المسلسل الصيني الرومانسي “نور الحياة” | “Light Chaser Rescue” حلقة 17 مترجم [علاقة بين طبيبة ومحام]

= تیم نجات تعقیب کننده‌ نور= = قسمت هفدهم = [اورژانس] تو میتونی بری باشه بعد از کار چیکار میکنی؟ میرم خونه یعنی بعد از کار قراری چیزی نداری؟ خب چرا چند وقته خبری از لو بن نیست؟ بنظر نمیومد راحت پا پس بکشه غذا چی میخوای؟ میخوای با غذا دهنمو ببندی خب حالا که

با من صادقی یه حرکت بهت یاد میدم تو رابطه اشکالی نداره که دخترا ناز بیان و به مراقبت نیاز داشته باشن ولی عشق یه مسئله دو طرفه ست دخترا هم باید یاد بگیرن که از دوست پسراشون مراقبت کنن وگرنه کی جذب آدمی میشه که سرد و سنگیه؟ میخوای یا نه؟ بریم بریم

خوبه که شما تازه کارا با ما همراه شدین داداش پنگ، انقدر تازه کار صدامون نزن اگرچه تجربه عملی کمی داریم کارمون تو برنامه های آموزشی از تو که بدتر نیست اره- درسته- اینا فکر میکنن از ما بهترن؟ فقط حرف نزنین نشون بدین چی تو چنته دارین

بیایین یه مسابقه بین تازه کارها و پیشکسوتا بذاریم باشه بذاریم باشه- مسابقه بدیم- خب نمیخوام ازتون سوءاستفاده کنم یه تازه کار و یه پیشکسوت باهم تیم میشن یکی طناب رو گره میزنه اون یکی میپره جراتشو دارین؟ یکی دیگه طناب رو گره بزنه؟ استرس گرفتی؟ اونی که قراره طناب رو

گره بزنه از اونی که قراره بپره استرسش بیشتره اگه یه اشتباه بکنه و باعث بشه هم تیمیش بیوفته زمین چقدر ممکنه عذاب وجدان بگیره؟ اینا همش بستگی به استعداد و اعتماد داره چطوره؟ انجامش بدیم انجام بدیم بازنده یه ماه صبحونه میخره- باشه مشکلی نیست داداش پنگ شش ماهه که

پول صبحونه اش رو نداده اون روزا دیگه تموم شدن به یه نفر دیگه نیاز داریم اینجا چهار نفر هستن یکی کمه یکی اونور هست لو بن از اون نخواین نظرتو عوض کردی؟ از باختن میترسی؟ ترسیدی؟ یه نفر دیگه رو پیدا کنین هرکسی میتونه باشه پس اونم میتونه باشه اره داداش پنگ

اگه الان بیخیال بشی لازم نیست مسابقه بدیم چطور ممکنه بیخیال بشم؟ زودباشین بریم بریم- بریم تو کارش- لو بن بیا مسابقه بدیم یه پیشکسوت و یه تازه کار تیم میشن یکی طناب رو گره میزنه یکی میپره پایین من و وو نیو باهم تو و داداش پنگ باهم هستی؟ اگه شما مشکلی ندارین

منم مشکلی ندارم داداش پنگ چطوره؟ ما هم تیمی هستیم، اخم نکن دلم نمیخواد بیوفتم بمیرم من میپرسم پیشکسوتا باید فشار رو تحمل کنن و بپرن داداش پنگ اگه میترسی میتونی طناب رو گره بزنی فقط یه بزدل میترسه بریم زودباش داداش پنگ من اول میپرم داداش پنگ بیخیال شو داداش پنگ

یه ماه واسم صبحونه بخر بهتره بیخیال شی تو بدرد تیم نجات نمیخوری نمیتونی آدما رو نجات بدی فقط بهشون آسیب میزنی خوشحالم که امروز باختم اگرچه قراره یه ماه واسشون صبحونه بخرم ولی دیدم که کی بازنده ی واقعیه ارزششو داشت بخاطر من باختی من براشون صبحونه میخرم داداش پنگ داداش پنگ

خیلی دیگه بدجنسی کردی ما هممون یه زمانی تازه کار بودیم اره، کی تا حالا اشتباه نکرده؟ شاهین رو یادتون رفته؟ لازم نیست یه ماه نگران صبحونه باشم اره لو بن به دل نگیر در واقع داداش پنگ فقط یکم بدجنسه آدم بدی نیست اره من خوبم ممنونم باشه پس ما دیگه میریم خونه باشه

من از دوتا زلزله جون سالم به در بردم فکر میکنم توانایی ذهنیم قوی تر از آدمای معمولی باشه ولی این دفعه فکر نمیکنم بتونم از پسش بربیام این عادیه خیلی از بچه های ما بخاطر عملیاتهای نجات دچار استرس بعد از حادثه شدن برای همینه که یه روانشناس حرفه ای داریم خب

بعد از ظهر یه جلسه اشتراک گذاری داریم اگه وقت داشتی میتونی بیای فکر کنم بهتره نیام لو بن زمان تمام چیزایی که فکر میکنی درمان نمیشن رو درمان میکنه عجله نکن [ژان چینگ شان] الو گره طناب؟ تو که آشپزی نمیکنی واسه چی اینا رو میخری؟ تو که میتونی من آشپزی کنم؟ مشکلی هست؟

نه میتونم اگه تو دوست داشته باشی هروقت بخوای میتونم تو هم باید آدما رو نجات بدی هم آشپزی کنی واقعا هروقت بخوام میتونی؟ بنظرت باید تو تیم نجات بمونم؟ راستش یه زمانی بود که میترسیدم دکتر بشم حتی میترسیدم جراحی کنم فکر کنم اون موقع تازه شروع به کار کرده بودم زیاد تجربه نداشتم

یه عمل جراحی بود نمیدونم خیلی مطمئن بودم یا خیلی مضطرب جای اشتباهی رو بریدم و بیمار دچار خونریزی شدید شد خوشبختانه رئیسم اونجا بود و یه جوری حلش کرد وگرنه عواقبش جبران ناپذیر میشد اون روز، کل بعد از ظهر رو بدون اینکه بدونم چیکار کنم تو اورژانس نشستم بعدش چیشد؟

بعدش هرکاری کردم که از عمل جراحی دوری کنم اگه نمیتونستم هم یه چند تا عمل ساده انجام میدادم و بقیش رو میسپردم به کسای دیگه اون زمان، فکر میکردم دیگه شغلم رو از دست دادم ولی تونستی از پسش بربیای این بخاطر اینه که متوجه یه چیزی شدم

اونم این بود که اگه میخوام دکتر باشم و جون آدما رو نجات بدم باید بدونم این کار خیلی ریسک داره برای همین ترجیح دادم به جای ترسو بودن قوی باشن برای همین مجبور بودم از بقیه سخت تر کار کنم مثلا وقتی اونا استراحت میکردن من با موچین پوست انگورو میکندم

یا مثلا وقتی اونا خواب بودن یا میرفتن خرید و خوش گذرونی من پوست گریپ فروت بخیه میزدم برای همین این سوال رو باید از خودت بپرسی نه من ببین دلت میخواد آدما رو نجات بدی یا نه من‌من من‌من بچه جون- من‌من- حالت خوبه؟ خوبی؟ من خوبم واقعا ترسوندیم. خوبی؟ حالت خوبه؟ سکته کردم

شما مادرش هستین؟ بله اون خیلی بچه ست این چیزا رو نمیدونه نباید بذارین از جلو چشمتون دور بشه باشه خیلی ممنون ازشون تشکر کن- اشکالی نداره- ممنونم عمو خواهش میکنم عزیزم برو حالت خوبه؟ نزدیکم بمون باشه؟ مراقبش باشین ممنون بنظر میاد جوابت رو پیدا کردی فکر نکنم لو بن بیاد

خیلی خب، شروع کنیم سلام به همگی من روآن جینگ شو هستم خیلی خوشحالم که امروز قراره باهم جلسه ی اشتراک گذاری داشته باشیم امروز اعضای ستاد لین جیانگ و یه سری از کارآموزای استان ها و شهرهای مختلف اینجا همراه ما هستن همگی، خوش اومدین موضوع این جلسه اشتراک گذاری

پشیمانی و رشد در نجات هستش صادقانه امیدوارم که بتونین داستانتون رو بهمونب گین این یه نوع اشتراک گذاری و تخلیه کردن خودتون هست من اول شروع میکنم باشه قبل از اینکه به تیم نجات ملحق بشم یکی از دوستام ازم خواست واسه پیاده روی تو جنگل همراهش برم هیچوقت فکرشو نمیکردیم

گرفتار اون هوای سرد بشیم و دمای بدنمون سریعا کاهش پیدا کرد …من من با چشمای خودم دیدم که جلوی روم جون داد و مرد کاری از دستم برنیومد اگه یکی از ما قبل از رفتن آب و هوا رو چک میکرد …شاید هیچوقت بعد از اون اتفاق تصمیم گرفتم عضوی از تیم نجات بشم

اونموقع نتونستم زندگی دوستمو نجات بدم ولی با ملحق شدن به تیم نجات شانس اینکه جون آدمای بیشتری رو نجات بدم پیدا کردم کار ما نجات جون مردمه بعضی وقتا برای نجات بقیه باید جون خودمونو به خطر بندازیم اینکه میخوام بگم ما درست مثل دیمن و پیتیاس هستیم اصلا اغراق نیست

شاهین مرده ما همه ناراحتیم احتمالا تحمل این اتفاق برای لو بن خیلی سخت تره ما همه اشتباه میکنیم بعضی وقتا هست که نمیخوایم باهاشون روبرو بشیم دلیل اینکه تیم نجات تعقیب کننده نور تونسته تا این جا پیش بیاد اینکه ما باهم کمک میکنیم بهم امید میدیم و از هم حمایت و محافظت میکنیم

امیدوارم در آینده بازم بتونیم همچین روحیه ای رو حفظ کنیم امیدوارم تو هم بتونی داستانت رو تعریف کنی از ذهنم گذشت اما هنوز نمیتونم درموردش حرف بزنم باید اون بچه رو پیدا کنم یوآن یوآن، وقت بیدار شدنه یا نکنه میخوای برای کار دیر برسی؟ یوآن یوآن یوآن یوآن صبح بخیر صبح بخیر چیشده؟

هیچی فکر میکردم فقط خودم سحرخیزم نمیای تو؟ دینگ دینگ دینگ خب لو یوان همیشه میاد خونه ات تا حالا درمورد چیزی باهات صحبت نکرده؟ ما دختریم کلی باهم حرف میزنیم دقیقا منظورت چیه؟ فراموشش کن غذاتو میبری سرکار؟ خواهر ونتون 10 یوانی میخوام خواهر، تو خیلی خوشگلی ممنونم

خواهر، اون داداش داره تورو نگاه میکنه الو باشه باشه فهمیدم دو بائو مریضه باید ببریمش بیمارستان من میبرمش تو؟ میشه بعد از بیمارستان ببرمش خونه؟ البته فقط نمیخوام مزاحمت بشم اصلا اینطور نیست تازه هروقت دلت براش تنگ شد میتونم بیارم ببینیش مشکلت چیه؟ اینجا چیکار میکنی؟ اگه مریض نیستی سریعتر برو الکی منابع عمومی رو هدر نده فقط سه دقیقه این فرنی سیب زمینیه که خودم درست کردم برای معده خوبه سه دقیقه ای بخور و بعدش من میرم نمیشه الان ساعت کاریه کلی واسش وقت گذاشتم قول میدم موقع ناهار حتما بخورم همشو میخورم باشه؟

یادت باشه بخوری وگرنه عصبانی میشم برای معده ات خوبه بعدی یادت باشه بخوری پس من دیگه رفتم آقای لو برای دیدن کسی اومدی؟ نه اومدم واسه ژان ین صبحانه بیارم یه لحظه اونجاست. برین شن رو شی باشه چیشده؟ این ژان ین دیگه زیادی داره با این دوست پسر جدیدش پیش میره

لو بن اومده بود براش صبحانه بیاره واسه این داری سر و صدا میکنی؟ بنظر میاد فقط منم که افکارم قدیمیه یوآن یوآن من برگشتم یوآن یوآن چیکار میکنی؟ درسته باید بیشتر کتاب انگلیسی بخونی به زودی جواب درخواستت از دانشگاه میاد …خودتو خوب آماده یوآن یوآن یوآن یوآن در رو باز کن

اون چیه کنار مبل ریخته؟ چندین بار بهت گفتم اشکا نداره حیوونا رو دوست داشته باشی ولی نمیتونی بیاریشون خونه برو کنار دو بائو بیا بیشتر بخور قوی بشو شاهین رو نگران نکن تو هم دلت براش تنگ شده؟ داداش بیا دو بائو رو نگه داریم باشه برای چی خبرم کردی؟ رئیس چه امری دارین؟

بازدیدای کمیک تیم نجات تعقیب کننده نور تو این چند هفته بالا رفته ولی هنوز به هدفمون نزدیک نشده نظرت چیه؟ من هیچ نظری ندارم رئیس نمیخوای یه کمیک عالی بسازی؟ رئیس اینکه هرروز بیام اینجا و حضوری بزنم کل انرژیمو میگیره پس میخوای چیکار کنی؟ اگه تعداد مخاطبای کمیکت بالا نره

باید دپارتمان کمیک رو ببندم کارکنا رو اخراج کنم و برم سراغ هدفای جدید چی؟ میشه منطقی باشی؟ هرروز ازم میخوای بیام اینجا واست چایی و آب بیارم چطوری وقت کنم خلاقیت بخرج بدم؟ خب فکر کردی خلاقیت و نقاشی کردن کار راحتیه؟ این خلاقیته، رویابافی که نیست ممنونم چی میخوای؟ از فردا

میرم پایگاه تیم نجات واسه کمیکم مطلب جمع کنم یه نفر دیگه رو واسه کارات پیدا کن خیلی خب موافقت کردی؟ اره. موافقم پس رفتم چرا کفشات تو کیفته؟ بذار ببینم اینا که دیگه پاره شدن نباید یه جدیدش رو بگیری؟ اینا کفشای شانس منن هربار اینا رو میپوشم مسابقه رو برنده میشم

تو مدرسه کفش اضافه داری؟ بسپارش به من من برات تعمیرش میکنم قول میدم مثل یه کفش نو بشه بهم باور نداری؟ به زودی کلاست شروع میشه دیر نکنی کارت که تموم شد کمکت میکنم وسایلا رو جمع کنی امروز تولد مادرمه زودتر میرم طرفای ساعت 7 ژو مینگ مینگ

همش عین یه روح ظاهر میشی حتی کل راه تا اینجا دنبالم اومدی یه جوری حرف میزنی انگار شخص خاصی هستی امروز به عنوان یه تازه کار برای آموزش اومدم منم جزوی از اون مطلبیم که لازم داری نمیتونستی روزی رو انتخاب کنی که من اینجا نباشم؟ مگه بودنت اینجا چه اشکالی داره؟

اینطورام نیست که باهم رابطه مخفی داشته باشیم شما دوتا چه جور رابطه مخفی ای دارین؟ به ما هم بگین بهتره برین بیمارستان گوشتونو معاینه کنین زودباشین شنواییتون ضعیفه اصلا اعصاب ندارن بریم همگی توجه کنین میدونم اینکه با وجود مشغله های کاریتون مجبورین هرروز برای تمرین بیاین کار راحتی نیست

بهرای همینه که هر بار تمریناتمون باید با استاندارد بالا با شدت بالا و کارایی بالا باشه بله کاپیتان ما نمیدونیم باید چه برنامه ای رو پیش بگیریم میشه شما برامون برنامه ریزی کنین؟ خب من این اواخر کلی کار دارم نمیتونم مدام پیشتون باشم این چطوره؟ میتونین یه لیدر انتخاب کنین

که هرروز برنامتون رو از من تحویل بگیره شوهرخاله من من میتونم انجامش بدم تو از بخش تبلیغاتی چرا میخوای لیدر تیم بشی؟ به تو مربوط نیست تو؟ یه دلیل برام بیار شوهرخاله، ببین اینا همشون باید تمرین کنن اگه یکی از اینا رو به عنوان مسئول تیم انتخاب کنی

رو تمرین و آموزششون تاثیر میذاره ولی رو من تاثیری نداره من دارم کار اداری می کنم درسته؟ نظر شماها چیه؟ من مخالفم همه ی اعضای تیممون مرد هستن خیلی خوب میشه که یه دختر لیدر تیم باشه درسته سخته بین اینهمه آدم یه نفر رو بخوایم انتخاب کنیم اره موافقم …حالا که همه موافقن

خیلی خب- خوبه- دینگ دینگ دینگ پس تو لیدر تیم هستی ممنونم شوهر خاله، از همگی ممنونم سخت کار میکنم هنوز وقتش نشده. ادامه بده چرا برنامه ی من با بقیه فرق داره؟ چون پایه ضعیفی داری و بدنتم ضعیفه باید از اول شروع کنی کی اینو گفته؟ کاپیتان ؟ الان من لیدر تیمم

مهم نیست بقیه چی میگن داری مسئله رو شخصی میکنی من فقط دارم کارم رو انجام میدم بذار یکم چیپس بخورم چرا هنوز اینجا وایسادی؟ برو شروع کن خیلی استراحت کردی دیگه صد تا دراز نشست من واست میشمارم یک دو سه چهار …نمیتونی سریعتر بری؟ واقعا که خیلی از قصد اینکارو کردی نه؟

تو واسه چی به من نزدیک شدی؟ فکر کنم شنواییمو از دست بدم سعی نکن ازم باج بگیری امروز صد تا دراز نشست میری وگرنه نمیتونی بری اصلا معلومه داری مسئله رو شخصی میکنی میرم به کاپیتان میگم اصلا میدونی چیه خودم میرم به شوهرخاله میگم صدتا دراز نشست فکر کردی ازت میترسم؟ برو بگو

…این این کادوی تولد خانم شیونگ از طرف منه خیلی خوشگله مامانم حتما عاشقش میشه ممنونم عالیه امروز تولد خاله ست پس زودتر برو اینجوری میتونی سریعتر برسی خونه لو یوآن اگه امروز کاری نداری شاید بتونی همراهم بیای تولد مامانمو جشن بگیریم وقت دارم. باشه اینجا خونه ی منه ایشون پدرمه بابا

این دوستمه. مامان کجاست؟ هوآ هوآ اومدم. داد نزن نمیتونم بازش کنم بذار من باز میکنم بدش به من این دوستمه اسمش لو یوآنه خاله تولدتون مبارکه گفت تولدت مبارک این هدیه از طرف اونه ممنونم بشینین بشینین- اره بشینین- بشینین باهم غذا بخوریم مامان برو براش قاشق چنگال بیار یادم رفت بیا

اینا رو بگیر تمیزن بذار یه کاسه از این بهت بدم این غذای مخصوص مامانه- بیا- امتحانش کن بیا، امتحان کن بیا نوشیدنی بخور چطوره؟ خاله دستپختتون خیلی خوبه گفت غذات خیلی خوشمزه ست اگه دوست داری پس بیشتر بخور غذای خونگی مغزی هستن اگه دلت غذای خونگی خواست بهم خبر بده

هروقت بخوای درست میکنم اره منم میتونم غذاهای خوشمزه درست کنم بابام اینو درست کرده. امتحان کن بخور و اینم هست اره بیشتر بخور بیشتر بخور امتحانش کن خب؟ خوشمزه ست؟ تولدت مبارک مامان امروز تولد مامانمه اره تولدت مبارک مامان تولدت مبارک ممنون. بابت هدیه ات ممنونم یوآن یکم میوه بخور

بذار برات سیب پوست بکنم بگیر بشین دیگه ظرفا رو نشور برو پیشش بشین اشکال نداره. بابا هست مگه میشه؟ لو یوآن مشکلی نداره باهام صادق باش چند وقته باهم قرار میذارین؟ اشتباه متوجه نشو ما فقط باهم دوستیم فکر کردی من احمقم؟ اون دختر تورو دوست داره مشکلی با حرف نزدنش نداری؟

با اینکه نمیتونه حرف بزنه ولی دختر خیل یخوبیه اگه تو مشکلی نداری منم ندارم با اینکه معلولیت شنوایی داره ولی مشکلی با گذشته ات نداره اون هنوز خبر نداره شیائو فی مهم نیست سرنوشتتون چیه ولی نباید ازش مخفی کنی میدونم مامانم گفت هروقت دلت خواست میتونی بری پیشش خب تو چی؟ لو یوآن

یه چیزی هست که باید بهت بگم من قبلا زندان بودم وقتی اون اتفاق افتاد هنوز دانشگاه میرفتم …دیدم یه نفر به خواهرم زور میگه نمیتونم ازت مخفیش کنم یا بهت دروغی بگم من گذشتت رو میدونستم ولی برام مهم نبود من فقط به احساست نسبت به خودم اهمیت میدم …من دوستت دارم

واقعا به شیونگ فی گفتی دوسش داری؟ الان یه جورایی دارم تحسینت میکنم انتظار نداشتم انقدر تو عشق شجاع باشی حتی نمیدونستم از همچین پسر خشکی خوشت میاد خیلی خب دیگه جلوی تو درموردش بد نمیگم بگو ببینم چه واکنشی نشون داد؟ واقعا که پسر خشکیه باید راز نگهش داری نگران نباش، به کسی نمیگم

قشنگ معلومه که داداشت زیاد از شیونگ فی خوشش نمیاد نگران نباش من طرف توام به سلامتی اگه برادرت بفهمه که هرروز صبح به شیونگ فی کمک میکنی اونوقت چیکار میکنی؟ اون این اواخر تا دیروقت مطالعه میکنه وقتی برای من نداره اینهمه کارش درسته و بازم داره چیز یاد میگیره؟

هیچ راه فراری واسه همکاراش نمیذاره خب،خب برادرم داره مهارتای نجات رو یاد میگیره اره، بنظرم منم باید سخت تر تلاش کنم امروز 100 تا دراز نشست میرم برام بشمار تا تمومش نکنم نمیخوابم سه چهار درسته. پاتو بذار روش رو زمین فشار بیار اول اینو باید درک کنین که امنیت در اولویته درسته خوبه

بد نیست ژو مینگ مینگ میخوای تمرین کنی یا نه؟ اگه میخوای بیا اینجا داداش پنگ بذار یکم گرم کنم خیلی کندی کل روز تنبلی میکردی نه دارم گرم میکنم ژو مینگ مینگ چرا انقدر دیر اومدی؟ من رئیستم چطور جرات میکنی به اسم صدام کنی؟ تو توی شرکت رئیسمی اینجا فقط هم تیمیم هستی

بیا اینجا میخوام عکس بگیرم چه کسی؟ عکس های تبلیغاتی برای درست کرده بروشوره میخوام به مردم نشون بدم چقدر حرفه ای هستیم ایده ی خوبیه بیا. ازم عکس بگیر داداش، بیا برو کنار، برو کنار مراقب باش چطوره؟ این ژست چطوره؟ خیلی خوشتیپ شدم عینکمو بیار زودباش بگیر ادابازی درنیار

دارم عکس از تمرینات میگیرم فکر کردی عکس واسه آلبومته؟ مسخره ست پس از بالا رفتنم عکس بگیر باحال میشه گرفتم گرفتی؟ با کی؟ وو کونگ پس با اون دستگاه برش ازم عکس بگیر خیلی خوب میشه اونم گرفتم دیگه چی رو نگرفتی؟ فهمیدم. با تایر هل دادن تایر دراز و نشست و شنا

بارفیکسم خوبه دینگ دینگ دینگ، از قصد اینکارو کردی نه؟ از همه کارای باحال عکس گرفتی سختاشو گذاشتی برا من مگه نه؟ تقصیر خودته که دیر کردی انجام میدی یا نه؟ وگرنه به شوهرخاله میگما انجام میدم باشه؟ انجام میدم یک دو سه چهار- تکون نخور- سرجات بمون ادامه بده پنج شش هفت هشت

نه ده یازده زودباش [تیم نجات تعقیب کننده نور] خوبه خوبه آفرین خیلی خوبه زودباش زودباش زودباش، ژو مینگ مینگ وایسا تکون نخور همین ژستت باحاله صبر کن زاویه رو درست کنم زودباش زودباش زودباش زودباش تار شد وایسا زودباش یکی دیگه صبر کن صبرکن بذار یه چندتا دیگه بگیرم این ژست واقعا خوشتیپت میکنه

زودباش تموم شد؟ خیلی واقعی بنظر میاد یه لحظه وایسا