المسلسل الصيني الرومانسي “نور الحياة” | “Light Chaser Rescue” حلقة 19 مترجم [علاقة بين طبيبة ومحام]

= تیم نجات تعقیب کننده‌ نور= = قسمت نوزدهم = فکر کنم اون برادرت و دکتر ژان باشن برادرم میدونه از اینجا خوشم میاد پس حدس میزنم اونجا منتظر منه برادرت نمیدونه کجایی یه وقت نگرانت میشه شاید بهتره برگردی خونه نه بهش گفتم میخوام یه مدت تنها باشم راستش

منم موافق اینم که بری خارج درس بخونی نمیشه که بخاطر من بیخیال رویات بشی مهم نیست چه مدت اونجا میمونی من منتظرت میمونم قبل از اینکه تصمیم بگیرم برم خارج خیلی درموردش فکر کردم حالا برادرم داره زورم میکنه برم تازه قراره با باهم بودن ما هم مخالفت کنه نمیتونم بذارم

برای طرز زندگی کردنم تصمیم بگیره برای همین این دفعه به هیچ وجه نمیرم کوتاه هم نمیام شیونگ فی تو باید حمایتم کنی ممنون که امروز پیشم موندی من هرروز کل وقتمو پشت تخت جراحی میگذرونم اینکه اینجا همراه تو دریاچه رو نگاه کنم آرامش بخشه پس باید از دکتر ژان تشکر کنم

ژو مینگ مینگ چطوره امروز بعد از کار باهم بریم سر تمرین؟ خودت برو من حوصله ندارم چت شده اخه؟ بخاطره اون مرده ست؟ اسمشو ندار نباید نجاتش میدادم نه تو بخاطر نجات دادنش اشتباه نکردی حتی همچین چیزیم نمیتونی تحمل کنی؟ یه عالمه آدم مثل اون هست نباید اونهمه دردسر رو به جون میخریدم

مگه همیشه به خودت مطمئن نبودی؟ حیفه واسه همچین آدمی خودتو اذیت کنی مگه نه؟ الو کلوپ شبانه گلوری؟ دارم میام ما تو عملیاتای نجات سختی های زیادی رو تجربه میکنیم هرروز به خودمون سخت تمرین میدیم تا مهارتهای مختلف نجات رو خوب یاد بگیریم و روشون مسلط بشیم تا بتونیم با سختیا روبرو بشیم

و تو لحظات حساس بتونیم عملیات نجات رو با موفقیت تموم کنیم ولی یه سری مشکلات هست که فقط با فناوری نمیشه حلشون کرد بعضی وقتا آدما درکمون نمیکنن و بهمون اعتماد ندارن بعضی قربانی ها ممکنه بهمون شک داشته باشن بعضیاشون حتی ممکنه حرفای بد و وحشتناکی بزنن مثلا اتفاقی که برای

ژو مینگ مینگ افتاد ما باید با هر نوع فشاری سر و کله بزنیم نمیتونیم همیشه پیش خانوادمون باشیم و نمیتونیم به کار و زندگیمون برسیم اما اینو بهتون جدی میگم کاری که ما میکنیم نجات جون آدم هاست ما وجدان راحتی داریم حالا اینجا ازتون خواهش میکنم که از شر بارهای

رو دوشتون و همینطور حواس پرتی هاتون خلاص بشین و تمام تلاشتون رو برای کمک به بقیه و نجات جون آدما بکنین مهم نیست چه اتفاقی براتون میوفته ما همیشه و همه جا کنارتون هستیم تیم نجات تعقیب کننده نور همیشه پشتیبان شماست خوبه- خوبه- آقای مینگ آقای مینگ،دیر کردین بیایین نوشیدنی بخوریم

بهتون خوش بگذره ما دیگه میریم آقای مینگ خیلی وقته ندیدمت انقدر تند ندو آقای مینگ خیلی وقت ندیدمتون خیلی وقت ندیدمتون خیلی وقت ندیدمتون تجارتت خوب پیش میره خوش بگذره ما دیگه میریم اومدی (دینگ دینگ دینگ) قهرمانمون قهرمانمون اومدی؟ چی دارین میگین؟ بچه ها حدس میزنم نمیدونین که مینگ مینگ دیروز

یه مرد رو از غرق شدن نجات داده فوق العاده ست به مینگ مینگ اهمیتی نمیدی نه؟ تو خبرا بود من یه پیشنهادی دارم بیایین به سلامتی قهرمانمون بنوشیم زودباشین بیاین صبر کنین ببخشید اشتباه گفتم یه دختر بود که اون مرد رو نجات داد نه مینگ مینگ مینگ مینگ بود که اون مرده رو

ناک اوت کرد میخواست جونشو نجات بده یا بکشتش؟ خنده داره اون پایین جیغ میزد و کمک میخواست آقای مینگم رفت پایین و کارشو ساخت مست شدی؟ اصلا عقلت سرجاشه؟ اون کارو کردم که نجاتش بدم بیخیال خودتو یه دختر نجات داد بعد تو میخوای بقیه رو نجات بدی؟ اگه نمیتونی سختی رو تحمل کنی

پس بکش کنار دیگه بیاین بیایین بنوشیم بیایین بنوشیم زودباشین بیاین آقای مینگ آقای مینگ آقای مینگ آقای مینگ رفت شما چطور آدمایی هستین؟ هنوز خودتونو دوستاش میدونین؟ ما فقط شوخی کردیم کجا میری؟ مامان میدونم تو این دو روز گذشته چه اتفاقی افتاده این اولین باریه که میبینم چیزی رو انقدر جدی میگیری پسرم

هرکسی نقاط قوت و مزایای خودشو داره تو دل مهربونی داری و از کمک به دیگران خوشحال میشی ولی تا حالا به این فکر کردی که اصلا تواناییشو داری شخصا جون آدما رو نجات بدی؟ اگه تواناییشو نداری و اصرار داری انجامش بدی فکر نمیکنی اینجوری شانس نجات پیدا کردن اون آدم رو ازش میگیری؟

مامان درک میکنم که منظورت چیه …تو خانم رئیس بنظرم مینگ مینگ واقعا دوست داره تو تیم نجات باشه بعلاوه بخاطر این مسئله خیلی بزرگتر از قبل شده ولی برای یه مادر امنیت بچه اش از همه چی مهم تره چیه؟ امروز چند بار باهات تماس گرفتم چرا جواب ندادی؟ من رئیستم. مگه مجبورم مسائل شخصیمو بهت بگم؟ میدونی چیه خیلی حیف شد امروز نیومدی سر تمرین فردا میام گوشیو روم قطع کرد مینگ مینگ امروز زود اومدی خواهر جینگ میخوام از تیم نجات استعفا بدم ژو مینگ مینگ میخوام استعفاتو پس بگیری

به تو مربوط نیست تو داری فقط بخاطر چند تا کلمه حرف خودتو انکار میکنی اصلا میدونی کاپیتان چینگ شان دیروز چطوری ازت حمایت کرد؟ این دیگه به من مربوط نیست این فقط یه شکست بود اصلا میدونی هنرمندای کمیم چندبار رد میشن تا اینکه بتونن معروف بشن؟ و چند تا ورزشکار آسیب میبینن

تا بتونن یه جایزه ببرن؟ هیچ کار راحتی وجود نداره من اونا نیستم ما باهم یکی نیستیم تصمیمت رو گرفتی که بیخیال بشی؟ اره ترجیح میدی یه بزدل باشی؟ اره دینگ دینگ میخوای بمیری؟ نه ولی بهت اعتماد دارم دیدی بازم پریدی تو آب تا نجاتم بدی؟ خواهر جینگ ببخشید

امروز صبح بی فکر عمل کردم مگه چیزی گفتی؟ من چیزی نشنیدم یکی واست درست میکنم مرسی خواهر جینگ یکی بهم بدهکاریا بنظرت نباید ببریم یه غذایی مهمونم کنی؟ اگه بخاطر من نبود الان مرده بودی واسه چی باید غذا مهمونت کنم؟ بشه خیلی خب، میبرمت بیرون ولی باید بهم قول بدی که این دفعه

کار خطرناکی نمیکنی شنیدی؟ باشه بیاین تا گرمه بخورین مرسی خواهر جینگ مراقب باش داغه- مرسی- وایسا چه حسن تصادفی داغون بنظر میای خودت همچین بهترم نیستی منظورت چیه؟ منظورم اینه که بنظر یکم خسته میای وایسا چرا یهویی انقدر پاهام گرفته؟ باید یه لحظه وایسم لو یوآن باهات تماس گرفته؟ لو یوآن؟

مگه نرفت خارج؟ الان دیگه باید انگلیس باشه بعدا زنگ میزنم حالشو میپرسم اون نرفته خارج قایم شده قایم شده؟ یوآن یوآن خیلی شجاعه کجا قایم شده؟ پیداش کردی؟ یعنی واقعا باهات تماس نگرفته؟ نه فکر کنم پام بهتر شده زودتر میرم تو زهره ترک شدم یوآن یوآن برگرد خونه حتما برمیگردم خونه

ولی الان نه بنظرت نباید فکر کنی که چرا داره ازت دوری میکنه؟ الو لو یوآن رو دیدی؟ بیا فردا همو ببینیم داداش بهتره بشینیم و حرف بزنیم یوآن یوآن تقصیر من بود که مجبورت کردم بری خارج ولی هنوزم فکر میکنم نباید بخاطر یه مرد بیخیال آینده ات بشی من بیخیال آینده ام نشدم یه فرصت دیگه گیرم میاد درسمو ادامه میدم ولی الان داری بیخیال میشی

اصلا میدونی این تصمیمت چقدر عجولانه ست؟ تو مجبورم کردی اینکارو کنم بذار حرفمو بزنم ما تصمیم گرفتیم باهم باشیم ازم خواستی بیام اینجا که اینو بهم بگی؟ برای لو یوآن مهم نیست که من قبلا زندان بودم و همینطور اهمیتی نمیده که فقط یه کامیون غذا دارم من ازش ممنونم

و ارزش این رابطه رو هم میدونم تو نزدیک ترین شخص به لو یوآن هستی قول میدم باهاش خوب رفتار کنم و هیچوقت ناراحتش نکنم اگه بخواد برای تحصیل بره خارج من تماما ازش حمایت میکنم امروز هم اومدیم اینجا چون امیدواریم که تو قبولمون کنی یوآن یوآن وقتی مامان و بابا رفتن

بهشون قول دادم هیچوقت نذارم سختی بکشی من بهت توجه میکنم چون آرزو دارم که بتونی زندگی شاد و بدون نگرانی ای داشته باشی به جای اینکه با این مرد یه کامیون غذا رو بگردونی ولی من اینو میخوام تو الان درک نمیکنی ولی مطمئنم یه روزی متوجه میشی من اینکارو بخاطر خوبی خودت میکنم

با من بیا خونه تو کل زندگیم همیشه به حرفت گوش کردم ولی دلم میخواد خودم مسئول رابطه ام باشم بهم فشار نیار باشه؟ اون توانایی اینکه ازت مراقبت کنه رو نداره اصلا پول هزینه های تحصیلت تو خارج رو داره بده؟ منم میتونم برم سرکار نیازی ندارم کسی مراقبم باشه واقعا؟

پس کی یه زندگی راحت واست ساخته؟ خب کی باعث شده من به این وضع بیوفتم؟ داداش داداش ببخشید منظوری نداشتم …من…من داداش ببخشید از رو عصبانیت گفتم اشتباه از منه من برادر خوبی برات نبودم نه خیلی خب میدونم از قصد نگفتی بیا بریم خونه بیا دکتر ژان اینجا چیکار میکنی؟

میخوام نجات غریق بودن رو ازتون یاد بگیرم شنیدم این مدت حالت خوب نبوده ولی بنظر خوب میاد اون مال قبلا بود میخوام اگه حرفه ای نیستم به تمرین کردن ادامه بدم مسئله ی بزرگی نیست اینهمه نجات غریق هست چرا اومدی سراغ من؟ خب من درمورد مهارتهای نجات غریق بودنتون پرسیدم شما یه متخصصین

حالا که میخوام یاد بگیرم میخوام از بهترین آدم یاد بگیرم اما من اصلا قصد شاگرد گرفتن ندارم من یه فکری دارم میخوام یه تیم از غواصای امداد و نجات حرفه ای و درجه یک رو آموزش بدم و دوره های آموزشی مربوطه رو به تیم های امداد و نجات کل کشور ارائه بدم

اینجوری وقتی حرف نجات غریق بشه همه دیگه اول ما رو در نظر میگیرن اسممون تو کل دنیا شنیده میشه خیلی جاه طلب بنظر میای خب، دکتر ژان میخواین به یکی از اعضای کلیدی این تیم آموزش بدین؟ فقط یکشنبه ها وقت دارم مشکلی نیست وقتی بچه بودم تب کردم

برادرم هم قرص اشتباهی بهم داد و من صدامو از دست دادم ولی هیچوقت سرزنشش نکردم تمرینات فشرده ممکنه به عضلاتت فشار بیاره ممنون جواب تلفنتو ندادی فکر کردم باید اینجا باشی میدونم تحت فشاری به عنوان یه دکتر، ماهم بعضی وقتا حس میکنیم نمیتونیم فشار رو تحمل کنیم میخوای روش منو

برای تخلیه استرس امتحان کنی؟ آقا پنج تا بلیط قرعه کشی بهم بدین باشه یه لحظه بیا اینم بلیط ها ممنونم خواهش میکنم این روشت واسه تخلیه استرسه؟ خریدن بلیط قرعه کشی؟ پس توام میخوای یه شبه پولدار بشی فهمیدم اینکارو واسه خیریه میکنی اگه جایزه رو نبری فقط فکر میکنی کمک مالی کردی

حرف نزن باشه؟ تو امتحان کن نمیکنم اگه برنده بشی چی؟ تازه کارا شانسشون خوبه تو برنده نشدی اگه من ببرم ناراحت میشی باشه انجامش میدم صبر کن شروع کن قشنگ بخراشش میدونم چقدره؟ چقدره؟ بذار ببینم هیچی نیست اصلا باحال نبود انقدر از این کار خوشت میاد ؟ اگه برنده میشدی خوشحال نمیشدی؟

منتظرم بمون ♪ دنیا روشن شده ♪ ♪ تو اشکها عشق هست ♪ ♪ دوتا ذهن آزاد ♪ ♪ همو بغل میکنن و تبدیل به دنیا میشن ♪ چیشد؟ الان حالت بهتره ؟ خیلی بهترم حتی تونستی بیست یوان برنده شی البته اون صد یوانی که واسه خریدن بلیطا صرف کردیم هیچی تصمیم گرفتی

اون بیست یوان رو خرج کنی؟ فهمیدم باهام بیا چرا نمیخوری؟ چیز دیگه این نبود؟ گوشت کمر بره غذای مخصوصشونه امتحان کن تنها چیزی که میتونم بهش فکر کنم کلاس آناتومی بدنه چطوره؟ فکر کنم گشنمه اگه گشنته که مشکلی نیست آقا میخوام سفارش بدم چیه؟ خیلی سفارش دادی کمر بره و آبجو بهترین ترکیبن

چطوری اینجا رو پیدا کردی؟ اولین بار لو یوان رو برای غذا خوردن آوردم اینجا وقتی مدرسه میرفتیم پولی نداشتیم لو یوآن میخواست کباب بخوره ولی نمیخواست زیاد پول خرج کنه بعدا یه کار پیدا کردم وقتی پول درآوردم آوردمش اینجا و یه دلی از عزا درآوردیم اون موقع بهش گفتم وقتی تونستم

پول زیادی به دست بیارم هرچقدر دلش بخواد میتونه کباب بخوره تو موفق شدی نمیخوام لو یوآن اذیت بشه تو برادر خوبی هستی لو یوان اینو میدونه غذای خوشمزه ای بود اگه لو یوان اصرار کنه که با شیونگ فی باشه چیکار میکنی؟ بذار یه چیزی بپرسم اگه دینگ دینگ دینگ بخواد

با یه مردی که قابل اعتماد نیست باشه قبول میکنی؟ اون خودش غیرقابل اعتماده امیدوارم یه آدم قابل اعتماد بتونه یکم بهش درس بده همتون فکر میکنین که من کار درستی نمیکنم بذار یه چیزی بپرسم تو هم از مثل لو یوآن از وقت گذروندن با من متنفری؟ نه پس از وقت گذروندن

با من خوشت میاد؟ بازم نه برادرت هنوز باهات حرف نزده؟ نمیدونستم انقدر بچه ست بنظرم نمیخواد باهات حرف بزنه چون میخواد بین اون دوتا یکیو انتخاب کنی تا ببینه کی برات مهم تره برادرت یا دوست پسرت من نمیخوام شیونگ فی رو از دست بدم همینطور برادرمو اینجوری سخت میشه بنظرم تصمیمشو گرفته که

بین شما دوتا رو بهم بزنه نگران نباش من قطعا طرف توام منم دلم میخواد یه درس درست و حسابی به برادرت بدم ولی اون یه وکیله خیلی سر و زبون داره نمیتونم باهاش دهن به دهن بشم نمیدونم کی میتونه از پس لو بن بربیاد تو طرف منی مگه نه؟

حمایت از تو فایده ای واسم نداره باید از برادرت بخوای میخوای من باهاش حرف بزنم؟ خودت برادرتو میشناسی به حرف کسی گوش نمیده تو براش فرق داری از چی شیونگ فی خوشت میاد؟ بودن با اون باعث میشه حس کنم راحت و خیلی خوشحال و تو امنیتم خانواده اش هم از همون اول

باهام خونگرمانه برخورد کردن اون پسر خوش شانسیه آقا بسته؟ از قصد گفتی بیام اینجا نه؟ لو یوآن اومد پیش تو؟ اگه میدونستی چرا اومدی؟ قانع کردنم فایده ای نداره اومدم ببینم چی تو چنته داری خیلی خب امیدوارم بعدا بازم انقدر مطمئن باشی خیلی خب سلام، نوش جانتون ممنون بذار خودم انجام میدم

من به خوبی مراقب لو یوآن بودم که اینجوری بزرگ بشه و خوبی های دنیا رو ببینه اون خیلی راحت به بقیه اعتماد میکنه با اینکه بهش قول دادم کمکش کنم ولی بهش نگفتم که امروز میارمت اینجا فقط میخواستم ببینی که اونا چطور زندگی میکنن درمورد بقیش هم میتونی خودت قضاوت کنی مامان

برات سوپ ماش درست کردم باشه میرم کاسه بیارم پسرم منم یکم زبان اشاره یاد گرفتم واقعا؟ ازت ممنونم میدونی شیونگ فی وقتی دبستانی بود بازم جاشو خیس میکرد چون هرشب یه عالمه سوپ ماش میخورد یکم بخور، یوان یوان یوان من یه رازی دارم میخوای بشنوی؟ لباسای داداشتو ببین برعکس نیست؟

داداش امروز لباستو برعکس پوشیدی مامان یوان یوان، تو رازی داری که به من بگی؟ یوان یوان چی گفت؟ یه رازه که فقط بین خانماست نمیتونیم بهتون بگیم مگه نه یوان یوان؟ لو یوان گفت شیونگ فی خوشحالش میکنه حالا باورش میکنم چون یه سری احساساتو نمیشه پنهان کرد

اون عشق و مهربونی ای که میخواست رو پیش شیونگ فی پیدا کرد اینا چیزایی هستن که تو نمیتونی بهش بدی مراقب باش مامان خدافظ وقتی رسیدی خونه خبر بده برین سرکارتون داداش من برنمیگردم شیونگ فی آماده ای که با لو یوآن باشی؟ اره آماده ام واقعا؟

ما هر دو عضو تیم نجات تعقیب کننده نوریم میدونیم که اینکار چه عواقبی داره نگران نباش هرکاری تو بتونی بکنی منم میتونم نه تو باید بیشتر از من انجام بدی لو یوان یه دختر ساده نیست اون ساده لوح و مهربونه به توجه و مراقبت بیشتری نیاز داره همچنین آسیب پذیرتره

وقتی بخوای بقیه رو نجات میدی شاید اون تنها کسی باشه که بیشتر از همه بهت نیاز پیدا میکنه بهم بگو چطوری میخوای ازش مراقبت کنی؟ …من شیونگ فی اگه تصمیم داری با لو یوآن باشی باید یه قولی بهم بدی بگو از تیم نجات استعفا بده خودت میدونی

تیم نجات چه معنایی برای شیونگ فی داره میدونم ولی باید یه انتخابی بکنه ببخشید که داداشم تو همچین موقعیتی قرارت داد درک میکنم فقط یکم وقت بده خودم حلش میکنم بچه جون …بچه مرد جوون (تیم نجات تعقیب کننده نور) اگه اینجوری بخوای (چینگ شان) بری پایین خطرناکه به 120 زنگ بزن وقتی مغز به مدت هشت تا پانزده ثانیه بهش اکسیژن نرسه هوشیاریشو از دست میده اگه شش تا ده دقیقه بشه میره تو کما که ممکنه باعث بشه مرگ مغزی بشه

میشه بپرسم برای کی کار میکنین؟ ما درواقع یه تیم نجات غیرانتفاعی هستیم تیم نجات تعقیب کننده نور هنوزم کسیو استخدام میکنین؟ میخوای به ما ملحق بشی؟ میتونم؟ چرا که نه؟ ولی من قبلا زندان بودم چی گفتی؟ قبلا تو زندان بودم