المسلسل الصيني الرومانسي “نور الحياة” | “Light Chaser Rescue” حلقة 6 مترجم [علاقة بين طبيبة ومحام]

= تیم نجات تعقیب کننده‌ نور= = قسمت ششم = خوبی؟ !تو نایلونُ رو گذاشتی تو مایکرو ویو حواسم نبود- حواست نبود؟- تازه اومدی اینجا؟ تو خونه کناری زندگی میکنی؟ خودت چی فکر میکنی؟ عجب تصادفی تصادف دیوونه کننده ای یه صبر کن دفتر ساختمون گفت که مستاجر جدید تو امداد و نجاته

و راجع به ایمنی حریق نگرانه برای همین من نیومدم که چک کنم …ازت انتظار نداشتم که- اشتباه کردم- اشتباه؟ نمیدونی وقتی آتش سوزی شده نباید آسانسور استفاده کنی؟ م…من عجله داشتم همینطور، اینجا خونه ی منه خونه ی تو که نیست، چرا باید بهت گوش بدم پس؟ خیلی خب

اگه جا به جا نشی از صاحبخونه ت به دفتر ساختمون شکایت میکنم !بچرخ تا بچرخیم بهم بگو میخوای چیکار کنم اگه بخوای میتونی اینجا زندگی کنی ولی اول باید راجع به ایمنی حریق آموزش ببینی خیلی خب، فهمیدم خواهر آفای لو، متاسفم فرصت نداشتیم که به مستاجر جدید دستورالعمل های ایمنی رو بدیم

خواهش میکنم لطف کن و شکایت نکن تا وقتی که راضی باشی ما تصحیحش میکنیم داری راجع به چی صحبت میکنی؟ من آدم نمیخورم بله، بله آقای لو فکر میکنم که مستاجر رو به رویی به اشتباهش پی برده لطفاً ببخشش بفرما، اینا رو بده بهشون فقط محض احتیاط اینطوریه

پس قرار نیست راجع به من شکایت کنه نه ممنون خیلی ترسناکه …اگه تو دنیای کمیک اتفاق افتاده احتمالاً یه ارتباطی بین من و لو بن وجود داره چرا؟ واضحه اون به ما بائو مینگ کمک کرد که ازم سوءاستفاده کنه بعد من خواهرشو تو زلزله نجات دادم کمک کرد یکم از خساراتمُ جبران کنم

حالا پولو گرفتم و رو به روی خونه ی اون زندگی میکنم کی میدونه چه اتفاقی میوفته؟ خیلی تنقلات نخور دارم سعی میکنم آشپزی یاد بگیرم فقط یه ماکروویو روشن کردی و به پلیس زنگ زدی اول دستورالعمل های ایمنی رو یاد بگیر خواهر، چرا طرف اونو میگیری؟

تازه خونه تُ عوض کردی چیکار میخوای بکنی؟ چیکار میتونم بکنم؟ بازم کمیک میکشم هیچ کارِ دیگه ای رو دوست ندارم یا بلد نیستم اخیراً، خلاقیتم ته کشیده نمیدونم چی بکشم برو بیرون تا ذهنت باز بشه دیگه نمیتونم برم بیرون آخرین باری که برای خوش گذرونی رفتم زلزله اومد

کارمُ از دست دادم، حتی بدتر ژو مینگ مینگُ دیدم راستی خواهر، تو کلی ایده داری بهم کمک کن از ابرقهرمان ها خوشت نمیاد؟ خودت یکی بکش یه ابرقهرمان بکشم؟ ایده ی باحالیه چرا به فکر خودم نرسید؟ ببین، خارجی ها هالک، مرد عنکبوتی و کاپیتان آمریکان

یکی هم همین اطراف هست تیم نجات تعقیب کننده ی نور خواهر، اگه نمیخوای اونا رو بکشم یه فکر دیگه میکنم این کار توئه نگران احساسات من نباش پس من احتمالاً یکم بیشتر به تیم نجات سر بزنم ناراحت میشی؟ هر کار دلت میخواد بکن چرا باید ناراحت بشم؟ خواهر جون، خیلی گلی

[ بیمارستان مرکزی لین جیانگ ] ژان ین اینجاست ژان ین منتظر منین؟ یه مشکل بزرگ هست، ما خیلی ناراحتیم لازمه که تو تصمیم بگیری بذار بهت بگم آروم تر، آسمون که به زمین نیومده تایید شده؟ تو دفتر بیمارستان دیدمش چای یو شیائو، تیمش برای تیم نجات پیشتاز نامزد شده

تو جلسه ی بعد از ظهر درباره ش رای گیری میکنن ما همون اول که سر صحنه بودیم عملیات نجاتُ شروع کردیم برای 72 ساعت طلایی سه شب و سه روز ژان ین حتی چشم رو هم نذاشت اگه امتیازش با ما تقسیم نشه قانع نمیشیم درسته ما هم مثل اونا سخت کار کردیم

افتخارش مال ما هم هست خیلی خب، فهمیدم اول برگردین سر کارتون بیرون بریم [گزارشکار تیم نجات شماره ی 1 در زلزله ی فنگ چی] ژان ین به چی فکر میکنه؟ عمراً برای حفظ ظاهر نمیدتش به چای یو شیائو آره ژان ین ایندفعه چطور میتونه انجامش بده؟ نگران نباش ژان ین همچین آدمی نیست

عجیبه بیا تو رئیس، باید اشتباهمُ با تو در میون بزارم بیخیال، دکتر ژان تو همیشه صریح و مطرحی بهم بگو چیه بیمارستان میخواد جایگاه پیشتازی رو بده به تیم نجات 2 من براش مسئولم این تصمیم بیمارستانه مسئولیت تو چیه؟ به عنوان سرگروه تیم نجات 1 …وقتی برگشتم

شما و گروه کمیسیون بیمارستان رو به موقع در جریان نذاشتم درنتیجه، بیمارستان راجع به خدمات ما اطلاع پیدا نکرد این به خاطر منه برای همین، یه گزارش درمورد خدماتمون در منطقه ی آسیب دیده تهیه کردم لطفاً یه نگاهی بهش بندازین و امیدوارم بیمارستان بدون تعصب خدمات ما رو داوری کنه

اگه با معیارها متناسب بودیم امتیازش رو به ما هم بدین ولی فقط یه سهمیه هست به خودتون مربوطه، رئیس رئیس، این دستاورد شخصی من نیست مربوط به کل تیمه برای همین سعی میکنم به خاطرش بجنگم ادامه بده خوبه صبر کن، نوبت توئه بالاتر اینجا 40 صبر کن خوبه یه بار دیگه بله

چه خبر؟ مینگ مینگ مینگ مینگ، میشه بهت تکیه کرد ابداً، کمترین کاری بود که از دستم برمیومد حالا که اینطور شد باید بیشتر انجامش بدی اگه فرصت بشه ارشد شاهین راستش اومدم اینجا که یه موقعیت جور کنم به نظرم تعقیب کننده ی نور فوق العاده ست منم میخوام بهش ملحق بشم رف…رفقا، میتونه؟

تجهیزات خوبین- خفنه- تجهیزات خوبین عالیه- آره- عمو، چرا نه؟ همکاری کردن تو امداد و نجات منافع عمومی شوخی بردار نیست شوخی نمیکنم خیلیم جدیم والدینت خبر دارن؟ من یه آدم بالغم ببین، من یه دختر بزرگم حتی مستقل شدم لازم نیست خبر داشته باشن دینگ دینگ ما یه کار نجات بخش انجام میدیم

هر چیز جزئی هم مسئله ی مرگ و زندگیه …به مهارت های بالای امداد و نجات و یه بدن آماده و یه حس مسئولیت بالا نیازه تو یه تازه کاری چطور میتونی؟ عمو، نگران نباش میتونم از همین اول آموزش ببینم من از کار سخت واهمه ندارم باشه

بذار یه چیزی بپرسم چرا میخوای به تعقیب کننده ی نور بپیوندی؟ …اعتراف میکنم که خیلی هم یه عمل متواضعانه نیست نمیتونی به وظیفه ای که خیلی سخت نباشه برام تعیین کنی؟ هنوز که تو تیم نیستی از همین الان شروع کردی به انتخاب یه نگاه به خودت بنداز عمو عمو

راستش، خواهر ازم خواست که بیام ژان ین ژان ین بهت گفت که بیای؟ حالش چطوره؟ خوبه؟ حالش خوبه نگران نباش عمو موضوع اینه که اون روز خونه م تقریباً آتیش گرفت خواهر نگرانم بود ازم خواست نحوه ی حفظ ایمنی یاد بگیرم

تازه یادم اومد که تو اینجایی از لحاظ ایمنی آماده و حرفه ای هستی عالیه، مگه نه؟ ایمنی؟ دینگ دینگ …اگه فقط میخوای حفظ ایمنی پایه رو یاد بگیری میتونم همین الان بهت یاد بدم نیاز نیست به تعقیب کننده ی نور ملحق بشی …میخوامش چون سعی دارم یاد بگیرم

و بیشتر و بیشتر تو امداد و نجات حرفه ای بشم این به کنار عمو، منم دلم میخواد یه کاری برای نفع عُموم انجام بدم در این صورت میتونم همیشه بیام از خواهر برات بگم باشه؟ سکوت کردی سکوتم علامت رضاست ممنون عمو، من دارم میرم سیبُ نمیخورم خدانگهدار

بهم اعتماد کن، بعداً چیزای خوبی راجع بهت تعریف میکنم ممنون اینجا چی کار داری؟ یعنی چی؟ تو میتونی بیای ولی من نه؟ ژو مینگ مینگ میخواد به تیم نجات ملحق بشه میبرمش که چینگ شانُ ببینه نمیتونه به تیم بپیونده اون مشکل شخصیتی داره نه اون همین الان کلی بهمون تجهیزات داد پسر خوبیه

شنیدی؟ تعقیب کننده ی نور یه سازمان بدون منفعته نمیتونیم تسلیم سرمایه دارها بشیم اگه واقعاً آدم بخشنده ای هستی فقط بذارشون اینجا اگه برای معامله ن برشون دار و برو نه بعداً در مورد اینکه میره یا نه حرف میزنیم ولی تجهیزات جایی نمیرن آون آدم درستی برای امداد و نجات نیست

تا خون میبینه از حال میره حتی از پس خودشم بر نمیاد تو مسئولش نیستی به تو ربطی نداره من الان عضوی از تیم نجاتم حق دارم که اعتراض کنم چ…چ…چی؟ تو هم عضو شدی؟ ارشد شاهین اون آدم خودخواهیه وقتی تو فنگ چی بود میخواست فرار کنه

…میدونی چیه؟ اون اهمیت نمیداد که- !دوباره بگو ببینم- آتیشش بزن دیدی؟ اون خشنه کی خودخواهه؟ عضو کردنش خطرناکه !بس کنین شما دوتا دارین چه غلطی میکنین؟ فکر کردین من اینجا نیستم؟ اون شروع کرد !خفه شو بچه بازی که نیست گذشته رو پیش نکش بذار بهت بگم هیچ کس بی نقص نیست

برای مثال اعضای تیم نجات ما همه شون شایستگی ها و کاستی هایی دارن اگه کلاه اندازته، خب بپوشش (اگه اینکار برات مناسبه انجامش بده) اگه شما دوتا میخواین به تیم نجات ملحق بشین این قانون یادتون بمونه اول دوستی دیگه جنگ و دعوا نبینم وگرنه هیچکدومتون نمیتونین بمونین

اگه میفهمین که چی میگم فقط سرتونُ تکون بدین همینه زود باشین، دست بدین دکتر ژان دکتر چای !تبریک میگم کارتون عالی بود از همه تون ممنونم بسه دیگه برگردین سرکار !تبریک میگم شنیدم به خاطرش رفتی سراغ رئیس مسئله ی شخصی نبود فقط اینکه من تحقق گرام میفهمم با شخصیتت آشنام خوبه

رئیس یه راه دیگه انتخاب کرد زحمت هیچکس هدر نرفت …وقتی نوبت رای گیری برای معاون پزشک ارشد برسه به نظرم دیگه اینطور فکر نکنی اگه به تو ببازم مشکلی نیست موافقت کردیم که این یه جنگ عادلانه ست میتونی همه ی تلاشتُ بکنی خیلی خب اگه من بردم گریه نکنی تاحالا دیدی گریه کنم؟

نه، راستش ندیدم !به سلامتی ژان ین ممنون که افتخار رو به تیم ما برگردوندی حالا میتونیم سرمونُ بالا بگیریم ژان ین این برای توئه همه تون لیاقتشُ داشتین ممنون ژان ین همراه مریض تخت شماره ی 13 همون وکیله باید براش قهوه بخری چرا؟ روزی که تو پرواز داشتی، رئیس چیو برای بازرسی اومد

اون بود که ازت دفاع کرد تو افتخارتُ پس گرفتی اونم بخشی ازش بود اون کمکت کرد آره من حساب میکنم- باشه دکتر ژان- شنیدم جایگاه پیشتازی رو گرفتی !تبریک میگم برای همین برات قهوه خریدم ممنون اگه داری درمورد اینکه من دفعه ی پیش تو اتاق( اتاق بیمارستان) از طرف تو صحبت کردم

ایده ی لو یوان بود من فقط افکار اونو منتقل کردم بابتش ممنونم بدهیاتو صاف کن تو هم همینطور خوبه داره بارون میاد بارون سنگینیه برو، آروم اینقدر دوسش داری؟ باید زیر بارون منتظرش بمونی فکر کردم گفتی لو یوان دوسش داره فقط دارم دینم رو ادا میکنم بارون وایستاد

منو جلوی ایستگاه اتوبوسی که اونجا هست پیاده کن لطف کردی که موقع بارون برای لو یوان خوراکی خریدی به هر حال باید برسونمت خونه وگرنه لو یوان ازم دلخور میشه …معلومه ترسیدی که تصویری که تو ذهنش از تو به عنوان یه برادر خوب داره رو خراب کنم

تصویر من به عنوان یه برادر خوب لطمه ای نمیبینه ولی فکر میکنم میتونم تَصَوُر اینکه یه وکیل بدم رو عوض کنم از کی تاحالا اینکه مردم راجع بهت چی فکر میکنن برات مهمه؟ قبلاً برام مهم نبود بله یه موسیقیِ آروم لطفاً یک موسیقی آرام برای شما اون یکی شرکت زیر بار قرضه

به عنوان ضامن …اگه ما مسئول این بودیم که قرض رو بدیم به مشکلات مالی جدی برمیخوردیم پس کارت خیلی خوب بوده برای همین پرونده رو بردیم یکی طلبت اصلاً و ابداً رئیس فانگ من فقط کاری که وظیفه ی یه وکلیه انجام دادم

اگه حرف از لطف کردنه که این منم که به شما مدیونم …یادتون رفته که من وقتی تو منطقه ی زلزله زده بودم موتورتونُ داغون کردم؟ ازم نخواستین خسارتشُ بدم انگار تو هم آدم خوش صحبتی هستی باید بیشتر باهم گپ بزنیم پس من هم مشتاقم که بازهم باهاتون همکاری کنم مشکلی نیست

رئیس یه تماس دارین ببخشید لان شنگ، چه خبر شده؟ چی؟ باشه، الان میام !بچه م گم شده !جیه جیه !جیه جیه !جیه جیه !جیه جیه برگرد اتاق استراحت چشم جیه جیه تقصیر منه چرا خوابم برد؟ اون فرار کرد، نمیدونم کجا رفت …اگه…اگه در خطر باشه چی نفوس بد نزن با پلیس تماس گرفتم

جیه جیه هیچیش نمیشه نه، من باید پیداش کنم لان شنگ- باید پیداش کنم- مدیر بذار فیلم های پهباد رو ببینم نگه ش دار زوم کن ببین، بالن بچه ست باید هنوز تو زمین باشه بازم دنبالش بگردین من میرم بیرون و بررسی میکنم- باشه-

سرعت باد از سمت جنوب شرقی 3 تا 4 متر بر ثانیه ست این یعنی سرعت باد از سمت شمال غربی 5 تا 6 تر بر ثانیه ست دوربین های امنیتی آخرین جایی که بچه ناپدید شده رو گرفتن شونزده دقیقه پیش [درحال ساخت و ساز، لطفاً مراقب باشید] جیه جیه جیه جیه جیه جیه

جیه جیه رئیس فانگ ممکنه جیه جیه رو پیدا کرده باشم جیه جیه جیه جیه مراقب باش رئیس فانگ جیه جیه ممکنه افتاده باشه ما اینجا رو برای توسعه دادن خریدیم برای دلایل امنیتی همیشه یه تور بهش وصله ام…ما….ما نمیدونم چرا یه بچه باید بیاد تو آخه

دارم بهت میگم …اگه اتفاقی برای بچه م بیوفته !دست از سرت برنمیدارم رئیس فانگ- متا…متاسفم- الان اول باید بفهمیم بچه افتاده یا نه به آتش نشانی زنگ زدیم رئیس فانگ، پیشنهاد میدم که از تیم تعقیب کننده ی نور کمک بگیرین اونا یه تیم بندباز حرفه ای دارن که میتونن مستقیم برن تو غار

خیلی خب باشه خیلی خب جیه جیه مشکلی نیست سلام تیم نجات تعقیب کننده ی نور من بیرون بیمارستانم یه رستوران نودل خوب میشناسم داشتم از ایستگاه تون رد میشدم میخوای با من غذا بخوری؟ من سر ماموریتم اشکال نداره به هرحال که کاری نداشتم اینجا منتظرت میمونم نمیدونم کی کارم تموم میشه

منتظر من نمون اینجا همون نقطه ست؟ بله باشه کاپیتان، عمق غار 15 متره !پونزده متر، خیلی عمیقه …آقای فانگ، بعد از بررسی و ارزیابی …تصمیم گرفتیم عملیات نجات رو با تیم نجات تعقیب کننده ی نور انجام بدیم این سریعترین راهه و احتمال موفقیتش هم بالاست رئیس فانگ

من قبلاً بخشی از عملیاتهای نجات تیم نجات تعقیب کننده ی نور بودم بهشون باور دارم لطفاً بهشون اعتماد کن کاپیتان چینگ شان من چیزی راجع به امداد و نجات نمیدونم لطفاً فقط بچه مو نجات بده داریم سعی میکنیم یه راه پیدا کنیم این گودال عمقش 15 متره ولی یه تور داخلش هست

درحال فرسودنه و خیلی تنگ نیست ولی با اینحال مثل ضربه گیر عمل میکنه خیلی خب نگران نباش رئیس فانگ چطوره؟محکمه؟- آره- خوبه باید مراقب باشی هر چه سریعتر بچه رو نجات بده بله بسیار خوب، بپوشش بازه باشه مواظب باش برو برو آماده شو، یک، دو، برو یک، دو، برو یک، دو، برو بالا

یک دو برو بالا بیا، زود باش بالا بالا جیه جیه نگه ش دار، زود باش برو اون سمت، منطقه ی امن آروم آروم- اینجا، یواش- بنداز ولش کن حواستُ جمع کن- زودباش،برانکارد جیه جیه چطوره؟- خوبه- عجله کن ممنون مراقب باش !اکسیژن عجله کن سریعتر برو، مراقب باش باشه برو

شیونگ فی هنوز نیومده بالا برو طنابُ بکش خوبی؟- خوبم- خدانگهدار، های باشه آروم خوبه مراقب باش خدانگهدار بسیار خوب فردا میبینمت، های زود بخواب- باشه- یواش خوبه های، من دارم میرم بسیار خوب مراقب باش خداحافظ های دختر جون برای گرفتن بسته اینجایی؟ دنبال کسی میگردی؟ دنبال کی میگردی؟ ببین، شیفتمون تموم شد

شاید باید فردا دوباره سعی کنی یه رستوران نودل خوب میشناسم داشتم از ایستگاه تون رد میشدم میخوای با من غذا بخوری؟ دیر وقته، هنوز اینجایی میرسونمت خونه دیگه نیا پیش من میدونی برادرت نمیخواد همدیگه رو ببینیم اون همیشه شکاکه فکر میکنه میخوام عاشقت بشم تو که اینطور فکر نمیکنی، میکنی؟ نه

به نظرت رستوران هنوز بازه؟ مزه کن …فقط مزه بیا سخت نگیریم، خب؟ میخوای چی بخوری؟ [میخوای چی بخوری؟] من نودل جگر میخوام [نودل جگر] باشه، من سفارش میدم رفیق، دوتا کاسه نودل جگر [برادر] خیلی خب- تو یکی فلفل باشه- یکی بدون فلفل باشه، یه لحظه صبر کن بزودی میام خونه مزاحمم نشو

یکم صبر کن این بدون فلفل برای تو تازه جراحی داشتی غذای تند نخور تو هم سرکه دوست داری؟ بیشتر؟ خوبه، کافیه [برادر] بیا، میرسونمت خونه سوار شو محکم بگیر یوان یوان کجا رفتی؟ چر اینقدر دیر برگشتی؟ برادر، هنوز نخوابیدی؟ وقتی بهت زنگ زدم قطع کردی

میدونی که برای یه دختر خطرناکه شب تا دیروقت تنهایی بیرون باشه؟ اگه دیرتر برمیگشتی زنگ میزدم به پلیس برادر، کی برام یه زن داداش پیدا میکنی؟ اینو از کجات آوردی؟ یوان یوان هی؟ تو فاز سرکشی و سرتق بازیه؟ ممنون، مادربزرگ چین ممنون، وکیل لو خواهش میکنم خوش به حالت

پس الان دیگه برای خانواده ی فانگ یه ناجی هستی کی غیر تو باید مشاور حقوقی گروه فانگ چین بشه؟ رئیس فانگ بهش اشاره ای نکرد رئیس فانگ خیلی بهت مدیونه به زمان بستگی داره که کی جبرانش کنه فقط با لطف و مرحمت نمیتونیم قرداد ببندیم که میدونم هرچند، مردم همیشه احساساتی عمل میکنن

شرایط الان منو یاد اولین پرونده ای که گرفتیم میندازه اون موقع ها احمق بودم؟ فکر میکردم سخت کوشی جوابه فکر میکردم اگه سخت کار کنم موفق میشم در حقیقت همه چیز تو زمان و مکان درست اتفاق میوفته بعضی وقتا خوش شانسی هم بخشی از قدرته

خیلی درمورد خدمات باشکوهت به لائو هه و گائو جونچی شنیدم از تلاش و پشتکارت خوششون میومد همیشه اولین نفری بودی که وارد میشد و آخرین نفری که خارج میشد همیشه طبقه ی پایین لم میدادی و درحالی که تحقیق میکردی نودل میخوردی یادمه که با معروف ترین وکیل صنعت رو به رو شدی

اونم وقتی اولین پرونده رو گرفتی همه فکر میکردن که برنده نمیشی موکل حتی از لائو هه خواست جایگزینت کنه گائو جونچی آماد بوده از چنگت درش بیاره ولی تو با سختکوشی لائو هه رو قانع کردی مدرک گیر آوردی و برنده شدی و آخرش با گائو جونچی به مشکل برخوردم راستش

دلیل اینکه بین تو و گائو جونچی …ترجیح دادم با تو کار کنم این بود که به نظرم پتانسیل زیادی داشتی چطور؟ ناامیدت که نکردم، درسته؟ البته که نکردی حتی از انتظارم هم بهتر بودی تمرین برای امروز بسه مرخصین رفیق، همسرت اینجاست داپنگُ ببرم خونه؟ سلام عزیزم چرا اینجایی؟- برای دیدن کاپیتان روآن اومدم-

برای چی؟ زود باش برو خونه !ولم کن! جلوی منو نگیر !توی عوضی دوباره یه غلطی کردی؟ یکم آب بخور همه ی این سالها هرکاری هم که کرد باز ازش حمایت کردم هرچند اون دیگه به من یا خانواده مون اهمیت نمیداد ترجیح میدم ترکش کنم درک میکنم

برای اینه که اخیراً داپنگ همه ش میرفت ماموریت؟ میدونی چیه، با داپنگ حرف میزنم داداش، همسرت خیلی عصبانیه باید جدی بگیریش …ولی باید ازش بخوای درمورد کمک کردن به بچه تو انجام تکالیفش سخت نگیره …یه پروفسور از دانشگاه پکن ممکنه توانایی اینو نداشته باشه که

به بچه ش کمک کنه (آموزش بده) که وارد دانشگاه پکن بشه، درسته؟ بسه، گوش ندین دیگه زود باشین بیاین بذار یکم دیگه گوش بدم مراقب خودت باش اون قلبمو شکست ببین آرومش کن در حقیقت، من آدم خودخواهی نیستم …من فقط نمیفهمم چی باعث میشه یه آدمی که

نمیتونه از خانواده ی خودش مراقبت کنه جون بقیه رو نجات میده؟ حق با توئه سرپرست تیم نجات ما قبل از ملحق شدن به تیم داره از طرف خانواده ش حمایت میشه میدونی چه داپنگُ مجبور میکنیم یه ماه مرخصی بگیره و از تمرین امداد و نجات دور نگه ش میداریم نه منظورم این نبود

نمیخوام استعفا بدم داپنگ در این مورد باید از سازمان پیروی کنی متاسفم، سالگرد ازدواجُ یادم رفت و متاسفم که تو خونه مسئولیت زیادی به عهده نگرفتم ولی حالا که ازدواج کردیم اجازه نمیدم درمورد طلاق حرف بزنی این همون رژ لبیه که تو فروش آنلاین نتونستی بخریش

از فروشگاه آخرین دونه ای که مونده بود و خریدم تو فروشگاه خیلی گرونه مهم نیست اگه دوستش داری قیمتش هرچه قدر که باشه برات میخرمش