مسلسل صيني رومانسي “رحلتي إليك” |”Flight to You” مترجم حلقة 8 ✈️ نوع:[علاقة معقدة بين مُدرب ومتدربة]

[پرواز به سمت تو] [قسمت 8] .بابا، سال نو مبارک .سال نو مبارک، شیائو شیائو امروز کجایی؟ .باید لباس‌های بیشتری بپوشی .سرما نخور .توی سانیا هستم .اینجا خیلی گرمه …سال بعد …شماها رو میارم .میتونین توی شب سال نو برای تعطیلات اینجا بیاین .باشه مامانم کجاست؟ .توی اتاق مطالعه است

میخوای ازش بخوام تلفن رو جواب بده؟ .میرم بیارمش .نه، نه، نه .فقط داشتم میپرسیدم .سلام .مامان .سال نو مبارک .سال نو مبارک فردا برمیگردی، مگه نه؟ .برنامه‌ام یک روز عقب افتاده .فقط میتونم توی روز دوم سال نو برگردم .خوبه از این فرصت استفاده کن و یکم بخواب

.و دیگه روی بقیه چیزها کار نکن .باشه، نگران نباش .سانیا گرمه .یادت باشه وقتی برگشتی لباس‌های بیشتری بپوشی .دارم میرم بخوابم داشتی توی تلفن با خانم چین صحبت میکردی؟ .سال نو مبارک، خانم چند بار باید بهت بگم؟ .وقتی خودمونیم بهم خواهر بگو .فقط چند سال ازت بزرگترم

.بعنوان استادت توی سطح ارشدی تو نیستم .نمیتونیم تشریفات رو خراب کنیم .برای تبریک سال نو به استاد زنگ میزنم .فردا بهش زنگ بزن .با تلفن صحبت کردیم .الان خوابه .آرزوهای خوبت رو بهش رسوندم ،بعد چندین سال .کاپیتان گو‌‌‌ی ما موفق شده ،حالا خانم چین و استادت .حتما خیالشون راحت شده

،خانم آیی، کاپیتان گو !بیاین با آتش بازی عکس بگیرین .الان میام .برو. من به اتاقم برمیگردم .باید یک کاری بکنم چه ژستی؟ .باید این ژست باشه کاپیتان گو نمیاد؟ .گفت کار داره .بریم .از وسط کنار برو .بجنب .زود باش .باشه .یک، دو، سه !سال نو مبارک .برادر نان تینگ .صبح بخیر

.لیموناد، برای تسکین سردردت .دیشب خیلی نوشیدم .خوشحالم حالت خوبه .بعدا دیگه خیلی ننوش .باشه .فکر کنم همه ساحل رفتن .شنیدم اتاق رو به دریا رو نمیخواین از دریا خوشتون نمیاد؟ .بیا اینجا عکس بگیریم .خوبه .بیا اونور بریم زیبا نیست؟ ،یو .من با خدمه کابین بازی نمیکنم کسی باهات لاس زده؟ چطور ممکنه؟

،با قیافه‌ای که دارم .هیچ کس بجز سگ پلیس فرودگاه ازم خوشش نمیاد .بذار دریا رو بهت نشون بدم .سونگ، بیا عکس بگیر .س-سیگنال یهویی قطع شد .ولش کن. بیا خودمون عکس بگیریم .بذار مهماندار هواپیما‌مون رو نشونت بدم چطوره؟ خیالت راحت شد؟ .بذار اطراف رو نشونت بدم .دارم اتاقم برمیگردم .برو باهاشون بازی کن

.منم اتاقم برمیگردم .چنگ شیائو عالیه !برادر نان تینگ !چنگ شیائو !چنگ شیائو !چنگ شیائو !برگرد !برادر نان تینگ چیکار میکنی؟ چیکار داری میکنی؟ دیوونه‌ای؟ .بریم دیوونه شدی؟ چیکار میکنی؟ !ول کن !ولم کن چیکار میکنی؟ چیکار داری میکنی؟ دیوونه شدی؟ کی ازت خواست شنا کنی؟ چرا نمیتونم شنا کنم؟ نمیدونی دریا خطرناکه؟

اگه اتفاقی بیوفته چی؟ چی میخواست بشه؟ .من کنار دریا بزرگ شدم ،از الان به بعد ،حق نداری توی دریا شنا کنی ،سوار جت اسکی بشی !یا هر ورزش ماجراجویانه دیگه‌ای انجام بدی کی هستی که میخوای کنترلم کنی؟ !من مربی توئم !تو فقط مربی‌ منی !معنیش این نیست که کنترلم کنی ،اگه اتفاقی بیوفته

و به خودت صدمه بزنی چی؟ هنوزم میخوای پرواز کنی؟ ،توی چشمای تو ،با یک موتور، یا یک بال هیچ فرقی ندارم؟ ،میترسی که لوس و بی استفاده بشم و برات دردسر درست کنم؟ .تو دانشجوی منی .من مسئولتم .نمیخوام نسبت بهم مسئولیت داشته باشی .لطفا ازم دور بمون .حداقل مسئول خودت باش

گوش‌هات رو بشور که آلودگی نگیرن .و روی خلبانیت تاثیر نذاره ،برادر نان تینگ .حموم‌ها اون طرفن [دو روز بعد] روی اولین پروازت فکر کردی؟ ،با توجه به تماس با پلیس اعتراف میکنم .که تا آخرش اشتباه کردم همش همین؟ .همش همین بود بدون اجازه کاپیتانت .توی کابین دخالت کردی

.وقتی دور بودی، مشغول ورزش‌های پرخطر شدی .نسبت به کارت نگرش جدی نداری ،این دفعه ،یک هفته تعلیق میشی .و پاداشت برای این ماه کسر میشه کدوم یکی از نکاتت به صراحت توی دستورالعمل عملیاتی گفته شده؟ انتظاراتم ازت .بیشتر از دستورالعمل عملیاتیه .دستورالعمل عملیاتی تنها نکته اصلیه

.نباید خودت رو توی استاندارد اصلی نگه داری ،به علاوه برای اضافه شدن بیشتر به .بخش‌های مربوطه دستورالعمل عملیاتی درخواست میدم ،گو نان تینگ دفترچه راهنما رو داری تغییر میدی؟ منو هدف گرفتی؟ تو خیلی ساده .برام مثال‌های منفی آوردی .یک ملاقات دارم -برگرد و روی [تیم هوایی عالی] .بیا داخل .نان تینگ

رئیس جیانگ، میخواستی منو ببینی؟ .یک شکایت گرفتیم .بشین کسیه به اسم .خانم جنگ شکایت کرده که پروازی که برای شب سال نو گرفته .لغو شده‌ بوده .پرواز بخاطر آب و هوا لغو شد .فرودگاه تعطیل بود خانم جنگ اسم چنگ شیائو رو مخصوصا .توی شکایتش آورده بخاطر مدیریت بد چنگ شیائو بوده که

.پرواز لغو شده .چنگ شیائو واقعا هم یک اشتباه کرد حتی یک شکایت جدی‌تری از یک مسافر رتبه اول .با کارت پلاتینیوم هم هست همینطور .چنگ شیائو رو به سهل انگاری متهم میکنه میدونی یک شکایت کارت پلاتینیوم .چقدر جدیه همین تازگی چنگ شیائو رو بخاطر اشتباهش

.یک هفته تعلیق، و پاداش این ماه هم کسر کردم فقط یک هفته؟ نکنه شکایت کاین توی استرالیا رو یادت رفته؟ ،به اضافه‌ی این دو مورد .اون رکورد شکسته یک هفته تعلیق؟ ،بنظرم .با گذشت تره که به ناظر تنزل مقامش بدی جوری که کارها و نگرشش رو مدیریت میکنه .خیلی نابالغانه است

.اون یک بمب تیک تیک کُنانه حالا، انگار وقتی که قبولش کردیم .تصمیم اشتباهی گرفتیم ،رئیس جیانگ .باهاتون موافقم ،جوری که کارها رو مدیریت میکنه .و نگرشش این بار، خیلی نابالغانه بود .ولی کاملا نمیتونم ردش کنم ،توی کل این وضعیت به عمد عمل نکرده .با دلایل خودش عمل کرده .بعدش، فعالانه جبرانش کرده

.اهمیت نمیدم دلایلش چی بوده .نامه‌های شکایت الان اینجان پیشنهاد میدم .به بخش حمل و نقل زمینی منتقلش کنیم .بذار یک مدت اونجا آموزش ببینه .خلبانی و حمل و نقل زمینی کاملاً متفاوتن هیچ خلبانی تاحالا به .بخش حمل و نقل زمینی منتقل نشده و تا حالا .همچین خلبانی ندیدم باید از روش‌های خاص برای

.آدم‌های خاصی مثل اون استفاده کنیم .فکر نمی‌کنم مناسب باشه .نان تینگ .خودت گفتی ،بین این خلبانها .تکنیک چنگ شیائو عالیه .قبولش دارم .اما مشکل خلق و خوشه انتقالش به بخش حمل و نقل زمینی .دقیقا برای تقویت اعصابشه ،اگه به اندازه کافی عالی باشه قطعا مقاومت میکنه .و بهتر پیشرفت میکنه، درسته؟

ما آموزش بین بخشی و ملاقات هفته بعد رو .اعلام میکنیم .فقط چند روزه که اینجایی چرا کلی چیز هست؟ دلت برام تنگ شده؟ .اگه نمیخوای برم فقط بگو .برو، همین حالا .باشه ،چند ماه دیگه .بچه‌ام میتونه توی یک خونه جدید زندگی کنه ،راستی ،کارت‌های عضویت چند تا رستوران نزدیک

نام کاربری و رمز عبور پلت فرم استریم .همشون اینجان .اینا برای تو هستن .بگیرش .و این .تازه خریدمش. هنوز استفاده نشده .بوش خیلی خوبه .همشون رو بهت میسپارم .اینجا میذارمشون .وایسا اگه همشون رو بهم بدی، خودت چی استفاده میکنی؟ ،با یک بحران مالی دست و پنجه نرم میکنی .خیلی نمیتونم کمکت کنم

،وقتی حقوقم رو بگیرم اگه چیزی نیاز داشتی بهم بگو، باشه؟ واقعا میخوای پول قبض‌هامو بدی؟ .آره کی میده، اگه من ندم؟ [گو نان تینگ] .سلام بخش خدمات مشتری درمورد این پرواز دوتا شکایت .دریافت کرده ،توی ملاقات هفته بعد .میخوام اشتباهت رو قبول کنی .فقط اشتباهی که کرده باشم رو قبول میکنم

،بهر حال، توی ملاقات .باید راجب تامل به خودت صادق باشی متوجه شدی؟ ،نکنه برای تو هرکاری که میکنم اشتباهه؟ چی شده؟ ،چنگ شیائو .بگو ببینم ،قربان من شرایط رو .توی تماس با پلیس بد مدیریت کردم روند پرواز رو بعد از بلند شدن قبل از تماس با پلیس .در نظر نگرفتم پرواز تاخیر داشت

.و درنتیجه به موقع هواپیما بلند نشد باید عمیقا راجب این موضوع .روی خودم تامل کنم .دوباره این اشتباه رو تکرار نمیکنم ،اما داخل هواپیما .مسافران بی‌نظمی هم وجود داشتن پروتوکل استاندار‌مون اینه که .برای کاهش خطرات مخفی با پلیس تماس بگیریم علاوه بر این، هیچ قانون رسمی‌ای کار خلبان

.در حل مسائل کابین رو نقض نمیکنه .نان تینگ .این دانشجوی توئه باید چیکار کنیم؟ .رئیس جیانگ .توی اون پرواز من کاپیتان بودم .مسئولیت منه .مسئولیت کامل رو به عهده میگیرم چرا؟ .تو کار اشتباهی نکردی .بهت که گفتم .اشتباه تو، اشتباه منه ،حالا که یک مسافر شکایت کرده عواقبش رو .خودم به دوش میکشم

.هیچ ربطی بهت نداره ،مهم نيست چی باشه .باید بازم مسئولیتش رو قبول کنم ،یک انتقاد از خود مینویسم و برای یک هفته تعلیق میشم .و پاداشم برای این ماه رو حذف کنین .نمیخواد وانمود کنی آدم خوبی هستی مگه برای یک هفته تعلیقم نکردی؟ .آروم باش ،بعنوان یک کاپیتان .نان تینگ مسئوله

بعدا درباره اینکه چیکار باید کنیم .بحث میکنیم ،الان .داریم درباره چنگ شیائو حرف میزنیم .فقط تعلیق نشدی ،این دفعه با توجه به شکایت‌ها شرکت تصمیم گرفته که .برای آموزش به بخش حمل و نقل زمینی منتقلت کنه چی‌ گفتی؟ .به بخش حمل و نقل زمینی منتقل میشی چرا بهم نگفتی توی دردسر افتادی؟ .درسته

بعنوان رئیس امنیت نباید توی کار بخش پرواز .دخالت کنم .بیا واقعیت رو در نظر بگیریم مجازات چنگ شیائو .خیلی سنیگنه ، بعنوان عضو مدیریت .برای جیانگ تائو ثبات بیشتر از هرچیزی ارزشمنده ،چنگ شیائو بدشانس بود شکایت از خلبان‌ها .براش بده چنگ شیائو .یکم برات خوب نیست ،از وقتی مربیش شدی دومین تنبیه شغلت

.داره میاد .بعنوان یک مربی وظیفمه تنبیه‌هایی که بخاطر دانشجو‌هات گرفتی .با اختلاف زیاد از مال من بیشتره سابقه‌ام رو بررسی کردی؟ .آره مسئول بودن خیلی مهمتر از تنبیه شدنه .نگاهم نکن .یکبار با چنگ شیائو حرف زدم .این سری جواب نمیده .به خودش بستگی داره [استعفا نامه] [مدیر بخش پرواز] [معاون بخش پرواز]

♫غم رویاهای شکسته را♫ ♫نمیتوانم رها کنم♫ ♫پس از فروپاشی دنیا♫ ♫درباره یافتن راه خروج رویاپردازی میکنم♫ ♫منِ کوچک♫ ♫تا انتها مقاومت میکند♫ ♫از خودم بخاطر ناتوانی در مقابله متنفرم♫ ♫سرنوشت هیچگاه طرف من نیست♫ ♫زمان می‌گذرد♫ ♫غم رویاهای شکسته را♫ ♫نمیتوانم رها کنم♫ ♫پس از فروپاشی دنیا♫ ♫درباره یافتن راه خروج رویاپردازی میکنم♫

♫منِ کوچک♫ ♫تا انتها مقاومت میکند♫ ♫از خودم بخاطر ناتوانی در مقابله متنفرم♫ ♫سرنوشت هیچگاه طرف من نیست♫ ♫وقتی که زمان می‌گذرد♫ ♫بگذار رویا♫ ♫از من فرار کند♫ ♫به من سقوط کرده در این جریان♫ ♫ملحق نشو♫ ♫دنیایم را ترک کن♫ ♫تا دوباره آزاد باشی♫ ♫بخاطرم به این پایان زیبا نگاه کن♫ ♫بگذار رویا♫

♫مرا پشت سر بگذارد و برود♫ ♫به پشت سر نگاه نکن♫ ♫فقط تنهایم بگذار♫ ♫نمیتوانم چیزی را تغییر بدهم♫ ♫مانند یک دیو خاموش♫ ♫رویا را دور کن♫ .آقای گو ♫همه‌ی آن گذشته من است♫ .آقای لند لورد بخاطر مزاحم شدن برای یک مسئله شخصی .متاسفم .ولی واقعا نمیدونم با چه کس دیگه‌ای حرف بزنم

وقتت آزاده؟ چه مشکلی داری؟ ،خیلی دردسر سازه ،خب .میخوام استعفا بدم یادمه گفتی .داری کاری که همیشه آرزوش رو داشتی میکنی .نمیخوام روی تصمیمت تاثیر بذارم .ولی مشخصه شک و تردید داری .بنظرم خوب باید بهش فکر کنی واقعا خوش شانس بودم که .کم کم تونستم آرزوم‌ رو بشناسم ،ولی الان

.رویام داره از هم میپاشه .نمیخوام بحثش رو پیش بیارم ،به انتخابت احترام میذارم ولی امیدوارم وقتی بعدا بهش فکر میکنی .پشیمون نباشی .باشه .پس میتونی بری خلبان بشی .ولی وقتی زمانش رسید گریه نکن .دیگه فرصتی بهت نمیدم که بلایی سرم بیاری .توی زمین تمرین میبینمت باید سر همه قول‌هایی که دادی .بمونی

،علاوه بر اینکه همشون رو بدست میارم .از تو هم بهتر کارمو میکنم .سای چی؟ وقتی به بخش مسافربری رفتم .سخت کار میکنم .باعث افتخارت میشم .ممنون .بهش فکر کردم .یک چیزی اینجا جا گذاشتم اون چیه؟ میشه اول در رو باز کنی؟ .همش کار سونگه .یک شوخیه ،چنگ شیائو

.با بخش حمل و نقل زمینی حرف زدم .اول اونجا گزارش بده ،فردا .یکی رو میفرستن که راه و روش رو نشونت بده .فهمیدم [چنگ شیائو] شما دوتا چیکار میکنین؟ دارین غذا خوردنم رو میبینین؟ ،شیائو شیائو واقعا داری بخش حمل و نقل زمینی میری؟ .موقته ،شیائو .مواظب باش .نگران نباش

،خیلی وقته درس یاد میگیرم .و خیلی وقته پرواز میکنم .انقدر راحت تسلیم نمیشم ،یک روزی کاری میکنم گو نان تینگ قبول کنه ،من، چنگ شیائو ،صلاحیت خلبان بودن‌ و .کاپیتان بودن رو دارم ،وقتی داشتم با وانگ فن بازی میکردم .بیشتر از 10 گل امتیاز گرفتم ،حالا که تو اومدی .فقط 2 امتیاز گرفتم

.دفاع شبیه پرواز کردنه این بستگی به قضاوت آروم داره .تا نتیجه نهایی رو تضمین کنه ،یادمه اولین بار وقتی دیدمت .تازه سال اول به تیم مدرسه ملحق شده بودی .عاشق حمله کردنی .اصلا به کلاس بالایی‌ها احترام نمیذاشتی فکر کنم همچین رفتار گستاخانه‌ای .دیگه برام خوب نیست .بسه .بی‌گناه بازی درنیار

.سه ماه بعد از پیوستن به تیم مدرسه بازیکن ستاره شدی .من فقط میتونستم جایگزین باشم میدونی چرا؟ ،برای چهار سال دانشگاه .فقط یک جفت کفش ورزشی داشتم .اون موقع خانواده‌ام فقیر بود نمیخواستم با اون کفشها .خیلی بدوم .مربی فقط میتونست نیمکت نشینم کنه .مردم فکر میکردن بخاطر اینه که استقامت نداشتی جوون بودم

.و خیلی راحت خجالت زده میشدم میدونی چیه؟ اولین جفت کفش ورزشی معتبرم .همون کادوی تولدی بود که بهم دادی …اون جفت کفشها ،هر وقت که بازیم تموم میشد تمیز پاکشون میکردم و مراقب‌تر از قبل .اونها رو توی جعبه کفش میذاشتم ،اون زمان، با خودم فکر کردم ،یک روزی

.برای خرید کتونی به آزادی اقتصادی میرسم حالا، آزادی اختیار کل کتونی‌های بخش تعمیر و نگهداری .مال توئه .بیا بریم. برات غذا میگیرم که جشن بگیریم چی رو جشن بگیریم؟ مگه بخش تعمیر و نگهداریت جایزه مشارکت برجسته نگرفته؟ .تو واقعا بهم اهمیت میدی، مرد جوون .خسته‌ام .دوتا جعبه آخره .اینجا تازه اومدم

.از دیدنتون خوشبختم .بس کن فقط میخوام .بیشتر ازت یاد بگیرم .بالا منبر نرو .بیا از همدیگه یاد بگیریم ،راستی، شیا ژی .میخوام باهات حرف بزنم …چیزه میشه توی یک اتاق بخوابیم؟ یعنی چی؟ …من اتاق خودمو دارم …فقط .معمولا وقتی میخوابم کابوس میبینم .میترسم …پس یک گربه ترسویی .چیز خاصی نیست .ازت مراقبت میکنم

.من برای دفع شر به دنیا اومدم .اشباح و ارواح جرئت ندارن نزدیکم بشن .مرسی .اتاق رو تمیز کردم میخوای بری نگاه بندازی؟ !راه رو نشون بده .این حموم اتاق خواب اصلیه سرویس اتاق هم داره؟ .تختت خیلی تمیزه .مامانم همیشه میگم تختم مثل خوک‌داری میمونه .عیب نداره. یادت میدم چطور تختت رو درست کنی

وقتی به درجه یک ارتقا پیدا کنیم ،و به پروازهای طولانی بریم .به هر حال یاد میگیریم چطور پتو تا کنیم .یو هنگ، تو خیلی شیرینی .دوست پسرت خیلی خوش شانسه .هنوز دوست پسر ندارم .نقش بازی نکن .همه دوست پسرت رو میشناسن .اون کاپیتان گوئه .نه نیست .نه، اشتباه فهمیدی

.وقتی بچه بودیم باهم صمیمی بودیم .سالها میشد که همو ندیده بودیم برای همینه که توی خطوط هوایی لوژو .دوباره همدیگه رو دیدیم .هنوز چیزی بینمون نیست هنوز؟ یعنی قراره اتفاقی بیوفته؟ .درک میکنم .بهترین تلاشت رو بکن !از پشت حمایتت میکنم .خیلی خوب، کمکت میکنم جمع و جور کنی خجالت میکشی؟ [اطلاعات پروازهای داخلی]

[دای وی، رئیس بخش و نقل زمینی] .بفرما ،چنگ فقط دنبال یو .از بخش خودمون برو .راه و روش رو نشونت میده