپرسم خیلی راحته دارم چی میگم؟ متاسفم تقصیر منه این دفعه مهمون تو چرا؟ دارم برای هدیه ازدواجت پول پس انداز میکنم چه عجله ایه حالا؟

هنوز زوده این شعر به گوشت خورده؟ روزی روزگاری میشه که روزها به کندی میگذرن اسب و ماشین و حتی پست چی قدیمی و پیر میشن گذران عمر فقط برای عاشقی کردنه …منظورت اینه که همه چیز نباید عجله ای پیش بره سراپاگوشم مختصر و مفید مخلص کلام از صبوریم خوشش میاد

گفت احساس امنیتی که نیاز داره بهش میدم از نفر سوم نمیترسی؟ چی میگی؟عشق واقعی هر امتحانی رو تحمل میکنه راستی یه حرفایی رو یادداشت کردم به نظرم به دردبخوره بذار برات بخونمش اینجاست راهنمای قرارگذاشتن،مهارت های گفتگو هرچیزی رو نگو بگو به خودت بستگی داره نگو میفهمی؟ بگو حرفم واضحه؟ نگو امتحان میکنم

بگو همه تلاشم رو میکنم و نگو نمیتونم بگو میخوام یادبگیرم بهم اعتماد کن کارگره پس اگه گفت عاشق یکی دیگه شدی چی جواب میدی؟ مزخرفه البته که نشدم عجیبه قبلا خوب کار میکرد ولش کن خلاصه این که شیطون تو جزییات مخفی شده صحبت کردن یه جنبه اشه از طرف دیگه

باید بفهمی چی تو سرش میچرخه همیشه خودت رو جاش بذار این دفترچه رو یه مدت بهت قرضش میدم ازش یاد بگیر راستی یه چیز دیگه باید بفهمی چی تو سرش میچرخه اینجوری دقیق ترین قضاوتا رو میکنی بیا بگیم وقتی تنهاست باید بیشتر مراقب باشی اگه رنجیده خاطره فقط زیپ دهانت رو بکش

باید بفهمی چی تو سرش میگذره همیشه خودت رو جاش بذار راهی هست که بتونیم سرمایه جمع کنیم و عموم برای حفاظت از پرندگان وحشی آگاهی بدیم؟ نگو نمیتونم بگو میخوام یاد بگیرم نگو این رو نمیخوام …بگو ‘این رو میخوای؟ پوستت قلمه نگو امتحان میکنم بگو همه تلاشم رو میکنم فعلا میخوای تنها باشی؟

غذات تموم شد؟دستت چطوره؟ خوبم،خودت چطوری؟ با آقای لی حرف میزنی؟ نه هیچوقت نگو یه مرد روبراه نیست اما گفتی قرار داری بیا بریم غذافروشی جلوی ورودی بریم میتونی یه دستی غذابخوری؟ وای نه اعتماد به نفسش تو جمع صدمه خورد دست چپت آسیب دیده دیگه هان؟ خودش رو ثابت میکنه؟ مجبور نیستی

اعتماد به نفس قوی داری خیلی داره تلاش میکنه وای نه حتما خیلی عصبانیه دستت الان خوبه؟ ….تو زمین رو هم تی کشیدی بدجور عصبانیه نه؟ اگه چیز دیگه ای نیست میرم آشغالا رو بندازم دور نرو دستت میدونم میخوای خودت رو ثابت کنی اما دستت مجروحه سخت نگیر باشه؟ کمکت میکنم

هیچوقت کسی از یه دختر خندون عصبانی نمیشه حالا که دارم کمکت میکنم آشغالا رو ببری حتما بهم لبخند میزنی خودم رو ثابت کنم؟ سخت نگیرم؟ یعنی فهمیده؟ ژوانگ یو روبراهی ژوانگ یو؟ کمک کنسرو گوجه؟ خوبه خوبه این کنسرو گوجه ازت محافظت کرده برای همین بازوت ناجور صدمه ندیده بااینکه زخم زیاد شدید نیست

به خاطر ایمنی باید احتیاط کنی فکر نکنم لازم باشه به گردنم آویزونش کنم یه زخم سطحیه اما نباید ندید گرفته بشه زخمش یکمی بزرگ و عمیقه اگه عفونت کنه عواقب شدیدی داره برات واکسن کزاز مینویسم قبل از اینکه بری یادت نره بزنی درضمن یه در رفتگی جزیی هم داری وقتی مرخص شدی

یادت نره ورزش سنگین نکنی ممنون و سرت فقط یه خراشه سطحیه اونقدرا مهم نیست پیشنهادی برات دارم برای اطمینان از عدم ضربه مغزی معاینات بیشتری انجام بده بله بهش یه ویلچر بدین خانواده ژوانگ یو کیه؟ دکتر چطوره؟ بیمارستانمون خیلی محدوده فقط میتونیم یه سری درمانهای اورژانسی ساده رو انجام بدیم

توصیه میکنم برای معاینات دقیق تر به بیمارستان بزرگتری ببرینش همسر ژوانگ یویی؟ ازدواج نکردیم نه فهمیدم بذار عوض کردن پانسمانش رو یادت قدم یادت باشه باید سه روز یه بار عوض بشه در رو باز کن در رو باز کن ژوانگ یو؟ من….میخواستم برشون میدونم اما اینطوری انگار خودت رو ثابت میکنی

اما بیشتر اذیت میشی همچین کارای سطحی بی فایده است نمیتونی چیز واقعی رو جعلیش کنی چطور اومدی تو؟ صدای بلندی از پشت در شنیدم ترسیدم اتفاقی افتاده باشه برای همین اومدم تو هنوز رمز رو عوض نکردی اشکالی نداره؟ میترسم چیزی که نباید رو ببینی این چیه؟ دست زخمیت رو دیدم

برای همین رفتم داروخونه…. دستم خوبه حتی اگه بهم نگی هم میفهمم همه چیز رو دیدم وقتی غذا میخوردی پانسمان شل شده مگه نه؟ خجالت میکشی به بقیه زحمت بدی؟ معمولا به استقلال عادت داری شاید خجالت درست نباشه به نظرم عادت نداری بقیه رو به زحمت بندازی هان؟ اره میدونستم

حتی نمیتونی یه قوطی رو برداری مهم نیست نباید خودت رو مجبور کنی میتونی کمک بخوای الان رفتم داروخونه و هرچی لازم داری خریدم میخوام پانسمانت رو عوض کنم گره رو خودت زدی درسته؟ چی شده؟ خوب نیست متاسفم فهمیدم خوب همچین منظوری نداشتم خدای من یادم رفت دستام رو بشورم

چطوری بدون شستن دستام پانسمان رو عوض کنم؟ تکون نخور ، بشین میدونم کجاست به چی فکر میکنی؟ الان میخوای بهم بدیش؟ چی میگی؟ دراصل به خاطر خودت نوشته شده پس کامل بخشیدیم؟ اگه به این کارت ادامه بدی بهت نمیدمش معلومه که نمیشه الان مدرک دارم نمیتونی از زیرش دربری ساده لوح

فقط حیف که همش یه فرصت مونده قسم میخورم دیگه جرات تکرارش رو ندارم باهاش مشکلی ندارم چی شده؟چرا هنوز بدخلقی؟ این چطوره؟ تا وقتی سرحال بشی میتونی بزنیم و سرزنشم کنی نه نیستم فقط فکر میکنم چقدر حیف شد برای چی؟ برای زمانی که از هم جدا بودیم

همه چیزی که لازم داشتیم حرف زدنه که توضیح بدیم چی شده اما رابطه امون ازهم گسیخته شد تقصیر منه حتی انکارش هم نمیکنی تقصیر توئه تمام این مدت بهم دروغ گفتی بعضی وقتا مجبورم دروغ بگم خیلی خوب تقریبا وقتشه برگردی میخوام بخوابم تو روز روشن؟ بچه شدی؟ نکنه از درد میترسی؟ نه

چیکار میکنی؟ نترس بهت آسیب نمیزنم چی میگی؟ بهت صدمه زدم اره؟ منظورت اینجاست؟ نظرت خودت چیه؟ بیا عوضش کنیم باشه چیکار میکنی؟ معلومه میخوام لباس دربیارم نمیدونی مگه؟ میدونم …یا میخوای بهم کمک کنی؟ خودت عوض کن ببینش هیچ پشیمونی نمیبینم چطوری دروغات رو میپوشونی؟ هیچی رو نپوشوندم فقط…

وقت خوبی برای گفتن حقیقت نبود اگه حقیقت رو میگفتم یا ناراحتت میکرد یا دلشکسته میشدی نمیترسم عادت دارم سریال تلویزیونی ببینم معمولا طرحی هست که قهرمان فیلم بیماری سختی داره و نمیخواد به قهرمان زن بگه برای همین فقط باهاش بهم میزنه وقتی میدیدمش با خودم فکر میکردم اصلا خوب نیست چرا؟

به نظرت ناراحت کننده نیست؟ به نظرت احمقانه نیست؟ نقش اصلی مرد تنها ،ناراحته و خون بالا میاره به نظرم کاملا…. مراقب حرف زدنت باش به هرحال میخوادش از اونجایی که عشق حقیقیه چرا دوتاییشون نمیتونن صادقانه با همدیگه حرف بزنن؟ حتی اگه انتخابش ترکت باشه پشیمونی نداره داری مدام خون بالا میاری

و او روحشم خبر نداره هیچکدوم خوشحال نیستن هردو صدمه دیدن دیدن اینجور چیزا جالب نیست؟ انگار کلی نظر درمورد سریالای تلویزیونی داری درمورد تو یه نظر دارم چرا درمورد سریالا حرف میزنی؟ ….خوب بااینکه درموردم نظری داری هنوزم ازخودت تعریف نکن ….اگه به این کارت ادامه بدی بهت قول میدم

چیزی که ازم میخوای رو عوض میکنم همه تلاشم رو میکنم تا با کل خواسته هات روبروبشم قول میدم در آینده دروغ نگم چیزی رو ازت مخفی نکنم و هرکاری میخوای بکنی بهم بگو به چشم میخوام ببوسمت چی؟ نگفتی باید هرکاری میخوام بکنم رو بهت بگم؟ میخوام ببوسمت توهمه توهمه به چی فکر میکنی؟

هیچی بازم درست گره نزدی متاسفانه نمیتونم مثل گره ماهیگیرا ببندمش نمیدونم خوشت میاد یانه خوب میتونم یادبگیرم اگه خوشت میاد پس باید برم چی شده؟ خوب میز یکم کثیفه میشه برام تمیزش کنی؟ چیکار میکنه؟مگه الان نگفت خوبه حالا بهم دستورم میده میز خیلی هم تمیزه خوب زیرمیز یه ذره کثیفه

فهمیدم از قصد اینطوری میکنه این به خاطر من گفتناش خوب نیست خیلی تحقیرآمیزه متاسفم امروز واقعا سرم شلوغه فردا که برگشتم تو تمیزکاری کمکت میکنم باد از کجا اومد؟ نقاشی کردن پرنده ها رو هم بلدی (خره خوب نقاشیش خوبه) نقاشی زیادی نیست میشه بهم بدیشون؟ برای چی میخوای؟

از بای یوان که برگشتم همش فکر میکردم بهترین راه برای آگاهی عمومی هم علاقمندی به حفاظت از پرندگان وحشی و کمی جمع کردن پول برای پایگاه حفاظت چیه؟ این روزا با چندتا از منابع قبلی برای همکاری و جمع کردن پول تماس گرفتم اما هیچ کس بهم توجه نکرد نگرانش بودم

با این میتونم بعضی لوازم جانبی باهاشون درست کنم میتونم تقویم ، دفتر یادداشت کیسه خرید،کلاه و سویشرت درست کنم درآمد اضافه بر هزینه ها رو میشه مستقیم به پایگاه حفاظت داد راستش بعضیا قبلا ازم میخواستن اما نگران گرفتاریای مجوزش بودم لو جیان؟ این چیزی بود که سر ناهار با لوجیان درموردش حرف میزدی؟

بیا نمونه رو کثیف نکن ممنون اما ماسک زدم. خیلی خوب برگرد خونه سرماخوردی به خودت فشار نیار نه چرا؟ میترسی حاصل دست رنجت رو بدزدیم؟ میدونیم این پروژه آزمایشگاه چقدر برات مهمه برای همین باید مراقب خودت باشی بیشتر از یه سال گذشته و هنوز چیزی درموردش نمیدونی اره تو همه چی میدونی

…اما وقتی الکتروفورز ژل خراب شد – چی؟ – بسه حق با نی که است لیگ آلکسا مثل اینجا نیست باید خوب از خودت مراقبت کنی میدونم میخوای بری شمال غرب تا سنجد پیدا کنی برای اثبات به پدر و مادرته اما من میخوام تو شانگهای بمونم تا به بعضیا ثابتش کنم

انگار کسی همچین سوالی ازت نداره مگه نه؟ جوونا نباید زیاد متکبر باشن اگه برم فرصتی نداری فکر نکنم بتونی باهام رقابت کنی چی میشنوی همش داره لاف میزنه برای جوونا خوبه که جاه طلب باشن طرف کی هستی؟ چرا مثل بچه ها قهر میکنی؟ عوض شدی خیلی خوب مزخرف بسه برات تمومش کردم

خیلی خوب بخشیده شدی تمومه مال تو کجا میری؟ Bob-friendly zone. یعنی چی؟ یعنی چی؟ نه همینطوری با شیائو لو شام خوردم فقط یه ناهار و صحبت اتفاقی بود درمورد منطقه حفاظت شده با هم حرف نزدیم درمورد چیزای مهم دیگه ای حرف زدین؟ ممکنه….فکر کنم همینطوره چی بود؟ قیچی باغبونی آلومینیومی

انتخاب خوبی براتونه قیچی آلومینیومی همه مشکلات رو بدون هیچ محدودیتی حل میکنه