المسلسل الصيني الرومانسي “نور الحياة” | “Light Chaser Rescue” حلقة 11 مترجم [علاقة بين طبيبة ومحام]

= تیم نجات تعقیب کننده‌ نور= = قسمت یازدهم = شما برین داخل- باشه- اگه بهم زنگ نمیزدی هیچوقت نمیفهمیدم که که فن مریض شده شما هرروزتون رو کنار هم میگذرونین اون بیشتر از یک ساله که مریضه و تو اصلا خبر نداشتی غفلت از من بود اصلا تا حالا به کسی اهمیت دادی؟

تا وقتی بیمارستانه خوب ازش مراقبت کن لازم نیست تو اینو بهم بگی اون واسه جلسه اولیا مربیان مدرسه ام اومد و هرسال تولدمو جشن گرفت اون بابای واقعی منه شیائو ین چون تو اونی هستی که قهرمانه وقت داشتی یه آزمایش بده اینجا چیکار میکنی؟

میخوام اضافه کار وایسم و این بسته ها رو برسونم آدم سخت کوشی هستی اما اگه مدت زیادی رو مرخصی نگیری مجبور نیستی انقدر سخت کار کنی رفیق نمیخوام این حرفو بزنم ولی تو به زور واسه خودت غذا پیدا میکنی چرا هنوز تو تیم امداد و نجاتی؟ اصلا موقعیت این کارا رو داری؟

امداد و نجاتی که سودی ازش بدست نیاری فقط به درد آدمایی میخوره که هم وقت دارن هم پول اضافه اینطورا هم نیست منو سرزنش نکنی که بهت هشدار ندادم رئیس قصد داره حقوق پایه رو کلا حذف کنه اینجوری فقط میتونی حق کمیسیونت رو بگیری با این تایمی که تو کار میکنی

چقدر میخوای پول دربیاری؟ بعلاوه، هرچند وقت یکبار مرخصی میگیری رئیسم اصلا از این مسئله خوشش نمیاد یه کاری واسه این وضعیت بکن ممنونم، داداش های فهمیدم ببینم اصلا گوش دادی چی گفتم؟ [لغات انگلیسی] بچه ها از آموزشای نجاتی که بهشون دادی خیلی خوششون اومده میشه که ما واسه بازدید از پایگاه آموزشی بیایم؟ یعنی نمیخوان دست بردارن؟ ملت میخوان بخوابنا چه عوضی ایه ها چه خبره؟ با کی کار داری؟ میشه دعواتون رو بذارین برای بعد؟ نگاه کن ساعت چنده اخه نمیدونی ملت میخوان بخوابن؟ هنوز حرفم تموم نشده چقدر گستاخی در رو باز کن چی میخوای؟ شما دارین مزاحم ما میشین متوجه هستی؟ اینجا خونه ی منه هرکار بخوام میکنم اگه نری زنگ میزنم به پلیس

فکر کردی با این حرفت میترسم؟ یوآن یوآن درست به موقع اومدی دیدی؟ من تنها کسی نیستم که مزاحمش شدی نمیخوای به پلیس زنگ بزنی؟ الان خودم واست زنگ میزنم ازت به خاطر خشونت خانگی شکایت میکنم نه اون اینکارو نکرده به پلیس زنگ نزن ..خب دیگه دعوا نمیکنیم تموم شد فقط میخوای اذیتم کنی

حالا خوشحال شدی؟ ببخشید ببخشید دیدی؟ وقتی با اینجور مردا روبرو میشی باید راه سختو انتخاب کنی بیا بریم من امشب برنمیگردم زودتر برو بخواب باشه اینم از اطلاعاتی که درمورد مذاکره کننده های شرکت یی گو خواسته بودی ممنونم و همینطور یه چند نفر از شرکت داروسازی آن مینگ برای

بحث تجاری درمورد مشاوره حقوقی اومدن موکل میخواسته این پرونده رو به تو محول کنه اما نمیدونم چرا بعدا پرونده رو داده به گائو جونچی نمیخواد از بقیه جلو بزنم و تعادل شرکت رو از بین ببرم واسه همین گائو جونچی از این فرصت استفاده کرد مذاکره فردا صبحه

باز قراره کل شب رو بیدار بمونیم تو این مدت خیلی سخت کار رکدی چرا نمیری یکمی استراحت کنی؟ چطور میتونم تو این لحظه حساس هم تیمیم رو ول کنم برم؟ قهوه؟ ممنون بچه ها از آموزشای نجاتی که بهشون دادی خیلی خوششون اومده میشه که ما واسه بازدید از پایگاه آموزشی بیایم؟

این مدت سرم با کار شلوغه و نمیتونم برم پایگاه میتونی به یکی دیگه زنگ بزنی صبح بخیر آقای لو ادامه بده نماینده های یی گو تا نیم ساعت دیگه میرسن هتل آقای فانگ هم اونجا منتظره اول با اون صحبت میکنم تو کل شب رو بیدار بودی رانندگی نکن یه راننده واست گرفتم

یکم دیگه میرسم اونجا آقا ، نگه دارین باشه لائو هو لائو هو لائو هو چه اتفاقی براش افتاده؟ از اون بالا افتاد آقا آقا صدامو میشنوین؟ آقا لائو هو آقا …پاش لائو هو مراقب باش ممکنه ضربه مغزی شده باشه شماره ای که با آن تماس گرفته اید قادر به پاسخگویی نمیباشد

لطفا بعدا تماس حاصل فرمایید آی روی آر نکات کلیدی رو تو قرارداد مشخص کردی؟ نگران نباشین، بررسی شده خوبه آقای لو هم باید تو جلسه حاضر بشه ساعت چنده؟ اون کجاست؟ دوباره بهش زنگ میزنم سلام، آقای مورگان سلام از دیدنتون خوشحالم حالش چطوره دکتر ژان؟ …اون خوشبختانه به موقع رسید

برای همین نجات پیدا کرد این اولین باریه که زندگی کسی رو نجات بدم …حس میکنم کارت عالی بود ممنون باید برم دیدن موکلم دیگه میرم صبر کن میخوای بری سر جلسه؟ چطور؟ اینو بزن کراوات چای یو شیائوعه؟ بعدا بهش میگم نیازی نیست خودم حلش میکنم مگه عجله نداری؟

فقط چون تو دادیش بهم میگیرم ممنون کیفیت محصول خوب و خدمات عالی هدفیه که سرش باهم رقابت میکنیم نرخ رشد و فروش امسال گروه فانگ چین به طور کاملا پیوسته در حال افزایشه آقای مورگان اگه شرکت یی گو بتونه رو ما سرمایه گذاری کنه میتونم تضمین بدم که در سه سال آینده

میانگین نرخ رشدمون بیش از 20 درصد بشه البته اگه بتونیم باهم به شراکت برسیم میتونیم درمورد جزئیات درآمد موقع تنظیم قرارداد باهم بحث کنیم همه میدونن که شرکت یی گو قدرت سرمایه قوی ای داره و به این معنا هم هست که ما معیارهای بسیار دقیقی برای انتخاب شرکای خودمون داریم

تا جایی که ما میدونیم گروه فانگ چین از بدو تاسیس به سرعت درحال توسعه بوده اما از نظر پایه و اساس ضعیف هستش من یه مقداری در این مورد نگران هستم لو بن، چرا هنوز نیومدی ؟ لو بن، بلاخره اومدی آقای فانگ واقعا نگران بودن فهمیدم زنگ خطر آتش سوزی

سوزان، نسبت به خوش بینی اونا احساس خوبی ندارم چرا انقدر طولش دادی؟ متاسفم امروز چیزی ازتون ندیدم که منو تحت تاثیر قرار بده آقای مورگان خیلی از شرکتای معروف هستن که از صفر شروع کردن گروه فانگ چین تو این چند ساله گذشته به خوبی سرعتش رو برای توسعه حفظ کرده

و بازار چین پتانسیل توسعه عظیمی داره داده های مخصوص همشون تو گزارش ذکر شدن من نیازی به داده های بزرگ ندارم داده ها همه جزئی هستن من بیشتر به قضاوت خودم اعتماد دارم بنابراین دیگه نیازی نیست این جلسه رو ادامه بدیم یه لحظه منو ببخشین آقای مورگان از این طرف لطفا باشه

قدیمیه، میدونی که پیچیده ست چه خبر شده؟ دوستان زنگ خطر آتش سوزیه نیازی به ترسیدن نیست لطفا همگی از اینجا برین بیرون از این طرف حالتون خوبه؟ چه خبر شده؟ زنگ خطر آتش سوزیه باید از اینجا بریم بیرون باشه لطفا همگی به آرومی برین بیرون سریع باشین دوستان سریع سریعتر بیاین

از این طرف لطفا باشه همراهم بیاین آقای مورگان بفرمایین آقای مورگان از این طرف اومد همه چی خوبه؟ اره خوبم آقای مورگان حالتون خوبه؟ من خوبم واکنشتون خیلی سریع بود وقتی زنگ خطر به صدا دراومد هیچکدوم از کارکنانتون نترسیدن همچین آموزشهایی هم دیدین؟ که ماسک اکسیژن هم دارین؟

گروه فانگ چین شرکتیه که برای هر بحرانی خودش رو آماده میکنه در روند توسعه ما نه تنها از خطرات بازار محافظت می کنیم بلکه به پیشگیری و امداد رسانی از بلایا هم توجه زیادی داریم از قوانین شرکت ما اینه که هر کدوم از کارمندا باید در زمینه امداد و نجات

و خود امدادی آموزش ببینن که در زمان وقوع حادثه بتونن از خودشون و بقیه محافظت کنن اینجوری کسب و کارها به روشی پایدار رشد میکنن آقای مورگان،درست میگم؟ البته خیلی خوبه رئیس علت این اتفاق رو فهمیدیم یه نفر تو دستشویی سیگار کشیده برای همین زنگ خطر به صدا دراومده

الان دیگه زنگ خطر خاموش شده همگی میتونین برین بالا من واقعا متاسفم زنگ خطر احتمالاً به خاطر سیگار کشیدن من به صدا دراومده اما من خوشحالم که می بینم موقع وقوع حادثه مدیرای ارشد و همینطور کارمندای شرکت همگی به خوبی آموزش دیده و منظم بودن این خیلی خوبه

حالا دلیلی داریم که باور کنیم یه شرکت وقتی اینجوری برای هر بحران آمادگی داره پس یعنی هر قدمی که در راه توسعه ی خودش برمیداره استوار و پایدار هست بنابراین صادقانه فکر میکنم میتونیم دوباره درمورد همکاریمون با گروه فانگ چین صحبت کنیم مطمئنم که وقتی به گروه فانگ چین ملحق بشین درک عمیقتری

از ما و روش کارمون پیدا میکنین از این طرف لطفا بفرمایین بفرمایین کارت واقعا عالی بود میدونستم انقدری خوش سر و زبونی که میتونی هرکسی رو با حرفات راضی کنی پس از قبل برای امروز برنامه ریزی کرده بودی فقط تو راه شرکت یهو به ذهنم رسید چطوری به ذهنت رسید که

از زنگ خطر استفاده کنی؟ وقتی داشتم تحقیق میکردم فهمیدم که شرکت سرمایه گذاری یی گو تیم نجات اضطراری خودشو داره گروه فانگ چین هم یه تیم نجات برای خودش ساخته این چیزیه که درمورد هر دو شرکت مشترکه از کجا میدونستی که مورگان قراره باعث به صدا دراومدن زنگ خطر بشه؟

یه اطلاعات مهمی هست که تو بهم دادی آقای مورگان به شدت آدم سیگاری ایه هر بیست دقیقه یکبار سیگار میکشه برای همین از چنگ شینگ خواستم میزان حساسیت زنگ خطر رو ببره بالا اینهمه واست اطلاعات جمع کردم بعد تو فقط از همین یه تیکه استفاده کردی؟

همون یه تیکه اطلاعات بدرد بخور هم کافیه باید امشب جشن بگیریم خودم رستورانو انتخاب میکنم و غذا سفارش میدم تو فقط باید پولشو بدی مشکلی نیست رئیس …من گزارمو براتون میخونم یو شیائو باید یه چیزی بهت بگم یه اتفاقی افتاد و به یه کراوات نیاز داشتم

برای همین اونی که تو دفترت بود رو برداشتم باشه، راحت باش میدونم مشکلی نداری ولی با این حال یدونه جدیدشو برات میخرم نیازی نیست به هرحال اضافی بود خیلی خسته شدم فقط رفتم تا این سوپرمارکت بغل و ماسکایی که پیشنهاد دادی خریدم همین مسیر رو رفتم و اومدم خسته شدم چیکار میکردی؟

کراوات میخرم کراوات؟ چرا میخوای کراوات بخری؟ واسه کیه؟ چای یو شیائو داستانتون دیگه شروع شد؟ کی اول اعتراف کرد؟ همه چیو بهم بگو داری گنده اش میکنی من همیشه در قلبمو واست باز میکنم هر بار عاشق شدم اول به تو گفتم حالا تو داری بهش کراوات میدی و بازم هیچی بهم نمیگی

بین ما هیچ خبری نیست فقط اینکه کراواتشو به خاطر یه کار ضروری برداشتم برای همین میخوام یدونه جدیدشو واسش بخرم فقط همین ضروری؟ پس داستان پیچیده ترم هست بگو ببینم چه خبره ممنون. باید برم سرکار بهم بگو چه خبره دیگه بین تو و چای یو شیائو چه خبره؟ ببین چقدر ترسیده

لی آیچی دیگه مدل راه رفتنتم داره شبیه مامان میشه اینو یه تعریف درنظر میگیرم چیشده؟ کمیک آنلاین جدیدی که دینگ دینگ دینگ منتشر کرده خوندی؟ منتشر شده؟ الان میخونمش بازدیدای این قسمت دوبرابره قسمت قبلیه [حالا باید یواشکی برگردم] خواننده ها معتقدن که کمیک دینگ دینگ دینگ خیلی داستان قوی ای داره و طنزه

یا شخصیت های سرزنده و داستانهای بامزه […نباید این طرفا روحی باشه] مخصوصا اون قسمتای که نقش اول [لطفا بهم رحم کن، ارباب روح] دینگ شیائو شیائو، با ژو منگ منگ دعواش میشه [کدوم ارباب روح؟ برگرد سر تمرینت] بیشتر از سه هزارتا کامنت داره دینگ دینگ دینگ چیشده؟ نمیتونی ببینی؟

داره سعی میکنه آبرومو ببره وقتی اسماشون رو خوندم دینگ شیائو شیائو و ژو منگ منگ فهمیدم که شما دوتا حتما همو میشناسین و یه چیز خاصی بینتون هست من تو فنگ چی زندگیشو نجات دادم ولی اون به جا تشکر گازم گرفت بنظرم تا وقتی که کمیکش معروفه اشکالی نداره که یه مقداری

تو داستان اغراق کنه اشکال داره من بهش پول دادم که کمیک بکشه اما اون داره تحقیرم میکنه مگه واسه این پول دادم؟ عوضش کن. همشو عوض کن همشو؟ این امکان نداره حداقل چیزی رو که منتشر کردیم نمیتونیم عوض کنیم پس بقیه ی داستان رو عوض کن به هرحال، ژو منگ منگ رو

تبدیل به یه شخصیت مثبت کن اگه موافقت نکنه چی؟ واسه اونم یه نقشه دارم برای همین من مخصوصاً یه بند تو قرارداد اضافه کردم که اون موظفه کمیک ها رو مطابق نظرات طرف الف که درواقع نظرات منه تغییر بده و اصلاح کنه من اینکارو نمیکنم این چیزی نیست که من واسه

کمیک هام میخواستم تازه، خواننده ها هم از شخصیتی که دینگ شیائو شیائو و ژو منگ منگ دارن خوششون میاد اگه الان عوضش کنم کل کارم خراب میشه ما این رو در نظر گرفتیم رئیسمون گفت که میتونیم قسمتای قبل رو همونطوری بذاریم بمونن ولی باید بقیه ی داستان رو تغییر بدی

و به تدریج شخصیت های دینگ شیائو شیائو و ژو منگ منگ رو تغییر بدی گفتنش واسه شما راحته رئیستون کجاست؟ بگین بیاد پشت خط الان در دسترس نیست میتونی با من صحبت کنی این دیگه چه جور رئیس احمقیه؟ اصلا چیزی از کمیک میفهمه؟ الو؟ الو؟ این چه رفتاریه؟ چرا خودت باهاش حرف نمیزنی؟

اون نمیدونه من استخدامش کردم یه جورایی پیچیده ست من فقط مشتریش نیستم باهم هم تیمی هم هستیم بهتره اوضاع قاراشمیش نشه اونجوری نقاشیتو کشیده فکر نمیکنم مشکلی با قاراشمیش شدن اوضاع داشته باشه خب مغز اون به طور عادی کار نمیکنه شبیه ماها نیست خیلی خب یه نصیحی بهت میکنم

این مسئله رو خیلی کش نده میدونم. میدونم الان داری مثل مامانم حرف میزنی باید برم سرکارم [رسانه ی مینگ می] سلام چه کمکی ازم برمیاد؟ میخوام رئیستون رو ببینم منظورتون کدوم رئیس هست؟ خب پس بذارین لی آیچی رو ببینم …لی منشی لی؟ بله- یه لحظه- میرم صداشون کنم باشه ممنون

همه اندازه ها رو داری؟ این یکی رو امتحان کن باشه دینگ دینگ دینگ بله خودمم همراهم بیا بخاطر تغییر داستان و شخصیت ها اومدی اینجا؟ بله میخوام شخصا با رئیستون حرف بزنم اون الان اینجا نیست راستی چطوری باید رئیستون رو صدا کنم؟ میتونی رئیس مینگ صداش کنی رئیس مینگ

باید با این رئیس مینگ صحبت کنم کمیک های من به هیچ وجه عوض نمیشن من خیلی واضح خواسته ی رئیس مینگ رو بهت توضیح دادم اگه باهاش موافق نیستی باید طبق قرارداد عمل کنیم طبق ماده 5 بند 3 قرارداد طرف ب موظفه محتویات کمیک رو مطابق خواسته

طرف الف تغییر بده تا زمانی که طرف الف راضی بشه اگه با اینکار مخالف هستی میتونیم قرارداد رو فسخ کنیم باشه. فسخش کنین خیلی خب زنگ میزنم به دفتر حقوقی تا مراحل فسخ قرارداد رو انجام بدن فقط باید پول پرداخت شده توسط ما رو به صورت یکجا در مدت زمان

مشخص شده بازپرداخت کنی بازپرداخت؟ مشکلی هست؟ …من با اون پول اجارمو اگه مسئله اینه …طبق قرارداد منشی لی، مسئله اینه که درواقع من یه عالمه ایده های خلاقانه دارم تا وقتی که به نفع کمیک هام باشه میتونم با روی گشاده نظرات بقیه رو قبول کنم پس؟ عوضش میکنم

هرچقدر بخواین عوضش میکنم پس عالیه از کار باهات خوشحال شدم اره خب بایدم خوشحال باشی مراقب باش اگه این مدت دستم خالی نشده بود بدون تردید میذاشتم میرفتم مراقب باش. به سلامت خدافظ حل شد؟ عجیب نیست که مامان انقدر دست بالا میگیرتت کاری نیست که ازت برنیاد بعدا غذا مهمونت میکنم

الان دیگه چندتا غذا بهم بدهکاری؟ …خب کارت اتوبوسم کو؟ دینگ دینگ دینگ یه چیزی رو جا گذاشتم ژو مینگ مینگ؟ دینگ دینگ دینگ؟ آیچی اینم از قهوه ات ممنونم میدونستم تویی اینجا چیکار میکنی؟ اینجا کار میکنم مگه اصلا لازمه کار کنی؟ فقط یه جا واسه وقت گذرونی پیدا کردم عنوانت چیه؟

فقط بعضی از کارا رو انجام میدم کارت شامل چایی و قهوه آوردنم میشه؟ بنظر میاد کارتو خوب انجام نمیدی راستی نظرت درمورد رئیس مینگ چیه؟ رئیس مینگ؟ آهان منظورت اونه؟ آدم حقه بازیه؟ بنظرم فقط تظاهر میکنه که یه سری چیزا رو که بلد نیست بلده درسته؟ مگه نیومدی وسیلتو برداری؟ اینجاست

بعدا باهات حرف میزنم رفت؟ خیلی خب، ژو مینگ مینگ یه غذای دیگه بهم بدهکاری زخم بیمار تخت 15 وضعش خوب نیست یه چند روز دیگه نگهش دارین بله- بله- بیا بریم اونجا یو شیائو چیشده؟ اینم از کراواتت گفتم که لازم نیست بخری بگیرش باشه میگیرمش رنگش بنظر خوب میاد دکتر ژان کجاست؟

نتونستم باهاش تماس بگیرم الان تو جلسه ست چیزی شده؟ …من مشکلی نیست آقای لو دکتر چای بخاطر دکتر ژان اومدی؟ تو باشی هم کافیه منظورت چیه؟ ژان ین بخاطر یه مسئله اضطراری کراواتت رو داد بهم منم یه جدیدشو برات خریدم ممنونم لازم به این کار نبود دلم نمیخواد به بقیه مدیون باشم

تو چیزی بهم مدیون نیستی دکتر ژان خودش یکی دیگه برام خرید نگهش دار دکتر چای راستش من این اواخر زیاد حالم خوب نیست سینه ام سنگینی میکنه میشه معاینم کنین؟ نوار قلب گرفتی؟ نه پیشنهاد میکنم اول نوار قلب بگیری بیا داخل آقای لو امروز برای چی اومدی؟ میدونی که لازم نیست

واسم هدیه ای بیاری کراوات؟ اگه دوسش داری برش دار بنظر میاد که مال من نیست بعلاوه من هیچوقت تا حالا کراوات نبستم بگو چی دوست داری همین الان واست میخرم جدی میگی؟ پس واسم شراب بخر …خب داری منو تو موقعیت سختی میذاری چطور ممکنه؟ یعنی چی که چطور ممکنه؟

این مسئله مربوط به منه فقط کمکم کن …من این مسئله ی راحتی نیست اگه راحت بود، از تو میخواستم؟ خیلی خب خیلی خب همینجا منتظر بمون میرم واست میخرم ممنونم زودباش برو دکتر چای، قهوتون ممنونم تبریک میگم واسه چی؟ شنیدم ژان ین واست یه کراوات خریده حقیقت داره؟

وقتی یه دختر به یه پسر کراوات میده یعنی یه منظوری داره میدونم هنوز یه ژان ین علاقه داری از این فرصت استفاده کن خوب انجامش بده دیگه جوون نیستیا کاری نکن همش نگرانت باشم باشه؟ الان وقت کاره غیبت نکن همینجوری باحال بازی دربیار آدم خوبی هستی دوست خوب من ببین چی میگم

اگه ژان ین بفهمه هیچکدوممون نمیتونیم قسر در بریما این مسئله فقط بین من و توئه اگه تو بهش نگی نمیفهمه بهتره که همینطور باشه خیلی خب دیگه نخور بذار آخریشم تموم کنم چند تا خوردی مگه بازم مونده؟ حالا که خریدی نباید اصراف بشه نباید با این وضعت اینهمه بخوری

کی بهت اجازه داده اونو بخوری؟ نه نه من گفتم که نمیتونم با این وضعم غذای چرب بخورم ولی خودش واسم خرید تازه گفت که من واست خریدم؟ همش بین خودم و خودته …خب چی بهت گفته بودم؟ آقای لو- …تو- تو اینا رو خریدی؟ …نه آره من خریدمشون مگه از وضعیتش خبر نداری؟

مگه نمیدونی نباید غذای چرب بخوره؟ دقیقا چرا خریدی؟ دفعه ی دیگه نمیخرم خب، شیائو ین اون هنوز جوونه بذار اشتباه کنه بعدا درست میشه امروز حالت چطوره؟ خیلی دارم بهتر میشم دکتر گفت فردا میتونم از بیمارستان برم حتی اگه از بیمارستانم رفتی باید رژیمت رو به درستی حفظ کنی درست میگی حتما

خیلی خب، سرت شلوغه فقط برو نگران من نباش …ما بیا، دکتر ژان این به نفع خودته به نفع خودته دیگه اینکارو نکن باشه هنوز داری میخوری؟ بس کن بذار بندازمشون دور بذار بهت بگم کاپیتان شاهین ببین دیدم ملت از پشت به آدم خنجر بزنن ولی تو جلوی روی خودم

منو لو دادی و انداختی تقصیر من تا حالا ندیدم کسی این کارو کنه هیس این مسئله فقط بین من و توئه چطور میتونی بازم اینو بگی؟ ممنونم ممنون که پوششم دادی یکی طلبت خوشحالم که میدونی بیا بریم یه قدمی بزنیم …خب دکتر بهت اجازه داده بری بیرون؟ غذا که نمیتونم بخورم

راه هم نمیتونم برم؟ بعلاوه الان دوتا پای مرغ خوردم باید هضمشون کنم بعد از هر وعه صد قدم راه برو و زندگی طولانی ای خواهی داشت زودباش بیا بریم نگاه کن هرجا میری گره میزنی اعضای قدیمی ای مثل ما همچین سرگرمی ای دارن ببین، این طناب کوچولو رو میشه واسه بلند کردن و

کشیدن وسایلا استفاده کرد اگه کسی باهام درگیر بشه …میتونم حسابشو برسم بذار ببینم بگیرش بیا یکم اونجا بشینیم شنیدم آزمون رو رد شدی این آزمون کاملا تصادفی بود دکتر چای رو مقصر میدونی؟ من اونو سرزنش نمیکنم بنظرت ناعادلانه ست؟ اره فقط بنظرم اصلا عادلانه نیست

این هیچ ربطی به عادلانه یا ناعادلانه بودن نداره سوالای آزمون تیم نجات واسه ی اینکه تورو اذیت کنن که ساخته نشدن درسته؟ خودت درموردش فکر کن که مسئله چی بوده تو کارایی مثل امداد و نجات هیچوقت نمیتونی بیشتر از این محتاط باشی چرا؟ چون طرف حسابمون جون و زندگی آدماست

مثلا منو در نظر بگیر بیشتر از بیست ساله که دارم گره زدن رو تمرین میکنم و هنوزم هرروز اینکارو میکنم چرا؟ دارم کاری میکنم که تو حافظه ی بدنم ثبت بشه و تو ذهنم نقش ببنده باید مطمئن بشم موقع نجات بقیه چیزی اشتباه پیش نمیره متوجه میشی؟ اره متوجه شدم

لازم نیست آرومم کنی از رو قیافت هم میفهمم که متوجه نشدی با این طرز نگاهت معلومه هنوز اینقدر از فهمیدنش دوری فقط همینقدره دیگه دریل دستی چند بار باید بهت بگم؟ به ساختار، زاویه و موقعیت توجه کن باشه فهمیدم و تو ثابت نگهش دار و نلرزونش فهمیدم ادامه بده همه مراقب باشین بله

شاهین شاهین برگشته بلاخره برگشتی خب؟ کاپیتان میخواستی برگردم یا اینکه کلا هیچوقت برنگردم؟ دیدی؟ گفتنش ناعادلانه ست حتی بلندگومم برداشته به جای تو حواسم بهشون بود مبادا یه وقت قسر در برن بیا حالا که برگشتی، بگیرش مال خودت سعی نکن قسر در بری این بلندگوی خودته وقتی میگم بگیرش، بگیرش

چرا انقدر حرف میزنی؟ بگیرش دیگه کاپیتان بدون داد زدنات بغل گوشمون حس میکنیم یه چیزی کمه اره شاهین همه بهت اهمیت میدن دیگه خسته شدم انقدر درمورد وضعیتت سوال پیچم کردن بچه ها خیالتون تخت بدن من شکست ناپذیره عالیه دو بائو کوچولو یمن دو بائو، بیا اینجا خیلی دلم واست تنگ شده بود

امیدوارم شیونگ فی زیاد گشنه نذاشته باشتت شیونگ فی این هفته نیومده بود اعضای تیم نوبتی مراقب دو بائو بودن اره هر روز ازش مراقبت میکردیم چرا به من نگاه میکنین؟ برین سر تمرینتون باشه، برین سر تمرین چشم دو بائو رو میبرم یکم خوش بگذرونیم باشه بیا دو بائو بیا بریم

♪ من کف غرور در میان امواجم ♪ ♪ با آتشفشان ها میجنگم و غروب رو میگیرم ♪ ♪ اگرچه ناامیدی تو زندگی باقی میمونه ♪ ♪ بازم روزای خوب رو به یاد دارم ♪ ♪ من مشتاق کهکشان هستم ♪ ♪ مثل یک نگهبان ♪ ♪ جهان و ستاره ها رو میخونم ♪

♪ دنیا پر از گرد و غباره ♪ ♪ و قلبم در اونجا مستقر شده ♪ ♪ سعی میکنم پرتوی از نور باشم ♪ ♪ اگه دنیا شروع بدی رو بهم داده باشه ♪ ♪ میشم مثل یه اسب سیاه تا پسش بگیرم ♪ ♪ وقتی حقیقت رو بفهمم ، ازش نمیترسم ♪

♪ بعضی آدما تو تاریکی گیر کردن ♪ ♪ یکی از ما باید♪ ♪ تبدیل به نور بشه ♪ ♪ من فقط یه ستاره تو کهکشانم ♪ ♪ منم تو این دنیا تنهام ♪ ♪ من کوهی هستم که آدمها بهش تکیه میکنن♪

♪ همینطور بچه ی پدر و مادرم هم هستم ♪ ♪ با اشتیاق آینده رو دنبال میکنم ♪ خدافظ. خدافظ بچه های خوب. برین زودباشین مراقب باشین اشکالی نداره. گاز نمیگیره اسمش دو بائوعه زودباش، سوار شو باشه، خدافظ خدافظ خانم لو دنبال کسی میگردی؟ بنظر میاد با دو بائو صمیمی شدی

میتونی گاهی بیای باهاش وقت بگذرونی خیلی خب بعدا میبینمت