المسلسل الصيني الرومانسي “نور الحياة” | “Light Chaser Rescue” حلقة 9 مترجم [علاقة بين طبيبة ومحام]

{c&HFFCE9A&i1}= تیم نجات تعقیب کننده‌ نور={c&H000000&c&HFFCE9A&ci} {c&HFFCE9A&i1}= قسمت نهم ={c&H000000&c&HFFCE9A&ci} وقتی برای اولین بار اومدم تو این تیم وقتی تو دفتر مشغول کار بودم یه تماس اورژانسی گرفتم گفتن که یه پیرزن افتاده تو چاله ای که جلوی در خونش بوده اصلا نمیتونستم فکرشم کنم که دقیقا چه خبره آخه یه نفر چرا باید

کنار یه چاله زندگی کنه دقیقا وقتی رسیدم اونجا حدس بزنین چیشد چی؟ اون خانواده کوهنورد بودن تو کوهستان و نزدیک یه چاله زندگی میکردن اون روز باهم دعواشون شده بود پیرزن هم عصبی شده بود و از خونه زده بود بیرون بعدشم افتاد تو چاله یه سوالی دارم درمورد اعضای تیممونه

چرا بعضی هامون اسم مستعار داریم ولی بقیه ندارن؟ منم همین سوالو دارم سوال خوبیه خب داستانش طولانیه برمیگرده به اولین روزمون توی تیم اون اول اولا اولین اعضای تیم تو یه انجمن اینترنتی آشنا شدن همدیگه رو با اسم اینترنتیشون صدا میکردن زمان که گذشت و تو دنیای واقعی همو دیدن و

دور هم جمع شدن دیگه به همون اسما عادت کرده بودن واسه همین این سنت رو نگه داشتن ولی اوضاع برای اعضای جدید فرق میکنه بعضیا از اسم واقعیشون استفاده میکنن بعضیا از اسم اینترنتیشون بقیه هم که اسم مستعار دارن به هرحال یه چیز خیلی ساده ست خواهر روآن چی؟

اون یه ارشده اینطور نیست این سوال بهتر هم هست خواهر روآن خیلی صادقه تو اینترنت هم از اسم واقعیش استفاده کرده بود که اینطور موضوع چیه؟ بنظر خنده دار میاد دیر کردی. دیگه تموم شد اومدی راستی شیونگ فی من اکانت وی چتت رو ندارم میشه بهم بدی؟ بیا

هیچکدوممون اکانت وی چت بقیه رو نداریم خب ، بیایین همین الان همو ادد کنیم کدت رو اسکن میکنم باشه.باشه هیچکس وی چت منو نمیخواد؟ من الان میام کدت رو اسکن میکنم تنهایی میخوری؟ بیا چای سیاه لباسم چطوره؟ خوبه؟ بد نیست شیائو ین واسم فرستادتش عالی بنظر میاد خوشتیپ شدی و اندازتم هست

ناراحت بنظر میای حسودیت شده؟ من؟ واسه چی؟ اره تو امکان نداره قشنگ اندازت شده خیلی خب شوخی کردم این یکی مال توئه همین شکلیه ولی سایزش فرق داره باید مال تو باشه بازم هست یه پلاستیک پر از خوراکی من دوسشون ندارم مطمئنم واسه تو خریدتشون بیا بگیر شیائو ین واسه من خریدتشون؟

چرا باید بهت دروغ بگم؟ حالا خوشحالی؟ خوشحالی دیگه باید یه چیزی بهت بگم این بچه بهت اهمیت میده بعنوان پدرش باید تحمل کنی و بیشتر خودتو نشون بدی باید سعی کنی باهاش کنار بیای زمان میگذره! زندگی ما هم همینطور زیاد وقت نداریم متوجه شدم راستی فردا قراره واسه یه جلسه برم

اداره امور عمرانی بیشتر به ارزیابی نیروهای تازه وارد توجه کن اصلا گوش دادی چی گفتم؟ الان چی گفتم؟ یعنی باید وقتی شیائو ین اینجاست بذاری بری؟ چاره ای ندارم این وظیفمه بعلاوه اون نمیخواد منو ببینه اوضاع رو واسش سخت نکن اصلا منظوری از این حرفایی که میزنی نداری اونم همینطور دیگه خسته شدم

دکتر ژان حالا که دیدیم نباید احوال پرسی کنی؟ دیر وقته ولی آقای لو هنوز داره سخت تمرین میکنه نکنه میخوای به تیممون ملحق بشی؟ میدونم وقتت با ارزشه مشکلی نیست من که دیگه به این مدل حرف زدنت عادت کردم مگه اشتباه متوجه شدم؟ اگه نمیخوای به ما ملحق بشی

چرا الان داری تمرین میکنی؟ هرکاری میکنی درست انجامش بده خیلی خب راستشو بخوام بگم این کار رو تا حدی بخاطر شغلم انجام میدم مذاکره ی بعدیم مربوط به امداد و نجاته خیلی خب، باشه اینکارو انجام میدم چون کار داوطلبانه ست من که چیزی نپرسیدم امروز نه تنها تازه واردا

بلکه منم تحت تاثیر قرار گرفتم واقعا کارت درسته مثل یه کاپیتان حرف میزدی توام دیدی؟ کاپیتان چینگ شان همونجا بود ولی یه کلمه هم حرف نزد این یعنی کارت خیلی خوبه آموزش خسته کننده ست اونایی که میمونن، چیزی که لازمه رو بدست میارن بلاخره اون لو بن نفرت انگیز

یه جورایی بهمون احترام میذاره مسئله رو شخصیش نکن اصلا اینطور نیست جدی میگی؟ واقعا میگم برادرم رو دیدی؟ گفت قراره تو آموزش تیم شما شرکت کنه نتونستم حرفشو باور کنم داره سخت تلاش میکنه آدم منحصر به فردیه کیه؟ با کسی قرار میذاری؟ خب معلومه برادر من عالیه ولی یکمی رفتارش بد و تنده

اگه چیزی بهت گفتم بهش توجه نکن اصلا اینطور نیست رفتارش اینجا خوبه باید قفسه ی سینه فرد رو فشار بدیم درست بین نوک دو سینه سرعت باید 100 تا 120 در دقیقه باشه کف دستتون رو روی قسمت پایین جناغ قرار بدین و دست دیگه رو بالاش قرار بدین، انگشتاتون رو قفل کنین

آرنجتون رو باید قفل نگه دارین و بازوهاتون به صورت عمودی و سمت زمین باشه نسبت کلی تهویه فشرده سی به دو هست بنابراین فرکانس تقریبی یک تنفس مصنوعی در هر پانزده دقیقه ست خانم خوشگله موقع آموزش یا مربی صدام بزنین یا دکتر ژان مسئله چیه؟ دکتر ژان، مدل پلاستیکی بنظر حرفه ای نمیاد

پیشنهادت چیه؟ خب من داوطلب میشم که مدل باشم اینجوری میتونی تکنیک رو درست آموزش بدی چی خنده داره؟ مگه نمیدونی؟ تو سی پی آر هم تنفس مصنوعی میدن هم قفسه سینه رو فشار میدن داره از خواهرم سوءاستفاده میکنه دقیقا. بی شرمانه ست اگه شما خجالت میکشی که هیچی، لطفا ناراحت نشو

شاید خبر نداشته باشی انجام دادن سی پی آر رو یه فرد زنده ممنوعه تنفس مصنوعی چی؟ به جای اینکه سوژه ی خنده بسازی بهتره رو مهارتات کار کنی امداد و نجات اضطراری یه مسئله ی به شدت مهمه چن شینگ بله بیا بیرون صف روش انجام سی پی آر رو که الان

نشون دادم انجام بده …اما برو. تورو صدا زد نشون بدم؟ این کاری که داره میکنه قتله میبینی؟ دو بار تنفس مصنوعی بده واقعا؟ عین چی تو آموزشا جون میکنیم بعد نودل فوری میخوریم غذاش خیلی بد مزه ست یکم گوشت میخوای؟ من نودل فوری دوست دارم اره خب، تو هرروز بیرون غذا میخوری

فقط گاهی وقتا نودل میخوری من نزدیکه دو هفته ست دارم نودل میخورم خب واسه هر وعده باید از این بخوریم؟ من از کجا بدونم شنیدم تو اصل عملیات حتی همینم ندارن فقط یه تیکه نونه، بدون آب واقعا؟ مگه اخبار مربوط به فاجعه ی فنگ شی رو ندیدی؟ خیلی سخت بود اونجا واسه خوابیدن

مجبوریم تو چادر بمونیم امدادگرا، آتش نشان ها و تیم نجات رو زمین میخوابن اگه بارونم بیاد باید همونجوری بخوابن درسته منم تو فنگ شی بودم خودم دیدم منم اونجا بودم اونجا چیکار میکردین؟ این رفته بود خودنمایی کنه اینم رفته بود پاپیچ تیم نجات بشه شما دوتا خیلی بهم میاین اون کیه؟ یوآن یوآن

برای چی اومدی اینجا؟ تو فرشته ی منی همین داشتم واسه غذا غر میزدم و تو با خوراکی اومدی بذار ببینم بال مرغ سلام خوشگله من ژو مینگ مینگم بهش دست نزن بذارین معرفیش کنم ایشون دوست صمیمی من لو یوآنه واسمون یکم غذا آورده با هم تقسیمشون کنین خیلی ممنونم ممنون

یکمم به من بده دیگه مدیونش شدیم یوآن یوآن دیگه بزرگ شدیا خوشحالم میبینم به بقیه اهمیت میدی در بین انواع بلایا خطر آتش سوزی یکی از رایج ترین بلایای ثانویه ست به عنوان نیروی کمکی امداد و نجات اضطراری ملی ما باید برای همکاری با آتش نشانها آماده باشیم چرا اونا انداختی واسه من؟

نمیتونی از پسش بربیاری؟ اون بدجوری میره رو مخم سعی کن باهاش کار کنی اینجوری تعصبتم از بین میره جمعیت رو تخلیه کنین شما به چهار گروه تقسیم میشین لیدرتون رو دنبال کنین و ماموریتتون رو تکمیل کنین مراقب باشین اگه صدمه دیدین دکتر ژان و تیم پزشکی به موقع درمانتون میکنن مشکلی ندارین؟ نه

انفجار گاز در رستوران چینی طبقه دوم هتل یویی آتش سوزی شدیده شش نفر گیر افتادن پنجاه و یک نفر رو باید سریعا خارج کنین همه ی اونایی که تو این تمرین شرکت میکنن از تیم امداد و نجات حرفه ای هستن ما باید در عرض 15 دقیقه اینجا رو تخلیه کنیم

و کسایی که گیر افتادن رو نجات بدیم یادتون باشه فقط 15 دقیقه وقت دارین اگه بیشتر بمونین داخل ممکن انفجار ثانویه رخ بده همتون متوجه شدین؟ بله الان ساعت 9:40 دقیقه ست باد جنوب شرقی، نسیم ملایم رطوبت نسبی 62 درصده طبق نقشه پیش برین راه بیوفتین بله سر راه من نیا

تو هم همینطور گروه یک، آماده گروه دو، آماده گروه سه ، آماده دریافت شد پخش شین و مردم رو نجات بدین از این طرف، سریع باشین سریع از این طرف چنگ شینگ، وانگ یو شما تمام جزئیات زمانی مکانی و شرکت کننده ها رو بنویسین بله ژو مینگ مینگ، دینگ دینگ دینگ

آماده ی کمک باشین کمک؟ بلاخره نوبت منه انفجار دوم تو شیرینی فروشی طبقه ی دوم رخ داده آتش به آپارتمان رسیده تو طبقه ی سوم و چهارم هم آتش سوزی شده سر ساعت 9:46 دقیقه انفجار دوم اتفاق میوفته آپارتمان آتیش میگیره مگه نباید یه 15 دقیقه دیگه باشه؟ فاجعه ی واقعی

هیچوقت طبق برنامه اتفاق نمیوفته این عملیات واقعیه باید برای هر مورد اضطراری ای آماده باشین شنیدی؟ امدادگرای واقعی بحران رو با آرامش حل میکنن کاپیتان یکی از اعضای گروه یک به دلیل آتش سوزی ناگهانی تو طبقه ی چهارم گیر کرده به نیروی کمکی نیاز داریم دریافت شد این ماموریت شماست، گروه چهار

راه بیوفتین چشم زودباش کمک کن. مراقب باش کمک زودباش برو،برو! زودباش خالیه گروه دوم همراه 35 نفر از آپارتمان خارج شدن زودباش، مراقب قدمات باش سریع کمکمون کنین کمکمون کنین کمکمون کنین پام گیر کرده توجه شمارش معکوس 3 دقیقه آتش داره پخش میشه تمام نیروهای داخل ساختمون لطفا بیاین بیرون سریع

ژو مینگ مینگ دینگ دینگ، برو بیرون من یه راه خروج پیدا میکنم مراقب باش من تو طبقه ی سوم گیر کردم پشتیبانی لازم دارم بیرون اتاق 304 یه طناب هست اونو بردار تمام نیروها ساختمون رو تخلیه کنین ژو مینگ مینگ از طناب استفاده کن اون تنها راه خروجته این دیگه زیادی واقعیه

شیونگ فی فکر کن آتش خاموش شده بذار از پله ها برم طناب رو بگیر طبق اقدامات امنیتی عمل کن شمارش معکوس، یک دقیقه سریع باش مراقب باش- آروم- مینگ مینگ مراقب باش مراقب باش آروم . مینگ مینگ مراقب باش سی ثانیه حالت خوبه؟ چطوره؟ خوبی؟- بد نبود- تاثیر گذار بود- آفرین-

لو بن هنوز تو اتاق 506عه گروه یک، داداش پنگ هم تیمیت لو بن هنوز تو اتاق 506عه زودباشین! سریع مراقب باشین لو بن، بیا بیرون لو بن، بهت دستور میدم همین الان بیا بیرون ده نه کمک هشت هفت شش پنج کمک چهار سه دو یک وقت تمومه لو بن، کشته شد

نمیتونم تحملش کنم اینجا یا جای اونه یا من همین دا پنگ، آروم باش آروم باش سخت نگیر ولم کنین چرا طبق دستور عمل نکردی؟ بهت گفته بودم تا وقتی خودت جات امن نیست به فکر نجات بقیه نباش اگه تو عملیات واقعی بودیم الان مرده بودی باد جنوب شرقی، نسیم ملایم

رطوبت نسبی 62 درصد آتش نشان ها آتش این اطراف رو خاموش کردن احتمال انفجار دوم تو شیرینی فروشی خیلی کمه حتی اگه اتفاقم میوفتاد هنوز چند دقیقه فرصت داشتم که نجاتشون بدم اما این فقط فرضیه ی توئه تو زندگی واقعی کارساز نیست متوجه میشی؟ به لطف نافرمانی تو

گروهت تو این عملیات امتیازی نمیگیرن یعنی چی؟ قراره امتیاز بگیریم یا نجاتشون بدیم؟ قراره زنده بمونیم زنده بمونیم؟ خودت گفتی ما با جونمون اونا رو نجات میدیم من حاضرم برای نجات دادنشون جونمم بدم لو بن بسه! دیگه بسه یه عامله احتمال وجود داره لو بن به یه دلیلی این کارو کرد

اگه طبق دستور عمل نکنه فکر نمیکنم لازم باشه که تو تمرینای دیگه شرکت کنه میسپرمش به تو نگران نباش خوب بلدم چطوری با پسرای رو مخی مثل اون برخورد کنم خودت حرفشو زدی بعد حالا نگرانش شدی؟ من فقط دارم کارمو میکنم اره راست میگی بدش به من بهت گفتم کمتر بخوری

مگه نمیدونی وسط عملیاتیم؟ خیلی خب، ترکش میکنم پسر با من بیا بریم یه جایی برای چی؟ به کمکت نیاز دارم. وسایلتم بردار ولی من استعفا دادم یکی دیگه رو ببر اخه کی استعفاتو تایید کرده؟ سوار شو. بریم وسایلا رو از کجا آوردین؟ بعضیاشو وزارت مدیریت اضطراری بهمون داده

بعضی هاشو یه سری از شرکتا دادن یه سری ها رو هم بچه های تیم خریدن طی این سالها که رو هم انباشته شدن دیگه یه جورایی تبدیل به گنجینه هامون شدن پسر میتونی بهم بگی چرا اصرار داشتی اونا رو نجات بدی؟ ترجیح میدم به این سوال جواب ندم باشه

همه رازهای خودشون رو دارن داری مشروب میخوری؟ این نوش داروئه توقع نداشتم شوخ طبع باشی زندگیم پر از بدبختی بوده فقط از روزم استفاده میکنم و از بقیه ی عمرم لذت میبرم پسر همینجا بزن کنار چیشده؟ ترجیح میدم به این سوال جواب ندم اینم راز منه باشه خیلی خب

بیا بعد از اینکه برگشتم حرف بزنیم بیا اینجا باید برم دکتر ژان مدیر ژو، حالش چطوره؟ اون دوستته؟ عمومه بنظر خوب نمیاد یه نگاه بنداز همینجا بمون زود میریم پیش دکتر همین الان با دکتر حرف زدم گفت خوب بود بهوش اومدی؟ وسایلا کجان؟ چی؟ وسایلای تو ماشینت الان داری به این فکر میکنی؟

تو ماشینمن دیگه. راحت باش از حال رفته بودی بعد به فکر وسایلتی با بقیه ی اعضای تیم تماس گرفتم که وسایل رو ببرن به بقیه گفتی که اینجام؟ نتونستم بگم از حال که رفتی به ژان ین زنگ زدم. همین میخوای به کسی خبر بدم؟ اره نه نیازی نیست من خوبم خوب نخوابیده بودم

واسه همین از حال رفتم خیلی خب دیگه، باید برم تیم منتظره منه آروم کجا داری میری؟ دراز بکش داشتم میرفتم دستشویی دراز بکش دراز بکش بیا من حالم خوب الان دارم به عنوان یه دکتر حرف میزنم و باید بهت خبر بدم که فردا قراره عملت کنیم

مسئله ی بزرگی نیست . نیازی به این کارا هم نیست زحمت نکش خودم بهتر از هرکسی وضعم رو میدونم پس میدونی میدونستی وبا این وضع تو عملیات نجات شرکت کردی؟ فقط یه *آنژیومه (یه تومور خوش‌خیم که از سلول‌های جدار عروق خونی یا رگ‌های لنفاوی منشأ می‌گیره) چی؟

آزمایش هم دادم. خوش خیمه این به این معنا نیست که مشکلی نداره میشه جراحی نشم؟ مراقب خودم هستم نه بهتره به حرف دکتر ژان گوش کنی تیم به من نیاز داره اگه اصرار کنی مجبورم با کاپیتان حرف بزنم نه لطفا اینکارو نکن اصلا چیزی بهش نگو این چطوره؟ من یه شرطی دارم

تا وقتی که به کاپیتان یا بقیه ی اعضا نگی جراحی رو قبول میکنم وگرنه ترجیح میدم بمیرم میرم ترتیب آزمایشات رو بدم خیلی وقت پیش از بیماریت خبر داشتی واسه همین همیشه اینو پر از مشروب میکنی این گنج منه. نمیتونم بدون این زندگی کنم اینو راز نگه دار درمورد جراحی

به بچه های تیم هیچی نگو اگه کسی چیزی پرسید بهشون بگو خسته ام و یه روز مرخصی گرفتم من زود برمیگردم بگیر دراز بکش میتونی رو من حساب کنی. من یه وکیلم خیلی خب، دیگه مرخصی اینجا دکتر و پرستار هست به تو نیازی ندارم فردا یه ارزیابی داری چیشده؟ ترسیدی؟

نمیدونم که اصلا معنایی داره تو اون ارزیابی شرکت کنم؟ این حرفات اصلا شبیه حرفای آقای لو نیست چرا؟ اگه الان جا بزنی فکر میکنن یه بزدلی تحریکم نکن فقط دراز بکش میرم کارای بستریت رو انجام بدم چطوره؟ وضعیت شاهین بده؟ آنژیوم خوش خیمه ولی جایی که قرار داره خطرناکه و سایزش هم بزرگه

نمیتونیم بِبُریمش فقط میتونیم پیشگیری کنیم و جلوی رگش رو بگیریم اگر ناامیدی، ضربه روحی فرسودگی شغلی یا زخمی شدن رو تجربه کنه، ممکنه هر آن تومور بترکه ممکنه برای زندگیش یه تهدید باشه تو خیلی بهش اهمیت میدی اون مثل خانواده ی منه حتی خبر نداشتم که همچین بیماری ای داره نگران نباش

تا وقتی همکاری کنه حالش خوب میشه میخوام ببرمت یه جایی بیا،بیا رسیدیم اینه چرا اومدیم اینجا؟ هروقت احساس گیجی میکنم میام اینجا و آهنگ میخونم آوردیم اینجا آهنگ بخونم؟ حتی یه دکتر هم نیاز داره که حالش رو عوض کنه اینجوری میتونه رو کارش تمرکز کنه من حالم خوبه فقط یه بار امتحان کن

نه واقعا جواب میده بیا بریم تو امتحان کن یه آهنگ انتخاب کن [نبض ضربان قلب] ♫ هر کسی راه خودش رو داره ♫ ♫ ما همه دنبال یه زندگی بهتریم ♫ ♫ تو که رد میشی، زمان کندتر میگذره ♫ ♫ دلم میخواد دوباره ببینمت ♫

♫ تو این دنیا، ما همه رویاهای خودمون رو داریم ♫ ♫ من فقط به تو فکر میکنم ♫ ♫ طرز نگاهت به خودم رو دوست دارم ♫ ♫ همیشه تحت تاثیرش قرار میگیرم ♫ ♫ به قلب تپنده ام قول میدم ♫ ♫ جوری که دوستم داری رو دوست دارم ♫

♫ قلب ما با یه سرعت میتپه ♫ ♫ ما دنبال چیزی که برامون جذاب باشه میریم ♫ ♫ مثل ستاره هایی که تو شب میدرخشن ♫ ♫ میخوام تو تاریکی بدرخشم ♫ ♫ ساکت و آروم میشم ♫ ♫ نبضش رو احساس میکنم ♫ ممنونم بعد از بلند بلند آهنگ خوندن حالم بهتر شد

دکتر ژان هروقت ناراحت بودی راحت باش و بهم زنگ بزن تا باهم آهنگ میخونیم باشه فکر میکردم که با این محافظه کار بودنت میتونی راحت حال و احوالت رو کنترل کنی اما معلوم شد که توام گه گاهی ناراحت میشی وکیل ها هم استرس میگیرن بعضی وقتا آینده ی یه شرکت

یا زندگی یه آدم بستگی به من داره برای همین یه راهی برای تخلیه استرس پیدا میکنیم قبلا فکر میکردم که دکتر بودن کار استرس آوری باشه ما هردومون مضطربیم برای همینه که باید یاد بگیریم چطوری از شر باری که رو دوشمونه خلاص بشیم سعی کنیم با احساسات بد کنار بیایم

بارمون که سبک باشه درصد موفق شدنمون خیلی بیشتر میشه الو شیونگ فی چرا انقدر طول کشید وسیله ها رو بیاری؟ نکنه بیرون داری مشروب میخوری؟ اصلا نمیتونم تورو بپیچونم اره دارم مشروب میخورم باید یه چند روزی مرخصی بگیرم مسئله شخصیه بعدش برمیگردم حواست بهشون باشه چه مسئله ای؟ به کمکم نیاز داری؟

چیز بزرگی نیست اصلا چیزی نیست فقط یه سری ریزه کاریه خوب مراقب دو بائو باش فهمیدم راستی بهش غذای چرب ندیا سوءهاضمه داره رو من حساب کن اگه چیزی خواستی زنگ بزن خیلی خب، همین دیگه خوابیدی؟ زودباش چیشده؟ میخوام برم کبابی، میای؟ الان؟ خودت گفتی غذاش بده من نقشه رو دیدم

دو کیلومتر اونورتره یه کبابی پشت جنگل هست بریم نه دارن گشت زنی میکنن اگه بگیرنمون چی؟ دیگه رفتن غذا رو که خوردیم برمیگردیم انقدر غر نزن دیگه خیلی دلم میخواد فراموشش کن قوانین رو رعایت کن بزدل بگیر بخواب اصلا کی اونجاست؟