المسلسل الصيني الرومانسي “نور الحياة” | “Light Chaser Rescue” حلقة 28 مترجم [علاقة بين طبيبة ومحام]

{c&HFFCE9A&i1}= تیم نجات تعقیب کننده‌ نور={ci} {c&HFFCE9A&i1}= قسمت بیست و هشتم ={ci} کارت خوبه آقای گائو منتظر شن رو شی هستی؟ موفق باشی شن رو شی میشه عجله کنی؟ چرا تو فعالیت تیم سازی کفش لژدار پوشیدی خب؟ باشه تو خوبی ولی به نظرم باید یه نگاهی هم به خودت بندازی لباس راحتی

با یه ساعت رسمی که هر دقیقه 8 بار چکش میکنی نگرانی مردم نبینن که یه ساعت گرون قیمت پوشیدی، ها؟ لازمه حتماً اظهار نظر کنی؟ اگه اینجوری راه بری ما قطعاً آخر میشیم …ما که به هرحال آخریم پس چرا سعی نکنم خوشحال باشم؟ مثل یه تور سیاحتی در نظر میگیرمش

تو هم هرکار دلت میخواد بکن استراحت کن، همینجا استراحت کن …درواقع اولش من فقط لو بن رو تحسین میکردم ولی وقتی ترکش کردم فهمیدم که درک متقابل عادتها و حتی اطمینانی که مدتی زیادی بین ما وجود داشته با هیچی جایگزین نمیشه اونوقت تو پیدات شد فهمیدم که یکم حسود بودم

زن فوق العاده ای مثل تو عاشق دوست پسرم شده همین کافیه که ثابت کنه راجع به مردها خبره م !دکتر ژان دل گنده ایا تعجبی نیست که لو بن ازت خوشش اومده خانم آی، آدم بی شیله پیله ای هستی هرچی نباشه دوتامون آدمای بالغی هستیم باید همه چیز رو …بریزیم رو دایره و

برای چیزی که میخوایم بجنگیم باشه موفق باشی لو بن کل راه رو داشتین سرخوشانه گپ میزدین راجع به چی حرف میزدین؟ آی روی ار چیزی بدی درموردم گفت؟ گفتم نمیدونم دکتر ژان مشکلی داره معلومه که نه …هرچیزی که خانم آی گفت به امتیازات اضافه کرد دقیقا بالاخره سالها همکار بودیم

همچین درکی از هم داریم چرا اینجایی؟ لائو هه آروم راه میره منتظر اونم پس ما اول میریم بفرمایین کنار درخت عشاق منتظرم باش میبینمت مشکل چیه؟ یکم نفس کم آوردم استراحت لازمم منتظرت میمونم نمیخواد ما خیلی کم میایم بیرون میخوام تنها راه برم و یکم از آرامش لذت ببرم

باشه من میرم پس چی شدی؟ اتفاقی آسیب دیدم اتفاقی آسیب دیدی؟ بذار ببینم واقعاً خوبی بیا چرا من باید سرزنش بشم؟ چون احمقی کی باید سرزنش بشه پس؟ از پسش برمیای؟ یه دقیقه صبر کن !هولم نکن همه چی داریا برای تو آماده شون کردم، خنگول !تحملش کن !درد میکنه میدونم، ولی تحملش کن

پاتو دراز کن !تکون نخور ببین، ببین پشه ست، ببین واقعا میگم دیدمش !بندازش بهت بگم که یه وقت فکر نکنی چون میخوام بهت کمک کنم زخمت رو میبندم فقط نمیتونم ناله هات رو تحمل کنم برگا فقط یکم رو پوستت خراش ایجاد کردن واقعاً اینقدر درد داره؟ شما دکترا حس همدردی ندارین؟

نمیشه از اینجور زخما سرسری گذشت اگه برگا سمی باشن چی؟ اگه باعث کزاز بشن چی ها؟ !باشه بابا، باشه درست میگی، کاملا حق باتوئه چرا اینقدر بی حواسی؟ حق باتوئه تکون نخور کسی پشت سرمون نیست …میترسم واقعاً تیم آخر بشیم به لطف تو یکم قبل خودتم خیلی آروم میومدی خب

بستمش، راه میری یا نه؟ …کمک !دستت رو بکش خیلی درد میکنه مزاحم !صبر کن منم بیام دست و پاگیر !صبر کن منم بیام !مردک آزار دهنده لو بن، کجایی؟ من گم شدم تو کجایی؟ ژان ین کجاست؟ من آروم راه رفتم دکتر ژان قبل من رفت …نمیدونم کجام {c&HFFC846&}(لو بن){c} آی روی ار

…اطرافت رو نشونم بده خوبه همونجا بمون، تکون نخور دارم میام پیشت باشه …فکر میکنی زخمام عفونت میکنن؟ نه، فقط یه سری زخم سطحین دیدم یکی از کنارمون گذشت شبیه لو بن بود اشتباه دیدم؟ اونور که مسیر ما نیست فکر نکنم درسته لو بن تند تر از ما راه میره باید جلومون باشه

چقدر دیگه مونده؟ …حداقل دو سوم راه رو طی کردیم راه رفتن تو این مسیر باعث میشه حس کنم نیمه اول زندگیم رو رد کردم پس زندگیت خیلی سخته …بیشتر به خاطر اینه که گیر پسر بدی افتادم پس باید چشمات رو باز نگه داری !ای خدا چی میخوای؟ استراحت کنیم کار کیه؟

…بی اخلاقیه که آب رو هدر بدی و از عمد آشغال ها بریزی آی روی ار چطوری؟ !آی روی ار !آی روی ار !من اینجام !آی روی ار چیه؟ هیچکدومشون جواب ندادن؟ دکتر ژان بالاخره دیدمت منتظر ما هستین؟ لو بن رو دیدین؟ هنوز نرسیده؟ شن رو شی اون مردی که قبلتر دیدی

واقعا لو بن بود؟ مطمئن نیستم …فقط یه پای یکی رو دیدم که از رو شاخه هایی که اونجا بودن گذشت اینجا منتظر نمونیم …بهتره بریم کنار درخت عشاق که بهشون بپیوندیم …این راهپیمایی رو لو بن برنامه ریزی کرده باید بهتر از هرکس دیگه ای بلدش باشه بریم اونجا منتظرش باشیم باشه بریم

صبر کنین زود باشین رسیدیم !بالاخره رسیدیم بالاخره رسیدین چرا اینقدر دیر کردین؟ برین اون بالا و یه عکس بگیرین درسته من با تو عکس نمیگیرم بیا یکی بگیریم برای اینکه روزی که تو سعادت و مصیبت شریک شدیم رو یادمون بمونه دقیقا، برو برو برو یه عکس بگیر !من عکس نمیگیرم باهام در نیفت

کی اول شد؟ مدیر لائو هه تیم 2 و تیم 4 هر دو اول شدن دوتا تیم؟ باشه هر دو تیم پاداش میگیرن آقای لائو هه سخاوتمنده لو بن کجاست؟ من ندیدمش مگه باهم نبودین؟ راستی خانم آی از موسسه ی حقوقی هم هنوز نرسیده دکتر ژان بذار بیام باهات آقای لو رو پیدا کنم

…ما مشکلی نیست خودم تنهایی میرم تنها نرو …شما جوونا هم با دکتر ژان برین دنبال لو بن بگردین نیاز نیست برین دارن میان چی شده؟ برو بذار یه نگاه بندازم آروم آروم مواظب باش کجا افتادی؟ الان دیگه خوبه مشکل جدیه؟ اون خوبه؟ حالش خوبه چه خوب درد میکنه؟- بد نیست- برن دیگه، برین

یواش، مراقب باش کلک زده قطعا یه حقه بوده فکر کنم …از عمد راه اشتباه رو رفته که لو بن رو بکشه اونجا من اینطور فکر نمیکنم اون واقعا افتاد خوشبختانه فقط یه خراش برداشته اگه اتفاق بدی براش میوفتاد چی؟ من یه عالمه کتاب خوندم من کلی از این زنای دقل باز رو دیدم

…روز اول همش از پرونده هاش با لو بن حرف میزد روز دوم، گم شد …بعد به لو بن گفت که {c&HFFFF80&}«یه بطری آب جایی که گم شدم هست»{c} !پوفف …فکر کنم بطری رو گذاشت اونجا که لو بن بتونه پیداش کنه …شاید حتی افتادنشم الکی بوده اگه اینطور باشه که آی روی ار

واقعاً داره بازی در میاره ژان ین !باید چشمت بهش باشه آره ژان ین باید حواست رو بیشتر جمع کنی اون زن هرکاری ازش برمیاد بی اعتنا نباش !برو جرش بده اگه این حقیقت باشه و و لو بن هنوز بهش علاقه داشته باشه !پس من حتماً کور بودم جدی بگیرش یه نصیحت درست حسابی

…این جنگ جنگ عشقه …اگه مبارزه نکنی !می بازی میرم به گائو جونچی میگم حسابش رو برسه چیز خاصی نیست ما فقط زیر درخت عشاق یه عکس گرفتیم {c&HFFC846&}(وظایف اساسی امداد و نجات حوادث اضطراری){c} …تو این پرونده جدی ترین اشتباه چی بود؟ تیمی که اول رسید محل رو گشت

و هیچ قربانی یا کسی که گیر افتاده باشه پیدا نکرد …ولی اونا نتایج جستو جوشون رو به وضوح مشخص نکردن وقتی رده های بعدی وارد محل شدن مجبور بودن دوباره جست و جو کنن که باعث هدر رفتن زمان ارزشمند برای امداد و نجات و همچین هدر رفتن زمان نیروهای امداد و نجات شد

تو مورد دوم تیم نجات هنگام ورود گاز سمی رو تشخیص نداد {c&HFFC846&}(کی میتونم والدینت رو ملاقات کنم؟){c} {c&HFFC846&}(یه قرار ملاقات ترتیب میدم){c} …برای همین اعضای دیگه مقدار زیادی گاز سمی استنشاق کردن که به صورت جدی زندگی اعضا رو در خطر قرار داد و ماموریت تیم رو خراب کرد یوان یوان

داری کتاب میخونی یا واله و شیدا شدی؟ برادرم فردا با والدین شیونگ فی ملاقات میکنه واقعاً؟ درباره ی عروسی حرف میزنن؟ !پروردگارا داری ازدواج میکنی تعجبی نداره تعجبی نداره که دیدم برادرت و شیونگ فی سر کلاس یادداشت رد و بدل میکردن حتماً داشتن دراین مورد بحث میکردن اعضای خانواده ت

به زودی همو ملاقات میکنن پس من چی؟ مادر ژو مینگ مینگ حتی منو قبول نداره چه برسه بخواد پدر و مادرم رو ملاقات کنه چرا من اینقدر بدبختم؟ نگران نباش من بیکار نمیشینم اگه منو قبول نداره یه راهی پیدا میکنم که مجبورش کنم قبولم کنه نه تنها مجبورش میکنم قبولم کنه

حتی مجبورش میکنم از همه مشتاق تر باشه کاملاً قانع بشه و !از خوشحالی بترکه من خیلی عصبی شدم برگردیم سرکار ممنون ممنون …شما تو بچگی والدینتون رو از دست دادین براتون راحت نبوده که همیشه از همدیگه مراقبت کنین هردوتاتون بچه های خوبی هستین خانم، مایه ی مباهاته خب …ما میخوایم که

…تاریخ عروسی رو تعیین کنیم من بررسی کردم ششم ماه آینده روز خوبیه روز ششم شاید یکم باعجله باشه ولی مهم نیست چیزی خاصی نیست که بخوایم براش آماده شیم این آپارتمان رو به عنوان هدیه ی من برای ازداجشون قبول کنین نه، نمیتونیم قبولش کنیم دقیقا خیلی ارزشمنده نمیتونیم قبولش کنیم

…یه مرد چطور میتونه تو آپارتمان همسرش زندگی کنه آخه؟ آره من خودم مسئله خونه رو حل میکنم اول میخوام یه آپارتمان اجاره کنم بعدش دو سال پول جمع میکنم که یه آپارتمان بخرم یوان یوان سخت کار میکنم که یه خونه ی عالی برات تهیه کنم راستش بعد از اینکه اونا ازدواج کردن

ما یه خانواده میشیم امیدوارم که زندگی راحت و خوشبختی داشته باشن بردار بعد از اینکه ازدواج کردیم با خانواده زندگی میکنیم یوان یوان بعد از اینکه مامان و بابا از دنیا رفتن برادرم باید هر روز کار میکرد که از خانواده مون حمایت کنه من همیشه تنها خونه میموندم حس سردی و تنهایی میکردم

ولی الان فرق داره من دوباره پدر و مادر دار شدم و همینطور یه خواهر میخوام با خانواده م زندگی کنم آرزوی من اینه لطفا باهام موافقت کن یوان یوان گفت که از جو خانواده خوشش میاد آرزو داره که …بتونه پیش شما زندگی کنه یوان یوان تا وقتی که تو خوشحال بمونی

من با نظرت موافقت میکنم بفرما، یوان یوان یه لیوان شیر بخور دنبال لباس عروس میگشتی؟ اینقدر عجله داری؟ ببین خیلی قشنگه مگه نه؟ برادر نمیخوام ترکت کنم سعی نکن دلخوشم کنی بفرما بگیرش یوان یوان بهم گوش کن تو میخوای با خانواده ت زندگی کنی راستش من شکایتی ندارم …ولی باید آپارتمان رو

هم قبول کنی باعث میشه که احساس اطمینان داشته باشی بهش فکر کن بعضی وقتا که حالت خوب نیست یا میخوای که تنها باشی یا از چیزی ناراحتی و نمیخوای به بقیه بگی میتونی تو آپارتمانت بمونی اونجا میشه مکان امن تو بهم گوش بده و بگیرش !خواهر کوچولوی عزیز دل من

یه لحظه وقت داری؟ چی شده؟ میخوای برگردم به تیم تو چرا؟ تو اوضاع من تو اون تیم رو میدونی به علاوه تازه به جایگاه شریک ارشد …ترفیع پیدا کردی و کمک لازم داری اگه یه کارمند جدید استخدام کنی شاید نتونین خوب باهم کار کنین من میتونم کمکت کنم ولی با این حال

من بازم پرونده های مساعدت حقوقی رو قبول میکنم …این برای ترفیعت تو موسسه خیلی نفعی نداره بهش فکر کردم تو درست میگفتی پرونده های مساعدت حقوقی ارزش خودشون رو دارن وقتی درگیر امداد و نجاتم پرونده های کاری تاخیر میخورن برای همینه که حتی بیشتر بهم نیاز داری

گائو جونچی موافقت کرده که بذاره بری؟ اگه مایلی قبولم کنی باهاش حرف میزنم …کارات رو راست و ریس کن و آماده شو که کار رو به عهده بگیری باشه {c&HFFC846&}(بیمار سرپایی){c} عزیزم منو نمیبری مدرسه که ژوئانگ ژوئانگ رو ببینم؟ چرا منو آوردی بیمارستان؟ حس نمیکنی حالت بده؟ بذار اول محظ احتیاط دارو بگیریم

که ژوئانگ ژوئانگ نگران نشه درسته برو خب اینجا منتظرم بمون جایی نرو برو، برو !عزیزم …ژوئانگ !عزیزم، زود بیا اینجا چه شده؟ …پسرمون …پسرمون بهت نگفتم جایی نرو؟ ببین پسرمونه مگه نگفتی که مدرسه ست {c&HFFC846&}(چای یو شیائو معاون ارشد پزشک){c} چرا یکی از دکتر های اینجاست؟ ژوئانگ لان ژی بیا بریم

بیا دکترای اینجا رو نبینیم من نمیرم پسرم اینجاست بیا بریم یه بیمارستان دیگه !من نمیرم یه بیمارستان دیگه میخوام پسرم رو ببینم پسرم اینجاست من نمیرم یه بیمارستان دیگه اون ژوئانگ ژوئانگ نیست دردسر درست نکن اون ژوئانگ ژوئانگ نیست بیا بریم !میخوام پسرمو بینم- بیا بریم- خانم- بیا بریم- میتونم کمکتون کنم؟ خانم

شماها همکار ژوئانگ ژوئانگ هستین؟ منو ببرین ببینمش ژوئانگ ژوئانگ کیه خانم؟ {c&HFFC846&}(چای یو شیائو){c} دکتر چای؟ !من مادرشم من مادرشم اشتباهی نمیکنین؟ …والدین دکتر چای خیلی وقته فوت شدن دکتر مهم نیست من متاسفم بریم بیا بریم !من نمیرم !بیا بریم آقا اومدین دکتر ملاقات کنین؟ بذارین ببرمتون به کلینیک نه ممنون، دکتر ممنونم

بیا بریم- من نمیام- میخوام پسرمو ببینم- لان ژی- ژوئانگ ژوئانگ مدرسه ست ژوئانگ ژوئانگ مدرسه ست- پسرم تو بیمارستانه- اون مدرسه ست- چرا نمیذاری ببینمش؟- اون مدرسه ست میخوام پسرمو ببینم …من همه ی اتاق ها و بخش ها رو چک کردم خیلی خوبه دکتر ژان متاسفم، قربان همین الان تموم کردم مشکلی نیست

ازتون خواستم بیاین اینجا که …بهتون خبرای خوبی بدم اتحادیه ی بین المللی پزشکی …یه پروژه ی …افتتاح آزمایشگاه پزشکی تو فنگ چی ترتیب داده هفته ی بعد پروفسور کوبن به نمایندگی از اتحادیه میاد چین …و یه معاون برای همکاری تو تمام پروژه انتخاب میکنه عالیه پروفسور کوبن هون متخصص سرطان بین المللیه؟

آره، درسته این پروژه حمایت بین المللی کسب کرده این هم در حرفه و و هم در تحصیلاتتون برای تون مفید واقع میشه انتخاب شامل جراحی و پاسخ به استدلاله حالا برگردین و خوب براش آماده شین قربان پروژه چه مدت طول میکشه؟ سه سال این یه فرصت نادره هرکدومتون که انتخاب بشه

برای بیمارستانمون افتخاره از این فرصت بهره ببرین بله، حتماً حتماً دکتر ژان انگار علاقه ای نداری به خاطر آقای لوئه؟ چطور مگه؟ فرصت خوبی برای یادگیریه …مطمئنم اون تو کارم حمایتم میکنه خوبه به نظر میاد به خاطر هیچکس هدفت رو عوض نمیکی ولی این چیز خوبیه اگه تو شرکت نکنی

برای من بی معنیه که تنهایی رقابت کنم یادت نره که پایان نامه ی فارغ التحصیلی من درمورد کوبن بود معلومه که یادمه اونموقعه ها معمولا کمکت میکردم که دنبال مطلب و اطلاعات بگردی حالا که حرفش شد تو تازه معاون ارشد پزشک شدی واقعا میخوای که بیخیال همه چی بشی و بری فنگ چی؟

یادت نره هرچند من مقاله ننوشتم اما منم اندازه ی تو بلدم این پروژه باید شامل فناوری پیشرفته ی درمان سطان نهایی باشه تعداد کمی تو دنیا میتونن باهاش ارتباط بگیرن باید برای کسب این فرصت تلاش کنم حالا ببینیم خیلی خب سه سال؟ دیوونه شدی؟ مشکل چیه؟ …رابطه ی عاشقانه ی از راه دور

!بی ثبات ترین نوع ارتباط تو کل دنیاست این روزا حمل و نقل پیشرفت کرده هر وقت که بخوایم میتونیم همو ببینیم !چه ساده ای وقتی آتیشت داغه حتی فاصله ی دوتا ناحیه م دور به نظر میاد هردوتون مشغله دارین از کجا برای سفر وقت گیر میارین؟ ما بزرگ سالیم

ما دچار اضطراب جدایی نمیشیم !اینجوری که برفنایی جانم وقتی زمان کمی باهم صرف بکنین این باعث کمبود احساس اطمینان تو رابطه میشه اونوقته که مدام دعوا میکنین آخرشم یکی میاد بینتون …نباید به …هیچ زن دیگه ای !مخصوصاً آی روی ار همچین فرصتی بدی حتی اگه من نرم و هر روز اینجا بمونم

نمیتونم همش کنارش بمونم که اگه واقعا یه زن دیگه بین ما قرار بگیره معنیش فقط اینه که ما مناسب همدیگه نیستیم …تو ام که خب حالا به لو بن گفتی؟ زمانش حتی نزدیکم نیست وقتی نزدیک بشه دیگه دیر شده فکر کنم هرچه سریعتر بهش بگی بهتره نوش جان خیلی باشکوهه دوسش نداری؟

هرچی که برام آماده کنی رو دوست دارم اما چر اینقدر معذبم؟ لو بن {c&HFFC846&}(آی روی ار){c} …امروز کاریه نباید جواب بدی؟ …آی روی ار پیشرفت کار رو بهم گزارش کرد مسئله ی مهمی نیست اون برای اقای گائو کار نمیکنه؟ چرا به تو گزارش میده؟ برگشت به تیم من تو موافقت کردی؟ آره

اون قبلا تو تیم من بود ما باهم خوب کار میکردیم خوبه که بر گشته چی میخواستی بگی؟ پس من شروع میکنم ژان ین و چای یو شیائو بهترین دکترهای بیمارستان ما هستن هردوشون مشتاقن که تو پروژه تون شرکت کنن آره، انتخاب کردن یکیشون کار سختیه هردوشون فوق العاده ن انتخاب کردن از بینشون

اصلا راحت نیست هردوشون فوق العاده ن یوان یوان فکر میکنم همه شون بهت میان راحت باش و امتحانشون کن عجله ای نیست من همراهیت میکنم میخوای اینو پرو کنم؟ باشه میپوشمش این یکی قشنگه خانم لو لطفا بیا دنبالم سلام، کیه؟ من مادر ژو مینگ مینگم …خانم خاله، سلام چیکار میتونم برات بکنم؟

میخوام ببینمت خیلی خوشگلی میخوام خودم بگیرمت به شیونگ فی حسودیم میشه بذار لباست رو مرتب کنم میدونی چیه مامان ژو مینگ مینگ همین الان بهم زنگ زد گفت میخواد منو ببینه بی قرار به نظر میومد فکر میکنی میخواد بهم پول بده که از پسرش جدا بشم؟ اگه فقط نیم میلیون پیشنهاد بده

موافقت نمیکنما درمورد 5 میلیون یه واحد رو به روی واحد تو میخرم اونوقت میتونم هرروز باهات وقت بگذرونم خوبه؟ اما خرج کردن هزینه ی 5 میلیونی جدایی برای خرید واحد سطحی به نظر میاد مناسب شان من نیست یوان یوان …اگه اگه بهم 50 میلیون بده چی؟ …من جدی جدی نمیتونم ردش کنما

نمیتونم 50 میلیون رو رد کنم خیلی ترسیدم اگه اتفاقی ناآگاهانه قبولش کنم فکر میکنی مینگ مینگ ازم متنفر میشه؟ خوشگله؟ یکی دیگه رو امتحان کنم؟ خوش اومدین یوان یوان تو مناسب مینگ مینگ نیستی حالا ازدواج کردن باهاش که بماند بهش فکرم نکردم مینگ مینگ گفته که میخواد باهام ازدواج کنه؟ بهتره اینطور

فکر نکنی مینگ مینگ با کارش مشغوله اجازه نمیدم روش تاثیر بذاری خاله، خاطرت جمع من سرم شلوغه وقت ندارم که تحت تاثیر قرارش بدم برعکس باید به اون بگی که درمورد کارم برام سخنرانی نکنه پسرم من به زنی نیاز داره که بتونه تو کار و حرفه ش بهش کمک کنه

که تو مشخصا نمیتونی خاله چرا دقیقا مثل خانم لی حرف میزنی؟ الان قرن 21 ئه …روابط جوونا انقدری که فکر میکنی پیچیده نیست ما فقط میخوایم خوشحال باشیم همین تو اینجور مسائل رو درک نمیکنی به هرحال تو و مینگ مینگ به یه دنیا تعلق ندارین ..از دید …یه مادر و همچنین یه زن

باید بهت بگم که تو و مینگ مینگ به هیچ جا نمیرسین فکر کنم بهتره بری و نظر مینگ مینگ رو بپرسی این رابطه دونفره ست من نمیتونم یه طرفه تصمیم بگیرم و بذار حقیقت رو بهت بگیم من فکر میکنم که مینگ مینگ خیلی دوسم داره ممکنه با شما موافق نباشه !مسخره ست

…خاله تو یه چیزی رو یادت نرفته؟ چرا پول پرت نکرد تو صورتم؟ نگران نباش، ترتیبش رو دادم بریم بیا بریم {c&HFFC846&}(بیمار سرپایی){c} دکتر ژان و دکتر چای هر دو پزشکهای جوون فوق العاده ی بیمارستان ما هستن پروفسور کوبن راجع بهشون چی فکر میکنین؟ براساس مهارتهای حرفه ای براساس مهارتهای حرفه ای

خیلی سخته که یکی رو انتخاب کنم …خیلی بده که فقط یه سهمیه دارین فقط یه سهمیه دارین من رزومه شون رو دیدم من رزومه شون رو دیدم چای یه مورد بسیار چشمگیر داره چای یه مورد بسیار چشمگیر داره و میدونین … و میدونین من دنبال کسی میگردم که متمرکز باشه و سختکوش باشه

من دنبال کسی میگردم که متمرکز باشه و سختکوش باشه سلام چی؟ میدونی که اون مشکل روانی داره چرا حواست بهش نبود؟ رفتم بیرون که دارو بخرم ازم خواست که ببندمش من اینکارو نکردم کی فکرش رو میکرد که فرار کنه؟ !باید می بستیش حالا باید چیکار کنیم؟ حالا تو حساس ترین زمان حرفه م

اومدین و مشکل درست میکنین دردسر درست میکنیم؟ مادرت گم شده ولی تو هنوز به فکر کارتی وجدان داری تو؟ …من بذار امروز برات روشنش کنم اون مادرته حتی اگه پیر، مریض یا گیج باشه !نمیتونیم ببندیمش حتی اگه یه پزشک ارشد بشی ما برات مشکل درست نمیکنیم کافیه، بابا …الان برام سخنرانی نکن

مردم دارن نگاه میکنن فکر کن مامان ممکنه کجا بره دفعه ی پیش تنهایی اومد بیمارستان تو بیمارستانه؟ میگم که تو برو بیرون دنبالش بگرد من داخل دنبالش میگردم، خوبه؟ دکتر همسرم رو دیدی؟ یکم قبل دیدیش همراه من بود اون مادرمه بیمارستان رو گشتین؟ آره گشتیم ولی پیداش نکردیم تیم نجات رو خبر میکنم

ازشون کمک میخوام باشه …سلام،شما- …قدش اینقدره- خانم تو این عکس؟- لباس مشکی گل گلی پوشیده- نه اونو دیدین؟ باشه ممنون- قدش اینقدره- دیدینش؟ نه پیداش کردی؟ نه مامان اون کجاست؟ !حواستون باشه کجا میرین متاسفم !مامان {c&HFFC846&}(پلتفرم انشار اطلاعات){c} مادر دکتر چای پیدا شده {c&HFFC846&}(اتاق کنفرانس){c} ژی روئ دکتر چای هنوز نرسیده؟

نه، هنوز نه ببخشید، پروفسور کوبن بیاین بعدی رو صدا بزنیم بیاین بعدی رو صدا بزنیم بعدی رو صدا بزن باشه ژان ین نوبت توئه لان ژی لان ژی لان ژی لان ژی بیداری؟ لان ژی ژوئانگ ژوئانگ ژوئانگ ژوئانگ …ژوئانگ مدرسه تعطیل شد؟ سه ساله که خونه نبودی اینبار با مامان بیا خونه باشه

میام خونه بیا خونه مامان من ژوئانگ ژوئانگم